قبل از این که به نسبت «کل آباد» بپردازیم بی مناسبت نیست اشاره کنیم به این که در مورد عنوان صحیح کتاب تعرف و نام و کنیه نویسندۀ آن هم تردیدهای وجود داشته است. عنوان کتاب را هم «التعرف لمذهب اهل التصوف » نوشتهاند و هم التعرف لمذهب التصوف. نام او همه جا محمد ثبت شده ولی نام پدرش هم ابراهیم بن یعقوب ثبت شده است و هم اسحق بن ابراهیم و ظاهراً همان ابراهیم بن یعقوب صحیح است.1 اما نسبت او هم به شهر بخاراست و هم به محله کلآباذ که واقع در همان شهر بوده است و به همین دلیل هم در منابع قدیم و هم در منابع جدید وی را هم البخاری خواندهاند و هم الکلاباذی، اما نام کل آباذ (به فتح کاف )که محله ای بوده است در شهری پارسی زبان برای پارسی زبانان عجیب به نظر میرسد. کَل (به فتح کاف) در لغت نامة دهخدا قبل از هر چیز کچل معنی شده و در اشعار شعرای قدیم هم به همین معنی به کار رفته است. معانی دیگری همچون نرینه جمیع حیوانات، شاخ، منحنی و کج، کوتاه نیز ذکر شده است که هیچ یک به نظر نمیآید که در نام «کل آباذ» مورد نظر بوده باشد. به طور کلی بعید است که در شهر بخارا یا هر شهر دیگری محله ای به این نام بوده باشد. در لغتنامۀ دهخدا نیز محلهای به این نام ضبط نشده است، بجز همین محله که نسبت ابوبکر کلابادی و کلابادیهای دیگر2 به آن داده شده است. به نظر میرسد که کلاباد یا کلاباذ ضبط صحیحی نباشد. از آنجا «گاف»های زبان پارسی وقتی به عربی میرود تبدیل به «کاف» یا «جیم» میشود، به نظر منطقی میآید که صورت صحیح نام کَل آباذ را هم گُلآباد (به ضم گاف) بدانیم.
گل آباد، که به خلاف کَلاباذ معنای روشن و دوست داشتنی یی هم دارد، از قدیم نام رایجی برای محلهها و آبادیهای متعدد در ایران زمین بوده است که یکی از آنها هم در شهر نشاپور بوده است.3 در تعلیقات کتاب الانساب نام این محله در نشاپور به صورت کلاباد ذکر شده است، درست مانند محله بخارا، و سپس ابوحامد احمد بن السری بن سهل النیسابوری الجلاب به آنجا نسبت داده شده است. کلآباد نیشاپور در کتاب الانساب به صورت جل آباد یا جلاباد آمده است، ذیل نام «الجلاباذی»، و گفته شده است «هذه النسبة إلی محلة کبیرة بنیسابور یقال لها کلاباد. »4 بنابراین کلاباد نشابور همان گلآباد است که به صورت جل آباد هم ثبت شده است. در حاشیه کتاب الانساب نیز در توضیح « کلاباذی» آمده است «اصلها الفارسی: گل آباد».5
تردید در مورد صورت صحیح نام این محله و نسبت الکلابادی در میان محققان دیگر هم وجود داشته است. وجیه کمال الدین زکی از قول ابن ابی الوفا مینویسد که کلاباذی را باید به ضم کاف تلفظ کرد6، و دلیل این هم واضح است. وی بدرستی حدس زده بوده است که کلاباذ در واقع همان گُلآباد یا گل آباذ پارسی است و لذا کاف که به جای گاف به کار رفته باید مضموم باشد همانطور که جلآباد را باید با ضم جیم تلفظ کرد. وجیه کمالالدین زکی، که این نکته را از قول ابن الوفا نقل کرده است، آن را رد کرده و گفته است که کلاباد بخارا را باید با فتح کاف تلفظ کرد چون کلاباد با ضم کاف نام محله ای در نشاپور است که جل آباد هم خوانده میشود. استدلال وجیه کمالالدین مردود است چون کلاباذ بودن محلهای در نشاپور مانع از این نیست که محلهای دیگر به همین نام در شهر پارسی زبان دیگر باشد ولی به صورتی دیگر تلفظ شود. این محقق عرب ظاهراً پارسی نمیدانسته است و اصل نام کلاباد را که هم در نشاپور و هم در بخارا همان گل آباد است نمیدانسته است.
تلفظ نام ابوبکر کلابادی، چه با فتح کاف باشد و چه با ضم آن، در نوشتن تأثیری نمیگذارد. در عربی به هر حال الکلاباذی نوشته میشود و خواننده میتواند هم کاف را با فتحه بخواند و هم با ضمه. فقط وقتی میخواهند این اسم را به خط لاتینی بنویسند مسئله ظاهر میشود. اروپاییان و آمریکائیها از زمانی که محققانی همچون آرتور جان آربری در صفحه عنوان ترجمة انگلیسی کتاب التعرف و رینالد نیکلسون در چند اثرخود، از جمله در مقدمه به تصحیح کتاب اللمع ابونصر سراج، کلاباذی را به صورت Kalabadhi Al- نوشتند تلفظ این اسم به ضم کاف نه تنها در میان فرنگیها بلکه در میان خود ایرانیها نیز جا افتاد، به طوری اکثراً تصور میکنند که تلفظ کُل آبادی (به ضم کاف) غلط است. در صورتی که غلط موقعی است که ما آن را کَلاباذی تلفظ کنیم.
ما در ایران وقتی به پارسی مینویسیم اگر بخواهیم نام کامل ابوبکر گل آبادی را بنویسیم مسلماً باید به همان صورت الکلاباذی بنویسیم ولی آن را با ضم کاف تلفظ کنیم تا معلوم باشد که اصل این نام از گلآباد است. در متون پارسی هم وقتی میخواهیم از نویسندۀ کتاب تعرف و بحر الفوائد یاد کنیم به نظر من باید آن را به صورت گل آبادی بنویسیم. ما در رسم الخط پارسی نباید تحت تأثیر محدودیتهای خط عربی قرار بگیریم و اسامی شهرها و محلههای خود و اشخاصی را که از آن شهرهاو محلهها بر خاستهاند عوض کنیم. گلپایگانی و گیلانی را وقتی به صورت عربی و با الف و لام میخواهیم بنویسیم الجربادقانی و الجیلانی بنویسیم ولی وقتی در متنی پارسی میخواهیم بنویسیم بهتر است همان گلپایگانی و گیلانی بنویسیم. نشاپوری یا نیشاپوری را وقتی به عربی میخواهیم با «ال و لام» بنویسیم النیسابوری بنویسیم ولی وقتی به پارسی میخواهیم بنویسیم هم «س» را به«ش» بدل کنیم و هم «ب» را به «پ».
پینوشتها
1. نک. مقدمۀ آربری به ترجمة انگلیسی کتاب تعرف
Abu Bakr alـKalabadhi, The Doctrine of the Sufis, Lahore, 1966, p.x.
و نیز به مقدمه وجیه کمالالدین زکی به تصحیح بحرالفوائد، تألیف ابوبکر کلابادی، ج1، قاهره، 2008، صص4ـ11.
2. مانند عبداللهبنیعقوببنالحارثبنخلیل الحارثی البخاریالکلاباذی و ابونصراحمدبنمحمدبنالحسینبنالحسنبن علیبن رستم البخاری الکلاباذی (مقدمه وجیه کمال الدین زکی، پیشگفته، ص15ـ16وسمعانی، الانساب.
3. در لغتنامه دهخدا تعداد هفت ده با این نام ثبت شده است.
4. سمعانی، الانساب، حیدر آباد دکن، 1963، ج 3، ص 444.
5. همانجا.
6. وجیهکمالالدینزکی، پیشگفته(به نقل از جواهر المضیة فی طبقات الحنفیه، ج4، ص 302).