پایش و نیایش آب در اساطیر ایران
نویسنده: دکتر محمود جعفری دهقی
مقدمه
اهمیت و نقش آب در حیات آدمی سبب شده تا این پدیده جایگاه ویژهای در اساطیر و باورهای همه ملتها، بویژه در جهانبینی اساطیری ایرانیان کسب کند. خاستگاه اساطیر ایرانی از سویی با اسطورههای کهن هند و ایرانی و از سوی دیگر با اندیشههای اسطورهای میانرودان پیوستگی دارد. بدین روی نگاهی کوتاه به اساطیر این دو قوم میتواند پرتوی بر باور ساکنین فلات ایران در باب اسطورههای مربوط به آبها بیافکند. شاید وداها کهنترین منبعی باشد که در آن به ایزدان و ایزد بانوان نگهبان آبها اشاره شده است. یکی از ویژگیهای این اسطورهها خصوصیت طبیعی آنهاست.
در ریگ ودا از ورونه (Varuna) به عنوان یکی از ایزدان بزرگ هند و ایرانی سخن رفته است. وی همراه با میتره (Mitra) بر گردونهای سوار است. خورشید چشم اوست و به یاری نیرویی درونی زمین را میپیماید. وی با همکاری میتره نظم جهان مادی را بر عهده دارد. اما ورونه و میتره با آبهای جهان و بارش باران نیز مربوطند. به هنگام بیبارانی و خشکسالی به درگاه او دعا میکنند. ورونه حتی با آبهای آسمانی نیز پیوند دارد. اگرچه نام این ایزد در اساطیر ایرانی مشاهده نمیشود اما به نظر میرسد که اهورامزدا جانشین او شده باشد.
یکی دیگر از ایزدان برجسته در اساطیر هند و ایرانی ایندره (Indra)، ایزد جنگاوران است. او خدای محبوب هندیان است و بیش از همه خدایان مورد ستایش قرار میگیرد. لقب او «وجره (Vajra) » به معنی مسلح است. وی بر گردونهای با دو اسب و گاهی تا یکهزار اسب سوار است. افزون بر خویشکاریهای دیگر، وی خدای آذرخش، شکست دهنده دیوان خشکسالی و رهایی بخش آبهای زندانی است. به این سبب در اساطیر ایران او را با ایزد تیشتر مقایسه میکنند که همانند ایندره وظیفه آوردن آب و باران به سرزمینها را بر عهده دارد.
در ادبیات ودایی همچنین از ایزدی به نام اگنی (Agni) نام برده شده. وی به عنوان برترین ایزد زمینی و نماد آتش است. اگنی در دامان آبها پرورش یافته به همین روی، ارتباط خاصی با آبهای پنهان در ابرها و آذرخش دارد. او که در هر خانهای حضور دارد، دیوان و موجودات زیانآور را دور میکند. در اساطیر ایرانی اگنی جای خود را به ایزد آذر میدهد. در وداها همچنین، اپام نپات خدای آبها خوانده شده است.
در میانرودان نیز که آب همواره نقشی حیاتی در زندگی آدمی داشته، ایزدان موکل بر آبها از نیروی بسیار برخوردار بودهاند. تاثیر ایزدان مذکور همانند ایزدان آریایی بر اساطیر ایرانی بخوبی آشکار است. اآ (εā) از جمله ایزدانی که با آبهای شیرین زیر زمین پیوند داشت. او منشا دانشهای جادویی مقدس بود. مرکز پرستش او شهر اریدو بود. افزون بر او، ادد (Adad) خدای هوا و باران حیات بخش بود که از باروری فصول پشتیبانی میکرد. در حماسه آفرینش نیز، اپسو نماینده آبهای ازلی زیر زمین و تیامت نماد دریا بوده است.
در ایلام باستان از ایزد بانویی به نام شازی (Shazi) یاد شده که خدای رودهاست و در محاکمات به عنوان قاضی آزمونهای سخت به او پناه میجستند.
آفرینش آب در اساطیر ایران
بنابر اساطیر ایرانی اهورامزدا جهان هستی را در شش نوبت آفرید و در پی هر آفرینش، چند روزی تامل کرد. ایرانیان این چند روز را چشن گرفتند و آن را گاهنبار نامیدند. وی نخست، آسمان را آفرید، روشن و پهناور و به شکل تخم مرغ. آسمان به منزله سپری در برابر هجوم اهریمن بود تا نتواند گزندی به آفریدههای او برساند. سپس، از گوهر آسمان آب را آفرید، چند مردی که دو دست بر زمین نهد و به دست و پای رود... به یاری او باد، باران، مه، ابر بارانی و برف آفریده شد. سدیگر، از آب زمین را آفرید. چهارم گیاه، پنجم، چارپا و ششم انسان را آفرید. در مرحلهای دیگر، اهورامزدا فرشتگانی را به نگهبانی آفریدگان خویش آفرید و آنها را امشاسپند نامید. بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد و مرداد. در این میان نگهبانی از آب را به خرداد سپرد. گزارش بندهشن در این باره چنین است:
ششم از مینوان خرداد است. او از آفرینش مادی آب را به خویش پذیرفت. به یاری و همکاری وی تیر و باد و فروردین داده شدند، که تیر تیشتر است. که در (دوران) اهریمنی آن آب را به یاری فروردین که فروهر پرهیزکاران است، ستاند و به مینویی به باد بسپارد. باد آن آب را به شتاب به کشورها راهبر شود....
کسی که آب را رامش بخشد یا بیازارد، خرداد را از خود شاد کرده یا آزرده است. باری اهورامزدا افزون بر خرداد امشاسپند، ایزدان و فرشتگان دیگری را نیز بعنوان نگهبان و موکل بر آبها گمارد. برخی از آنان بدین شرحاند:
ایزدان و فرشتگان موکل بر آبها
اردویسور اناهید (Andwīsūr anāhia) ایزدی است که در اساطیر ایران از او به عناوین: پدر و مادر آبها، و نیز الهه و مظهر آبها نام برده شده و همواره مورد ستایش ایرانیان بوده است. لقب اردویسور به معنی اردوی نیرومند است و اشاره به آبهای نیرومند دارد. او که در فارسی نو ناهید خوانده میشود، ایزد بانویی نیرومند، سپید، زیبا و خوش اندام است. جامهای گرانبها بر تن، کفشهایی زرین بر پا و کمربندی زرین بر میان دارد. او گوشوارهای زرین در گوش و تاجی گوهرنشان بر سر دارد. در میان ستارگان بهسر میبرد و گردونه او را چهار اسب نر میبرند که باد، باران، ابر و تگرگاند. یشت پنجم و یسنای 65 اوستا به او و آبها اختصاص دارد. اهورامزدا او را ستوده و بسیاری چون هوشنگ، جم، ضحاک، فریدون، گرشاسب، افراسیاب، کاوس و دیگران برای او قربانی کردهاند تا بیاری او به نیازهای خویش دست یابند. به نظر میرسد که آیین پرستش ناهید تحت تاثیر ایزد میانرودانی تیشتر باشد. ستایش ناهید و مهر در دوره دوم شاهنشاهی هخامنشی گسترش بسیار یافت. بطوری که آثار مربوط به معابد و ستایشگاههای ناهید امروز در بسیاری از نقاط ایران نظیر کنگاور و بیشابور کشف شده است. افزون بر این، به نظر میرسد که بسیاری از این پرستشگاهها در عهد اسلامی با عنوان «قلعه دختر» تغییر نام دادهاند. ایزد دیگری که خویشکاری او با آب ارتباط یافته و در اوستا به ایزد آبها شهرت یافته برز ایزد (borz yazad) یا آبان است که در اوستا اپام نپات (apam napāt) خوانده میشود به معنی «فرزند آبها». او دارای قامتی بلند و اسبی تندرو است و همانند امشاسپندان میدرخشد. بندهشن در باره او چنین گزارش میدهد:
برزایزد را مسکن آنجا است که اردویسور، آب نیالوده است. او را خویشکاری بیشتر این که آب دریا را به همه کشورها بخش کند.
تیر یا تیشتر از دیگر ایزدان باران آور است. خلاصه گزارش یشت هشتم اوستا از اسطوره باران کرداری تیشتر چنین است:
تیشتر ستارهای «آب چهر» است ... که نژاد از اپام نپات دارد: (کرده 2، بند 4). به یاری او چشمههای آب، نیرومندتر از اسب بتازند: (کرده 3، بند 5). وی به پیکر اسبی به سوی دریای فراخکرت نیرومند ... میآید و آبها را متلاطم میکند: (کرده 5، بند 8). آنگاه سدویس این آبها را به هفت کشور رساند: (کرده 5، بند 9). تیشتر ده شب نخستین را به پیکر مرد پانزده ساله ... پرواز کند: (کرده 6، بند 13). ده شب دوم را، در روشنیها پرواز کنان، به پیکر گاو نر زرین شاخی درآید: (کرده 6، بند 16). و ده شب سوم را [نیز] پرواز کنان، تن به پیکر اسب سپید زیبای زرین گوش و زرین لگامی درآورد: (کرده 6، بند 18)، و به دریای فراخکرت فرود آید: (کرده 6، بند 20). آنگاه، دیو اپوش به پیکر اسب سیاهی به پذیره او دوارد (= هجوم برد)، اسبی کل با گوشها، گردن (و) دم کل، داغ خورده (و) ترسناک: (کرده 6، بند 21). هردو سه شبانروز با هم بجنگند. آنگاه دیو اپوش بر تیشتر رایومند فرهمند چیره شود و او را شکست دهد (کرده 6، بند 22). [سپس تیشتر گوید:] براستی اگر مردم مرا با یسنای نامبردار بستایند، من نیروی ده اسب، نیروی ده کوه و نیروی ده آب ناو رو خواهم گرفت: (کرده 6، بند 24). [آنگاه اهورا مزدا گوید:] من، تیشتر رایومند را با یسنای نامبردار میستایم و به او نیروی ده است، نیروی ده شتر، نیروی ده گاو، نیروی ده کوه و نیروی ده آب ناو رو میبخشم: (کرده 6، بند 25). آنگاه، تیشتر رایومند ... به دریای فراخکرت فرود آید. آن دو با یکدیگر بجنگند و در هنگام ظهر تیشتر رایومند بر اپوش دیو پیروز شود و او را شکست دهد. (کرده 6، بند 26-28).
تیشتر در متون پهلوی
افزون بر این، از اسطورهبارانسازی تیشتر در غالب متون پهلوی نیز یاد شده است. دینکرد سوم به علت یا چرایی ریزش باران و همکاران تیشتر در باران سازی اشاره دارد. اما خاستگاه همه این متون، اوستاست که سرچشمه اصلی این اسطوره بوده است. بنابراین، پس از این روزگار نیز با وجود تحولات و دگرگونیهایی که در این اسطوره به وجود آمد، هسته اصلی آن از میان نرفت. به همین سبب مؤلفین دینکرد و دیگر متون پهلوی هریک با شیوه خاص خود به تشریح اسطوره باران پرداختهاند و در عین حال، کالبد اصلی اسطوره را حفظ کردهاند. بنابر گزارش این متون چرایی یا علت غایی باران نیاز جهان به تازگی و طراوت است. این طراوت دردها را میزداید و به رویش گیاهان یاری میرساند. سرور کارگزاران هرمزد در باران سازی تیشتر است. دیگر یاوران وی ستاره سدویس، بهمن، اردویسور، باد، هوم، دین، برز ایزد و فروهر پارسایان است. تیشتر آب را از دریای «وروکش» یا «فراخکرت» برمیدارد و با ابزار باد به ابرپایه میبرد تا در آنجا ابرها را بارور سازد و باران بباراند. اما در برابر باران کرداران، نابودکنندگان باران، اپوش دیو و دیوان و دروجان همراه او قرار دارند. در اثر جدال این پتیارگان به سرکردگی اپوش با تیشتر و یاران اهورایی او ممکن است موقتا تیشتر دچار شکست شود و در نتیجه خشکسالی زمین را فراگیرد. اما چنانچه پارسایان به ستایش تیشتر بپردازند، در اینصورت وی پیروز میشود و ابرها بارور میشوند و سرانجام باران به تساوی به همه زمین خواهد بارید. بدین ترتیب، میتوان گفت که دینکرد سوم با شیوه ای فلسفی و منطقی به چگونگی ایجاد باران میپردازد و در این زمینه لحنی متفاوت با دیگر متون دارد. در حالی که شیوه بیان منوچهر در دادستان دینی اجتماعی است.
متون دیگر فارسی میانه نیز به اسطوره باران سازی پرداختهاند. بندهشن که بیشتر به آفرینش هستیهای مینوی و مادی پرداخته نیز همین اسطوره را با اندک تفاوتی در جزئیات شرح میدهد و حتی آگاهیهای تازه ای نیز به آن میافزاید. بنابر گزارش بندهشن، افزون بر تیشتر، آتش وازشت نیز به باران سازی میپردازد. اهریمن اسپنجروش دیو را برای مقابله با او خلق کرد. رعد و برقی که در آسمان پیدا میشود براثر جدال و ستیز تیشتر و آتش وازشت با اپوش و اسپنجروش است. هنگامی که تیشتر به برداشتن آب از دریای فراخکرد میپردازد، خر سه پا از سر یاری آب دریا را میآشوبد و آنرا به اطراف میپراکند، تا سرانجام، تیشتر به یاری او و فروهر پارسایان آب از این دریا برگیرد و به ابر پایه ببرد. روایت پهلوی نیز یاری «خر سه پا» را تایید میکند.
پتیارهها و دیوان
اما پس از آفرینش جهان مادی از سوی اهورا مزدا، اهریمن نیز از روی رشک و نادانی به آفرینش نیروهای شرور پرداخت تا بتواند به کمک آنها جهان روشن اهورامزدا را بیاشوبد. وی برای مقابله با امشاسپندان شش دیو اکومن، اندر، ساوول، ناگهیس یا ترومد، تریز و زریز را به ترتیب در ازای بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد و مرداد خلق نمود. اهریمن همچنین در مقابل هر نیروی اهورایی نیرویی اهریمنی ایجاد کرد. بدین ترتیب، در گیتی دیو تشنگی را در برابر آب، در سپهر تیر اباختری را در برابر تیشتر، در ابر پایه اسپنجروش (spinjaruš) را در برابر آتش وازشت (Wāzišt) و اپوش دیو را در برابر تیشتر و چشمگان دیوان را در برابر باد و ایزدان باران ساز قرار داد. اهریمن آنگاه بر آفرینش اهورایی تاخت و از جمله بر آب یورش برد و آن را تباه کرد و بدمزگی را بر آن فراز برد. در این میان، اهورامزدا برای دفاع از آفرینش خویش یاران خویش را به ایستادگی و پایداری در برابر اهریمن و دیوان و دروجان و پتیارگان فراخواند. آسمان راه بر اهریمن بست و تیشتر بارانسازی کرد. وی آب را برای شستن زهر دیوان و رویش حیات تازه بارانید. شوری آب بواسطه آمیختن زهر خرفستران با آن بوده است. آبی که بوسیله تیشتر بارید بوسیله باد به سراسر زمین راه یافت. سه دریای بزرگ و سی دریای کوچک و دو چشمه نیز به نامهای چیچست و سوور از آن آب پیدا شد. افزون بر این دو رود اروند و وه رود را به دریای فراخکرد پیوند داد. به این ترتیب دریاها و رودها آفریده شد.
آیینهای نیایش و جشن آب در عهد باستان
وجود ایزدها و فرشتگان مربوط به آب و باران سازی خود نشانگر وجود نیایشها و دعاهای و نیازها برای افزایش باران و آب رودخانهها و چشمههاست. در جدال میان تیشتر و اپوش دیو، همانگونه که مشاهده شد، در صورتی پیروزی نصیب تیشتر خواهد شد که مردم به درگاه او نیایش کنند. این نیایشها تنها به ایزدان ایرانی اختصاص ندارد بلکه در فرهنگهای ملل دیگر نیز برای پایش و افزایش آبها به درگاه ایزدان نیاز و نیایش میبردند. ایلامیها بر این باور بودند که برای زندگی پس ازمرگ، علاوه بر غذا به آب هم نیاز است. به این جهت کانالهایی وجود داشت که از طریق آنها آب را به قبرها میفرستادند.
نکته قابل یادآوری اینکه بنا به گفته دینکرد ششم C82)) «اگر میزد و گاهنبار و یاری به درویشان کاهش یابد، ... بد بارانی خواهد بود». همچنین، بنابر زند وهمن یسن (فصل 4، بند 42)، ممکن است بواسطه گناهکاری مردم، باران خرفستر از آسمان ببارد. این واقعه و به هنگام نباریدن باران ممکن است خود نشانه پایان جهان باشد. همچنین، زادسپرم افزون بر نقل کامل اسطوره بارانسازی تیشتر، اشاره میکند که به هنگام رستاخیز باران خرفستر کش خواهد بارید.
جشن تیرگان
این جشن را حدودا همزمان با گاهنبار میدیوشم میدانند که جشن آفرینش آب بوده و به گزارش بیرونی ایرانیان در این روز به آب تنی میپرداختند. تقی زاده جشن آب افشاندن ارامنه به یکدیگر را با این جشن مربوط میداند.
جشن آبریزکان (= آبریزان)
بنابر گزارش بیرونی یکی از جشنهای ایرانیان مربوط به آب بود و «جشن آبریزان» یا «آبریزگان» نام داشت. جشن مزبور روز سیام بهمنماه بود و در این روز مردم به آبپاشی میپرداختند و به این طریق از درگاه خداوند طلب باران میکردند. به نظر بیرونی منشا این جشن به خشکسالی طولانی و سختی باز میگردد که در روزگار پیروز، پادشاه ساسانی روی داد و طی آن مردم بسیار تلف شدند. پیروز یه دیدار آذر خوره (= آذر فرنبغ) روحانی بزرگ شتافت و از او یاری خواست. آذر فرنبغ دعا کرد تا خدای تعالی آن آفت را از ایرانشهر دور فرمود. پارهای منابع تاریخ دیگری را برای این عید یاد کردهاند. از جمله تقیزاده گه افزون بر سیام بهمنماه، تاریخ سیام خرداد را به نقل از عجایب المخلوقات به عنوان «آبریزکان یا عید الاغتسال در اصفهان» و سیزدهم تیر ماه را به عنوان آبریزکان به نقل از فرهنگ جهانگیری نام برده است.
عید آبها
افزون بر این، بیرونی گزارش میدهد که ایرانیان روز نوزدهم شپندارمذ (= اسفند) را «عید آبها و رودها» مینامیدند و آن را با پاشیدن گلاب و عطر در آب جشن میگرفتند. ظاهراً شاردن خود این مراسم را در اصفهان مشاهده کرده زیرا در سفرنامه معروف خود به آن اشاره کرده است.
پایش آب در عهد باستان
گزارشهای بسیاری در باره پاک نگهداری آبها و نیالودن آن در دست است. در سنتهای ایرانی آبها همواره مقدساند بنابراین آلودن آنها مایه رنجش و حتی خشم خدایان میشد. کتاب وندیداد از متون مهم ایران باستان است و بخشی از آن در باب بهداشت آب و طهارت آنست. براین اساس: انداختن لاشه حیوانات و انسان و ریختن ناپاکیها و مواد آلوده در آب جاری ممنوع است و مرتکب آن به مجازات محکوم میشود.
ارداویراف در نامه مشهور خود نقل میکند که در بهشت:
... روان آنان را دیدم که مینوی آب و زمین و گیاهان و گوسفند پیش آنها ایستاده بودند و آفرین (= دعا) میکردند و ستایش و سپاس و آزادی (= تشکر) میگفتند و گاه آنها را بزرگتر و جای آنها را بهتر میکردند و این مرا بسیار ستودنی در نظر آمد.
وی همچنین در دوزخ روان مردی را میبیند که از گرسنگی و تشنگی فریاد میزند. از گناه او میپرسد و به او پاسخ میدهند که این روان مردی است که در گیتی آب و گیاه را در حال سخن گفتن خورد و آن را تحقیر نمود. افزون بر این فصلهای 37 و 38 و 58 نیز به پادافراه کسانی پرداخته که در زندگی آب را آلوده کردهاند.
اسطوره باران سازی
باران که یکی از جلوههای آب است در اساطیر ایران پدیدهای اهورایی به شمار میرود و آفریننده آن اهورامزداست. اما این آفرینش به سادگی صورت نمیپذیرد. چنانکه در گزیدههای زادسپرم گوید که آفریدن ابر که باران میبارد، یکی از دشوارترین کارهای آفرینش بود (فصل 34، بند 20). باری آفریدگار یکی از فرشتگان خود را به نام تیشتر مامور باران سازی میکند. اما در مقابل این فرشته، دیو خشکسالی قرار دارد. خشکسالی در جهانبینی ایرانیان باستان پدیدهای اهریمنی به شمار میرود. اهریمن برای ایجاد خشکسالی و مقابله با تیشتر دیوی به نام اپوش (Apōš) میآفریند تا او را از بارانیدن ابرها باز دارد. سپس، تیشتر در قالب اسبی زیبا و اپوش در پیکر اسبی زشت و کل (= گر) به جدال برمیخیزند. نخستین برای بارانسازی، و دومین برای نابودی و خشکانیدن باران. بنابر گزارش بندهشن هنگامی که اهریمن بر آب تاخت، «تیشتر باد را به یاری خواست و بهمن و هوم به راهبری و برز آبان ناف به همکاری و اردای فرورد به پیمانه داری به گرد هم آورده شدند». در این حال تیشتر به سه پیکر ظاهر میشود: یکی به پیکر مردی پانزده ساله، دودیگر به پیکر گاوی و سدیگر به پیکر اسبی. وی در کالبد هر پک از این سه پیکر ده شب در روشنی پرواز میکند و به مدت سی شب باران را برای نابودی خرفستران(xrafstarān) میباراند و بدین ترتیب، بیشتر آنان را نابود میسازد. در این حال مینوی باد به شکل مردی روشن و بلند قامت با موزهای چوبین بر پای ظاهر میشود و همانند جان که تن را به جنبش وا میدارد، باد را میوزاند. باد آب را به جای جای زمین میافکند و بدین ترتیب دریای فراخکرد و دیگر دریاها و رودها و چشمهها پیدا میشوند. پس از نابودی خرفستران زهر آنها با زمین در میآمیزد. تیشتر برای از میان بردن آن زهر به دریا فرو میشود و در این حال اپوش دیو به مقابله او میآید. در نبرد آغازین شکست بر تیشتر وارد میشود. بدین روی تیشتر از اهورامزدا یاری میجوید و به درگاه او نیایش میکند. در اثر آن نیایشها نیروی تیشتر آنگونه میافزاید که به اندازه ده اسب نر، ده شتر نر، ده گاو نر، ده کوه و ده رود میرسد. آنگاه تیشتر در دو دیگر نبرد اپوش دیو را میراند و بارانی بزرگ فرو میریزد. بواسطه این باران که قطرات آن همچند سر گاوی است، دریاها بر زمین پدید میآیند. به جرات میتوان ادعا کرد که این اسطوره یکی از جذابترین اساطیر جهان در باره بارانسازی است. داستان باران سازی تیشتر در اوستا و غالب متون فارسی میانه آمده است و پیش از این در منابع بسیار از آن یاد شده. در دادستان دینی نیز فصل خاصی به این اسطوره اختصاص داده شده است.
فرجام
بنابر آنچه گذشت، یکی از ویژگیهای سرزمین ایران تنوع آب و هوا و جغرافیای طبیعی آن است. بخش چشمگیری از مرکز فلات ایران را کویرهای خشک و بی آب فراگرفتهاند. این ناحیه که از بیحاصلترین و بایرترین کویرهای جهان است، شامل دو بخش، یکی دشت کویر در شمال و دیگری دشت لوت در جنوب است. این پدیده سبب شده تا سرزمین ما همواره مورد تهدید خشکسالی باشد. در چنین شرایطی پیدایی اسطورههای مربوط به باران امری منطقی به نظر میرسد. بدین ترتیب، همان گونه که در مقدمه یاد شد، در میانرودان نیز خویشکاری «ایشکور (ادد)»، ایزد طوفان، آوردن باران برای مناطق زیر کشت بوده است و همین خویشکاری را ایندره ودایی در زمینه ایجاد آب و باران دارد.
با توجه به شرایط بالا آنچه از فحوای اساطیر ایرانی درباره پدیده آب به نظر میرسد آن است که حفاظت و پایش آب از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و ایرانیان در این خصوص آیینها، جشنها و نیایشهای متنوعی داشتهاند. این آیینها و جشنها باید در سایه پژوهشهای فرهنگی و کاوشهای باستان شناسی بازشناسی شوند و جنبههای ارزشمند آنها مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد تا بتوان از آن در صیانت و پایش منابع ملی آب استفاده نمود.
پینوشتها:
. نک. Macdonell, 1963, 69 .
. بنگرید به: مک کال، صص 37 و 72.
. نک. Hinnells, p. 27 و ترجمه فارسی آن با عنوان شناخت اساطیر ایران، ص 38.
. بنگرید به: بهار، 1376، ص 80-81.
. برای ذکر نام تیشتر در بخشهای مختلف اوستا نک. Bartholomae, 651 .
. برای آگاهی از گزارش دینکرد سوم از باران کرداری نک. دینکرد مدن، ص 107، سطر 16 به بعد. همچنین، بنگرید به مزداپور، 1366، ص 853.
. همانجا، همان صفحات. همچنین بنگرید به مزداپور، 1378، 351.
. نک. میرفخرایی، 1367، ص 46؛ Williams, 1990, (2), p. 190 .
. spinjaruš نام دیوی است در ابرها که دشمن آتش وازشت است و از بارش آبی که در ابرها ست جلوگیری میکند.
. wāzišt آتشی است که در ابرها جای دارد.
. čašmagān dēwān دشمن بادها و ابرهای سودمنداند.
. درباره آفرینش دریا ها و رودها نک. بندهشن، فصل نهم.
. دینکرد ششم: Shaked, 1979, p. 172
. راشد محصل، 1370، ص 7؛ Cereti, 1995, p. 138
. راشد محصل، 1366، ص 62؛ Gygnoux and Tafazzoli, 1993, p 126
. متن آثارالباقیه: آفریجکان.
. ارداویراف نامه، فصل 14، بند 9.
. ارداویراف نامه، فصل 23، بند 4.
. xrafstarān «جانوران موذی و اهریمنی».
. نک. بندهشن، فصل هشتم، ص 64.
. از جمله بنگرید به مزداپور، 1366 و 1378 و نیز نک. Panaino, 1990, II, p. 100
. فرهنگنامه خدایان، دیوان و نمادهای بین النهرین باستان، ص 183.
فهرست منابع
- : نک. بیرونی.
- ارداویراف نامه: نک. ژینیو.
- بلک، جرمی - گرین، آنتونی (1383)، فرهنگنامه خدایان، دیوان و نمادهای بینالنهرین باستان، ترجمه پیمان متین، انتشارات امیرکبیر، تهران.
- : نک. بهار.
- بهار، مهرداد (1369)، بندهشن، تالیف فرنبغ دادگی، انتشارات توس، تهران.
- ـــــــــ (1376)، پژوهشی در اساطیر ایران (پاره نخست و پاره دویم)، ویراسته کتایون مزداپور، نشر آگه، چاپ دوم، تهران.
- بیرونی، ابوریحان (ابیالریحان محمد بن احمد البیرونی الخوارزمی) (1923)، آثارالباقیه عن القرون الخالیه، تصحیح ادوارد زاخو، لیپزیک.
- بیست مقاله: نک. تقیزاده.
- پورداوود، ابراهیم (2536)، پشتها، 2 جلد، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.
- تقیزاده، حسن (1317 / 1316)، گاهشماری در ایران قدیم، تهران.
- ـــــــــــــــ (1381)، بیست مقاله، ترجمه احمد آرام و کیکاوس جهانداری، انتشارات علمی فرهنگی، تهران.
- جعفری دهقی، محمود (1382)، اسب و باران سازی در اساطیر ایران، مجله مطالعات ایرانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، سال دوم، شماره چهارم، پاییز.
- راشد محصل، محمدتقی (1370)، زند بهمن یسن، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران.
- ـــــــــــــــ (1366)، گزیدههای زادسپرم، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران.
- زینیو، فیلیپ (1372)، ارداویراف نامه ( ارداویراز نامه)، ترجمه و تحقیق ژاله آموزگار، تهران.
- مزداپور، کتایون (1378)، داستان گرشاسب، تهمورس و جمشید گلشاه و متنهای دیگر، بررسی دستنویس م. او 29، نشر آگه، تهران.
- ـــــــــــــــ (1366)، تحلیلی بر اسطوره باران کرداری، چیستا، س 4، شش 8 و 9.
- مک کال، هنریتا (1373)، اسطورههای بین النهرینی، ترجمه عباس مخبر، نشر مرکز، تهران.
- میرفخرایی، مهشید (1367)، روایت پهلوی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران.
- هینتس، والتر (1376)، دنیای گمشده عیلام، ترجمه فیروز فیروزنیا، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، تهران 1376.
- هینلز، جان (1379)، شناخت اساطیر ایران، ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران.
- Anklesaria, P.K., 1958: A Critical Edition of the Unedited Portion of the Dadestan-ī Dinig, Unpublished Thesis, University of London.
- Bartholomae, Chr., 1961: Altiranisches Worterbuch, Berlin.
- Cereti, Carlo G., 1995: The Zand ī Wahman Yasn, A Zoroastrian Apocalipse, Rome.
- Eliade, M., 1958: Patterns in Comparative Religion, USA.
- Gignoux, Ph., and Tafazzoli, A., 1993: Anthologie de Zādspram, Studia Iranica, Chier 13. Paris.
- Hinnells, John R.,: 1988, Persian Mythology, first publish 1973, London.
- Jaafari-Dehaghi, 1998: Dādestān ī Dēnīg, (Part I), Studia Iranica, Paris.
- Macdonell, A.A, 1963: The Vedic Mythology, India.
- MacKenzie, DN., 1990: A Concise Pahlavi Dictionary, London.
- Madan, D.M., 1911: The Complete Text of the Pahlavi Dinkard, 2 Vols., Bombay.
- Panaino, Antonio, 1990: Tištrya, (two parts), Serie Orientale Roma, Rome.
- Shaked, Sh., 1979: The Wisdom of the Sasanian Sages (Dēnkard VI), by: Atur-i Ēmētān, Boulder, Colorado.
- Williams, A.V., 1990: The Pahlavi Rivāyat Accompanying the Dādestān ī Dēnīg, (II Parts), Copenhagen.