معماری در نائین و وصف خانههای قدیمی این شهر
نویسنده: سید علی آلداود
نائین از شهرهای کهنسال مرکزی ایران و در حاشیه جنوبی کویر بزرگ مرکزی و بر سر شاهراه اصلی تهران به جنوب کشور قرار گرفته است. آب و هوای این شهر مانند سایر مناطق کویری ایران، تابستانها گرم و گاه داغ و در زمستان سرد است. اما زمستانها در این شهر به سبب مجاورت با چند کوه و کوهسار در مقایسه با سایر مناطبق کویری سرما شدّت بیشتری دارد. در این شهر آثار و ابنیه تاریخی نسبتاً زیاد است اما مشهورتر از همه مسجد جامع است که مخصوصاً باستانشناسان غربی تحقیقات خوبی دربارة آن انجام دادهاند. عبای نائینی هم شهرت درخوری داشته و دارد. امّا آنچه نائین را همواره بر سر زبانها انداخته ظهور گروه برجستهای از سیاستپیشگان ملی و وطنپرست و دستهای از ادیبان و شاعران سرشناس از این شهر است. خاندانهای پیرنیا، طبا و مصاحبی و چند دودمان دیگر تبار نائینی دارند و کسان نامور متعددی منتسب به این خاندانها از دوره قاجار تاکنون به شهرت رسیدهاند. نائین زادگاه میرزا نصرالله خان مشیرالدوله اولین صدراعظم مشروطه ایران است. تا چندی پیش نمایندگان مجلس از این شهر شخصیتهای برجستهای چون دکتر حسین پیرنیا و دکتر عبدالحسین طبا بودند، معالاسف امروز نائین شهری فراموش شده است و به رغم استعدادهای طبیعی و برجستگیهای مردمش، توسعه قابل توجّهی نداشته است.
***
متن زیر بخشی از پژوهشی است که در سال 1356 ش به عنوان پایاننامه رشتـﮥ مهندسی معماری به دانشگاه علم و صنعت ایران به دپارتمان معماری تسلیم شده و با درجه خوب به تصویب رسیده است. رساله یادشده تحت عنوان «معماری در شهر نائین» نگارش یافته و نویسنده و پژوهشگر آن شادروان مهندس صدرا آلداود است که در همان سال از دانشگاه مذکور موفق به اخذ درجه لیسانس معماری گردید. اما نیّت او به منظور ادامه تحصیل و تحقیقات دامنهدارتر جامـﮥ عمل نپوشید.
مهندس صدرا آلداود فرزند سید عبدالحسین ادیب آلداود و او فرزند اسدالله منتخبالسادات شاعر نامی منطقه خوربیابانک است. وی به سال 1333 ش در خور دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدائی را در مدارس آنجا خواند و دوره دبیرستان را در دبیرستان ادب اصفهان که مرکز آموزشی برجسته و شناخته شدهای در اصفهان بود گذراند. نخست در انستیتو تکنولوژی تهران دو سال به تحصیلات عالیه اشتغال ورزید و سپس وارد دانشگاه علم و صنعت شد و معماری خواند. وی چندین سال متمادی از 1351 تا اواخر 1357 ش مدیریت داخلی مجله یغما را عهدهدار بود و با گروه زیادی از نویسندگان و ادیبان و شاعران نامی ایران آشنائی پیدا کرد. وی سحرگاه شانزدهم مرداد هزار و سیصد و شصت در تپههای شمال غرب تهران جان به جان آفرین تسلیم کرد و در گورستان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
در اینجا فصل مربوط به مسکن و شناخت ابنیه کهن شهر نائین را از رسالـﮥ مذکور انتخاب و نقل کرده و در سیامین سال درگذشت نویسنده و چهارمین سالگرد مهندس مزدک کیانفر برای درج در سومین مزدکنامه تقدیم میدارد.
***
نائین شهر تضادهاست چه در قدیم و چه در دوران معاصر، این تضادها و اختلافات طبقاتی به نحوی است که هر مسافر غریب که گشتی در نائین بزند بخوبی آنرا در مییابد. دربارة پیدایش این اختلاف طبقاتی در شهری که تمام مردم گرسنه بودهاند، نه کشاورزی قابل توجهی وجود داشته میتوان گفت کودکان نائینی وقتی بزرگ میشدهاند زندگی را در محیط کوچک نائین بر خود تنگ دیده و بناگزیر راهی شهرها میشدهاند. فقر و گرسنگی انسان را بیدار میسازد و مسیر درست یعنی تحصیل علم و دانش را پیش پای انسان میگذارد. در چنین وضعی انسانها در تحصیل علم کوشش کافی میکردند. در نائین نیز از دیرباز گروهی راه هجرت و سفر به شهرهای دیگر را برگزیده و بسیاری از آنان پس از رسیدن به مقامات بلند علمی و سیاسی به وطن بازگشتهاند. حس غرور و تفاخر موجب میگردید که در بازگشت به شهر خود و برای آنکه خودی نشان دهند خانههای مجلل و باشکوهی برای خود بنا کردهاند.
این خانهها البته در مقایسه با مسکن رعایا و مردم عادی قابل توجه و استثنائی بود و جلوه خاصی به شهر میداد. در این جا نخست به بررسی و معرفی برخی از خانههای اشرافی و اصیل نائین میپردازیم:
خانههای اشرافنشین
کهنترین ساختمانهای مسکونی مجلل و اشرافی نشین نائین مربوط به عصر صفویه است. این ساختمانهای اعیاننشین معمولاً از سه قسمت بیرونی، اندرونی و خلوت تشکیل شده و محلی نیز بعنوان طویله در جنب آن قرار داشت. بیرونی را میتوان قسمت اداری و محل کار صاحبخانه دانست و اندرونی مخصوص زندگانی خانواده و بالاخره خلوت محلی برای پذیرایی و استراحت میهمانان که برای تجارت یا مشاورههای مختلف با صاحبخانه از شهرهای دیگر به آنجا میآمدند.
آشپزخانه و قسمت تغذیه خانه در رابطه با بخشهای سه گانه و راههای ارتباطی بصورتی مجزا این قسمتها را بهم متصل میساخت.
در برخی خانهها برحسب نفوذ و امتیازاتی که صاحبخانه داشت قسمتهای دیگر بر آن افزوده میشده که اینک به تشریح آن پرداخته میشود.
حوضخانه
حوضخانه صفهای است با طاق گنبدی که دو طرف یا یک طرفش اطاق است و به این نام خوانده میشد. ضمناً اطاقها را به تعداد درها نام گذاری میکردند، یک دری، دو دری، سه دری، چهار دری، پنج دری.
بهاربند طویله
این فضا مخصوص چهارپایان است، بهاربند مخصوص تابستانهاست و سرپوشیده نیست و طویله سرپوشیده، مخصوص زمستان است و در داخل دیوارهای آن در ارتفاع یک متری آخورهائی میساختند، طویله هم در خانـﮥ اعیان نشین و هم در خانه زارعین مورد احتیاج بوده ولی موقعیت آن فرق میکرده است. در خانههای اعیان نشین معمولاً اسب و قاطر و الاغ نگهداری میشد. ولی طویله در خانه رعایا برای پرورش گوسفند و الاغ مورد استفاده قرار میگرفته است.
انبار
در هر خانه اطاقی بود به نام انبار که در آن خوار و بار سالیانه را نگهداری میکردند. اطراف این انبار کندوهائی بوده بنام (کند) که در آنجا گندم و جو نگهداری میشد و ظرفهای گلی و چینیای داشتهاند بنام (تاپو و جیل) که در آنها آرد و گاهی برنج ذخیره مینمودند.
دستدان
دستدان اطاقی بود که در آن وسایل بانوان و لباسهای مردانه و اشیاء مورد احتیاج روزانه نگهداری میشد.
اوروسی
در بعضی خانهها اطاقی بود بنام اوروسی، این اطاقها دری سرتاسری داشت.
بادگیر
بادگیر از روزگاران کهن در ایران زمین وجود داشته از نامهای باستانی و گوناگون آن مانند وادفر و باد هنج و بادخان و خیشود و خیشخان بر میآید که پدیدهای جدید نیست و اکنون هم که انواع وسایل مجهز و کامل تهویه مطبوع به کمک ماشین و برق در دسترس همگان قرار گرفته ملاحظه میشود که اصول ساختمان آنها بر پایه کار بادگیر و خیشخان بنا نهاده شده است.
بادگیر انواع گوناگون دارد ولی کاملترین آنها در پیرامون دشتهای خشک و سوزان کویری ایران بهویژه در شهرهای کاشان و یزد و بم و جهرم و نائین و طبس دیده میشود.
بادگیر با توجه به جهت وزش باد گاهی شکل چهارگوش و هشت گوش و بیشتر شکل مستطیل دارد و گاهی هم در کرانههای دریا تنها بصورت هواکش در عکس جهت وزش باد دریا بر فراز ساختمانها ساخته شده است.
کار بادگیر در شهرهای گرم مرکزی و پیرامون کویر به قدری اساسی و از روی برنامه بوده که به جرئت میتوان ادعا کرد علم و فن امروز هم با همـﮥ پیشرفت و توسعهای که دارد نتوانسته وسیلهای بهتر جایگزین آن سازد.
محیط نائین کویری است و سوزان، تابستانها بسیار گرم و زمستان سرد، از این رو بادگیر برای این محیط بسیار ضروری بوده است و هم اکنون چون کولر و تهویه مطبوع جای آن را گرفته هوا را همیشه مرطوب میدارد و نائینی پس از استنشاق هوای گرم خیابان وقتی بخانه یا محل کار میرود اختلاف رطوبت و سردی هوا زود او را بیمار میسازد.
خانـﮥ رعیت
بسیار ساده است و میتوان گفت که آن اقتباس سادهای از چهارطاقی (آتشکده ساسانی) است. در چهار طرف حیاط ایوانچه است که مانند یک صلیب میماند و بعد برحسب توانائی صاحبخانه اطاقکهایی ساختهاند که ورودی آنها در همین ایوانچههاست و گاه ممکن است این حیاط و ایوانچهها را چند اطاقی در اطرافش ساخته باشند و زیر بنا را بصورت مربع مستطیلی درآورده باشند و در برخی از خانهها به نحوی است که قسمتی از این زیر بنا متعلق به خانه دیگری است بدین نحو که یک قسمت از پشت ایوانچهها را خانه همسایه برای خود اطاق ساخته است و این دو خانه درهم ادغام شده است.
بهاربند، دستشوئی و طویله در نزدیکی در ورودی قرار دارد و بعضاً دیده شده چند خانه یک مستراح دارند.
در بعضی از خانهها ایوانچه قسمت شمالی را به صورت اطاقی درآوردهاند که مخصوص زمستان است و در آن اجاقی قرار دارد که خانوادة رعیت در زمستان دور آن جمع میشوند و آتش میافروزند و بر روی آن غذا میپزند.
اجاق میراث دین پیشینیان یعنی زردشتی است و اگر این ایوانچه بهمان صورت باقی بماند اطاقکهای جنبی آن مخصوص زمستان است، گوسفندان را صبحها در خانه رها میکنند که گشتی بزنند و اگر پوست میوه یا نانی یافت شود آنرا بخورند.
در تابستانها نیز از قسمت جنوبی استفاده میکنند و شبها در بالای بام میخوابند. حیاط خانه کوچک است و آفتاب در آن کم میتابد، در زمستانها از فضاهای لَرد مانند و یا تکیهها استفاده میکنند، مردم در آنجا جمع میشوند و به کارهای دستی و گفتگو میپردازند. هم اکنون خانه رعیتی اعتبار خود را از دست داده و فقط برخی مردم بینوا در این خانهها سکونت دارند.
مصالح این خانهها از خشت و گل است و از آجر کمتر استفاده شده است. این خانهها بادگیر ندارند ولی در برخی از آنها سردابی حفر شده که در تابستانها از آن استفاده میکنند.
آشپزخانه ممکن است به صورت اطاقکی مجزا و یا بخشی از اطاق زمستانی باشد. بدین نحو که در وسط اطاق تنوری است و نان را در آن میپزند و سپس کرسی را بر روی آن مینهند. در برخی از این خانهها آب قناتهای نائین عبور میکرده. بیشتر قناتها هم اکنون خشک شده و دیگر آبی از آن جاری نمیشود. بعلت بیتوجهی دولت این خانهها هنوز لولهکشی نشده، چون اتومبیل نیز از این کوچهها نمیتواند عبور کند، بافت قدیمی خالی شده و مردم کمتر در آن سکونت دارند، و عده قلیلی هم که در آنها زندگی میکنند از روی ناگزیری است. خدمات شهری، مدرسه، بیمارستان، ... در این محلهها وجود ندارد و این خود عامل دیگری است برای خالی شدن این محلات.
خانـﮥ حاج عبدالرحیم فاطمی
این خانه 120 سال پیش ساخته شده، خانه اشرافنشین بوده و توسط دانشجویان دانشکده معماری ملی رولوه گردیده است، سابقاً این بنا در کوچه سرآب بازار بوده که با احداث خیابان کوروش این کوچه قطع شده است، در آغاز یک هشتی دیده میشود که حدود 4×3 متر است و تا 60 سانتیمتری از کف بصورت سنگ هزاره پوشیده است، در داخل هشتی در سمت چپ دری دو لنگه از جنس چوب برای ورود به قسمت اندرونی و در سمت راست در دو لنگه چوبی دیگری برای ورود به خلوت (بیرونی) تعبیه شده است، بعد از هشتی اندرونی به دالانی به ابعاد 5/1×4 متر میرسیم و سپس وارد حیاط مربع شکل آن میگردیم.
ورودی احشام در کوچه جلوخان است. این کوچه به بازار متصل است که چون سطح منزل یک متر از کوچه گودتر است از رامپی بطول 4 متر استفاده شده است. خانه مجلل است و مجموعهای را تشکیل میدهد، زورخانه و حمام خزینهای بزرگی دارد، بعد از تفحص معلوم شد خانه متعلق به حاج عبدالرحیم فاطمی بوده است، وی بر اثر فقر و گرسنگی راهی تهران میشود و پس از تحصیل و متمول شدن عزم وطن میکند و خانه مجللی برای خود میسازد. هم اکنون این خانه در حال از بین رفتن است و وزارت فرهنگ و هنر هیچگونه توجهی به آن نمیکند، پیرزنی 80 ساله در آن منزل و ماوا دارد.
خانه صفوی
کشف این بنا در نائین را مدیون یک باستانشناس ایتالیائی هستیم، دیوار گلی بلند این بنای کوچک گنبددار و پلکانی را که به طبقـﮥ بالا میرود محصور کرده است. این دیوار مانند حصاری طبیعی تالار مسقف دوگنبدی را بطول 8ـ10 متر مسدود کرده و بطوری که تنها با یک معبر باریک ساختمانهای واقع در حیاط راه مییافت. این ساختمانها عبارتند از یک ایوان و فضای گنبدداری در پشت آن که نقوش تزئینی دارد که هنوز باقی است.
به این ترتیب فضای دیگری با دیوارهای منقوش به تالارهای ورودی تزئین شدهای که شاید در زمان صفویه، بیرونی ساختمان بوده و به اندرونی نقاشی شده را میبرده اضافه شده است. اینک اندکی از بقایای ارزنده کاخی را که سابقاً وسعت بیشتری داشته و تا نزدیک محوطه مسجدی از نیمه قرن دهم میرسیده است در دست داریم.
فضای جدید را میتوان همراه گنبد و نقوش دیوار آن از تالار مشاهده کرد از این اطاق گنبددار جدید میتوان بر حیاط گود افتاده با ساختمانهائی در سه قسمت آن و دیوار جدیدی که از آجرهای مشبک ساخته شده دیدی مسلط داشت.
بخصوص ایوان منقوش، از این اطاق به خوبی دیده میشود، زیرا که اطاق مذکور کمی مرتفع تر در طبقه بالائی و در جهت جنوب ـ جنوب غربی به شمال ـ شمال شرقی قرار گرفته است. این اطاق تقریباً مربعی است بطول 75/2 متر، ارتفاع اطاق از کف فرضی آن تا وسط گنبد 4/3 متر و از لایه پائین گنبد که اینک آزاد شده به 68/3 متر میرسد. زیرا که وضع و موقع کف اطاق معلوم نیست. دیوارهای اطاق از یک بخش پائین که رنگ سفید دارد و طاقچهها و بخاری و درها در آن است و قسمت منقوش بالای آن تشکیل شده است.
قسمت پائینی دیوار شمال ـ شمال شرقی از دو در به عرض 77 سانتیمتر و دیواری بین آن دو به همین پهنا و تکه دیوارهائی به عرضهای 23 و 20 سانتی متر که در گوشهها واقعاند، تشکیل شده است. دیوار جنب ـ جنوب شرقی نیز که مقابل آن است بهمین نحو تقسیم شده است. ولی در دیوارهای شرقی و غربی به جای درگاه چند طاقنما ساخته شده با این تفاوت که در وسط دیوار شرقی طاقنمائی عریض تر و در مقابل آن در دیوار غربی یک بخاری ساخته شده است.
قسمت بالای دیوارهای این فضا نیز مانند ایوان و فضای گنبددار منقوش است کتیبهای با ارتفاع 37 سانتیمتر مرکب از قطعه نقشهای تزئینی مستطیل شکل با اشعاری بر آن و قطعههای باریکی با تصاویر انسانی دور تا دور قسمت بالائی دیوار را فرا گرفته است. لبه بالای این کتیبه که کمی برجسته است تا کف اطاق 95/1 متر فاصله دارد. انحنای گنبد از بالای کتیبه شروع میشود در ابتدا چهار فیل گوش یا گوشواره، سه پنجره و طاقچهای در میان دیوار شمالی ـ شمال شرقی دیده میشود و سپس انحنای ملایم گنبد آغاز میگردد.
شالوده بنای گنبد را نوارهائی تشکیل میدهند که یک بار پنجرهها و فیل گوشها را دوره کرده سپس دو به دو از پایه گنبد به ارتفاع سقف میرسند. با چند مرتبه تقاطع این نوارها طرح ستارههائی حاصل میشود و سپس همگی نوارها در ستارة مرکزی جمع میشوند.
بعلاوه از این نوارها نیم ستارههائی، پنج پره مجزّا شبیه برگ نخل بادبزنی بوجود میآید که توسط سطوح متوازیالاضلاع کوچکی بهم ربط داده میشوند. این نوارها برخلاف آن چیزی است که میتوان انتظار داشت زیرا که بخصوص در ایوان یادآور گنبدهای مشبک گوتیک هستند، برجسته نبوده بلکه فرو رفته و رنگآمیزی شدهاند، رنگ نوارهای فرورفته همانطور که در سایر اطاقها دیده میشود سبز روشن است و بقایائی از رنگ قرمز بر دورة داخلی نوارهائی تزئینی سطوح سقف و بر دور نقش پیچکی کتیبه دیده میشود.
در این جا بخشهائی وجود دارد که مجدداً به عمق بیشتری بریده شدهاند بطوریکه وضعی سه لایه بوجود میآید مانند آنچه در فضای گنبددار بزرگ دیده میشود در مورد نوارها و دورههای پنجرهها وضع معکوس است و از این لحاظ به سبک معمول در بعضی قسمتهای سایر اطاقها شبیه میشوند یعنی رنگ سفید به زمینه برجستگی بخشیده و طرحها با طرح قهوهای فرو رفته مینماید.
تأثیر کلی نقوش دیواری بر چشم مانند نقاشیهای یکرنگ از انواع خاکستری است که با ظریف کاریهای فوق العاده مانند کارهای دستی ابریشمی دیوارها و سقف را پوشانده است و تصویر قاببندی چوبی را به دیوار سطوح تزئینی بوجود میآورد.
تزئینات گچبری شده مشبک پنجرهها نیز که بقایائی از آنها هنوز برجاست رنگی بوده و در پشت این گچبریهای شیشههایی به رنگهای آبی سیر، زرد نخودی، آجری، فیروزهای سیر و سفید وجود دارد که به نسبت تابش نور به رنگهای متفاوتی میدرخشیده است. 4 فیل گوش که 90 سانتیمتر ارتفاع و 67 سانتیمتر عرض دارد و بیش از سایر سطوح نقاشی و تزئین شده است و نظر بیننده ابتدا به آنها معطوف میگردد.
نقشهای بکار رفته در فیل گوشها عبارتند از: حیواناتی در میان درختان پرشکوفه و برگ گوئی قصه نقاشی بهشت جانوران بوده است. با مشاهده دقیقتر معلوم میشود که این کیفیت فقط در نقش میان تابلو وجود دارد به این معنی که دو طاووس در زمینهای از پیچکهای گل و در دورهای بیضی شکل کشیده شده است. آن را در بیضی شکل از گلدانی منقوش به گل و گیاه و دو پرنده قرینه بیرون میآید و در رأس به نقش گل ختم میشود پایه گلدانی به دو سر قرینه اژدها ختم میشود که متوجه دنیای کینهتوزی حیوانات است. نقشهایی که در این قسمت دیده میشود عبارت است از: چهارپایانی که در میان شاخهها در تعقیب یکدیگرند. عناصر ترکیب نقوش همان است که در نقاشیهای فضای گنبددار دیدیم فقط در اینجا تصویر مضامین شاعرانهای دیده نمیشود بلکه به جای آن حیواناتی بطور عادی نقش شدهاند، نقش تمام رخ طاووس که نظائری در فضای زیر گنبد دارند سیمرغ و اژدها محصور در طبیعت با چهارپایان و پرندگان موضوع نقاشیهای این قسمت است، تزئینات چهار فیلگوش از لحاظ مضمون با یکدیگر تفاوتهائی دارند ولی از نظر ترکیب کلی بسیار بیکدیگر شبیهاند. مضمون وسطی گلدانی است با دو طاووس که به طور قرینه در طرفین آن قرار دارند. دو سیمرغ با غزالی به منقار و روی شاخهها دیده میشوند، در قسمت پائین فیلگوش در میان درختان چهارپایانی که در تعقیب یکدیگرند یکی غالب و دیگری مغلوب نقش شده است، در فیلگوش شمال ـ شمال شرقی گرگ تیزپا به بز کوهی آرمیده حملهور شده است.
عضلات جانوران با خطوط فرو رفته نمایان شده است پوست پلنگ نقطههایی چون برگ شبدر دارد. طاووسهائی که بطور قرینه درزمینهای از پیچکهای ضعیف گلدار مثل طاووسهای وسط فیلگوشها نقش شدهاند با طاووس دیگری که از روبرو در لوزی شکلی در انحنای گنبد محصور شده دو پهلوی سطح سه گوشهای را که گلهای درشت بر آن است میگیرند، در کنار آنها بر روی دو فیل گوش دیگر دو سطح سه گوش گنبد قرار دارد با گلهای ظریف تر که دو قسمت آنها را سطح لوزی شکلی که در آنها نقش 4 پرنده با دمهای دراز دیده میشود، احاطه کرده است.
از طرف دیگر دو سطح لوزی شکل یکی با نقش قرقاول و دیگری با نقش طاووس همراه با چند سطح کوچک سه گوشه گلدار دور ستاره بزرگی که بر فراز هریک از سه پنجره و طاقچه قرار دارند گرفته و همگی بصورت واحد مستقلی ترکیب میشوند. ستاره با نقوشی از عناصر گیاهی از پیچکهای منشعب یا بهم پیچیده تزئین شده است: پس از این بخشهای بزرگ گنبد چهار سطح گوشهدار با نقش اردک وحشی و سطوح مجزای دیگری به شکل لوزی با تزئینات مختلف و تصویر درختهای کوچک بید آمده سپس ستاره هشت پری که مرکز گنبد را اشغال میکند دیده میشود. ستاره مرکزی به ستاره فضای گنبددار شبیه است منتهی در تناسب با کوچکی فضای جدید در مقیاسی کوچکتر به دور دایره گودی که اکنون بدون نقش است و بدون شک در اصل طرح گل گودی داشته ستاره کوچک 8 پری تشکیل شده است که به نوک هر پر آن قابی با یک گل آراسته خودنمائی میکند. سپس این گل در بین پیچکهای گلدار کوچک و در بین 8 قاب دیگر که درون هر یک گل درشتی با گلبرگهای بزرگ دیده میشود تکرار شده است، شاید یکی از این گلها ترکیب داخلی و دیگری شکل خارجی گل واحدی باشد. کتیبه دیوار مرکب است از قطعه نوارهای پهن که ابیاتی بر آن نوشته شده است بین هر دو نوار پهن قطعه تزئینی باریک و نوک تیزی قرار دارد بعلاوه بر این نوارها مقدار زیادی تصاویر انسانی دیده میشود که تاکنون در این فضا آن طور که باید جلب توجه نکرده است.
در این قطعات کوچک دو تصویر انسانی دیده میشود که دو جوان را نشان میدهد که در زمینهای از پیچک گلدار نشستهاند و شراب مینوشند و سومی که مطرب است در کنار قرار گرفته است و دو جوان دیگر طرفین او را گرفتهاند در قسمتهای فوقانی واقع بین کادر نوشته و قطع تزئینی نقش بازی کرده که بر لکلکی پیروز شده است.
بر قطعات تزئینی دیگر دو جوان نشسته و دختر و پسری در کنار درختی گلدار و در دو قطعه دیگر تصویر تمام رخ جوان نحیفی نقش شده است که دست بر سینه نشسته و دور او جانوران در گردشند. این تصویر باید همان مجنون ناکام باشد. خارج از کادری که بدور نقش مجنون کشیده شده، چهارپایان میچرخند پرندههای نشسته قرینه و در حال پرواز به نقش پیچکهای دور دراز ابیات تحرکی میبخشند.
بر کتیبهای که دورادور فضا را گرفته است ابیاتی از غزل عبدالرحمن جامی نوشته شده است. شاعر نام خود را در مصرع دوازدهم میآورد هم چنان که حافظ هم نام خود را در مصرع هشتم و آخرین غزلی که در فضای گنبددار نوشته شده است آورده است. متأسفانه بیشتر این کتیبهها آسیب دیده بطوری که تمامی متن قابل رؤیت نیست و بهمین علت نمیتوان منشأ ابیات را بدست آورد.
به احتمال قوی بقایای کوشک نائین با نقاشیها و گچبریهای ظریف خود تنها نمونه مشهوری است که از این رشته هنر معماری قرن دهم باقی مانده است، بدیهی است که این سبک روزی نمونههای فراوانی داشته است. فقط در اصفهان زمان شاه عباس و اعقابش یعنی از دورة او و اواخر دوره صفویه بناهائی باقی است، اینک به کوشش تعمیرکاران ایتالیائی اصالت قدیم آنها بیشتر نمایان میشود.
مثلاً از سال 947 ﻫ مینیاتوری در دست است که در آن غزالها در زیر درخت آرمیدهاند و در آسمان بازی لک لک را شکار میکند گوئی این نقش مقدمهای برای تصاویر نائینی است مشابه آن نقش سیمرغی است که بر فراز درختی پرواز میکند در بعضی از این گونه نماهای داخلی با نقوش از همین قبیل گاهی پنجرههای رنگین کار گذاشتهاند. در یکی از این پنجرهها با قرار دادن تکههای کوچک شیشه رنگین تقریبی طاووسی از جلو به وجود آمده است نقش طاووسهائی از جلو و نیمرخ بر روی حاشیههای مذهب در میان برگها و گلها دیده میشود و نیز حیواناتی که در کمینشان نشسته یا در تعقیب آنها میدوند پرندهها با دمهای دراز مثل قرقاول در درختان گلدار و یا پرنده خوشآوازی در شاخههای بید از مضامین نقشهای این رشته هنری است.
در زمینه سبک هنری معمول زمان حاشیههائی تزئینی مرکب از قطعات کتیبه در بین قابهای هشت نیم دایرهای که در آنها نقشهای تزئینی و یا تصویر حیوانات کشیده شده هم چنین طاووسهای قرینه دیده میشود و در بعضی از نمونهها دو انتهای قابهای تزئینی که در دو سر یک کتیبه رسم شده نوک تیز است.
به این ترتیب میتوان فضای جدید کاخ نائین را وابسته به ایوان و فضای گنبددار بزرگ دانست که هر سه در حوالی سال 968 ﻫ بنا شدهاند، از طرف دیگر میتوان این بنا را با تزئینات غنی دیواریش نمونهای از هنر کوشک سازی آنزمان به حساب آورد که به غزلی از جامی مزیّن شده است.