شگفتیهای معماری اسلامی در کاخ الحمرای اسپانیا
نویسنده: دکتر حسین زُمَرشیدی
چکیده
اندلس در جنوب اسپانيا و در كنار رود وادي الكبير (GuadalguiviR) واقع شده. از دو طرف رشته جبالبسيارسرسبز و حاصلخيزي آنرا احاطه داشته كه كاملاً آب و هواي مديترانهاي در آن اثر فراوان گذارده است. در سال 92 ﻫ.ق توسط اعراب شاخ افريقا به سرداري «طارق، غلامِ موسي بن نصير» جنوب شرقي اسپانيا كه يك قسمت از هشت قسمت اندلس ميباشد به تصرف ايشان درآمد و سپس فتوحات اعراب به قسمتهاي بسياري از اسپانيا كشيده شد. تا جايي كه اعراب تمامي اسپانيا را (اندلس) ناميدند. ضمناً حكومت اسلامي بعد از اين زمان توسط خلفاي اموي اندلس پديد آمد كه قرنها در اين اراضي حكومت كرده و آثاري زياد و بسيار شگرف از جمله كاخهايي عمارت كردند.
كليدواژه: كاخ الحمرا، حياط شيران، تالار ابن سراج، نقوش مليلهاي، مقرنسبندي آويز.
كاخ افسانهاي حكام اسلامي در غرناطه «گرانادا» با زيبايي وصفناپذيري حدوداً در بلندايي بسيار سرسبز از گل و ريحان و درختان نارنج بنا شده است. اين مجموعه حدود (740×220) متر را احاطه داشته كه در سال 635 ﻫ توسط ملك «محمد اول» از خاندان «بني نصير» شروع به ساختمان قسمتهايي از اين كاخ شده و در زمان محمد دوم حصاركشي از ديوار با برجهاي ستبر و بلند 24 گانه جهت ديدباني با مقطع مربع و برنگ زيباي قرمز از مصالح براي كاخ بنا گرديد و بعداً اين رنگ كه «الحمراء به معناي قرمز» است لقب اين كاخ شده. پس از اين مرحله افرادي ديگر به خصوص يوسف اول تا زمان محمد پنجم ساختمان سازي كاخ را پيگير بودهاند. محمد پنجم كه دو بار بحكومت رسيد از سال 763 تا 793 ﻫ.ق به مـدت (30) سـال مـداوم ساختمـانسـازي كـاخ را بـا گستــردگـي قابـل توجهـي و بيوقفـه دنبال ميكرد. اين كاخ داراي ويژگيهاي بسيار خاص اجرايي ميباشد كه در جهان از هنرهاي بيهمتاي اسلامي شكل گرفته است و به واقع هنرهاي بسيار تابناكي از سرپنجه با هنر مردم مسلمان است كه باتمام مخاطراتي كه از سوي پادشاهان مسيحي از شمال و جنوب آنرا تهديد ميكرده است. ولي تا به امروز بسيار سرفراز باقيمانده است و به واقع گوهري بيمانند در ميان كاخهاي دوره اسلامي قرون وسطي بوده كه شهرة آفاق شده است.
به طور خلاصه كاخ الحمراء از سه بخش اصلي تشكيل شده است.
بخش اول: شامل سرسراي عمومي كه محل شور و دادرسي قضات بوده و اين بخش داراي اطاقهاي متعدد و همچنين اطاقهايي براي محافظين و سرباز خانه نيز بوده است. در قسمتي از اين بخش اصطبلهاي متعدد و همچنين در اين ناحيه مسجد كوچكي براي نمازگزاران ساختمان شده است.
بخش دوم: تالار «ديوان» شامل اطاقهاي متعدد خدمه درباري و سلطاني است كه دور تا دور حياط كه به «حياط بوتههاي مُورْد» نيز گفته ميشد احاطه داشته. ضمناً اين بخش داراي سرسراي سفرا كه «تالارسلام» ناميده ميشده و بايك برج كه براي ديدباني ساخته شده است.
بخش سوم: اين بخش هسته مركزي كاخ بوده و از حياط بسيار زيباي شيران تشكيل ميشود كه «حرم سلطان» براي زندگي خصوصي و مسكوني به اين حياط بسيار دلپذير و دلنشين مربوط ميشود. ضمناً تالار معروف به «ابن سراج» كه داراي ويژگيهاي ممتازی در كاخ ميباشد و تالار دو خواهر و همچنين دو تالار ديگر و اطاقهاي حدوداً كوچك براي زندگي خانواده سلطان و يك نمازخانه بعنوان مسجدي حدوداً بزرگ براي نمازگزاري اهل حرم در اين قسمت ساخته شده است. همچنين حمامهايي با ضوابط و ارتباطات خاص با فضاهاي ياد شده نيز مجموعه اين قسمت را شكل ميدهد. ضمناً بجز موارد ذكر شده از بناهاي سه گانه مذكور فضاهايي بمانند ضرابخانه ـ كوره و كارگاههاي حَرف و صنعتي نياز به دربار سلاطين و موارد ديگري ساخته شده قابل ذكر ميباشد : در مجموع، ساختمانسازي اين كاخ تقارن نداشته و فضاها در مواردي از جهاتي متضاد يكديگرند. يعني فضايي كاملاً باز و ديگري بسته ـ يكي با نور كافي و ديگري نور كم. فضاهايي با عملكرد خصوصي و برخي عمومي و اكثراً فضاها طوري طراحي و ساختمان شدهاند كه «نسيمگير» بوده. در مجموع فضاها و ارتباط آنها با يكديگر پيچيدگي فراوان داشته؛ اما در اين پيچيدگي نظم نيز كاملاً حاكم است. در كل بايد گفت كه اين كاخ با تمام زيباييهاي فراوان از نماسازيهاي آن از طرف صحن حياطها بيشتر »درونگرا» است.
اصول سازهاي: مجموعه كاخ الحمراء كه از قسمتهاي مختلف شكل گرفته است، عموماً اسكلت بنا از ديوارهاي ستبر از مصالح سنگي و عريض ساخته شده است. سقفها عموماً از دو پوششتشكيل شده است. پوشش زيرين طاق پوش و بعداً كارهاي تزئيني بسيار جالب بر آن انجامشده وپوششنهاييعموماً از خرپاسازي اصولي و پوششهاي سفالين اجرا شده كه در نتيجه ميتوان گفت عموماً نيروي سقفها از پوشش زيرين و خارجي بسيار سبك بوده و همين امر سبب پايداري بنا شده است.
توجه: در مجموعه كاخ فضاهاي متعدد از زيباترين نوع كارهاي هنري به حياطهايي به شكل درونگرا در ارتباط ميباشد. حياطها نيز همگي داراي پرارزشترين انواع نماسازي بوده كه حدوداً همگي از ويژگيهاي متشابهي برخوردارند، از اين رو به دو حياطي كه داراي اثرات فراوان از بديعترين شيوههاي هنر از معماري اسلامي مغربي اما در قالب نو استفاده شده است اشاره ميشود.
حياط افتخار: اين حياط به «حياط بوتههاي مُورْد » و يا حياط اندروني نيز شهرت دارد. ابعاد اين حياط حدود (6/33 × 5/23) متر ميباشد كه در وسط آن استخري با دو حوضچه مدور در دو سرعرضي آن همراه است. اطراف اين استخر را باغچههاي طويل از بوتههاي زيباي مورد احاطه کرده كه انعكاس اين بوتهها و بنا در درون آب استخر در مجموع حياط را بسيار كشيده و بزرگ نشان ميدهد. فضاهاي اطراف حياط كه قسمت خدماتي سلطنتي را تشكيل ميدهد، همچون از دو طرف رواقي تشكيل شده. استفاده از ستونهاي باريك و قوسهاي نيم دايره و سپس (دست انداز) (1) سازي و به كارگيري نقوش مليلهاي از گچبري در نما و اجراي سقف (طرهاي)(2) شيبدار از سفالپوش. پيش ايوان سازي در طبقه فوقاني و پسنشين بنا براي ايوان و اجراي ستونهاي سنگي و مجدداً پوششهاي نيمدايره قوس در تركيبي بسيار زيبا و طرهبندي ديگري همراه با استفاده از نقوش و كارهاي هنري فراوان از جمله جانپاههاي منقوش فلزي از كارهاي گره هندسي مغربي و بسياري ديگر و قاري بيهمتا به حياطافتخار داده است.
قابل ذكر: از يكي از وروديها به قسمت اندروني و اطاقهاي زنان سلطان ـ حمامهاي قصر و موارد ديگر رسيده و از در پشت قسمت اندروني به «حياط زراندود» كه داراي زيباترين نقوش از ازارههاي كاشيكاري و گچبري و مقرنسقطار در ناحيه رخبام ميباشد خواهيم رسيد. در مجموع حياط «بوتههاي مُورْد » از زيبايي و آرامشي بسيار خاص از كارهاي هنري برخوردار است. (شكل 2)
حياط شيران: به طوري كه قبلاً اشاره شد اين حياط و مجموعه اطراف آن كاخ سكنايي و خصوصي سلطان بوده است و سلطان محمد پنجم در ساخت آن دقت نظر فراواني را همواره مبذول ميداشته است. اين بنا به شكل رواقي از چهار سمت بنا شده. ستونهاي باريك و بلند شيري رنگ و با سرستون سازي و شيوه اجرايي بسيار خاص در آنها كه اكثر ستونها به شكل جفتي پهلوي يكديگر به كار رفتهاند و « در بين هر دو در ميان يا يك در ميان » از ستونهاي جفتي يك ستون تكي و در مواردي سه و يا چهار ستون در پهلوي يكديگر نيز به كار گرفته شده است و اجراي بسيار استثنايي را شكل داده و در مجموع در اين پديده بس هنري از رواق سازي 124 ستون به كار رفته است. سپس روي ستونها اجراي قوسهاي نيمدايره كشيده دالبري و در مواردي زيباترين نوع مقرنسهاي آويز و در ناحيه وسط اضلاع رواقي وروديها با پيش آمدگي از راستاي ستونها سبك خاصي را كه گوياي شيوه معماري چهار ايواني كشورهاي اسلامي «شرق» است مجسم ميسازد. نماسازي از نقوش بسيار زيبايي خصوصاً مقرنسهاي آويز و گچبري از نقوش مليلهاي و در انتها كتيبه خط مغربي از آيات شريفه قرآن مجيد استفاده شده، ازارهها عموماً كاشيكاري معرق گره و در قسمتهاي داخلي رواقها بحق زيباترين مقرنس بنديهاي آويز و گچبري و اسماء مباركه و قدسي را شكل داده است.
قابل ذكر: در وسط حياط حوض سنگي دوازده وجهي با حجاريهاي بسيار موزون نيم ترنجها به شكل سر و ته بر سطوح آن همچنين كتيبهاي كم عرض در لبه حوض به شكل پيش آمده و تركين در دوازده وجه منقطع از خط بسيار زيباي مغربي از اشعار (زُمَرك) شاعر اندلسي و نقوش ديگري از حجاري نمايي بس دلنشين و جذاب به نماي حوض داده است و مجموعه حوض سنگي پر ارزشي از نقوش حجاري شده بر روي دوازده شير سنگي به رنگ سفيد استوار است. در اطراف حوض، جويچه چند وجهي از سنگ مرمر، به وجود آمده است آب از دهان شيران فواره ميزند و درون جويچه ريخته و سپس در چهار بخش در جويچههاي طولي و عرضي تا داخل رواقها و فضاها چه زيبا روان و غلتان به حوضچههاي دايره رسيده و سبب آب منگول و زيبايي وصف ناپذيري ميشود. در مجموع اين حياط و فضاهاي اطراف آن و شيوه اجرايي آن به واقع يك اثري بيمانند را در جهان به وجود آورده است. با بررسي و دقت در تصوير به عظمت ارزشهاي آن از سرپنجه بسيار هنرمند مردم مسلمان خواهيم رسيد.
قابل ذكر: در جنوب حياط شيران تالار«ابن سراج» در نهايت شگرفي از هنرهاي بسيـار فـراوانـي از جملـه مقرنسبنديهاي بسيـار زيبـا و در شمال حياط تـالار بسيار زيباي «دو خواهر» و در شرق اين حياط «تالار سلاطين» كه از فضاهاي متعدد مربع و مربع مستطيل و اطاقهاي فرعي با هنرهاي بديع گچبري و مقرنسهاي بسيار شورانگيز و نقاشيهاي شگرف از ويژگيهاي دلاورانه مردان عرب بر سطوح گچ كاري و يا بر روي چرم انجام شده به واقع عظمتي به فضاهاي شاهي در كاخ را داده است. در مجموع حياط شيران و فضاهاي اطراف آن به واقع نگين زمردي است كه بر تارك معماري اين كاخ ميدرخشد. (شكل 3)
تزيينات كاخ الحمراء
1ـ نماهاي خارجي بنا عموماً از ازارهسازيهاي بسيار شورانگيز كاشيكاري از انواع نقوش گوناگون به خصوص نقش مايههاي گره بسيار زيباي مغربي از بديعترين طرح و نقش كه اصول و قاعده بسيار عميق در آنها حاكم است همراه با نوع انتخاب رنگ كاشي از پيوستگي رنگها، همنشيني رنگها، خانواده رنگها، تفكيك رنگها، جلوهدهي رنگها و در مجموع دلنشيني و همخواني رنگهاي كاشي در «آلات»(3) كاشي كاري گره سبب درخشان شدن نقوش گره به خصوص شمسهها ـ نيمشمسهها و چهار كه «شمسههاي تند»(4) شده و كلاف كاشي كاريها توسـط بند حميل پهن و از نقـوشي چون پرههاي ميوه درخت كاج سبب جداسازي ازاره از نقوش «دست بالا»(5) شده است.
قابل ذكر: در مواردي ازاره سازيها از نقوش كاشيهاي خشتي چند وجهي درشت با رنگهاي دلنشين استفاده شده است. همچنين در مواردي بعد از ازارههاي كاشيكاري از نقوش هندسي گره از كاشيهاي خشتي بزرگ كه سطح خشت قبل از به كوره رفتن آن با گود و برجسته كردن نقش نگارهها از ستونسازي در سطح آنها ـ سرستون سازي ـ بندها و پيچكهاي اسليمي پهن همراه با «قطاربنديها»(6) و ساير نقوش از جمله نقش مايههاي هندسي و خط در نهايت شيوايي به وجود آمده و سپس لعاب مينايي بسيار دلنشين بر سطوح آنها داده شده و با پخت اصولي و نصب در محل سبب زينت ازارههاي دست بالا در نماسازي خارجي و در مواردي داخلي قسمتهاي مختلف كاخ الحمراء شده است. (شكل 4)
نكته: در مواردي فراوان از زيباترين نوع گچبريها از ستونسازيهاي كوتاه و كاملاً نقشين با اصول گچبري قطارسازيهايي بسيار موزون و پاتوپا و در متن آنها از نقوش بسيار زيبا بند اسليميهاي خرطوم فيلي و نقوش هندسي و در ميان آنها خطوط مختلف كوفي و همچنين خط مغربي از اسماء خداوند. همچنين كتيبههاي خط مغربي از آيات شريفه قرآن مجيد و بسياري ديگر به واقع عظمتي از حُسن سليقه كاشي كاران و گچبران مسلمان مغربي، با ظرافت و شگرفي خاص خلق شده است. (شكل 5)
نكته: 1ـ نماسازيهاي خارجي بسيار دلنشين و در مواردي چون رواقهايي است كه نقوش ياد شده در اشكالي متنوع در ازارههاي دست پايين و بالاي آنها نيز در اشكال و فرمهاي دلپذير به كار رفته و در زير دور طاق آنها از «مقرنسهاي»(7) آونگ و آويز بسيار متقارن از عناصر مختلف در انواعي بسيار پرجاذبه همراه با نقوش گچبريهاي بسيار بديع كه در موارد اثرات فراوان از شيوه (مقرنسبندي ايراني) در اين آثار بهره برده شده كه به واقع نقش آفرينيهاي بسيار بيهمتا در نماهاي خارجي و داخلي اين كاخ روح و جسم هر بيننده را بتسخير باطن ميكشاند. (شكل 6)
2ـ كف پوشهاي تالارها و ساير فضاها هم از سنگ بوده و هم از كاشي و در مواردي از نقوش گره هندسي استفاده شده است. اين پديده چشمنوازي بسيار خاص به نماي داخلي بناها داده است.
3ـ در مواردي ازارههاي داخلي فضاها از كاشي خشتي در رنگهاي بسيار متنوع و همچنين از نقوش كاشي معرق در تركيب گره هندسي با قاعده كه اثر نقوش گره هندسي اسلامي مغربي «مراكش» را دارد در رنگ آميزيهاي دلنشين از كاشي با شمسههاي تند از پرهها و ترنجيهاي كشيده و يا معمولي با آلتبندي خاص برخوردار است و آنهم از طرحهاي بسيار متنوع و زيباي كاشي از تفكيك رنگها و در مجموع زبان شيوا و جذاب رنگيهاي كاشي شكل گرفته است.
4ـ دستاندازههاي بالا عموماً از گچبري با نقوش بسيار موزون و متنوع و با خلاقيتها از حركات و پيچش بندهاي متقارن كه در مواردي تركيب نقوش گره را تداعي كرده و درترنجها كه اشكال مختلف به وجود آمده از كلمات بسيار پرمعني از ارزشهاي قدسي و الهي به خط ناب و با اصول «مغربي» و خصوصاً خط بسيار با قاعده و زيباي كوفي گرهدار نقش برجسته و در مواردي در انتهاي « اِسپَر»(8)ها از كتيبههاي خط طولاني از آيات شريفه قرآن كريم استفاده فراوان شده است. اين پديدهها به واقع هنر را در معنويت خاص از ذات پروردگار عميق ساخته كه به واقع جذب كننده چشم ـ دل و روح هر بيننده به خصوص انسانهاي هنرمند و هنر دوست و مطلع به هنرهاي قدسي را سبب ميگردد.
5ـ در مواردي بعد از پنجرهسازي و روي دست انداز و اِسپَر آنها به وجود آوردن شماتيكي از قوسهاي عريض و حدوداً طويل از جهت نماسازي تزييناتي از مقرنس بنديهاي آونگ و آويز از تختهها و پايههاي متعدد بسيار دلنشين گچي را سبب شده كه دل هر بيننده را بجلاي وافر ميكشاند. (شكل 7)
6ـ قسمتيهايي از گچبري در تركيب «نقش مليلهاي»(9) با نقوش بند اسليميهاي خرطوم فيلي و در متن آنها در نهايت تقارن از حركت و پيچشهايي بسيار موزون گود و برجسته با بندهاي ختايي ظريف گود به واقع زيباييهاي بسيار بديع را به وجود آورده است.
نكته: در مواردي خاص روي برگهاي پهن از بنداسليميهاي برجسته در نهايت ذوق و سليقه و از سوي ايمان گچبران مسلمـان به ذات پروردگار روي سطـوح برگ اسماء جلاله الله و كلمات قدسي واقعاً چه استادانه و بسيار ظريف در شكلي گود يك خطي پديدههاي بس گران از هنر قدسي به وجود آمده است كه به واقع همتاي آنرا در هيچ يك از آثار معماري جهان اسلام در شرق و غرب نميتوان جستجو كرد. مگر در كاخ الحمراء.
قابل ذكر: از به كارگيري رنگهاي طلايي، آبي، سفيد مينايي نقوش مليلهاي كاملاً از يكديگر تفكيك شده و جلوهاي خاص به اسِپَر گچبري داده است. (شكل 8 و 9)
7ـ قوسهاي به كار رفته در قسمتهاي كاخ عموماً بر روي ستونهاي ظريف و بلند سنگ مرمر سفيد استقرار يافته آنهم در تركيب با دور كشيده و با داشتن تيزه كوتاه اجراء شده است.
ضمناً پوشش تزئيني اين قوسها عموماً به شكل « دالبري » با حركات بسيار موزون و با به كارگيري از ابزارزنيهاي بسيار زيبا شكل خاص به نماي داخلي و خارجي بنا را سبب شدهاند.
8ـ در كلافكشي تيرهاي پوشش قسمتي از كاخ كه به برج (كمارس = القمريه) شهرت دارد كلاف سازيهاي بسيار اصولي و باربر و با قاعده همراه با نقش حدود 75/24 متر خيز دارد. اتصـالات از « قيد»(10) و بستهـاي كلافهـاي چوبي از چوبهـاي تراشيـده و فـرم گرفتـه از چـوب « سدر» و در مواردي با نقوش همراه ميباشد.
قابل ذكر: در يكي از كلافهاي چوبي كه به شكل منبت انجام شده عبارت (فاتحترين خداوند است) به خط مغربي بسيار جلب توجه ميكند.
9ـ « تالار بيهمتاي ابن سراج » در جنوب حياط شيران واقع است. اين تالار از زمينه چهار با گوشفيلسازي در سفتكاري به هشت تبديل شده و سپس براي نماسازي زمينه «شمسه هشت»(11) با مقرنس بندي بسيار استثنايي از اصطلاحاً پاي اول با تيزي باريكه مقرنس آونگ و آويز گچي و گچبري دقيق تركيب ستاره هشتپر (شمسه هشت) را به وجود آورده است.
نكته: زمينه بدنه اين تالار عموماً از نقوش بسيار زيبا و متنوع گچبري نيز شكل گرفته اسـت. ضمنـاً پـس از ارتفـاعي از مقرنسبندي بسيـار متقـارن در اضلاع هشت ضلعي اصطلاحاً « سرجمع » در هر ضلع دو پنجره جهت نوررساني جمعاً 16 پنجره كه در كمربند زير و بالاي پنجرهها و فاصله بين آنها كار گره هندسي بسيار جالبي از گچبري به وجود آمده و دو مقرنسبندي زيرين و فوقاني را از يكديگر تفكيك ميسازد.
نكته: ادامه مقرنسبندي تا تارك با دور و انحنا به نقطه ختم ميرسد. در واقع اين مقرنسبندي از پايههاي متعدد؛ اجراي 16 كاسه گود از مقرنس به واقع عظمتي بسيار بيهمتا از هنر مقرنسبندي آونگ و كاملاًمتقارن در حركت دوردار از آلات و عناصر مقرنس پديده بسيار زيبا و پرارزش از هنر مقرنسبندي ميباشد كه در آثار جهان اسلام به وجود آمده و بجرأت ميتوان آنرا بيمانند دانست.
قابل ذكر: اين مقرنسبندي پيروي از روش مقرنسبندي مغربي (مراكشي) ميباشد. اما با روشي نو و خلاقيت بسيار شگرف در اين هنر. ضمناً به طوري كه اشاره شد تالار دو خواهر كه در قسمت شمال حياط شيران واقع شده است. دقيقاً داراي ويژگيهاي طرح و شيوههاي هنري كه در تالار ابنسراج گفته شده در نهايت زيبايي و شگرفي خاص شايد هم فراتر از تالار ابنسراج را داشته باشند كه سبب متكاملشدن قسمت مركزي كاخ شدهاست. (شكل 10)
10ـ بجز سقف برج «القمريه» ساير سقفها دو پوششه ميباشد. پوشش زيرين از اسكلت طاق پوشها همراه با تزيينات ياد شده با داشتن پنجره نورگير از اطراف طاق و سپس تزيينات بسيار زيباي گچبري و در مواردي «مينوتكاري»(12) همراه است.
11ـ درها عموماً با ورق برنج روكش شده در روي ورقهاي برنجي با نقوشي متقارن از پيچكها به وجود آمده كه بسيار شورانگيز بوده. ضمناً در كلاف در واشوها و خصوصاً پنجرهها قيدبندي و در متن آنها مفروشسازي از شيشههاي الوان سبب شكلدهي خاصي از آنها شده است. در ناحيه خارجي بنا حفاظ كشي روي پنجرهها با كلافكشي مشبكهاي گچي از جهات مختلف خصوصاً براي ديد اهل حرم از داخل فضاها و عدم ديد از نواحي بيرون بنا پديدهاي بس جالب براي نماسازيها را به وجود آمده است.
ضمناً در تالار عدالت ديوارنگارههايي از نقاشان مسيحي كاري جدا از هنرهاي اسلامي پديدار گشته است.
12ـ به طوري كه اشاره شد پوششهاي شيبدار با طرهبندي و پيش آمدگي از جهت نما در بُعدي قابل توجه همراه با زيرسازي و كلافبنديهاي چوبي و سپس نصب سفالهاي قرمز سير به شكل «راستا و خزانه» در يكديگر با استفاده از ملاتگذاري در بين آنها با شيوه خاص اجرايي، زيبايي كاخ را در قسمتهاي مختلف از عناصر و جزييات اين بناي بيهمتا دو چندان ساخته است. تا جايي كه (ابن زُمَرك) شاعر اندلسي و شعراي ديگر غرناطه « گرانادا» و همچنين شعراي مراكشي اين كاخ بسيار زيبا و شورانگيز و پديدهاي نادر هنري از سرپنجه هنرمندان مسلمان از هنر و روشهاي مختلف معماري اسلامي مغربي اما با پديدههاي نو دانسته و شعراي مغربي در مدح كاخ الحمراء اشعاري سروده و آنرا ( لولو «مرواريد» نشانده در زُمرد انگشتري) لقب دادهاند.
قابل ذكر: (پس از باز پسگيري « خونين » اراضي اندلس به سال 898 ﻫ.ق. و برابر با 1492 م از دست مسلمين. تغييرات و بازسازيهاي جدي و حتي ساختن بنايي توسط شارل پنجم در قسمت جنوبي كاخ به روش بيزانسي بنا شده و توسط فيليپ پنجم اطاقهاي آن به شيوه اروپايي، تزيين گرديد كه گويي وصله بسيار نازيبندهاي بود غيرقابل قياس با ارزشهاي هنرمندان مسلمان كه در جاي، جاي كاخ همواره داراي درخشش بيمانند ميباشند (شكل 11).
نتيجهگيري
به طور كلي: میتوان گفت از بين كاخهاي حكام اسلامي چون كاخهاي الجعفريه ـ كاخ مدينةالزهرا و پارهاي ديگر، كاخ الحمراء بعلت ويژگيهاي بسيار قابل توجه آن حدوداً سالم باقي مانده و مورد توجه معماران بزرگ و هنرمندان و هنرشناسان خصوصاً اروپائيان است. اين اثر به واقع يكي ديگر از ارزشهاي تابناك هنرهاي مردم مسلمان عالم است كه در اين نقطه از جهان داراي جاذبههاي بس شگرف و زيبايي است و همواره مورد تحسين و توجه بسيار فراوان بازديدكنندگان مطلع به هنرهاي قدسي و الهي مردم مسلمان و با ايمان بوده كه اين چنين اثري تابناكي را در جهان ارزاني داشتهاند كه چون گوهر بي مانندي بر تارك معماري جهان به خصوص در اروپا ميدرخشد. در مواردي بنا به گفته برخي از معماران بزرگ اروپا (يكي از معماران شاخص و بسيار ماهر و مسلمان آن ايراني بوده) و از سليقه هنرهاي او در اين كاخ بهرهها برده شده است.
اميد است اين اثر بزرگ از هنرهاي بسيار اصيل و زيبايي معماري اسلامي هزاران سال ديگر پابرجا و استوار و در نهايت زيبايي براي جهانيان چشم نوازي داشته باشد.
يادداشتها
(1) دست اندازسازي = ارتفاع روي تيزه قوس تا زير پوشش سقف و يا مواردي اين چنيني.
(2) طره = پيشآمده و طرهاي = پيش آمدگي.
(3) آلات = جمع آلت = نام قطعاتي كوچك از كاشي تراشيده شده براي كاشي معرق و يا كاشيكاري گره هندسي.
(4) شمسههاي تند = نوك ستارهها در آلات گره اگر كشيده باشد. يعني دو ضلعي از پرههاي شمسه كه به يك نقطه ختم ميشوند، داراي زاويه تند باشد، اصطلاحاً شمسه تند گفته ميشود. چنانچه زاويه مذكور منفرجه (باز) باشد شمسه «كند» اتلاق ميگردد. ضمناً شمسه کلمه عربی است که در معماری جای خاص باز کرده و معادل فارسی آن «ستاره» است.
(5) دست بالا = به ارتفاع روي از دره اتلاق ميشود.
(6) قطاربندي = از عناصر تركين قوسدار كه حركت آنها در جوانب يكديگر با گودي ترك مياني كه در يك نقطه سر بهم ميگذارند و اين عناصر يكنواخت در رديفهايي تكرار ميشوند (قطار- قطاربندي و يا قطارسازي) گفته ميشود.
(7) مقرنس : مقرنس عبارت است از عناصر تركين دورداري كه در چندين ترك مساوي و يا «مساوي و نامتساوي» جمعاً از اصطلاحاً پايين پا با فاصله از يكديگر بوده و با دور و قوسي كوچك عناصر يا در يك نقطه بهم در ناحيه سر ميرسند و يا عموماً به شكلي چون انواع ستارههاي چند وجهي زوج و فرد سر در هم ميگذارند. اين محل اصطلاحاً پاي مقرنس و يا تخته گفته ميشود). مقرنس بندي به شكل موزون و متقارن از پايهها – تختهها و در مواردي از عناصري چون اصطلاحاً طاس و نيمطاسدار نيز استفاده ميشود. همچنين مقرنس بندي به شكل آويز از عناصر زيبا براي دورهاي تركين منحني و مستقيم نيز ساخته ميشود. اين پديده هنري از معماري اسلامي داراي قواعد و اصول بسيار جالب و در مواردي بسيار پيچيده است.
(8) اِسپَر = بدنهاي از ديوار راستا.
(9) نقش مليلهاي = طرحهاي هندسي چند وجهي در تركيب برگ چنار بوده و به شكل سروته در جوار يكديگر با داشتن بند جدا كننده سبب تفكيك نقوش مليلهاي ميگردد، به كار ميرود. معمولاً متن نقوش مليلهاي نيز از نقش مايههاي بندختايي و يا موارد ديگري با هنر گچبري مورد استفاده واقع ميشود. اين نقوش در آثار اسلامي اندلس (اسپانيا)- كشورهاي شاخ آفريقا و به خصوص در مراكش بسيار مورد استفاده و توجه ميباشد.
(10) قيد = عنصر كلاف كننده در سازههاي چوبي.
(11) شمسه هشت = ستاره هشت پر. اين شمسه ميتواند تند باشد يا كُند.
(12) مينوتكاري = قالبگيري جهت گود و برجسته سازي حجم به مانند قطارها–عناصر مقرنس و در بسياري موارد تخت از گچ انجام شده. سطوح قالب چرب شده و «گچ عسلي تيزون»(*) در آن ريخته شده. پس از مقاوم شدن از قالب جداشده و در محل نصب ميگردد. سپس پرداخت شده و در مواردي روي آن رنگآميزي ميشود.
(*) گچ عسلي تيزون = گچي اصطلاحاً دستي و شُل ساخته شده. پس از ورز دادن بلافاصله به كار ميرود و معمولاً پس از مصرف حدوداً پس از 10 دقيقه بسيار سخت و مقام ميگردد.
منابع و مآخذ
(1) اطلاعات نگارنده و مطالعه در بازديد تحقيقاتي نگارنده از كاخ الحمرا.
(2) مباني تاريخي اندلس با مراجعه به فرهنگ معين جلد (آ-ع) صفحه 184 ستون دوم
(3) مباني تاريخي و ذكر فضاها براي كاخ الحمراء با مراجعه به كتاب معماري اسلامي از صفحه 45 بهبعد. تأليف «روبرت هيلن برند» ترجمه استاد محقق: زندهياد دكترباقر آيتا... زاده شيرازي.
(4) كتاب هنر و معماري اسلامي، تأليف شيلا بلروجاناتان ام بلوم: ترجمه دكتر اردشير اشراقي.
(5) پلان مجموعه كاخ الحمرا با مراجعه به كتاب Monuments of civilization islam umberto تأليف Scerrato