سبک معماری دوره آغاز تاریخی جنوب غرب ایران و بینالنهرین بر اساس نقوش مُهر و اثر مُهر
نویسنده: مرتضی حصاری، فرشید ایروانی
چكيده
مبدأ زماني اين مقاله مربوط است به آغاز نگارش، برههای كه ساخت بناهاي عامالمنفعه در این دو حوزه فرهنگی بزرگ شرق باستان در حال توسعه بوده، موضوعي كه پيش از اين، نمیتوانيم اين گونه سازهها را بيابيم. سازههايي همچون كاخ، معبد ومحل ذخيره آذوقه عموم. در كنار اين سازهها هنوز بناهايي مانند خانههای مردم، آغل و طويله نيز ساخته میشوند. درکاوشهای باستانشناسي از اين بناها نمونههای بسيار اندك بدست آمدهاند و دادههای معماری به جا مانده بيشتردر حد پي بنا تا يك بناي كامل است. از اينرو بايستي از ديگر منابع نيز براي بازسازي وضعيت نماي معماري سازههای اين دوره استفاده نمود. در اين مقاله سعي خواهيم كرد با استفاده از نقش مایههای مهر و اثر آن بخشی از معماری این دوره بازسازي گردد.
كليدواژه: مهر، اثر مهر، معماری، آغاز تاریخی، ایران، بينالنهرين.
مقدمه
از اهداف اصلي باستان شناسي، شناخت گذشته و نشان دادن نحوه زندگي در دوران باستان است. از اينرو هر اثر از آثار گذشتگان میتواند مدركي جهت ورود به جهان گذشته محسوب گردد که گاهي میتواند بناهاي عظيم معماری و گاهي نیز دانههای سوخته محصولات کشاورزی باشند. در این مقاله مُهر واثر مهرها به عنوان مستنداتی در جهت شناخت بهتر انواع معماری در دوره فرهنگی آغاز تاریخی، (اواخر هزاره چهارم و اوایل هزاره سوم ق.م) و نیز بر مبنای نوع فضاها اطلاعات با ارزشي از قبيل آيين، آداب، رسوم زندگي روزمره، معيشت، اقليم، ابزارآلات، بناهاي مسكوني و عام المنفعه ساكنان این دوره به ما ارائه میدهد.
بر اساس گزارشهای باستانشناسی میتوان قدیمیترین نمونههای مهر را از دوره نوسنگی در شرق باستان معرفی نمود (حصاری و یوسفی 4:1388؛ Pittman 1995:1596 ). اما كاربرد مهر جهت مسائل اداري و اقتصادي را در طول هزارهها به صورت یکنواخت نمیتوان برای تمام این مدت عمومیت بخشید. با تغيير در ساختار اقتصادي و اجتماعي جوامع شرق باستان در هزاره چهارم قبل ازميلاد شاهد رواج استفاده نوعي جديد مهر به نام مهر استوانهای در قسمت انتهایی این هزاره هستيم. مهر استوانهای این امكان را که در فضايي كمتر، تصاويرمتنوع و بيشتري همراه یا بدون كتيبه (در هزاره سوم ق.م) به صاحبان آن ارائه كند. یکی ازاولين نشانههای اين نوع مهر در تپه شرف آباد به همراه سفالهای دوره اروك مياني يافت شده است Schacht 1973)). این نوع مهر یا اثرمهر در ایران از محوطههای مختلف دیگری به مانند شوش، چغامیش، ملیان، یحیی، شهداد، کنارصندل، شهرسوخته، سیلک، حصار و سفالین با نقش مایههای مختلفی گزارش شدهاند (حصاری و یوسفی 5:1388) درهزاره سوم قبل از ميلاد استفاده آن حداقل در بینالنهرین به صورت قطعی غير از شاهان و رهبران ديني، روحانيون، خدمتكاران شاهي، بافندگان، نظامیان ارشد و نويسندگان نيز داراي مهر بودهاند كه منابع بسيار اندكي در استفاده اقتصادي اينگونه افراد از مهر داريم Pittman 1995:1596)) اما میدانیم که يك شاه ممكن بوده چند مهر داشت و هر كدام استفاده خاصي داشتهاند Boehmer 1975:348)).
با بررسي نقش مایههای مهر و اثرمهرهای دوره زمانی مورد پژوهش میتوان بر اساس نوع معماری چه مسکونی ساده، تشریفاتی و معنوی یک نوع رتبه بندی و تمایز اجتماعی(سیاسی) ـ مذهبی پي برد. به صورت نمونه مهر یا اثرمهرهای با نقوش دنيوي و روزمره زندگي سادهتر، متعلق به افراد با شأن اجتماعي پايين و با نقوش پيچيده و آييني متعلق به افراد با مرتبه اجتماعي بالا بوده است.
از آنجا که معماری به جا مانده از این دوره به خاطر نحوه غیرعلمی کاوشها و نیز نوع مصالح که بیشتر از گل و خشت بودهاند، قسمت زیادی ازآن از بین رفته است و نمونه تاسف انگیز آن را کاوشهای شوش در اواخر قرن 19 تا نیمه قرن 20 نام برد. بنابراین هدف این پژوهش، با استفاده از نقش مایههای مهر و اثر مهرهای به جا مانده از این دوره به عنوان مدارک مستند علمی، سعی در بازسازی معماری این دوره هستند.
در مجموع نمونههای مهر و اثرمهر مورد مطالعه، میتوان به دو نوع کلی معماری ساده و پیشرفته که البته هر کدام دارای گونههای متعددی هستند، طبقه بندی نمود.
معماری ساده
این نوع معماری ساده در برگیرنده فضای محدود کوچکی است که بوسیله تیرکهای چوبی به عنوان ستون اصلی و نگهدارنده در مرکز ثقل فضا استفاده و دیوارهای جانبی و طاق هلالی آن بوسیله شاخ و برگ پوشانیده میشدهاند. در نمونههای امروزی فضاهای بزرگی در میان عشایر دیده میشوند که در نمونههای باستانی فقط میتوان آن فضاها را بر اساس نمونههای مهری که در ادامه اشاره میشوند، حدس زد.
معماري چوبي و حصيري (تصاوير شماره 1و2)
از اين نوع معماري در نقوش مهري بسيار كم گزارش گردیده است. اين نوع بناها معمولا در كنار يا درميان گله حيوانات اهلي چه در بين النهرين و چه در خوزستان قرار گرفتهاند. ارتباط اين نوع سازهها با گلهها كاملا روشن است. اين حيوانات يا در حال خروج از اين نوع خانههای حصيري هستند و يا در كنار آنها در حال گذر هستند. بر اساس فرم، اين سازهها براحتي قابل تشخيص هستند. نيم طاقي حصيري و برشهای رگه مانند از مشخصههای اصلي اين گونه سازهها هستند كه هم اكنون نيز در ميان طوايف مختلف در خوزستان، فارس، لرستان و جنوب عراق ساخت آن ادامه دارد. اينچنين سازهها، با چندين دسته ني كه با برگهای نخل محكم بافته و بسته شدهاند بعنوان حائل و پشتيبان ساخته و ميان اين پشتيبانها را با حصير و برگ نخل میپوشانند. در حقيقت ديوار از ني، حصير و برگ خرما تشكيل يافته است. همانطور كه در تصوير شماره 1 مشاهده میگردد، پشتيبانهای سردر، در بالاي ورودی همديگر را پوشش میدهند و اهميت موضوع بخاطر اين است كه اين نشان، سمبل خدايي است كه در ارتباط با بنا به تصوير كشيده شدهاند، و میتوان اين نشان خدايي راهم در سر بناهای جيرفت (در هزاره سوم قبل از ميلاد) بر روي نقوش ظروف سنگ صابوني (حصاري 1384:عكس شماره 44و45) و هم در نقوش مهري از شهداد بر روي سر يك انسان مشاهده كرد (كابلي1365:تصوير شماره 3). نمونهای قديميتر، از يك خط تصويرنگار اروكي وجود دارد كه كاملا شبيه سردر اينگونـه سـازهها است. نيـسن آن را خوانده و معناي آن را آغل، در و يا در كلبه بزرگ ترجمه کرده است (Nissen1987:Abb259 ). باید فراموش ننمود كه هنوز در بين مردمان نيمه عشيرهای شرق خوزستان و غرب فرات، عراق امروزي كلبه بزرگ معناي آغل و طويله هم میدهد و از همين سر درها استفاده مینمايند. نقشه سازهها مستطيل شكل است و سقف سازه بصورت طاق گهوارهای است (Heinrich 1957:15 Abb.8). همانطور كه پيش از اين نيز ذكر شد اطراف اين سازهها گله حيوانات اهلي وجود دارد و بدون هيچ پيش فرضي در باره اسطورهای بودن تصاوير، تنها میتوان گفت كه گله با گلهای تازه شكفته احتمالاً صحنه تغذيه دام را بصورت تجريدي به تصوير كشانده است (Ibid: Abb 5b). از آثار گلهای باقيمانده از حفريات بينالنهرين از معابد دوره اروكي به نحوه بستن نيها به همديگر و قرار دادن برگهاي خرما بين پشتيبانها میتوان پي برد.
در مورد، سر در اين سازهها و شكل خاص آنها نظرات مختلفي است که اين علائم را از گله آسماني، ارباب گله، سمبل چشم تا همچنين يك استاندارد يا پرچم عنوان نمودهاند Tallaquist 1938: 46)).
معماری پیشرفته
این نوع معماری در برگیرنده فضاهائی است که در آن افراد در مجموعه معماری زندگی میکنند که یا به امور مذهبی ـ آیینی (معبد) و یا به جهت دهی در امور اقتصادی ـ اجتماعی (خان نشین ـ قصر) مشغول سیاست گذاری بودند، که در ادامه نمونههای مهری این گونه، بررسی میگردند.
معماری مذهبی با بام تخت (تصاوير شماره3ـ6)
این نوع سازهها دارای یک یا دو ورودی با نیش هستند. نمونههائی که البته در هنر مهر آغاز تاریخی در حوزه جغرافیایی ایران در مقایسه با بینالنهرین همانا دارا بودن شش علامت شاخ در نمونه بدست آمده از شوش است (تصویر شماره 3).
این نوع سازهها حداقل در دو طبقه بنا شده است. طبقه اول همانند يك سكو بوده و در بالا بنايي مرتفع ساخته شده است كه به نظر ارتفاع آن تا چند متر میرسد. احتمالا ورودي اين معماری که بر اساس نوع نما و نقشهای به تصویر کشیده شده یک معبد میتواند باشد، به تصویر کشیده شده است. معبد در ضلع درازا ساخته شده و با يك پلكان به بالا يا تالارمياني راه داشته است. در نماي معبد شش سمبل كه شبيه سمبلهای چشمي ديده میشود كه اين گونه سمبل در مهرها و اثرات مهري بين النهريني مشاهده نشده است، تمامي اين گونه بناها چهار گوش ساخته شدهاند و در آنان آثاري از حياط يا محوطه بدون سقفي كه محصور شده باشد به چشم نمیخورد. مصالح آنان نيز بايستي از گل، خشت و سنگ باشد چراکه كمبود چوب و سنگ در خوزستان و بخصوص در بينالنهرين استفاده از اين دو مصالح را محدود نموده است. احتمالا بناهايي كه نشانههای مذهبي مانند سمبلهای چشمي و يا افرادي در حال عبادت در كنار آنها هستند معبد و بناهاي پر كار ديگر كاخ يا محل زندگي خان يا فرمانروا باشند.
در این زیر مجموعه معبدی، نمونهای از چغامیش گزارش شده است. این اثر مهر، نقشي است كه يك زيگورات؟ را به نمايش گذاشته است (تصوير شماره 4). در اين نقش افرادي در حال عبادت در كنار و يا روي معماری هستند، بنا در سه طبقه و درهر طبقه چند در يا پنجره به تصوير كشيده شده است. علامت سوال برای نامیدن این اثر با نام زیگورات به این خاطر است که به نظر بعضي از محققان باستانشناسي اولين زيگورات را آنو پذيرفته و آنرا متعلق به دوره جمدت نصر میدانند (Heinrich 1984:59) و اثر مهر چغامیش مربوط به دوره بانش قدیم (نامی بومی ایرانی برای دوره همزمان آن در دوره اروک جدید در بینالنهرین) زمانی است که تا کنون استفاده این نوع معماریها هنوز ثبت نشده است. از طرفی میتوان این نمونه را به عنوان یک صادرات هنر معماری این دوره به بینالنهرین پیشنهاد نمود. شبيه اين زيگورات را بر روي مهري متعلق به آشور ميانه در بينالنهرين نیز بدست آمده است (Klengel-Brandt 1997:Fig 18 ). به نظر میرسد كه راه ورودي از همكف و از داخل بنا بوده و توسط راهروهاي سرپوشيده مانند تونل به طبقات بالا میتوانستند راه بيابند. اين روش ورود نيز بايد درديگر نمونهها نيز صدق كند (تصوير شماره:3) زيرا پلكاني مانند زيگورات اور كه از خارج بنا به طبقه بالا راه داشته، در تصاوير نمیيابيم. ارتفاع بنا را نمیتوان مشخص نمود و مقايسه با هيكلهای انساني نيز غير منطقي به نظر میرسد. در مجموع میتوان بر اساس نمونه زيگورات آنو، که ارتفاع سكوي اول دو متر و ارتفاع كل بنا چهارده متر است، میتوان تصور نمود نمونه چغاميش نيز اين چنين باشد.
اثر مهرهای اين نوع سازه نسبت به نوع معماری ساده حصيري بيشتر است. در كنار اين سازهها انسانها در حال فعاليتهای مختلفی هستند در حاليكه در سازههای حصيري حيوانات بيشتر درمرکز نقش وجود داشتند. در كنار فعاليت انسانها، تصاويرجنگ، عبادت و ساخت و ساز نيز ديده میشوند. در نمونههای بين النهرين اعطاي حلقه قدرت، قرار گرفتن بر روي سن، تقديم هدايا و نوشيدن نيز به تصوير كشيده شدهاند. در تصوير شماره 5 افرادي در جلوي بنا را به نمايش میگذارد كه دامن بر تن دارند و حالت نيايش و درخواست آنان، عملي آييني را نشان میدهد كه در مقابل معبد در حال انجام است. در اين اثرنشان چشم يا Innin هم وجود دارد، مشابه اين اثر در مهرهاي بينالنهرين نيزمشاهده شده است Heinrich1957:43,Abb41)). در خط تصويري اروكي سردر بناهاي با بام تخت به معناي خانه وعلامت E در مرحله بعدي خط به معناي خانه مذهبي وخانه بزرگ است (Nissen1987:Abb275 ). در بينالنهرين از معبد آنا اثرمهري همچون تصوير شماره 5 بدست آمده كه كمي كاملتر است. در آنجا شخصي كه به نظر میرسد يك اشراف زاده است و دامن توري بر تن دارد، همراه با چند نفر، به مانند نمونه چغاميش، كه شايد خدمه او هستند، صحنه افراد را در حال عبادت و تحويل هدايا نشان میدهد. در نماي ورودي زني در حال استقبال از رديف مردان است. در معبد آنا دو ورودي ساخته شده بود. ياكوبسن معتقد است كه اين زن نماينده اينانا يا خود اينانا است كه به دستور خداوند توليدات مردم و هداياي آنها را در انبار جمع كرده و در آنجا آنها را تقسيم میكند. خود اين زن هم در اين مكان زندگي میكرده است (Jacobsen 1957 :91) و شايد بناهاي بدون تزيين و ساده همان انبارها هستند و بناها پر نقش و مزين معابد و بناهاي عام المنفعه هستند كه با كمي تغيير میتوانسته كاربري آنرا تغيير داده و در شرايط خاص آنها را تبديل به سالنهای اجتماع و مكانهای برگزاري جشن شوند. نمونهای كه از حبوبه كبيره كه چند محل آتش در اطاقي ساخته شده و احتمالا آشپزخانه اين محوطه بوده است، شناخته شده است (Heinrich 1984:22). در خوزستان و جنوب عراق همه معابد از سنگ آهكي و ياخشت ساخته شدهاند ونقشه آنان مستطيل شكل است. تالار بزرگ در ميان و اطاقهای كوچك در اطراف تالار مياني (Heinrich1984:11) ساخته شدهاند. اين اطاقهای كوچك همگي به تالار مياني راه دارند و راه ورودي از ضلع درازا بوده كه به يكي از اطاقهاي كوچك راه داشته و از آن به تالار مياني وارد میشدند. يك نقش مهر از چغاميش در مقابل نشان میدهد كه در ضلع پهنا درساخته شده است (تصوير شماره 6) و شايد اين بنا نه يك مكان مذهبي بلكه بنايي سياسي؟، اقتصادي باشد.
سازههای با بام گنبدي (تصاوير شماره7ـ11)
این نوع سازهها دارای یک بناي چهار گوش و با یک یا چندين گنبد است که فاقد و دارای ساقه هستند.
از تصاوير ناب كه در مهرهاي بينالنهرين بسيار اندك مشاهده شده تصاوير سازههای گنبدي است كه در خوزستان بيشتر بدست آمده است. آنچه از تصاوير معلوم میگردد اين است كه يك بناي چهار گوش داراي چندين گنبد است تمامي گنبدها داراي يك قبه روي خود هستند كه بعضي كوچك و بعضي بزرگ ساخته شدهاند، گنبدها هم بدون ساقه (تصوير شماره 7) وهم ساقه دارند (تصاوير 8ـ11)، در دو مورد در كنار گنبد شاهد يك پلكان يا نردبام هستيم كه افرادي از آن در حال حمل بار به بام اين سازهها هستند (تصاوير شماره 8 و10)، آيا اين سازهها انبار يا سيلوي غلات هستند؟ و آيا درخوزستان انبارها را گنبددار میساختند و يا نه؟ سقف مسطح هم ساخته ميشد؟ در همين تصاوير پنجره نيز مشاهده میشود اگر اين سازهها، انبار باشند چرا براي آنها پنجرههای بزرگ ساختهاند؟ وآیا ممكن است كه اين پنجرهها، كور بودند؟ این پرسشهايي است كه در حال حاضر با قاطعيت نمیتوان به آنها جواب داد. ساخت گنبد پيش از اين در معماري فرهنگ حلف در ارپاچيه (31Fig15 :Mallowan&Rose1935)، معماري فرهنگ شولاوري ـ شومو در ماوراءقفقاز (Kiguradze 1986:12) ومعماري تپه زاغه (ملك شهميرزادي 1367: 5) مرسوم بوده ولي در اصل معماري سازههای گنبددار اين محوطهها، گرد بوده و اين در حالي است كه ما شاهد بناهاي چهار گوش در اين تصاوير هستيم. همانگونه كه از معماري تپه زاغه دشت قزوين گزارش شده است و در اثر مهرها قابل مشاهده است،، قبههایی ملاحظه میكنيم كه احتمالا قبه روي گنبد دريچههایی براي ريختن آذوقه داخل انبار باشند و پس از پر شدن آن را مسدود مینمودند و و به صورت معمول اين اماكن بايد براي حفظ حبوبات و غلات از رطوبت و حيوانات موذي بصورت خاصي ساخته میشد تا موجب فساد و نابودي آنها نگردد. اين گونه بناها نيز در ظاهرساده ساخته شدهاند و همانطور كه پيش از اين نيز گفته شد بناهاي اين چنيني چه با سقف مسطح چه با گنبد، ساده و بینقش ساخته شدهاند.
سردر و پنجرهها (تصویر 12ـ14)
از چغاميش اثر مهري بدست امده كه نقش آن سه درگاهي است كه از گوشههای بالايي آن خطي مانند ابرو به طرفين رفته است. (تصوير شماره 12). اما اين ابرويي شكل چيست؟ در دو نمونه اثر مهري كه از زيگورات آنو از جنوب عراق بدست آمده توضيح اندكي به پرسش ما میدهند. هر دو اثر شامل درگاهي هستند كه دو خط از گوشههای آنها بيرون میرود ولي كامل شده هستند و هردو همان نشان چشم يا Innin هستند (تصاوير شماره 13و14). يكي از آنها طاق قوسي وديگري مسطح است. اين گونه نقش را در ظروف سنگ صابوني جيرفت (حصاري 1384:عكس 14و15) و شهداد (كابلي1365:تصوير:10) به وفور میتوان يافت. به احتمال زياد تمامي نمونهها چه از جيرفت، شهداد و چغاميش و چه از جنوب بينالنهرين داراي ارزش معنوي هستند و اين گونه نقوش را در سبك فرا منطقهای (میان فرهنگی) تقسيم بندي نمود ودر جيرفت و شهداد آنها را مسبك مورد استفاده قرار دادهاند.
معمولا تقارن خاصي در محل در و پنجرهها وجود دارد. پنجرهها در محلي ساخته شده كه نوركامل به داخل بنا را انجام دهد (تصاویر شماره: 15ـ16). درگاهي در مکان بلندي ساخته و پلهدار است. بعضي از پنجرهها به نظر كور و تزييني میآيند (تصویرشماره: 17).
جمع بندی
این مجموعه سبک معماری جنوب غرب ایران و جنوب بینالنهرین را در دوره آغاز تاریخی میتوان بازسازی کرد. آنچه از معماری بناهای عمومی و تشریفاتی دوره آغاز تاریخی که در طی کاوشهای باستانشناسی به جا مانده، یا به خاطر نوع کاوش غیر علمی و یا تخریب انسانی و طبیعی اندک میباشد. از آنجاییکه معماری این دوره فرهنگی نقش به سزایی در شناسایی و تحلیل تمایزات اجتماعی، اقتصادی و رتبههای جامعه دارد، بررسی نقش مایههای معماری بر روی مهر و اثرمهرهای دوره آغازتاریخی به ما این امکان را داد که بر مبنای طبقه بندی معماری ساده و پیشرفته(تشریفاتی ـ مذهبی) تمایزات شکل گرفته در بین طبقات چامعه شناسایی گردند. جامعهای که افراد با رتبه اجتماعی کمتر (چه در صنعت، کشاورزی و دامداری) در فضاهاهای معماری ساده زندگی میکردند و در مقابل قشرهای ویژه که در معماریهای پیشرفته به مانند معبد به فعالیتهای اجتماعی خود میپرداختند. در پایان میتوان گونههای معماری جنوب غرب ایران را در دوره آغاز تاریخی که بر اساس اثر مهرهای با نقش مایه معماری مورد شناسایی قرار گرفتند، مستقل از نوع بینالنهرین در عین شباهتهای موجود، معرفی نمود که به صورت هم افقهای فرهنگی در دو ناحیه وجود داشتهاند. واقعییتی که توسط تعدادی اثر مهر که به تازگی از این دوره در مرکز فلات ایران از تپه سفالین به دست آمده است (حصاری 1389) و بزودی نمونه معماری این ناحیه فرهنگی به چاپ خواهد رسید.
كتابنامه
حصاري مرتضي (1384)، «فرهنگ حوزه جنوب شرق ايران» فرهنگ حاشيه هليل رود و جيرفت، به كوشش مرتضي حصاري و صديقه پيران. موزه ملي ايران،تهران، ص17ـ87.
حصاری، مرتضی/ یوسفی زشک، روح الله (1388)، پیدایش نهادهای پیش حکومتی در فلات مرکزی ایران: خان سالارهای آغاز ایلامی در تپه سفالین پیشوا، مجله علمی ـ پژوهشی مطالعات باستانشناسی. دانشکده ادبیات و علوم انسانی. شماره2، دوره1. پاییزو زمستان، ص1ـ22.
حصاري مرتضي (1389)، پنجمین فصل کاوش تپه سفالین پیشوا. دانشگاه آزاد اسلامی ورامین ـ پیشوا.
كابلي، ميرعابدين (1365)، شهداد مركزايالت آراتا؟، باستانشناسي وتاريخ، سال اول شماره اول ،تهران ،مركز نشر دانشگاهي، ص50ـ62.
ملك شهميرزادي صادق (1367)، بررسي طبقه اجتماعي در دوران استقرار در روستا بر اساس روش تدفين در زاغه، مجله باستانشناسي و تاريخ، سال دوم، شماره دوم ،تهران ،مركز نشر دانشگاهي، ص 2ـ12.
Amiet. P 1972; "Glyptique Susienne", MDP XLIII, 2vols, Paris.
Amiet .P 1980; "La Glyptique Mesopotamienne Archaique", CNRS, Paris.
Boehmer. R.M 1975; "Glyptik von alt bis zur spätbabylonischen Zeit", in Orthmann.W (Hrsg) Der alte Orient Propyläen Kunstgeschishtr 14. Berlin. 336-362.
Heinrich. E 1957; Bauwerke in der Altsumerischen Bildkunst. Wiesbaden
Heinrich. E 1984; Die Paläste im Alten Mesopotamien ,Berlin.
Jacobsen, Th 1957; Early political Development in Mesopotamia. ZA52, 91-140.
Kantor.H.J &Delugaz.P.P 1996; Choga Mich The First five Seasons of excavation.1961-1971 in Alizadeh (Ed) OIP 101 Chicago
Kiguradze .T 1986; "Neolithische Siedlungen von Kvemo-Kartli", Georgien AVAM 29. Műnchen.
Klengel-Brandt .E 1997; Mit Sieben Siegeln Versehen, Berlin.
Legrain, L 1936; Ur Excavation III Archaic Seal Impressions, London.
Mallowan.M.E &Rose .J.C 1935; "Excavations at Tall Arpachiyeh",Iraq Vol II Part1, London.
Nissen H.J 1987; Übersicht über die Hauptzeicherformen der Archaischen Texte aus Uruk in Green and Nissen (Eds) Zeichenliste der Archaischen Texte aus Uruk, Berlin.
Pittman. H 1995; "Cylinder Seals and Scarabs in the Ancient near East" ,in Sasson J.M (Ed) Civilizations of the Ancient Near East Vol III ,New York.
Schacht R.M 1973; "A Preliminary Report on the Excavation at Tepe Sharafabad",Journal of Field Archaeology 2.
Tallquist .K 1938; "Akkadische Götterepitheta", Studia Orientalia VII, Helsingfors.