معماری مسکونی ایران عهد قاجار: خانه سرتیپ سِدِهی در نزدیکی شهر اصفهان
نویسنده: علی اکبر بختیار، رابرت هیلن براند؛ ترجمـﺔ مینا رمضان جماعت
بناهای مسکونی دوره قاجار از نظر سبک و شیوه طراحی معماری به سه گروه: سنتی، فرنگیسازی و التقاطی دسته بندی میشوند که بررسی همه جانبه و کاملی بر روی این سبکهای معماری صورت نگرفته است وعلی رغم پابرجا بودن تعداد بیشماری از خانههای قاجاری، هنوز فهرستی از بناهای مسکونی مهم این دوره ارائه نشده است. از سوی دیگر، شیوههای معمول خانه سازی و ویژگی خانههای این عهد نیز به طور کامل مشخص نشده تا ما بتوانیم معماری هر خانه این دوره را با آن مشخصات مطابقت داده و با اطمینان کامل به معرفی آن بپردازیم؛ البته کمیابی و گرانی نقشه معماری خانهها هم بر این مسئله دامن میزند. گاهی نیز بحثهای پراکندهای در مورد خانههای قاجاری مخصوصاً کوشکهای قاجاری مطرح میشود که اغلب در حد مطالعات اولیه باقی میماند یا اینکه در خلال دیگر جنبههای مطالعاتی فرهنگ عصر قاجار مانند مبحث توسعه شهری1، طرح باغها2 یا ورود عکاسی3 به ایران، به آنها پرداخته میشود. در سفرنامه سیاحان اروپایی قرن نوزدهم ـ که به عنوان منابع دست اول شناخته میشود ـ نیز خیلی گذرا به معماری خانههای قاجاری اشاره شده است4 البته تلفیق همین مطالب پراکنده میتواند اطلاعات ارزشمندی در این باره در اختیار ما قرار دهد. در سالهای اخیر هم مقالهها و کتابهایی در مورد کاشی کاری دوره قاجار به چاپ رسیده است که به توصیف این نوع تزیین، کاربرد آن در بافتهای معماری5 و رابطه آن با فرهنگ جغرافیایی استانهای مختلف ایران6 میپردازد و این اطلاعات، هرچند مختصر، ما را در شناخت ساختار مسکونی دوره قاجار یاری میدهد.
خانههای قاجاری، در شهرهای بزرگ و مهمی چون تهران، قزوین، شیراز، کاشان و اصفهان به فراوانی یافت میشوند که اکثر آنها بسیار بزرگ و باشکوه، دربردارنده تزییناتی پرمایه و گواهی بر تأثیرگذاری عمیق بیگانگان بر معماری ایران هستند. طی بررسیهایی که در سالهای اخیر در شهر اصفهان و منطقه همجوار آن7 صورت گرفته، خانههای قاجاری بسیاری به ثبت رسیده است که در این میان، یک خانه بیش از همه معرف معماری مسکن دوره قاجار است8 و آن، خانه سده است که مقاله حاضر به آن اختصاص دارد و با وجود اینکه این مقاله دربرگیرنده بخشی از پروژه بررسی است، اما مباحث اصلی طرح به همان کیفیت در آن آمده است. انجام چنین پروژهها و طرحهایی واقعاً ضروری است، تا معماری مسکونی دوره قاجار که اولین قربانی روند شهرسازی مدرن بوده است مشخص و نمونههای برجسته اما رو به زوال این نوع معماری در سراسر کشور معرفی شود. هدف این مقاله، شناسایی خانههای قاجاری و از میان برداشتن خطراتی است که این بناها را تهدید میکند؛ گرچه کشف و ثبت کوشکها و خانههای فاخر این دوره و ترسیم نقشههای گوناگون از آنها همواره با مشکلاتی همراه بوده است.
بنای مورد بحث در این مقاله که در محل به عنوان منزل سرتیپ سدهی شناخته میشود، در روستای سده (سهده) ـ سه روستا ـ همایون شهر فعلی، در 18 کیلومتری شمال غربی اصفهان قرار دارد (تصویر1). هسته اصلی این پیراشهر پر رونق و پر جمعیت را سه دهکده آدریان (Adiryan) ـ که بزرگترین و مهمترین روستا و مکان اصلی خانه است ـ خیزان (Khizun) و پریشان (Parishun) تشکیل میدهد. این منطقه در اواخر دوره قاجار، بخشی از قلمرو وسیعی بود که زیر نظر مسعود میرزا ملقب به ظل السلطان (1850ـ1919)9 اولین فرزند و پسر ارشد ناصرالدین شاه اداره میشد. از آنجا که مادر ظلالسلطان از خاندان شاهی نبود، او نتوانست نایب السلطنه شود و حکومت به برادرش مظفرالدین شاه که ظلالسلطان احترام خاصی برای او قائل بود رسید و در قرن 13 ﻫ حکومت ایالتهایی از ایران، از جانب ناصرالدین شاه و به عنوان پاداش به ظلالسلطان واگذار شد. او به مدت چهل سال حاکم غیر رسمی مناطق جنوبی ایران و حاکم رسمی اصفهان (مقر اصلیاش) بود و انجام وظایفی چون برقراری قانون و نظم و پرداخت به موقع مالیاتهای دولت در مدت زمانی طولانی نتواست مانع از ثروت اندوزی افسانهای او شود. در آن دوره، قانون نظام وظیفه وجود نداشت و ارتش ظلالسلطان را داوطلبان و سربازهای اجباری از شهرهای گوناگون و اقوام مختلف تشکیل میدادند.
خدمت اجباری در سال 1870 م و از روستای سده آغاز شد یعنی زمانی که افسر جدید و باقدرت ارتش، سیف الله خان اهل روستای آدریان روی کار آمد. او برای کسب موقعیت بهتر و تفویض مقام، ظل السلطان و همراهان ایشان را به ملک شخصیاش در سده دعوت کرد و چندین روز پذیرای آنها بود. نمیتوان با اطمینان کامل در مورد شکل اصلی ساختمان ـ در زمان خودش ـ نظر داد، زیرا هر آنچه که از این خانه باقی مانده مربوط به اندرونی یا بخش زنانه است که در جنوب غربی ورودی اصلی قرار دارد و تاریخ ساخت آن به 1820 م برمیگردد. هشتی ورودی از طریق دالان طویلی به جبهه جنوبی میرود؛ در شرق دالان 6 اتاق قرار دارد که احتمالاً 4 اتاق از این 6 اتاق، یا به عنوان انباری مورد استفاده قرار میگرفته و یا مکانی بوده که در آنجا غذا و نوشیدنی برای اهل خانه آماده میشده است. این خانه قدیمی قطعاً بیرونی یا بخش مردانه نیز داشته اما چون به اندازهای بزرگ نبوده که مناسب جشنها و میهمانیها باشد، در سال 1870 م حیاط بزرگ جبهه شرقی مجموعه با اتاقهای مجللی در سمت شمال و شرق به جای آن ساخته شده است. بیرونی بدون شک، نگین خانه است، و به همین خاطر در این بحث، بیشتر به آن میپردازیم و به قسمتهای دیگر بنا اشارهای اندک میکنیم.
تزیینات بسیار محوطه ورودی خبر از ورود به بنایی مهم را میدهد. درگاه چوبی خانه با دو ستون سنگی در اطرافش، به فضای هشتی باز میشود و سردر عریض و منبت کاری شده این خانه و نمای پرکار هشتی ورودی با کاربندیهایش، معماری مساجد ـ مثلاً مسجد شاه اصفهان ـ را به یاد میآورد. درون هشتی، یک اتاق بادگیر (اتاق تابستانی بسیار مجلل و دارای بادگیر) وجود دارد که برای محفلهای خصوصی مردانه طراحی شده بود. در شرق هشتی، پلکانی است که به پشت بام منتهی میشود و در همین سمت، دالان طویلی قرار دارد که به اتاقهای خدمه و اندرونی میرسد (تصویر2). دالان با بیش از 12 طاق تقریباً نیم دایرهای مسقف شده است؛ تکنیکی که دست کم از دوره ساسانی در معماری ایران به کار رفته است.10
در نیمه راه انتهایی دالان، راهروییاست که در جنوب آن ـ بهنحوی غیرمستقیم ـ سه اتاق قرار دارد. اتاق همجوار دالان، شربتخانه بوده و چای و قهوه و نوشیدنیهای خنک در آنجا آماده میشده است. دو اتاق دیگر هم برای استفاده خدمه بودند و طراحی آنها به گونهای بود که مستقیماً به داخل ایوان بیرونی باز میشدند؛ چنین تدبیری، رفت و آمد خدمه به فضای بیرونی را بسیار آسان میکرد. در شمال راهرو، سه اتاق، اما با طرحی تقریباً متفاوت از سه اتاق جنوبی قرار داشت؛ اتاق کناری دالان به عنوان انبار میوه و سبزیجات مورد استفاده قرار میگرفت و دو اتاق دیگر که در اتاق کوچکتر به جنوب اتاق بزرگتر باز میشد، حوضخانه یا اتاق نشیمن تابستانی ـ با یک حوض آب و فواره ـ را تشکیل میدادند که سطح آن بسیار پایینتر از کف دالان قرار داشت و وجود چند پله این ارتباط را ممکن میساخت (تصویر3). طرح اصلی حوضخانه، طرحی چهار ایوانی است ـ گرچه ایوانهای جانبی پوششی مسطح دارند نه طاقی شکل11ـ و حوض هشت ضلعی وسط با کنارههای دالبری شکل و یک فواره، عنصر اصلی فضای ـ ژرف ـ حوضخانه محسوب میشود12. ازارههای پایینی حوضخانه (استوانههای سنگی قرارگرفته در کنارههای دیوار و در فضای باز) به سبک معمول دوره قاجار، با قاب کتیبههایی که نقشهای طوماری گل در آنها کنده کاری شده است تزیین گردیدهاند، اما ازارههای طبقه دوم حوضخانه، به شیوهای متفاوت یعنی با 3 نمای قوسی شکل متوالی در هر طرف تزیین شدهاند و درون این قوسهای سه گانه، ارسیهای شیشه رنگینی قرار گرفته است که نور را در طیفهای مختلف رنگی به داخل حوضخانه میتاباند. هوای حوضخانه نیز توسط یک بادگیر تهویه میشود و بدین ترتیب میتوان گفت که وجود نور، هوای مطبوع و فضای وسیع این بخش، مفهومی از دنیای بیرون را به درون اتاق میآورد. تزیینات کم مایه و رنگبندی روشن آنها، خطای طراحی بعضی قسمتها مانند سقف مسطح ایوانهای جانبی را بیشتر آشکار میکند. تشخیص موضوع اصلی این تزیینات نیز تا حدی مشکل است؛ در قاب کتیبههای تزیینی، ته رنگی از تذهیب کاری نسخ خطی دیده میشود و آنچه بر کاشیهای لعابدار اتاق حوضخانه مشاهده میگردد مانند همان نقشهایی است که روی ابریقها و جامهای ایرانی تصویر شده بود؛ اما باید بدانیم که طرح تزیینی تمامی بخشهای مجموعه به طور قطع ایرانی نیست و تا اندازهای برگرفته از سبک نیمه دوم دوره قاجار (شیوههای معماری فرنگی رایج در اواخر عهد قاجار) است. در نتیجه میتوان گفت که حوضخانه سنتی این بنا با سقف بلند و تهویه مطبوع و آبی که در حوض آن جاری است، مکانی بسیار مطلوب برای استراحت در یک روز گرم تابستان است.
منتها الیه جنوبی دالان با گردشی به سمت راست، به بخش اندرونی میرسد که مشتمل بر یک حیاط حوضدار و اتاقهایی مجلل در سه طرف حیاط است. در مرکز جبهه شمالی اندرونی، تالار تشریفات قرار دارد که برای پذیرایی زنان خانه از میهمانانشان، و اتاقهای کوچک دو طرف تالار برای محفلهای خصوصی زنانه طراحی شده است؛ در بخش دیگری از جبهه شمالی نیز اتاقهای انباری قرار داشت. بنای مرکزی جبهه غربی اندرونی، یک اتاق نشیمن است که در جوانب آن اتاقهایی تعبیه شده است، اتاقهای کناری احتمالاً اتاق انتظار یا کفش کن یا مکانی برای گذاشتن رختخوابها بودهاند. نظام مندترین قسمت خانه (منظم ترین بخش خانه از نظر ساختاری) جبهه جنوبی اندرونی است که دارای 4 مجموعه ساختمانی تقریباً یک شکل است. از غرب به شرق، اولین ساختمان شامل یک اتاق زمستانی در شمال و یک انباری در جنوب است. ساختمانهای دوم و سوم کاملاً شبیه به یکدیگر هستند و در مجموع چهار اتاق دارند که برای جوانترهای منزل در نظر گرفته شده است: اتاقهایی که سمت حیاط است، اتاقهای تابستانی و اتاقهایی که پشت به حیاط است، اتاقهای زمستانی است. در مرکز جبهه جنوبی، ایوان بیرونی (مهتابی) قرار دارد که با چشم اندازی به سرتاسر حیاط، مورد استفاده همه اهالی خانه قرار میگرفت. ساختمان چهارم نیز که در سمت شرقی جبهه جنوبی اندرونی قرار گرفته، شامل سه اتاق است؛ دو اتاق جنوبی که یکی انباری و دیگری پستویی بود که خانمهای خانه، غذای حاضری و شیرینی و آجیل را در آنجا آماده میکردند و یک اتاق کوچک شمالی که رختکن است و در پشت اتاق، فضای عقب نشتهای وجود دارد که احتمالاً مستراح است. از بخشهای شرقی و شمال شرقی اندرونی که در گذشته بیشترین وسعت آنها را اصطبلها و اتاقهای خدمه تشکیل میدادند، چیز قابل ذکری باقی نمانده است.
باغ خانه دقیقاً در جنوب بیرونی قرار گرفته بود. در جنوب غربی بیرونی و شرق اندرونی، حیاط آشپزخانه قرار داشت که اکنون ویران شده است؛ در این قسمت، انبارهایی برای نگهداری حبوبات و دیگر غذاها و همچنین یک تنور نان پزی و شیرینیپزی تعبیه شده بود. در شمال اندرونی هم گرمابهای وجود داشت که امروزه کاملاً تخریب گردیده است. آب مورد استفاده استحمام و شستشو وارد محوطهای روباز میشد، زیر نور خورشید تبخیر میگردید و بدین ترتیب آب سالم و قابل شرب منزل را آلوده نمیکرد. سوخت حمام نیز به سه طریق تأمین میشد: 1) خارهایی که از اوایل بهار به بعد، از دشتها جمع میکردند و پس از خشک کردن، روی گنبد اتاقهای گرم حمام بر روی یکدیگر میچیدند؛ این کار باعث میشد که خارها عمل عایق را انجام دهند 2) شاخ و برگ درختان که در پایان سال ـ قبل از اینکه پاییز تمام شود ـ جمعآوری میشد و 3) کودی که از فضولات گاو تهیه میشد. تمامی این سوختها در آفتاب خشک میشدند و سپس مورد استفاده قرار میگرفتند.
این خانه قاجاری از قسمتهای مختلفی تشکیل شده است که سالمترین و پابرجاترین قسمت، بیرونی خانه است. مهمترین بخش بیرونی، تالار ملاقات و شاه نشین جبهه شمالی است13 که ملاقاتهای رسمی در آنجا انجام میگرفت؛ در دو طرف تالار نیز اتاقهای کوچکتری قرار داشت که بیشتر برای محفلهای خودمانی یا پذیرایی از افراد فامیل در نظر گرفته شده بود. این آرایش سه بخشی جبهه شمالی بیرونی، در حقیقت صورت پرکارتر و استادانهتر همان آرایش چهاربخشی (4 ساختمان) جنوب اندرونی است، زیرا فراوانی تزیینات در شاه نشین، آن را به فضایی تشریفاتی در این خانه بدل کرده است.
در جبهه شرقی بیرونی، چهار اتاق جداگانه وجود دارد. از شمال به جنوب، ابتدا با یک اتاق بسیار کوچک (4.3×3.6متر) مواجه میشویم که رختکن و مستراح است و عملکرد این اتاق، خود دلیلی است بر اینکه چرا در جایی بسیار دنج و دور از مجموعه اصلی قرار گرفته و ورودی آن باریک است. سه اتاق دیگر جبهه شرقی که در جنوب رختکن قرار گرفتهاند، دارای طرح و اندازهای متفاوت هستند. دو اتاق اولی (اتاقهای دوم و سوم) با وجود تفاوتهایی در اندازه و طرح، عملکرد یکسانی داشتند و در تابستان و زمستان، مکانی بسیار مناسب برای جمعهای مردانه بودند [در بعد از ظهرهای زمستان که آفتاب، مستقیم به این اتاقها میتابید و در صبحهای تابستان که نشستن در ایوان بیرونی (مهتابی) اتاقها، خستگی را از تن به در میکرد] البته اتاق دوم ـ مانند اتاقی که در مرکز جبهه غربی قرار گرفته است ـ اتاق معلم سرخانه بود و کلاس درس بچهها محسوب میشد. آخرین اتاق (اتاق چهارم) که بزرگترین اتاق جبهه شرقی بیرونی است، فضایی پیوسته دارد، اما جرز باریک طویلی که در داخل آن طراحی شده است گویی اتاق را ـ از نظر اهمیت فضایی ـ به دو بخش نامساوی تقسیم میکند. نقشه کار مشابه حوضخانه است، گرچه شیوه طراحی تا حدی متفاوت است؛ به این ترتیب که در حوضخانه، حوض و فواره آن در مرکز قرار گرفتهاند، در صورتی که طاقچهای چندگوشه ـ که جایگزین ایوان اصلی حوضخانه شده است ـ عنصر اصلی آن اتاق محسوب میشود. این اتاق بیشتر برای استفاده در فصل تابستان طراحی شده بود و زمانی که بزرگان فامیل در دو اتاق همجوار شمالی بودند، دیگر اعضای خانواده میتوانستند در این اتاق استراحت کنند و از فضای مطبوع آن لذت ببرند.
عملکرد اتاقهای مختلف بیرونی شرح داده شد، اکنون به توصیف سبک معماری این بخش از خانه میپردازیم. ساختمان بیرونی بسیار باشکوهتر از ساختمان اندرونی است، تنها به دلیل این اعتقاد که مردان خانه از زنان، مهمتر و از جایگاه اجتماعی بالاتری برخوردار بودند. با توجه به عملکرد جداگانه اتاقها و طرح چهارصفهای متمرکز در حیاط میتوان گفت که سبک غالب در تمامی بخشهای این ساختمان سنتی، سبک نوگرای ایرانی است. جای ایوانهای مرکزی حیاط، فضاهای عقب نشستهای با چهار ستون و سقف مسطح قرار دارد که این فضاها خود در میان رواقهای ستوندار حیاط تعبیه شدهاند (به بیان دیگر، از هر 4 رواق ستوندار حیاط، 4 ستون عقب نشینی کرده و 4 فضای ایوان مانند را ایجاد کرده است)؛ سقف ایوانها تیرپوش است اما در ایوان شمالی، از سنتوری قوسی شکلی بر روی تیرپوش استفاده شده است (تصویر 4). برخی از بدنه ستونها با شیارهای مارپیچیشان، آشکارا ـ هرچند با تفاوتی جزئی در شکل ـ در ارتباط با ستونهای مارپیچدار دوره زند شیراز به عنوان مثال مسجد وکیل شیراز است14 (تصویر 5) و بعضی از ستونهای مارپیچدار خانه سده دارای ویژگیهایی است که حقیقتاً جز این بنا، در جای دیگری یافت نمیشود مانند: نمایش نیلوفرهایی از نوع نیوفرهای تخت جمشید (تصویر 6) یا داشتن یک مارپیچ افقی ـ که تأکید بر پیچش افقی آن خارج از قواعد معمول است ـ با نقش جانوران در دشت (تصویر 5)؛ این شکل از بدنه ستونها، ستونهای تاریخی روم را به یاد میآورد که ممکن است منشأ اصلی این الهام باشند، اگرچه شیوه انتقال (احتمالاً عکسها یا نقش برجستهها) همچنان نامعلوم است. برخی از ستونها نیز به تقلید از سبک کلاسیک یونان و روم، شیاردار و دارای سرستونهای کرنتی (ساده شده سبک کرنتی) هستند (تصویر 6). در جبهه شرقی، غربی و مخصوصاً جبهه جنوبی حیاط بیرونی، بازتاب مضامین اصلی معماری کلاسیک ـ گرچه تاحدی از فضای اصلی خود به دور ماندهاند ـ بسیار بیشتر است که برای مثال میتوان به تیر ساده و بلندی که دهانه بین ستونهای جبهه جنوبی را میبندد و مستقیماً به سرستونها تکیه دارد اشاره کرد که به نوعی همان فرسب به کار رفته در ستون سازی کلاسیک است. ممکن است که منشأ این ترکیبهای ساختاری کلاسیک، کشور روسیه به ویژه سبک معماری قفقازی باشد، زیرا در بسیاری از بناهای تهران که توسط معماران روسی ساخته شده است، ما شاهد چنین ترکیبهایی هستیم؛ پس با اطمینان میتوان گفت که وجود این عناصر و سازههای معماری در خانه سده، نتیجه دخالت معماران اروپایی در کار ساخت و ساز است.
تغییر در شیوههای طراحی و ایجاد سطوح سه بعدی که در بسیاری از فضاهای مذهبی دوره قاجار به کار رفته است15، در این خانه نیز یافت میشود. تأکید بر ستونها و گچبری فراوان سرستونها در معماری کلاسیک بخش بیرونی، مانع از به کارگیری طرح سنتی چهار ایوانی در حیاط شده است و همانطور که پیشتر ذکر شد، دهانههایی با 4 ستون و سقف تیرپوش به جای ایوانها ایجاد شده که حتی رویه ایوانهای ستوندار سنتی را نیز برهم زده است؛ پس طراحی ایوانهای این خانه به شیوهای غیرایرانی است. دسترسی حیاط به هریک از ساختمانهای اطراف از طریق چهار پله سنگی با پاگردهای پهن و خیز پلههای کوتاه صورت میگیرد که قابهای مدور افقی کم تراشی بر روی آنها حکاکی شده است. ازارههای سنگی با نقش گلدانهای پر از گل و قاب کتیبههای تزیینی نیز به نحو شایستهای ایوان و رواق را از فضای حیاط جدا کرده است16. در میان حیاط، یک حوض هشت ضلعی قرار دارد که در کنارههای شمالی و جنوبی آن، تخته سنگهایی دراز و باریک که قسمت میانی آنها سرتاسر گود است ـ به صورت افقی و مماس با کنارهها ـ دیده میشود17؛ سطح این باریکهها نسبت به کف حیاط بالاتر است و آبی که در آنها جاری میشود به سمت باغ میرود. باغی هم که در جنوب حیاط بیرونی قرار گرفته ـ و امروزه به کلی از بین رفته ـ پایینتر از سطح گردشگاه اطرافش بوده و از طریق مجراهای آب زیرزمینی آبیاری میشده است. هرکدام از باغچههای حیاط 6 درخت دارد که به صورت جفت کاشته شدهاند و در نتیجه، هم حیاط منظره زیباتری پیدا کرده است و هم زمانی که از بهترین نقطه (مرکز) باغ به بیرونی نگاه میکنیم، این درختهای تنومند اجازه نمیدهند که ستون بندیهای جبهه جنوبی دیده شود، و بیش از اینکه فضای حیاط را تاریک کنند، با شاخ و برگهای فراوانشان موجب هرچه زیباتر شدن نمای بنا میشوند. پس میتوان گفت که حیاط از قاعدهای سه بعدی پیروی میکند که چندین بار اما با تناسبات گوناگون، در این خانه به کارگرفته شده است: فضایی باز با یک حوض آب در میان انبوه ساختمانهای اطرافش، فضایی سه بعدی را به وجود میآورد.
شاهنشین که ـ کاملاً مجزا از استراحتگاه بیرونی ـ در جبهه شمالی بیرونی و در کنار تالار تشریفات قرار دارد، با نمای دو اشکوبه ـ تمام پنجره خورده ـ و بزرگش بر کل حیاط مشرف است و وجود 6 ستون بسیار بلند در فضای دو طبقه شاه نشین، ارتفاع آن را بیشتر نشان میدهد؛ بدین ترتیب ایوان شمالی حیاط با سنتوری قوسی شکلی که در بالای آن قرار گرفته و پس از آن، شاه نشین، بلندترین ساختمانهای خانه محسوب میشوند. بر سرتاسر خط بام مجموعه شاه نشین، شکسته سنتوری (از مشخصههای اصلی معماری قاجار) قرار دارد که برخلاف دیگر نمونههای موجود که اکثراً کاشی کاری شدهاند، با گچ آراسته شده است18. در شاه نشین، گچکاری پرکارترین تزیین است و برعکس، کاشی کاری جایی ندارد؛ احتمالاً به این خاطر که برای ساخت خانه، کارگرانی را از تهران ـ شهری که گچکاری، شیوه تزیینی بیشتر خانههایش بود ـ به سده آوردهاند، زیرا کاربرد تزیینات گچی در خانههای قاجاری منطقه اصفهان، کاملاً غیر معمول است.
تالار داخلی شاه نشین با یک سکوی سرتاسری و یک جفت ستون، به دو بخش مجزا تقسیم میشود. بخش عقبی تالار ـ که روی سکو قرار گرفته است ـ سقفی کوتاه دارد و در انتهای آن، فرورفتگی طاقی شکل مزیّنی دیده میشود که همان بخاری است (تصویر 7). دیوارها با مضامینی چون قابهای مدور، جامها و گلها، به شیوه گچبری مجوف و کنده کاری و نقاشی روی گچ آراسته شدهاند. بخاری با موزاییکهای شیشه تراش و نقاشی دیواری طرح گل تزیین شده (تصویر 8) و در تقابل با ازارههای ساده گچ اندود شده دیوار قرار گرفته است. از دوره قاجار به بعد، ما شاهد کاربرد فراوان صندلی در ایران هستیم که در پرترهها و دیگر مدارک تصویری نیز دیده میشود19، اما خوب است بدانیم که مردم همچنان به فرم سنتی یعنی چهارزانو و پشت به دیوار مینشستند و بر مخدههایی تکیه میدادند.
ارزشهای فرهنگ محلی و باورها و اعتقادات خانوادگی، همه ایجاب میکرد که بخش بیرونی خانه در مدت زمانی بسیار کوتاه (حدوداً 6 ماه) و با کار مداوم گودبرداری ساخته شود که چنین سرعتی در کار، قدرت اقتصادی مالک بنا را در خرید مواد و مصالح مورد نیاز نشان میداد. به دلیل خشکی و بیحاصلی زمینهای اطراف روستای سده و کمبود الوار، فراهم کردن سوخت کافی برای کورههای پخت آجر هم مشکل بود و هم بسیار گران تمام میشد، به همین خاطر کاربرد آجر پخته در این بنا به حداقل رسیده است. در تأمین سنگ نیز چنین مشکلاتی وجود داشت؛ سنگی که برای ساخت ستونها ـ مخصوصاً پایه ستونها ـ و حوض به کار رفته، از آتشگاه بیرون اصفهان آورده شده است. بیشتر ساختمانهای بخش بیرونی، خشتی بود؛ این خشت در محل (در پایینترین قسمت باغ) آماده و برای ساخت دیوارها استفاده میشد، سپس دیوارهای خشتی را با لایهای از کاهگل میپوشاندند و روی آنها را گچ اندود میکردند. نمای بیرونی اتاقهای پشت ایوان حیاط نیز از خشت بود ـ اما اندودی از کاهگل یا گچ نداشت ـ و با الوارهایی از تنه درخت تبریزی مسقف میشد. بعد از کندن پوست درختان تبریزی، آنها را به مدت چند ماه زیر آفتاب قرار میدادند تا خشک شوند و برای پوشش سقف اتاقها مورد استفاده قرار بگیرند؛ سپس روی این چوب بست، تختههای زمختی قرار میدادند و آنها را با لایههای پی در پی کاهگل میپوشاندند. سطح زیرین سقف هم با چوبی یکدست و برجسته کاری شده پوشیده و تماماً با حواشی تزیینی پیچیده و قابهای مدور نقاشی میشد (تصویر 7).
شاه نشین ـ که امروزه به کل منسوخ شده ـ بخشی از این خانه بزرگ بوده و عملکرد آن به مرور زمان تغییر کرده است. شاه نشین در حقیقت مکانی بود که تمامی اعضای خانواده به راحتی در آن زندگی میکردند، اما به تدریج، شاهنشین جزئی از فضای بیرونی شد که تنها در موقعیتهای خاص همچون میهمانیها، عروسیها و مراسم دیگر مورد استفاده قرار میگرفت و در این میان تنها اندرونی بود که کاربرد خود را همچنان حفظ کرده بود. شیوه طراحی معماری بخشهای مختلف این خانه به گونهای است که در برابر شرایط آب و هوایی بد منطقه مقاوم باشد و حداکثر استفاده را از انرژی خورشیدی ببرد، یعنی خانه به طریقی ساخته شده است که در مقابل گرمای سوزان پنج ماه گرم سال و سرمای خشن سه ماه سرد سال دوام بیاورد. در مقابل اتاقها، ایوانهایی طراحی شده است؛ این کار نه تنها مانع از نفوذ آب باران و برف به داخل اتاق میشود، بلکه در ماههای سرد زمستان، اشعههای ضعیف آفتاب را به درون اتاق هدایت و در ماههای گرم تابستان نیز سایه دلپذیری را فراهم میکند. بیشتر اتاقها دارای بخاری هستند که برای گرم کردن فضای اتاق و گاهی هم بریان کردن غذا از آن استفاده میشود. دودکش بخاری سرپوشی دارد که در زمستان ـ هنگامی که آتش بخاری در حال خاموش شدن است ـ بسته میشود تا گرما را درون خود نگه دارد و در تابستان باز میشود تا باد ملایم و خنک از میان دودکش عبور کند و به درون اتاق بیاید. در خانههای اشرافی مانند خانه سده، بعضی از اتاقها برای استفاده در فصل خاصی از سال طراحی شده اند: اتاقهای زمستانی که سقف کوتاهی دارند و اتاقهای تابستانی که سقف آنها مرتفع تر است. ایوان ستوندار جبهه شمالی بیرونی نیز اتاقها را از سرمای زمستان حفاظت و آفتاب تابستانی را به داخل آنها هدایت میکند، اما ابعاد این ایوان تاحدی غیر معمول است، زیرا وسعت آن به قدری است که سرتاسر بخش شمالی حیاط بیرونی را در برگرفته است.
ـ بعد از ویرانی تمام یا بخشی از بناهای قدیمی، ساختمانهای جدید و بزرگی جای آنها احداث میشود و به همین دلیل است که مرمت و احیاء بناهای کهن، کاری طاقت فرسا است و به تدریج انجام میشود ـ به تبعیت از این سنت رایج در معماری مسکونی ایرانی، در بخش بیرونی نیز بنایی جدید با عملکردی جدید برپا شد که رسماً هیچ ارزش و کاربردی نداشت، زیرا خانه سده به عنوان یک فضای مسکونی کاملاً مستقل، برای زندگی جمعی در نظر گرفته شده بود و از ارتباط با محیط بیرون بینیاز بود، به این ترتیب که بیشتر غذاها در آشپزخانه پخته میشد؛ و بعضی از گیاهان و سبزیجات در باغچه خانه کاشته میشد؛ حمام، محل پخت نان و شیرینی، اصطبلها و باغچهها همگی درون خانه قرار داشت؛ خدمه و سرایداران در همین خانه زندگی میکردند و خانه چند ورودی داشت که همگی آنها امن بود. افراط در به کارگیری تزیینات گچی و عدم استفاده از شیوههای سنتی گچکاری در بیرونی خانه سده، گواهی بر تأثیرپذیری معماری دوره قاجار ایران از معماری اروپایی است [تزیینات گچی در معماری اصفهان غیر معمول بود، در حالیکه به فراوانی در معماری سبک قاجار شمال ایران دیده میشد]، اما این تأثیرات نتوانستند سنتهای دیرین معماری مسکونی ایرانی مثلاً طرح کلی خانه ایرانی را تغییر دهند؛ گرچه لازم به ذکر است که برای تطبیق بنا با آب و هوای دوکرانهای فلات ایران، بیشترین تغییرات در طرح و نقشه بنا صورت میگرفت.
در پایان میتوان گفت که طراحی خانههای ایرانی از جمله خانه سده، نشان از توانمندی و ذوق هنری معماران دارد و هر بینندهای را به تحسین وا میدارد.
منابع و پینوشتها
1. Pakravan, E;1962, Vieux Teheran; Tehran.
2. Wilber, D.N; 1962, Persian Gardens and Garden Pavilions; Rutland: Wermont.
3. Scarce, J.M; 1976, Isfahan in Camera (19th Century Persia through the Photographs of Ernst Hoeltzer); London. Piemontese, A.M; 1972, ((The photographic album of the Italian diplomatic mission to Persia (summer 1862) )): East and West; New Series, XXII/3-4, 249 - 311.
4. مقاله J.M. Scarce در جلد حاضر، به این مهم پرداخته است.
5. Scarce; 1976, ((Ali Mohammad Isfahani, tilemaker of Tehran)): Oriental Art; New Series, XXII/3, 278 - 288. eadem; ((Function and decoration in Qajar tilework)): Islam in the Balkans. Persian Art and Culture of the 18th and 19th centuries, ed. Scarce; 1979, Edinburg, 75 - 86. eadem; ((The tile decoration of the Gulestan palace at Tehran - an introductory survey)): internationalen Kongresses fur iranische Kunst und Archaologie; Akten des VII, Munchen (7 - 10 September 1976), Berlin (1979), 635 - 641. Peterson, S.R; ((Painted tiles at the Takieh Muavin ul - Mulk (Kirmanshah) )): ibid; 618 - 628.
6. برای مشاهده لیست کاملی از آنها مراجعه کنید به Bibliographical Guide to Iran, ed. Elwell-Sutton, L.P; 1983, Brighton, 306..
7. منطقه زواره، در جایی که کاخ سرهنگ آباد ـ که مقاله آن اخیراً توسط Ingeborg Luschey-Schmeisser منتشر شده است ـ قرار دارد.
8. بررسیهای همه جانبه و کاملی توسط A.A. Bakhtiar و J. Donat بر روی این خانهها انجام گرفته که اکنون در دست چاپ است.
9. نگاه کنید به: Sheikholeslami, A.R; ((Zill al-Sultan: political leadership)): Islam in the Balkans; Persian Art and Culture, 95 - 97 .
10. مانند بنای ایوان کرخه. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به
Herrmann, G; 1977, The Iranian Revival; Oxford, 107.
11. طرح رایج در مدارس قرون وسطی آناتولی و مصر نیز طرح 4 ایوانی با سقف مسطح است.
12. ویژگی بارز کاروانسراهای دوره صفوی به بعد و همچنین فضای رایج در مساجد قاجاری، وجود حیاطهای نیمه گود است.
13. بر اساس Steingass, F; A Comprehensive Persian - English Dictionary; London, 728 معنای تحت الفظی این کلمه چنین است: جایگاه شاه یعنی تالار یا بالکنی از یک کاخ که شاه در آنجا مینشیند و به نظاره مردمی که برای تماشایش جمع شدهاند میپردازد؛ تالار، بالکن، ایوان یا طرحی مشابه آن؛ فرش گران قیمت؛ بخش مرکزی و برجسته بنا.
14. Pope, Cf.A.U; 1964, Persian Architecture; London, fig 319.
15. به عنوان مثال در مسجد آقابزرگ کاشان (Scarce; Isfahan in Camera; fig 24).
16. این طرح معماری، در کاخها و مساجد دوره قاجار بسیار متداول بود.
17. وجود این فرم ترکیبی در حیاط خانه ممکن است مرهون معماری باغ باشد، اما باید گفت که منشأ و الگوی حقیقی آن، مساجد قاجاری است که این طرح، مشخصه اصلی آنهاست.
18. سنتوریهای موجود بر دروازه شهرهای قزوین و تهران و سمنان و سنتوریها و شکسته سنتوریهای به کار رفته در کاخها، تماماً با کاشی تزیین شدهاند.
19. Peterson, S.R; 1981, ((The chair in Qajar Iran)): Modern Iran. The Dialectics of Continuity and Change, eds. Bonine, M.E, and N. Keddie; Berkeley.