بررسی ویژگیهای اقلیمی شهر تاریخی زاهدان کهنه
نویسنده: دکتر سید رسول موسوی حاجی، دکتر رضا مهرآفرین، جواد علائیمقدم
1ـ مقدمه
سيستان بزرگ كه بخش اعظم آن امروزه در خاك كشور افغانستان واقع شده و با نام ولايت نيمروز خوانده میشود (سيد سجادي، 1376، 9)، در طول تاريخ پر نشيب و فراز خود، حوادث و رويدادهاي بسياري را تجربه كرده است. نتايج مطالعات انجام شده در تاريخ و باستانشناسي سيستان مؤيد آن است كه اين سرزمين بر خلاف امروزش كه ظاهري غبار آلود، خشك ولم يزرع دارد، در گذشته سرزميني آباد، حاصلخيز و با نشاط بود به گونهاي كه از آن با عناوين شايستهاي چون «انبار غله آسيا» (ابراهيم زاده، 1374، 30) و «سبد نان خراسان» (مجتهدزاده، 1374، 33) ياد ميشد.
هر چند منابع تاريخي در شرح آباداني و شكوفايي گذشتـﮥ سيستان اشارات فراواني داشتهاند، ليكن به مصداق مَثَلِ معروف «شنيدن كي بود مانند ديدن!»، باور و درك عميق از توانمنديها و قابليتهاي فراوان گذشته سيستان زماني ميسر خواهد شد كه توفيق ديدن آثار معماري و خرابههاي برجاي مانده از زاهدان كهنه حاصل آيد. تعدد خرابهها و كثرت اماكن موجود در زاهدان كهنه به حدي است كه هنري ساوج لندور پس از ديدن آنها در سال 1902 م اظهار داشت: «خرابههاي زاهدان كهنه با عظمتترين چيزي بودند كه من در تمام ايران مشاهده كردم» (لندور، 1378، 662).
نگارندگان اين سطور كه در طول سالهاي حضور خود در دانشگاه سيستان و بلوچستان، بارها و بارها از بقايا و خرابههاي اين شهر بازديد كرده بودند، با مقايسه عظمت خرابهها، تعدد امكان و كثرت آثار معماري موجود در اين شهر با ديگر مكانهاي مربوط به دوران اسلامي ايران كه تقريباً همگي آنها را از نزديك ديده و حتي در مطالعات ميداني برخي از آنها چون سلطانيه زنجان و بيشاپور فارس نيز شركت داشتهاند، آشكار دريافته بوند كه حقيقتاً كمتر مكان و محوطهاي از دوران اسلامي در ايران وجود دارد كه به لحاظ عظمت آثار معماري و وسعت باقي ماندة شهري قابليت مقايسه با زاهدان كهنه را داشته باشد. در عجب بودم كه چطور ممكن است بقاياي چنين شهر مهمي از دوران اسلامي در سيستان وجود داشته باشد اما بيشتر متخصصان تاريخ معماري و غالب باستان شناسان دوران اسلامي كشور از وجود آن اطلاع نداشته و هيچ تلاشي را نيز براي مطالعه آن معطوف نميدارند. از اين رو، هميشه منتظر فرصتي بوديم تا با انجام مطالعات دقيق علمي، هويت واقعي و محتوي تاريخي اين شهر را از هر گونه ابهام و تاريكي زدوده و اهميت آن را به دوستداران ميراث فرهنگي بنمايانيم. اين فرصت در سالهاي 1381 و 1386 خورشيدي دست داد. در اين سالها، اينجانبان با انجام مطالعات ميداني در زاهدان كهنه به نتايج قابل توجهاي دست يافتهايم كه به وضوح حكايت از اهميت فوقالعادة اين شهر دارند. يكي از آن نتايج به ويژگيهاي اقليمي شهر تاريخي زاهدان كهنه مربوط میشود كه مقالـﮥ حاضر سعي دارد تا به تفصيل به آن بپردازد.
نتايج مطالعات نگارندگان كه شرح مبسوط آن در ادامه خواهد آمد، آشكارا ثابت خواهد كرد كه طراحان، شهرسازان و معماران زاهدان كهنه بر تمامي جزئيات اقليمي منطقه سيستان آگاهي داشته و با آگاهي از اين مهم اقدام به ساخت شهري نمودند كه در طول سدههاي 5 تا 9 ﻫ.ق مركزيت سيستان بزرگ را بر عهده داشته است.
2ـ موقعيت، وسعت و توصيف توپوگرافيك زاهدان كهنه
شهر باستاني زاهدان كهنه در 20 كيلومتري جنوب شرقي زابل، در شمال حوزه زهك سيستان و در 700 متري شرق روستاي جديد زاهدان واقع شده است (تصوير 1). از نظر مختصات جفرافيايي، زاهدان كهنه در 056َ.41 61ْ طول شرقي و 587َ.58 30ْ عرض شمالي واقع شده و ارتفاع متوسط آن از سطح آبهاي آزاد 485 متر است.
كانال نياتك كه در سالهاي اخير از سوي سازمان عمران سيستان به منظور جلوگيري از هجوم سيلاب به شهر زابل و اراضي اطراف آن كشيده شده است، در جبهه غربي شارستان محصور زاهدان كهنه قرار دارد كه طول آن از شمال به جنوب امتداد دارد (تصوير 2). عرصـﮥ شهر باستاني زاهدان كهنه مالك خصوصي ندارد و زمينهاي اطراف شارستان محصور آن متعلق به اهالي روستاهاي زاهدان، محمد دادي، خدنگ، تلفك، ده نواب، محمدآباد و زينال ميباشد.
زاهدان كهنه از پنج بخش مجزا به نامهاي قلعه يا كهندژ، ارگ اول يا ارگ زبرين، ارگ دوم يا ارگ فرودين، شارستان و ربض تشكيل شده است (تصوير 3). غير از ربض شهر كه فاقد حصار ميباشد ديگر بخشهاي چهارگانه شهر، هر يك با برج و باروهاي مستحكم و قطوري محصور شدهاند. از وسعت اين شهر به دليل آن كه مجموعه آثار و عوارض مصنوعي موجود در ربض آن، با وزش بادهاي 120 روزه و جابه جايي تودههاي عظيم خاك و ريگهاي روان در زير تپهها و برخانهاي ماسهاي مدفون شدهاند و يا با پيشروي زمينهاي زارعي از بين رفتهاند، اطلاع دقيقي در دست نيست ليكن وسعت مجموعه قلعه، ارگ و شارستان محصور آن به 272/248/3 متر مربع ميرسد. از اين مقدار 7300 متر مربع معادل 22/0 درصد از كل مجموعه به بخش قلعه يا كهندژ، 28700 متر مربع معادل 88/0 درصد از كل مجموعه به ارگ اول، 73500 متر مربع معادل 26/2 درصد از كل مجموعه به ارگ دوم و 772/138/3 متر مربع باقي مانده معادل 62/96 درصد از كل مجموعه به شارستان شهر تعلق دارد (موسوي حاجي، 1382، 387).
مصالح ساختماني برج و باروها، بناها و آثار معماري موجود در بخشهاي مختلف شهر، عمدتاً خشت خام و ملاط گل است كه روي آنها با اندودي از كاهگل پوشيده شده است. البته در پي و دل ديوارها و نيز در ساختمان تاق و سقف بناها به طور پراكنده از آجر نيز استفاده شده است. با گذشت زمان و دخالت عوامل مختلف طبيعي و انساني، بخش قابل توجهاي از بافت معماري شهر تخريب شده و به شكل تلهايي از خردههاي خشت و آجر در آمدهاند كه تشخيص خط و ربط آنها جز با عمليات كاوش ممكن نخواهد بود. با اين حال، شهر تاريخي زاهدان كهنه را ميتوان در زمره سالمترين شهرهاي باستاني و تاريخي ايران به حساب آورد زيرا برج و باروهاي بخشهاي چهارگانه شهر و بسياري از بناهاي موجود در آن علي رغم صدمات بسياري كه ديدهاند هنور بر پا بوده و يادآور روزگاران آباداني و رونق شهر هستند.
3ـ پيشينهي مطالعات باستان شناختي و تاريخ معماري در زاهدان كهنه
شهر باستاني زاهدان كهنه قبل از آن كه باستان شناسانه مورد مطالعه و بررسي قرار گيرد، در طول دو قرن اخير از سوي تعدادي سياح، صاحب منصب سياسي يا نظامي و خاورشناسان غربي مورد بازديد، معاينه و معرفي قرار گرفته بود. اين افراد كه اغلب آنها نه به دليل علاقه صرف به علم و دانش باستانشناسي كه بيشتر در اجراي اهداف سياسي دول متبوع خود به بررسي و تحقيق در سيستان اشتغال داشتهاند، ضمن بازديد از آثار تاريخي منطقه به توصيف و معرفي برخي از آنها نيز پرداختهاند كه هر چند امروزه از نقطه نظر علمي فاقد اعتبار هستند ليكن از آنجا كه در بر گيرنده تصاوير، نقشهها و توصيفاتي هستند، ميتوانند به عنوان اسناد تاريخي در مطالعات تاريخ معماري و باستانشناسي سيستان مورد استفاده قرار گيرند. توصيفي كه آنها در زمان بازديد خود از آثار تاريخي زاهدان كهنه داشتهاند و يا تصاويري كه ارائه دادهاند، امروزه ميتوانند ما را در مطالعات باستان شناختي زاهدان كهنه ياري رسانده و يا در برآورد روند تخريب آثار و عوارض مصنوعي موجود در زاهدان كهنه كمك نمايند. برخي از خرابهها و آثاري كه آنان به معرفي و توصيفشان پرداخته بودند، امروزه به دلايل مختلف از جمله: وزش بادهاي 120 روزه و جابهجايي حجم وسيعي از تودههاي خاك و ريگهاي روان، زير تپهها و برخانهاي ماسهاي مدفون شده و يا در نتيجه گذشت زمان و حوادثي چون: زمين لرزه، سيل و يا دخل و تصرف انساني كاملاً از بين رفتهاند. براي مثال امروزه از ميل قاسم آباد واقع در شمال غرب خرابههاي زاهدان كهنه چيزي جز يك تل متشكل از خردههاي خشت و آجر باقي نمانده است حال آن كه اوين اسميت در سال 1871 ميلادي آن را كه بيش از 21 متر ارتفاع داشته توصيف كرد (اسميت، 1378، 189ـ192) و مك ماهون نيز در سال 1903 ميلادي عكس آن را گرفته (تصوير 4) و در گزارش خود به چاپ رسانده است (مك ماهون، 1378، 371).
كاپيتان اوين اسميت (1378، 130ـ131، 188ـ190)، فردريگ گلداسميد (1378، 264)، هنري راولينسون (1378، 314ـ320)، هنري مك ماهون (1378، 350ـ351، 265ـ367، 380ـ381)، پرسي سايكس (1378، 466ـ467 و نيز همو: 1363، 385ـ386)، السورث هانيتنگتون (1378، 571ـ572)، هنري ساوج لندور (1378، 624ـ662) و جي. پي. تيت انگليسي (1378، 1362 و 1364) از جمله مهمترين افرادي هستند كه در نوشتههاي خود به زاهدان كهنه و خرابههاي متعدد آن اشاره داشته و بعضاً نيز به اظهار نظر درباره قدمت و هويت آن پرداختهاند.
خرابههاي شهر تاريخي زاهدان كهنه براي نخستين بار در سال 1915 م. از سوي يك باستان شناس مجاري الاصل انگليسي به نام ا. اشتاين مورد مطالعه قرار گرفت. وي ضمن معرفي و توصيف برخي از خرابهها و بناهاي تاريخي موجود در اين محوطه از جمله: قلعه مركزي، ديوار شارستان، قلعه تيمور، مسجد و بناي معروف به يخدان و ميل قاسمآباد، برخي از قطعه سفالهاي موجود در سطح محوطه را جمعآوري كرد و طرح آنها را نيز در گزارش خود به چاپ رسانيد (Stein, 1981, 932-936). اشتاين در بيان هويت زاهدان كهنه با استناد به نوشتههاي تيت و بهرهگيري از روايات محلي اظهار ميدارد كه اين محل پايتخت سيستان بوده كه در سال 1383 م به دست امير تيمور گوركاني تخريب و ويران گرديد (Ibid., P. 933).
والتر فيرسرويس آمريكايي دومين باستانشناسي است كه زاهدان كهنه را به اجمال مورد مطالعه قرار داد. وي در طول سالهاي 1949 تا 1951 م به بررسي باستان شناختي دشت سيستان پرداخت و طي آن موفق شد مكانهاي تاريخي بسياري را در سيستان افغانستان شناسايي نموده و موقعيت هر يك از آنها را در نقشهاي كه به همين منظور تهيه كرده بود به ثبت برساند. شهر تاريخي زاهدان كهنه يكي از آن مكانهايي است كه از سوي فيرسرويس معرفي شد و موقعيت آن نيز در نقشه ترسيمي او با شماره 7 مشخص گرديد (Fairservis, 1961, 39).
سومين مطالعه باستان شناختي در زاهدان كهنه از سوي يكي از نگارندگان اين سطور (موسوي حاجي) در سال 1381 خ انجام گرفت. در اين سال شهر تاريخي زاهدان كهنه به دقت مورد مطالعه و بررسي باستان شناسانه قرار گرفت و نتايج چشمگيري نيز در پي داشت كه اهم آنها عباتند از:
ـ شهر زرنگ از بدو تأسيس در اواخر دوره ساساني تا سده پنجم هجري قمري مركزيت سيستان را بر عهده داشت. از آن پس، اين شهر كه در نتيجه جنگهاي متعدد و طولاني به ويژه در زمان حمله اعراب مسلمان و دوران امارت يعقوب ليث، عمرو ليث و خلف بن احمد صفاري صدمات بسياري ديده و مواضع دفاعي آن كاملاً فرسوده شده بود، جاي خود را به شهري جديد با نام «شهرسيستان» داده است كه به دستور خلف بن احمد بنيان نهاده شد. اين شهر جديد از سده پنجم تا اواسط سده نهم هجري قمري، هم چنان و بدون وقفه دارالحكومه سيستان بوده است. به عبارت ديگر، شهري كه با حمله امير تيمور گوركاني و فرزندش شاهرخ تخريب و ويران گرديد، زرنگ نبوده بلكه «شهرسيستان» بوده است. زرنگ در اين زمان اعتبار سياسي و اجرايي نداشته و مركز سيستان به حساب نميآمده است (موسوي حاجي و بياني، 1381، 527).
ـ زاهدان كهنه بقاياي شهر زرنگ نيست. اين محل هيچ يك از مشخصات و ويژگيهاي شهر زرنگ را دارا نميباشد.
ـ زاهدان كهنه، محل واقعي «شهر سيستان» دومين دارالحكومه سيستان در دوران اسلامي (سدههاي 5 تا 9 ﻫ.ق) است. اين محل تمام ويژگيها و مشخصات شهر سيستان را آن طور كه در منابع تاريخي آمده است، دارا ميباشد (موسوي حاجي، 1382، 677).
چهارمين و آخرين فعاليت باستان شناختي در زاهدان كهنه نيز در سال 1386 خ از سوي نگارندگان اين سطور انجام گرفت. در اين سال، عمليات تعيين عرصه و پيشنهاد حريم زاهدان كهنه با حفر گمانههاي متعدد در ربض شهر انجام گرفت كه نتايج آن را ميتوان به شرح زير بيان داشت:
ـ با استناد به شواهد و مدارك موجود، وسعت واقعي زاهدان كهنه به روزگار حيات و آباداني، به حدود 645/156 كيلومتر مربع معادل 5/15664 هكتار ميرسيد.
ـ با گذشت زمان و دخالت عوامل مختلف طبيعي و انساني به ويژه فعاليتهاي عمراني، پيشروي زمينهاي كشاورزي و توسعه روستاها و آباديهاي بسيار، غالب آثار و عوارض مصنوعي موجود در ربض شهر از بين رفته و تقريباً هيچ رد و نشاني از آنها باقي نمانده است.
ـ از مجموعـﮥ قلعه، ارگ اول، ارگ دوم و شارستان محصور زاهدان كهنه كه وسعت مجموع آنها به حدود 272/248/3 متر مربع میرسد، به دليل آن كه رد و نشان ديوارهاي خشتي هر يك از آنها هم چنان باقي و قابل تشخيص است با عنوان «عرصه زاهدان كهنه» ياد ميشود (تصوير 5).
ـ وسعت حداقل حريمي را كه ميتوان امروزه براي زاهدان كهنه قايل شد، به حدود 7/15 كيلومتر مربع ميرسد. حدود و ثغور اين حريم پيشنهادي در نقشه ترسيمي (تصوير 5) مشخص شده است (موسوي حاجي، 1386، 25).
4ـ ويژگيهاي اقليمي شهر تاريخي زاهدان كهنه
4ـ1ـ مطالعات ژئومورفولوژي و نقش آن در انتخاب محل شهر
دشت وسيع و بيضوي شكل سيستان از نظر زمينشناسي سرزميني پست، آبرفتي و نسبتاً مسطح است كه داراي شيبي ملايم از جنوب شرق به شمال غرب است (آذرنيوشه، 1369، 6). رسوبات اين جلگه از نوع رسوبات رودخانهاي است كه ضخامت آن به طور متوسط به حدود 500 متر میرسد (زمرديان و پوركرماني، 1367، 103). كف اين رسوبات گاهي از سنگهاي كرتاسه و زماني از كنگولومريتهاي اواخر دوره ترشياري تشكيل شده است. شكلگيري زمينشناسي منطقه سيستان وابسته به طغيانهاي متناوب و تغيير جريان رودخانه ميباشد. مشخصـﮥ زمينشناسي منطقه، رسوب رس باستاني در بستر تمام حوزه هيرمند است و در نتيجه ذوب يخهاي هندوكش بوده است (Tosi, 1969, 28).
رسوبات ناشي از جريان و طغيان رودخانه هيرمند، تقريباً بيشتر بخشهاي سيستان را پوشانده و اين ديار را به يكي از هموارترين سرزمينهاي فلات ايران در آورده است. اين مسئله موجب گرديد تا شهرها، شهركها و روستاهاي منطقه سيستان به شدت در معرض تهديد سيلاب قرار گيرند زيرا با جريان سيلاب، تقريباً هيچ مانع طبيعي در سطح منطقه وجود ندارد كه بخواهد از سرازير شدن حجم وسيع سيلاب به مناطق مسكوني جلوگيري نمايد.
جالب است كه بدانيم، مطالعات ژئومورفولوژي منطقه سيستان مؤيد آن است كه در مجموع پهندشت سيستان فقط يك محل وجود دارد كه به دليل قرار گرفتن بر روي يك پشتـﮥ مرتفع و طويل، از معرض خطرات ناشي از طغيان رودخانه هيرمند در امان بوده و جريان سيل نميتوانسته وارد آن شود و آن محلي است كه شهر تاريخي زاهدان كهنه برروي آن ساخته شده است (تيت، 1378، 857 و نيز: Stein, 1981, 933). اين موضوع آشكارا ثابت مينمايد، طراحان، شهرسازان و معماران شهر تاريخي زاهدان كهنه قبل از آن كه اقدام به ساخت شهر نمايند، با آگاهي از خطرات ناشي از طغيان رودخانه هيرمند و جريان سيلاب، با پيمايش در سطح منطقه موفق به شناسايي محلي شدهاند كه به دليل قرار گرفتن برروي يك بلندي، جريان سيلاب نميتوانسته وارد آن شده و به استحكامات و منازل مسكوني آن صدمهاي بزند.
توضيح اينكه، منابع تاريخي به وقوع سيلابي اشاره دارند كه در روز جمعه نوزدهم شوال 641 ﻫ.ق در ايالت سيستان جاري شد. با جريان اين سيلاب، علاوه بر تلفات انساني، بسياري از چهار پايان كشته شدند و بخش اعظم مزارع و غلات آن ايالت نيز نابود گرديد. آب به حدي بالا آمده بود كه تا مدت چهار ماه رفت و آمد از نواحي اطراف به «شهر سيستان» (= زاهدان كهنه) با قايق انجام ميگرفت (ملك شاه حسين سيستاني، 1344، 78ـ 77 و نيز: تاريخ سيستان، 1314، 397). اين روايت به روشني ميرساند علي رغم شدت فوق العاده سيلاب، به سلامت شهر سيستان آسيبي وارد نيامده بود. زيرا اين شهر در محلي واقع شده بود كه جريان سيلاب نميتوانسته وارد آن شود. اما از آنجا كه نواحي اطراف آن را آب فرا گرفته بود، مردم ساير بلاد مجبور بودند براي رفت و آمد به شهر زاهدان كهنه از قايق استفاده نمايند. امروزه مشاهده ميشود كه تنها يك محل در سيستان وجود دارد كه چنين موقعيت مجزا و منحصر به فردي دارد و آن هم بلنديهايي است كه خرابههاي زاهدان كهنه روي آن قرار گرفته است.
4ـ2ـ ساخت شهر و بناهاي آن در جهت شمال غرب ـ جنوب شرق
سيستان را سرزمين باد نيز ناميدهاند به طوري كه در اغلب روزهاي سال در اين منطقه باد ميوزد. باد 120 روزه، باد قوس، باد هفتم يا باد گاوكش و باد پنجك از جمله مهمترين بادهاي منطقه سيستان میباشند كه از ميان آنها، باد 120 روزه از همه معروفتر بوده و باد غالب منطقه ميباشد. اين باد از اوايل خرداد ماه شروع به وزیدن نموده و تا اواخر شهريور به مدت چهار ماه معادل 120 روز جريان پيدا ميكند (Fisher, 1968, 80). باد 120 روزه كه به باد لوار نيز معروف است، به علت اختلاف فشار بين فرابار كوههاي افغانستان و شمال ايران و فرابار جنوب ايران و پاكستان به وجود ميآيد (حسينزاده، 1376، 119). جهت وزش اين باد از شمال غرب به جنوب شرق ميباشد و منطقه تحت نفوذ آن دشت سيستان است. سرعت اين باد ابتدا 36 كيلومتر در ساعت است ولي به تدريج افزايش يافته، به بيش از 120 كيلومتر در ساعت هم ميرسد (شيرازي، 1375، 11).
جالب است كه پيكرة شهر تاريخي زاهدان كهنه و تمامي بناهاي موجود در آن نيز در جهت شمال غرب ـ جنوب شرق يعني درست در جهت وزش بادهاي 120 روزه ساخته شدهاند (تصاوير 1 تا 3). علاوه بر آن، تمامي بناهاي زاهدان كهنه داراي دو ورودي تاقدار رفيع يكي در ضلع شمال غربي و ديگري در ضلع جنوب شرقي ميباشند. اين نكته بيشتر از آن نظر حائز اهميت است كه امروزه تقريباً هيچ يك از منازل مسكوني سيستان در جهت شمال غرب داراي در ورودي يا حتي پنجرههاي نورگير نيستند زيرا با وزش بادهاي 120 روزه، حجم وسيعي از ماسههاي بادي و گرد و خاك به حركت در آمده و از لابهلاي منافذ و درزهاي موجود در حواشي درهاي ورودي وارد فضاي داخلي ساختمان شده و زندگي را براي ساكنين بسيار سخت مينمايند. با در نظر داشتن اين مهم، اين سؤال پيش ميآيد كه چرا طراحان و سازندگان زاهدان كهنه، پيكره شهر و جهت بناهاي آن را درست در جهت وزش بادهاي 120 روزه بنا كرده و يا در ضلع شمال غربي واحدهاي مسكوني ورودي تاقدار رفيعي قرار ميدادند كه به سهولت باد را به داخل فضاي مسكوني هدايت مينمود؟ به اعتقاد نگارندگان، پاسخ اين سؤال را بايد در متفاوت بودن شرايط طبيعي حاكم بر گذشته و حال سيستان جستجو كرد. به يقين منطقه سيستان به روزگار حيات و آباداني شهر زاهدان كهنه (سدههاي 5 تا 9 ﻫ.ق) بر خلاف آنچه كه امروز مشاهده ميشود، از پوشش گياهي مناسبي برخوردار بوده و درياچههاي آن نيز سرشار از آب بودهاند. تنها در اين صورت است كه ساخت پيكرة شهر و بناهاي آن در جهت وزش بادهاي 120 روز و نيز ايجاد وروديهاي تاقدار رفيع در ضلع شمال غربي بناها توجيه ميشود. زيرا با عبور جريان باد از سطح درياچههاي پر آب و پوشش گياهي غني، نه تنها گرد و خاكي ايجاد نميشود بلكه نسيم خنكي هم حاصل ميشود كه با هدايت آن به داخل فضاهاي مسكوني، زندگي در ايام گرم تابستان سهل و آسان ميگردد.
ترديدي نيست كه طراحان و سازندگان شهر تاريخي زاهدان كهنه به اين حقيقيت آگاه بودند كه بدون باد زندگي در سيستان به ويژه در ماههاي گرم سال مصيبت بزرگي بوده است. باد گرماي تابستان را تخفيف داده و هوا را از اين نظر قابل تحملتر میسازد. باد هواي آلوده و آلودگيهاي هوا را با خود ميبرد و هوا را سالمتر و خالصتر ميسازد. يكي ديگر از منافع و مزاياي باد كه بسيار هم مهم ميباشد، پاك كردن هواي سيستان از حشرات بیشماري است كه در جنگلهاي گز و گون و نيز در مردابهاي منطقه رشد مييابند. از بين همـﮥ آفات اين ولايت پر آفت، شايد آفت مگس از همه غير قابل تحملتر باشد. مگس سيستان، خرمگسي است كه نيش بسيار مؤثري دارد. اگر چه نميتوان به يقين اين نوع مگس را منشاء و مولد بيماريهاي كشندة حيوانات و انسانها دانست ولي بیترديد، اين مگسها با نيش زدن، نقش مهمي را در انتقال و انتشار اين امراض داشتهاند (تيت، 1378، 787).
يكي از استفادههاي بسيار جالب توجهاي كه مردم سيستان از وزش مداوم بادهاي منطقه داشتهاند، بهرهگيري از باد در خنك كردن هواي اتاقها و منازل مسكوني در ايام گرم تابستان ميباشد. روش و سيستم كار كه مردم منطقه سيستان به آن «خارخانه» ميگويند، همانند مكانيزم كولرآبي متداول در ايران امروزي است. جي. پي. تيت انگليسي كه در طول سالهاي 1902 تا 1905 م در سيستان به سر ميبرد، در تشريح اين سيستم مينويسد: «كلبه من حدود 60 متر مربع وسعت و ديوارههايي از خشت خام به ارتفاع حدود 3 متر داشت. دو ستون در وسط كلبه مشكل تيرهاي سقف را حل كرده و نصب يك سقف نسبتاً محكم را امكان پذير ساخته بودند. در ديوار مشرف به جهت وزش باد، روزنهاي به مساحت 120 سانتي متر مربع تعبيه گرديد و يك پوشال ضخيم ساخته شده از بوتههاي گز و خارشتر، از بيرون روي اين روزنه نصب بود. با پاشيدن آب، هر چند وقت يكبار، اين پوشال را خيس و مرطوب نگاه ميداشتيم، در نتيجه وقتي باد ميوزيد و از روزنه مزبور وارد اتاق ميشد، هوا را خنك ميساخت. با اين روش، كاهش درجه حرارت هوا بسيار قابل ملاحظه ميشد. يك روز در دومين تابستان اقامت من در سيستان كه حداكثر روزنه دماي هوا در سايه برابر با 59 درجه سانتي گراد بود و باد عبور كرده از پوشال مرطوب، اتاق مرا خنك كرده بود، دماي اتاق را اندازهگيري كردم و معلوم شد كه برابر 39 درجه سانتي گراد ميباشد» (همان، 785).
4ـ3ـ آبهاي زير سطحي منطقه و توجه به آن در انتخاب نوع مصالح
نتايج مطالعاتي كه تاكنون دربارة وضعيت آبهاي زيرزميني دشت سيستان صورت گرفته، حكايت از آن دارد كه علي رغم وسعت زياد منطقه، به علت اين كه رسوبات آبرفتي تشكيل دهندة دشت از نوع دانه ريز و در حد ذرات رس و سيمون ميباشد، امكان تشكيل سفرههاي زيرزميني وجود ندارد. از سوي ديگر، به علت اين كه در زير لايههاي سطحي و ماسهاي دشت كه عمق آنها در اكثر نقاط به ده متر هم نميرسد، لايهاي رسي به ضخامت 850 تا 1000 متر وجود دارد، سفرههاي آبي زيرزميني فرصت تشكيل را از دست داده و سطح آبهاي به اصطلاح زيرزميني خيلي بالاست. به اين ترتيب، يك سفره آب زيرزميني پيوسته و حقيقي در منطقه وجود ندارد و در واقع سفرههاي كوچك و آبهاي شور زير سطحي بسته به موقعيت شبكه هيدروگرافي و آبياري در نقاط مختلف گسترده شده است. عمق اين سفرهها نيز بسته به فصول مختلف آبياري تغيير ميكند. عمق متوسط آبهاي زير سطحي 50 تا 85 سانتي متر از سطح زمين است كه آب آنها در فروردين ماه به بالاترين حد خود ميرسد (زمرديان و پوركرماني، 1367، 114ـ 113).
ترديدي نيست كه طراحان، شهرسازان و معماران شهر تاريخي زاهدان كهنه از بالا بودن آبهاي زير سطحي منطقه كاملاً آگاهي داشته و با آگاهي از اين مهم، نسبت به ساخت برج و بارو و ساختمانهاي شهر اقدام كردهاند. مطالعات انجام شده برروي شالودة ساختمانها و برج و باروي زاهدان كهنه نشان ميدهد كه معماران زاهدان كهنه براي آن كه رطوبت موجود در زمين به سلامت ساختمانها آسيبي نرساند، ابتدا پي ساختمانها، ديوارها و برجهاي شهر را به ارتفاع 20/1 متر از نوعي ملاط ساروج و آجرهايي به ابعاد 5×20×20 و 6×30×30 سانتي متر كه در مقابل رطوبت مقاوم ميباشند، چيده و سپس روي آنها را با خشت خام و ملاط گل بالا آوردهاند.
4ـ4ـ استفاده از نقشههاي استاندارد و متناسب با اقليم منطقه
در طول يك فصل بررسي روشمند باستان شناختي و مطالعات ميداني در شهر تاريخي زاهدان كهنه كه به سال 1381 خ انجام گرفت، تعداد 92 واحد مسكوني در بخش شارستان شهر شناسايي شد كه پلان آنها به يكي از دو گونـﮥ زير ميباشد:
ـ يك حياط مركزي كه در دو سوي شمال غرب و جنوب شرق آن ورودي تاقدار رفيعي قرار گرفته و پيرامون هر يك از وروديها و نيز در دو سوي شرق و غرب حياط مركزي اتاقهاي متعددي در يك يا دو طبقه احداث شدهاند. تمام اين بناها بدون استثنا در جهت وزش بادهاي 120 روزه يعني در جهت شمال غرب ـ جنوب شرق ساخته شدهاند (تصوير 3).
ـ يك حياط مركزي با دو صحن كوچكتر در اضلاع شرقي و غربي و وروديهاي تاقدار رفيعي كه در دو سوي شمال غرب و جنوب شرق هر يك از صحنهاي مذكور ايجاد شدهاند. پيرامون هر يك از صحنها و وروديهاي مذكور را اتاقهاي متعددي در يك يا دو طبقه فرا گرفتهاند. اين گروه از بناها نيز در جهت وزش بادهاي 120 روزه يعني شمال غرب ـ جنوب شرق ساخته شدهاند.
ابعاد بناهاي شناسايي شده در شارستان زاهدان كهنه متنوع و متعدد است. برخي كوچك، برخي متوسط و برخي نيز بزرگ و حجيم هستند. به نظر ميرسد بناهاي كوچك و متوسط، منازل مسكوني شهرونداني بوده است كه در شارستان شهر سكونت داشتهاند. در حال حاضر و صرفاً با تكيه بر يك بررسي سطحي نميتوان در مورد كاربري بناهاي بزرگ اظهار نظر كرد. سطح بقاياي ناچيز اين دسته از بناها با انباشتي از تودههاي شن و ماسه پوشيده شده و تنها تا حدودي با توجه به خط و ربطها و رد و نشان ديوارهاي فرسوده ميتوان نقشه آنها را تشخيص داد. درك كاربري اين گونه بناها مستلزم به دست آوردن شواهد و مدارك مستندي است كه دستيابي به آنها تنها با انجام عمليات كاوش ميسر خواهد بود.
تمامي بناهاي شناسايي شده در زاهدان كهنه داراي اتاقهاي متعددي در يك يا دو طبقه هستند. اين نكته ميتواند مؤيد آن باشد كه ساكنين شهر از بضاعت و توان اقتصادي بالايي برخوردار بودند. زيرا ساخت بناهايي با اتاقهاي متعدد، حياط مركزي و وروديهاي تاقدار رفيع مستلزم صرف هزينههاي سنگين است كه افراد عادي و كم درآمد توان تأمين و پرداخت آن را نداشتهاند. از سوي ديگر، به نظر ميرسد ساختمان بناها براساس نقشههاي ثابت و استاندارد كه متناسب با اقليم منطقه بوده است، اصلي بود كه الزاماً میبايد از سوي مالكان و صاحبان منازل مسكوني رعايت ميشد و احتمالاً نيز مأموران حكومتي و معماران دولتي بر حسن اجراي آن نظارت ميكردند. زيرا هيچ بنايي كه داراي پلاني ساده و مغاير با پلانهاي مذكور باشد در سطح شارستان شهر شناسايي نگرديده است.
4ـ5ـ نوع مصالح
مصالح مورد استفاده در بناهاي شهر تاريخي زاهدان كهنه، از ملاط گل، خشت و آجر است. اين نوع مصالح در منطقه به وفور يافت ميشوند. تهيه آنها ارزان است و سابقـﮥ ديرينه كاربرد در اين منطقه دارد. از نظر اقليمي نيز اين نوع مصالح عملكرد خوبي دارند زيرا در طول روز دير گرم ميشوند و شب هنگام، دير حرارت خود را پس ميدهند. به همين دليل باعث تعديل نوسان حرارت در طي شبانه روز در ساختمان ميشوند (قباديان، 1382، 142).
5ـ نتيجه
از آنچه گذشت نتيجه میگيريم كه طراحان، شهرسازان و معماران شهر تاريخي زاهدان كهنه در حدود هزار سال پيش (آغاز سده پنجم هـ .ق)، قبل از آن كه اقدام به ساخت شهر و بناهاي موجود در آن نمايند، با انجام مطالعات دقيق، علمي و كاملاً كارشناسانه، نخست بر جغرافياي طبيعي منطقه و ويژگيهاي اقليمي حاكم بر آن تسلط يافته و سپس با در نظر گرفتن تمامي جوانب، اقدام به ساخت شهري نمودند كه چون متناسب با اقليم منطقه و در سازگاري مسالمت آميز با محيط زيست ساخته شده بود، آسايش و آرامش را براي ساكنان آن به همراه داشت.
فهرست منابع
آذرنيوشه، عباسعلي (1369)، جغرافياي تاريخي سيستان تا پايان عهد مغول، پايان نامه دوره دكتري تاريخ، دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران، تهران.
ابراهيم زاده، عيسي (1374)، سيستان در گذر زمان، بررسي برخي از نامهاي سيستان در ادوار تاريخي، مجله علوم انساني دانشگاه سيستان و بلوچستان، سال اول، شماره اول، صص .
اسميت، اوين (1378)، ايران شرقي، در: جغرافياي تاريخي سيستان (سفر با سفرنامهها)، ترجمه و تدوين از حسن احمدي، انتشارات مؤلف، تهران.
تاريخ سيستان، (1314)، به تصحيح ملك الشعراي بهار، كلاله خاور، تهران.
تيت، جي. پي (1362)، سيستان: تاريخ، حدود و ثغور جغرافيايي، آثار باستاني و ذكر ساكنين آن، جلد دوم، ترجمه غلامعلي رييس الذاكرين، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي، زاهدان.
تيت، جي. پي (1364)، تاريخ سيستان، جلد اول، ترجمه سيد احمد موسوي، سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران با همكاري اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي سيستان و بلوچستان، تهران.
تيت، جي. پي (1378)، سرحدات بلوچستان، در: جغرافياي تاريخي سيستان (سفر با سفرنامهها)، ترجمه و تدوين از حسن احمدي، انتشارات مؤلف، تهران.
حسينزاده، سيد رضا (1376)، بادهاي 120 روزه سيستان، تحقيقات جغرافيايي، سال دوازدهم، شماره 3، شماره پياپي 46، صص 129ـ 118.
زمرديان، محمد جعفر و پوركرماني، محسن (1367)، بخش پيرامون ژئومورفولوژي استان سيستان و بلوچستان (2): ويژه نامه آب و خاك زابل، تحقيقات جغرافيايي، سال سوم، شماره 9، صص 115ـ 101.
راولينسون، هنري (1378)، ياد داشتهاي سيستان، در: جغرافياي تاريخي سيستان (سفر با سفرنامهها)، ترجمه و تدوين از حسن احمدي، انتشارت مؤلف، تهران.
سايكس، پرسي (1363)، سفرنامه يا ده هزار ميل در ايران، ترجمه حسين سعادت نوري، لوحه، تهران.
سايكس، پرسي (1377)، تاريخ ايران، جلد دوم، ترجمه محمد تقي فخرداعي گيلاني، چ 5، دنياي كتاب، تهران.
سايكس، پرسي (1378)، خاطرات سفر چهارم به ايران، در: جغرافياي تاريخي سيستان (سفر با سفرنامهها)، ترجمه و تدوين از حسن احمدي، انتشارات مؤلف، تهران.
سيد سجادي، سيد منصور (1376)، منابع آبي و محوطههاي باستاني سيستان در متون اسلامي، مجله علوم انساني دانشگاه سيستان و بلوچستان، سال سوم، شماره پنچم، صص ؟؟
سيستاني، ملك شاه حسين (1344)، احياء الملوك، با اهتمام منوچهر ستوده، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران.
شيرازي، روح الله (1375)، بررسي تأثير و تأثر تمدنهاي پيش از تاريخ سيستان و بلوچستان با تمدنهاي همجوار، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران، تهران.
قباديان، وحيد (1382)، بررسي اقليمي ابنيه اقليمي سنتي ايران، چ 2، دانشگاه تهران، تهران.
گلداسميد، فردريگ (1378)، بخشي از كتاب ايران شرقي، در: جغرافياي تاريخي سيستان (سفر با سفرنامهها)، ترجمه و تدوين از حسن احمدي، انتشارات مؤلف، تهران.
لندور، هنري ساوج (1378)، در سرزمينهاي محسود، در: جغرافياي تاريخي سيستان (سفر با سفرنامهها)، ترجمه و تدوين از حسن احمدي، انتشارات مؤلف، تهران.
مجتهد زاده، پيروز (1374)، هيرمند و هامون در چشم انداز هيدروپولتيك خاور ايران، اطلاعات سياسي و اقتصادي، سال دهم، شماره 5 و 6، صص 37ـ 33.
مك ماهون، هنري (1378)، نقشه برداري و اكتشافات جديد در سيستان، در: جغرافياي تاريخي سيستان (سفر با سفرنامهها)، ترجمه و تدوين از حسن احمدي، انتشارات مؤلف، تهران.
موسوي حاجي، سيد رسول (1382)، پژوهشي در باستانشناسي زرنگ دوره اسلامي، پايان نامه دوره دكتري باستانشناسي (گرايش دوره اسلامي)، دانشكده علوم انساني دانشگاه تربيت مدرس، تهران.
موسوي حاجي و بياني، سوسن (1381)، كشف يك حقيقت مهم تاريخي: تغيير دارالحكومه از زرنگ به شهر سيستان، مجله دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران، دوره 52، شماره 164، صص 547ـ 527.
موسوي حاجي، سيد رسول و مهرآفرين، رضا (1386)، گزارش تعيين حريم زاهدان كهنه سيستان، آرشيو پژوهشكده باستانشناسي كشور، تهران (منتشر نشده).
هانتينگتون، اي (1378)، كاسه شرقي ايران و سيستان، در: جغرافياي تاريخي سيستان (سفر با سفرنامهها)، ترجمه و تدوين از حسن احمدي، انتشارات مؤلف، تهران.
Fairsesvis, W. A. (1961), "Archaeological Studies in the Sistsn Basin of South Western Afghanistan and Eastern Iran", Vol. 48, Part. 1, Anthropological Papers of the Amprican Museum of Natural History, Newyork.
Fisher, W. B. (1968), "the Cambridge Histiry of Iran", Vol. 1, Cambridge University Press, London.
Stein, A. (1981), "Inermost Asia", Detailed Report of Exploration in Central Asia, Kan Su and Eastern Iran, Vol. II, New Dehli.
Tosi, M. (1969), "Excavation at Shahr-i Sokhta, Preliminary Report on the Second Campagin, Sep- Dec 1968", East and West, Vol. 19, PP. 20- 31 .