ارهت انسان کامل در بودیسم
نویسنده: حسین جربزهدار
مفهوم «انسان کامل» در تمام ادیان و فرهنگها مورد نظر بوده است هرچند که تاریخ دقیق پیدایش و همچنین اصل و ریشـﺔ آن به درستی معلوم نیست. برخی ریشه و منشاء آن را به فرهنگ آریایی و برخی فرهنگ سامی نسبت دادهاند.1
«انسان کامل» را میتوان علت غایی خلقت، سبب ایجاد و بقای عالم، اسم جامع الهی، واسطه میان حق و خلق، راهنمای خلایق در شریعت و طریقت و دارای هویتی الهی دانست.2
دین بودایی نیز از این مفهوم بیبهره نمانده است و این مفهوم را در قالب اصطلاح «ارهت»3 مطرح کرده است و شاید بتوان گفت که یکی از نظاممندترین سیستمها را برای دستیابی به این مفهوم بیان کرده است. این سطور ترجمه مقاله «ارهت» از دایرةالمعارف دین4 بوده و سعی شده است اصطلاحات و واژههای خاص مندرج در آن برای درک و فهم بهتر توضیح داده شود.
مفهوم اَرَهت
اصطلاح سانسکریت اَرَهت5 از ریشه اَرَه6 مشتق شده و در لغت به معنای سزاوار و لایق است. این اصطلاح خصوصاً در مکتب بودیسم تیرهواده7، جایی که دلالت بر گسترش متعالیترین وضعیت روحانی و معنوی دارد، از اهمیت فراوانی برخوردار است. هرچند که این اصطلاح در مکاتب نخستین بودایی و غیر بودایی مورد استفاده قرار میگرفته است.
ارهت به معنای مرد تمام، مرد ارزنده، انسان شایسته و لایق یا انسان کامل است و در مکتب بودیسم تیرهواده دلالت بر شخصی دارد که به سرمنزل راه بودایی رسیده و با شناخت و درک درست و کامل از چهار حقیقت جلیل8 و از بین بردن خصلتهایی چون آز، کینه و فریب به بیداری یا نیروانه9 رسیده است. اَرَهت آن بندهایی را که جانداران را به چرخـﺔ زاد و مرگ یا سنساره10 میبندد، میبرد و پس از مرگ دیگر به جهان باز نمیگردد.
تاریخ و گسترش اصطلاح ارهت
در متون ودایی و غیرودایی اسم اَرهَت دلالت بر اشخاص و خدایان دارد. کسانی که حالات روحانی بخصوصی، برایشان اوصافی چون «شایسته» و «سزاوار لایق» را به ارمغان میآورد. این اصطلاح همچنین اشاره به «لایق در افعال» و «شایسته از کردار» دارد. برای مثال در ریگودا11 (1ـ1094)، اگنی در سرود ستایش بعنوان «شخص ارزنده» مورد خطاب قرار گرفته است. اصطلاح ارهت در اوپانیشادها12 موجود نیست. اما فعل ارهتی پنج با مفهوم «قابل بودن» آمده است. همچنین واژة ارهتی در بهگودگیتا13 آمده است که حامل معنایی کلی، مشابه آنچه که گفته شد، میباشد.
این اصطلاح در سوتراهای14 جین15 اغلب در معنایی نزدیکتر به آنچه که در مکتوبات بودیسم یافت میشود، مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا ارهت به عنوان فردی که رها از میل، کینه و وهم باشد، توصیف شده است. آن هنگام که این خصایص در رهروی بودایی متصف به این اصطلاح ثابت و استوار گردید، او مبدل به فردی میشود که همه چیز را میداند و دارای انرژیهای خارقالعادهای است. لازم به یادآوری است که پیروان جین این لغت را منحصراً در مورد تیرسامکارا16 یا مبلغان دین به کار بردهاند. در صورتی که در بودیسم، وصف ارهت یک ایدهآل و سرمنزل نهایی است که همه مجاهدان جدی مذهبی خصوصاً مردان و زنان تارک دنیا میبایست به آن نائل شوند.
در متون پالی17 مکتب بودیسم تیره واده، ارهت یا ارهتی در مشخصترین شکل استعمال در معانی عمومی مشابهی چون ارزنده، قادر و شایسته با منابع ودایی، هندویی و جینی مشترک هستند. اما یک نمونه که هنوز جزئی از قاعده شایع و متداول نیست، در سوته18 و وینیه پتکه19 یافت شده است. به این شکل که اصطلاح اَرَهت در مورد کسانی مورد استفاده قرار میگیرد که دارای انرژیهای ماوراءالطبیعی هستند و یا کسانی که ریاضتکشی را تمرین میکنند.
جایگاه اَرَهت در نجاتشناسی بودایی
اصطلاح ارهت در رایجترین شکل استفاده آن در مکتب بودیسم تیرهواده اشاره به شخصی دارد که به هدف روشنشدگی20 یا نیبانه دست پیدا کرده است. در قانون پالی، ارهت به گونهای ساده به عنوان مبلغ دین یا فردی لایق برای دریافت فدیهها، جلوه نمیکند؛ بلکه در این مکتب، ارهت کسی است که به رهایی از ذهن و قلب نائل شده، بر میل و شهوت غلبه کرده، به دانش و بینش درست دست یافته، از تعدد سمساره عبور کرده، در ماورا فنا شده، اَسَوس21 را نابود ساخته، در سه حوزه معرفتی22 گذشته، حال و آینده آگاه و باخبر گشته و سی و هفت عامل روشنشدگی را به دست آورده و به نیبانه نایل شده است.
در وینیه پتکه مفهوم اَرَهت در ارتباط با مفهوم اوتاری منوسه23 مطرح میشود. در اینجا گفته میشود که ارهت دارای چهار حالت جذبه24، یک یا بیشتر از چهار مقام معنوی25، استادی سه حلقه معرفتی و شش حلقه معرفتی26 که شامل معرفت تولدهای پیشین، خاموشی آلودگیها و چشم آسمانی است، میباشد. به راستی شاید این گونه باشد که اوتاری منوسه، شروع نخستین مفهوم ناب و روشن که به وسیله اصطلاح ارهت طراحی شده را شکل داده است.
مفهوم اصطلاح اَرَهت در نیکایاها27 شکل کامل خود را پیدا کرده است. در نخستین جلد دیگهنیکایه28 ده مورد از سیزده سوته اغلب به طور کامل با این موضوع مواجه میشود و سه مورد باقی مانده به گونهای غیرمستقیم با این اصطلاح در ارتباط است. در این متون ارهت بودن به عنوان بالاترین طبقه اجتماعی، بهترین مرتاض و تنها شکل درست برهماکریه29 ستوده میشود. به طور وضوح اصطلاح اَرَهت به معیار جدید بودایی اشاره میکند که ارزشمندترین جنبههای زندگی را شامل میشود. در مجمهنکایه30 گفته شده است که اَرَهت حقیقت اشیاء را با از بین بردن شهوت و دوری جستن از شر و مافوق تولد، زوال و مرگ، همان گونه که هست درمییابد.
قواعد چندی در پالی تیپتکه درباره ارهت وجود دارد که شاید بهترین آنها از این قرار باشد:
زایش دوباره از بین میرود و حیات متعالی به واقعیت میپیوندد. آنچه که باید انجام شود، کامل شده و پس از این زندگی مافوقی نخواهد بود.
دیگر قواعد بر روی فضیلت رهایی از ذهن، توفق و برتری از زایش بوده و بر درک حالات جذبه، شناخت چهار حقیقت عالی، غلبه بر شهوت و به دست آوردن نجات و شناخت کامل تاکید میکند. این اصطلاح همچنین در قالب یک عبارت، قاعده بودایی را توصیف میکند که:
یک تتاگتت31 در دنیا قیام میکند، یک ارهت، یک فرد کاملاً بیدار شده در معرفت و سلوک، یک سعادتمند، یک جهانشناس، راهبر دست نیافتنی انسانهایی که باید هدایت شوند، معلم دیوها32 و انسانها، یک بیدار شده، یک فرد متعال.
ارهتی شدن به طور پیدا و برجسته در مکتب تیرهواده نمایان میسازد که سفر رهایی بخش، یک راه تدریجی است که در آن رهرو از قید وابستگیهای پوچ دنیوی گذر میکند. این سفر با نادیده گرفتن حواس که تمایل به حالت بیقیدی دارند و به وسیله خودداری کامل از آن تمایلات و معرفت به اشیاء، همان گونه که هستند، حاصل میشود. همان گونه که بوداگشا33 این مطلب را در وسودیمگه34 (چکیده باستانی اصول مکتب تیرهواده) خود بیان میدارد، ارهت تمامی تزکیههای لازم را که از طریق رعایت قواعد اخلاقی، تمرین مراقبه، خلوص اندیشه حاصل میشود، به حد کمال رسانده است. شرط لازم برای این راه، مراقبه است. فنی که رهرو را به مقامات معرفتی شگفتآور و ماورایی و مراتب هوشیاری و آگاهی و بنا به گفته برخی صاحبنظران به فراگیری و تحصیل انرژیهای فوق بشری، رهنمون میسازد. این اوصاف برای اولیاء مکتب تیرهواده که نقش مهمی را دارا هستند، ضروری و لازم است. این جنبه مرسوم و رایج ارهت بودن همیشه برای وفق دادن با تصور و اندیشه سنتی آسان نیست. در این اندیشه به فراگیری آنچه که بوداگشا به آن به عنوان «دانشهای تمایلی» اشاره میکند، تاکید شده. برای مثال تشریح و تجزیه حقیقت در اصطلاحات مشروط و به هم پیوسته طبیعت.35
در قاعده سنتی «چهار مقام قدسی»، یک رهرو پس از گذشتن از سه مقام «به رود رسیده»36، «یک بار بازآینده»37 و «بیبازگشت»38 شایسته عنوان ارهت میشود. این مقامات در قالب و شکل کیهانی زایش دوباره که در آن ارهت از تمامی این مقامات و سمساره پیشی گرفته، توصیف داده میشود. در مِلِندَهپنیه39 تنها بوداهای خود بیدار40 و بوداهای کامل41 به عنوان افرادی که بالاترین مقامات را کسب کردهاند، برگزیده میشوند، البته اینان آنچنان کمیاب هستند که دستیابی به جایگاه ارهتی و رستگاری به عنوان هدف زندگی زاهدانه مطرح میشود.
کتاب کتاوتو42 تیرهواده و کتاب43 وسومیتره44 مدارک مفصلی را ارائه میدهند؛ مبنی بر اینکه در خلال سدههای نخستین و به دنبال مرگ بودا نزاعها و کشمکشهایی به منظور توجه به طبیعت و اوصاف ارهت وجود داشته. بزرگترین چالش در مقابل ایده ارهت از سنت مهایانه ناشی میشد که زندگی و خط مشی بوداسَتوه45 را برتر و مافوق ارهت اعلام کرده بود. متونی چون سددَرمَه ـ پوندَریکه46 و سوتره ویمَلَه کیرتی47 از ارهت انتقاد میکنند، زیرا از دید آنها، راه ارهت برای رسیدن به رستگاری به شکل غیر قابل قبولی خودمحورانه است.
ارهت کیش پرستش
ارهت در بودیسم رایج، شخصی میشود که دارای انرژیهای جادویی و ضد شر است. در برمه ارهت شینتیوالی48 به وسیله بودا به عنوان بزرگترین دریافت کننده هدایا در میان مریدانش قلمداد شده بود و چنین اعتقاد است که او برای آنهایی که نزد او عرض حال میکنند خوشبختی و نیک انجامی به ارمغان میآورد. ارهت اوپاگوبتا49 کسی که مارا50 را تحت امر خود درآورده و او را به بودیسم تبدیل کرده و این گونه اندیشه میشود که او دارای قدرت جلوگیری از طوفانها و سیلها به علاوه دیگر نمونههای سختی جسمانی و هرج و مرجهای ناخواسته است.
معمولاً جشنهای بودایی در برمه و تایلند شمالی به وسیله تقدیم قربانی به اوپاگوبتا به منظور تضمین موفقیت در رخدادها آغاز میشود. در برمه تقدیم قربانی به بودا و هشت ارهت51 به عنوان بخشی از آیین آفرینش صورت میگیرد که در آن هر راهت با یکی از هشت روز هفته برمهای و یک گیاه مخصوص متحد میشود.
پیندولا بهارداجا52، یکی از شانزده ارهت بزرگ، خصوصاً به عنوان پیر و قطب بزرگترین صومعهها از چین و ژاپن مورد احترام و پرستش قرار میگرفته و همچنین به عنوان ولی شفادهنده پرستش میشده است.
ارهت به عنوان فردی که والامقامی راه معنوی را درک کرده است، در سطوح مردمی به عنوان قلمرو شایستگی و منبع انرژی جادویی و حفاظتی پرستش میشود. برخی چون اوپاگوپتا و پیندولا خدایان محافظ و نگهبان شدند و معتقد بودند که آنها دارای قدرت جلوگیری از بلا و بیماری هستند. تقدیم قربانی به تصاویر و نشانههای سمبلیک آنها در شعائر و آیینهای خانگی و عمومی صورت میپذیرفت. ارهتها غیر از آنهایی که در زمان حیات بودا با او متحد و مرتبط شدند یا شانزده ارهت که نام آنها در کتاب گزارش افعال بیزوال ناندیمیترا معین شده به عنوان منبع انرژی مطرح میشوند. دعاوی و ادعاهای ارهتی به طور پیوسته از طرف راهبهای تارک دنیا در بسیاری از کشورها چون سریلانکا، برمه و تایلند مطرح میشد. افراد غیر روحانی مؤمن در دنیای پیرامون، ارهتها را برای بخششها و احسان آنها جستجو میکردند و تعویضها و طلسمهای محافظ را که دارای تصاویر یا باقیمانده موهای سوخته یا خرقه آنان است به تن میکردند. آنان به عنوان جادوگر با تواناییهای جادویی در علم کیمیا و خلسه پرستیده میشدند.
شرح حال دقیق این مقدسین از نشانههای فوق طبیعی سخن میگوید که تولد آنان را اعلام میدارد و دورههای زندگی آنان را که مملو از افعال شگفتانگیز میباشد، شرح میدهند. صومعههای آنان به ترتیب تبدیل به مراکز مقدسی برای زوار چه در زمان حیات آنان و چه بعد از مرگ آنها میشود.
خلاصه آنکه ارهت یکی از کشمکشهای اساسی را در سنت بودایی میان ایده روشنشدگی و انرژی جادویی ماورایی پیوسته با این دستیابی پایهریزی کرد. این کشمکشها، هنگامی که در متون آشکار شد، در پرتو اعمال و نگارشهای متداول بودایی که قالب ارهت را مورد توجه قرار میداد، شدت یافت.
پینوشتها
1.جهانگیری، محسن، مفهوم انسان کامل و مصادیق آن در عرفان نظری محیالدین ابن عربی و حکمت متعالیه صدرای شیرازی، جشننامـﺔ دکتر محمد خوانساری، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تهران، 1384.
2. دشتی، محمد، انسان کامل در فصوص و ...، فصلنامه هفت آسمان، شماره 28، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم 1384.
3. arahat.
4. Encyclopedia of Religion.
5. Arahat (in pali, arahant).
6. Arh.
7. Therävada: آیین بودا به لحاظ تاریخی و جغرافیایی به سه سنت بزرگ تقسیم میشود: الف ـ آیین بودای جنوبی که از آن با نام آیین بودای تیرهواده نام برده میشود که اغلب پیروان آن در کشورهای سریلانکه (سیلان)، برمه (میانمار)، کامبوج، لائوس و تایلند (سیام) زندگی میکنند. این مکتب را با نام هینهیانه (Hinayäna) که در لغت به معنای چرخ یا گردونـﺔ کوچک است نیز میشناسند. این نامی است که نمایندگان مکتب مهایانه (Mahayäna) یا گردونـﺔ بزرگ بر آیین بودای جنوبی نهادهاند و از این طریق میخواهند بگویند که اینان تمام پیام و آموزه بودا را دریافت نکردهاند. ب ـ آیین بودای شرقی که در چین، ژاپن، کره و ویتنام رایج است. ج ـ آیین بودای شمالی که در سرزمینهای تبت، مغولستان، مناطقی در رشته کوههای هیمالایا، بخشهایی از چین و اتحاد جماهیر شوروی سابق رایج است.
8. این چهار حقیقت اغلب به اریه (Ariya) یا حقیقتهای متعالی دلالت دارند. چرا که اینها شخص را به بالاترین درجات میرسانند و این امر نیز تنها با تزکیـﺔ درون حاصل میشود. نخستین حقیقت را دوکه (dukkha) یا رنج مینامند، دومین آنها برخاستن رنج است که خاستگاه آن تَنا (tanha) یا تشنگی گویند. تشنگی به لذت حسی، هستی و نیستی. سومین حقیقت توقف رنج است که آن را نیروانه (nirväna) خوانند و از دید بودایی بالاترین نیکبختی و رهایی نهایی است و اما چهارمین حقیقت، راهی است که به توقف رنج میانجامد و آن را راه هشتگانه اریه مینامند.
9. nirväna: در زبان پالی نیبانه (nibbäna) است و در لغت به معنای «خاموش شده» و سرد شده است و در آیین بودا از یک سو خاموشی سه آتش شهوت، کینه و نادانی است و از سوی دیگر جاویدی و ذات بیمرگی است.
10. Sansara یا Samsara به معنای «چرخ وجود» یا چرخه «زاد و مرگ» است که دلالت بر همین جهان تجربی است. انسان در این دنیا به واسطه کردارهای درست و نادرست و عوامل روانی وابسته به آنها سرگردان است و میرود و بازمیگردد. او میبایست که با سیر و سلوک و پیمودن مقامات مقدسی از «کردارها» که موجب دوباره زاییده شدن میشود پاک شده و رهایی یابد.
11. RikVeda: وداها که به معنای دانش هستند، از سه بخش سمیتاها، براهمنهها و اوپانیشاد ساخته شدهاند. سمیتاها در لغت به معنی مجموعه است که از چهار مجموعه ریگودا، سامهودا، یجور ودا و اتروه ودا تشکیل شده است. کهنترین و مهمترین آنها ریگودا یا وادیبندهاست که مجموعهای از 1028 سرود در هشت یا ده کتاب و درباره خدایان و ستایش آنها است.
12. Upanishad: واژه سنسکریت که ترکیبی است از «اوپه» به معنی «نزدیک» به معنی پایین و «شاد» به معنی نشستن که روی هم به معنای «نشستن در پایین پا و نزدیک» آموزگار برای شنیدن تعالیم ناب است، که صرفاً به رهروان خاص آموزش داده میشود. اوپانیشادها بخش نهایی شروتی (Shruti، بخش وحیانی وداها) و نیز بخش پایانی وداها به شمار میآیند و به همین دلیل آنها را ودانته (Vedänta) یا پایان وداها مینامند. محتوای این متون بیشتر به آموزههای معنوی و عرفانی توجه دارد و پیرامون نظریـﺔ برهمن و آتمن متمرکز است. این متون در دورة زمانی بلندی ساخته شدهاند لیکن بخش اعظم آنها در حدود 800 تا 700 ق.م به وجود آمدهاند.
13. Bhagavadgttä یا به طور خلاصه گیتا به معنای سرود ایزدی یا سرود خداوند است. این منظومه شامل 650 اشلوک (بیت) و منقسم بر هجده گفتار ادهیه (گفتار) است. گیتا فصول 25 تا 43 فن ششم حماسه مهابهارت (Mahabharata) را تشکیل داده و جزئی از آن است. گیتا به شکل نمایشنامهای است که در میدان نبرد کورو کشیتره (kurukshctro) و پیش از آغاز آن مابین کرشن که تجسم خدای ویشنو و ارجن و جوهر مذهب در فلسفه هندو و همچنین منبع مهمی درباره یوگا است.
14. Sutru از ریشـﺔ Siv (دوختن) و به معنی «نخ» و «رشته» است و در اصطلاح «سوره» یا «گفتار» است.
15. Jainism (Skt,Jaina) یکی از دینهای ناارتدوکس هندی است که مرجعیت وداها را رد کرده است. بنابر آموزههای جینه خدا درون همـﺔ ارواح ساکن است و ارواح کامل را به عنوان متعالیترین ارواح حرمت مینهند. رهایی و نجات از دیدگاه این آیین از باور درست، شناخت درست و کردار درست حاصل میشود و همچنین اندیشه اهیمسا (Ahimsä) یعنی عدم آزار خود و دیگران اساس این مکتب است.
16. tirthankara یا تیرتانکارا (tirthunkara) در لغت به معنای «پیروز» یا «فاتح» است. آیین جین از بیست و چهار تیرتانکارا نام میبرد که آخرین آنها مهاویره است. مهاویره بنیانگذار آیین جین و معاصر با بودا است.
17. Pali، بهمعنی متن دینی بوده و در حدود قرن 17 م. به شکل نامی برای زبان متون بهکار رفت.
18. Sutta-pitaka: مجموعـﺔ گفتارهایی است که از کتابهای گوناگون، از گفتارها، گفتوگوها، شعرها و داستانها و مانند اینها ساخته شده است و از آیین خاص بودا همچون «چهار حقیقت عالی» سخن میگوید.
19. Vinaya-otaka: مجموعه روش که شامل قوانین زندگانی رهروان بودا در سنگه (انجمن) است.
20. Enlightenment
21. Asavas: در لغت به معنی «آبرو» و «مجری» است و در اصطلاح یعنی آلودگی، شهوت، هوی و هوس، تباهی، آلایش دل. در بیشتر گفتارهای بودا از چهار آلودگی سخن به میان رفته: آلودگی کام (kämäsava)، آلودگی هستی (bhaväsava)، آلودگی نظرها (ditthiäsava) و آلودگی نادانی (avijjäsava).
22. tevijja: به معنای دانستن و معرفت است و در آیین بودا اشاره به رهروی است که سه حلقه معرفتی یعنی تولدهای پیشین، چشم آسمانی و خاموشی آلودگیها را دریافته است.
23. Uttarimanussa: وجود فوق انسانی، وجود متعالی.
24. Jhäna: در لغت به معنای «نگرش» است و اشاره به چهار نگرش سپهر مادی لطیف یا سپهر شکل (rüpa-jjhäna یا rüpavacarajjhäna) دارد. این نگرشها از راه حصول یا رسیدن به یکدلی کامل (appanä) به دست میآید که در طی آن فعالیت پنج حس و پنج مانع (کامجویی، بدخواهی، تنبلی و افسردگی، بیآرامی و دودلی) به طور کامل، اگرچه موقتی متوقف میشود. به طور کل این درجـﺔ عالی یکدلی از تمرین یکی از چهل موضوع نگرش آرامش (Samatha-kammatthäna) شکفته میشود و به کمال میرسد. اغلب چهار سپهر نامادی یا بیشکل (aurüpäyatana) را نیز چهار نگرش سپهر نامادی خوانند که عبارتند از: سپهر مکان نامحدود، سپهر دانستگی نامحدود، سپهر نیستی، سپهر نهادراک و نه نه ـ ادراک.
جانه یا جهانه در سنسکریت دیانه، به چینی چَن و به ژاپنی ذِن، در انگلیسی مدیتیشن و در فارسی با مسامحه آن را مراقبه میخوانند. این واژه پیش از آیین بودا در هندوئیسم بوده و یکی از سه مرحلـﺔ پایانی یوگای پتجلی است. جهانه یا دیانه در آیین بودا حالتی شبیه به مراقبهای اما کاملاً شبیه آن نیست و میتوان آن را جنبه عملی عرفان بودایی و وسیلهای برای سیر و سلوک درونی برای رهایی از رنج دانست.
25. چهار مقام معنوی یا قدسی عبارتند از: مهر (Maitri)، همدردی (karunä)، شادی (muditä)، یکساندلی (upekkhä).
26. درون انسان شش بنیاد حس وجود دارد که مراد از آنها: چشم، گوش، بینی، زبان، تن و نقش یا دل است و شش حلقه دانستگی از پساویدن دیدن و تماس داشتن هریک از این شش حس با موضوع آنها پیدا میشود.
27. Nikäyau: به معنای بخش که بعدها به آگمه (ägama) به معنی سنت شهرت یافت. سوته ـ پیتکه متشکل از چهار یا پنج نیکایه میباشد که هر کدام موضوع خاصی را دربر میگیرد.
28. Dighe Nikäya یا گفتارهای بلند که از سه کتاب و سی و چهار گفتار ساخته شده است که از این میان تنها چهار سورة آن بلندند.
29. brahmacariya: (skt, brahmacarya)، به معنای زندگانی قدسی و اشاره به راه و رسم رهروری دارد.
30. Majjhima nikäya یا گفتارهای میانه و متوسط که از سه کتاب و 152 سوره ساخته شده است.
31. Tathagata: انسانهای واصل به حق را گویند که در نقش پیر و مرشد ظاهر شده و راه را به رهروان میآموزند.
32. Deva: در لغت به معنای درخشنده است و عبارت است از موجودات آسمانی، خدایان.
33. Buddhaghosa: مفسر بزرگ متون بودایی.
34. Visuddhimagga: راه پاکی، این کتاب خلاصه و تفسیر سه سبد است. بوداگشا در این کتاب مفاهیمی را که ارزش فلسفی دارند، شرح و تفسیر کرده است.
35. Paticca-aamppädo: زنجیر علی، تولید شروط، تولید به هم پیوسته. زنجیر علی تعلیم شروط و مقید بودن همه نمودهای جسمانی و روانی است. این تعلیم با تعلیم نداشتن خود (anattä) شرط لازم برای فهم درست تعلیم بوداست. این تعلیم مشروط بودن و وابسته بودن سرشت موجودات را نشان میدهد.
36. Sotapänno: در سنسکریت Srotäpanna، ده بند است که موجودات را به چرخ وجود میبندد: پندار خود، شک و دودلی، دلبستگی به آداب و رسوم محض، کامجویی، بدخواهی، تشنگی به وجود نامادی، منی، بیآرامی و نادانی. رهروی که از سه بند اول آزاد شود سوتهپن خوانده میشود که در لغت به معنای به رود رسیده است. او هفت بار دیگر زاییده خواهد شد که هیچ یک در حالتی پایینتر از جهان انسانی نیست.
37. Sakadägamin: در سنسکریت sakardämin، رهروی را که به چهارمین و پنجمین بند چیرگی یافته است سکدآگاهی میگویند که در لغت به معنای یک بار باز آینده است، یعنی اینکه او فقط یک بار دیگر در سپهر کام (لذت جنسی) زاییده خواهد شد و سپس از آن به مقام ارهتی میرسد.
38. anägümin: رهروی که به طور کلی از پنج بند اول که انسان را در سپهر کام به دوباره زاییده شدن وامیدارد آزاد است، آناگامی میگویند که در لغت به معنای بیبازگشت است. او پس از مرگ در حالی که در «سپهر مادی لطیف» زندگانی میکند به مقصود خواهد رسید.
39. Milindapaüha: مجموعه پرسشهای ملنده پادشاه هندو ـ یونانی است که زمان زندگی او را سده اول یا دوم میلادی دانستهاند.
40. Paccekubuddha: پچیکه بودا، بودای مستقل، بودای تنها و تکرو. او کسی است که به تنهایی به روشنی رسیده و بیدار گشته است. این واژه نامی است برای ارهتی که به نیروانه رسیده بیآنکه تعلیم بودا را از دیگران شنیده باشد. او با کوششهای شخصی چهار حقیقت عالی را درک کرده. اما توانایی تعلیم آیین را بطور موثر به دیگران ندارد و به این ترتیب نمیتواند «آموزگار خدایان و انسانها» یا یک بودای کامل شود.
41. Sammäsambuddha: سماسم بودا، عبارت از روشنشدگی کامل است، حالتی که بودای جهانی به آن رسیده است. او کسی است که آیین رهاننده را که در جهان گم شده است دوباره پیدا کرده و تحقق بخشیده و میتواند آن را به همگان بیاموزد.
42. kathä-vattha: این کتاب دارای بیست و سه بخش، شامل هشت تا دوازده گفتگو است که در آن از خطاهای اندیشه سخن به میان آمده. این کتاب را متعلق به تسهملگهبوته رئیس سومین شورا دانستهاند و شایان ذکر است که این تنها کتاب کانون پالی است که به یک نویسنده مشخصی نسبت داده شده است.
43. Samayabhedo paracana cakra در واقع تاریخ انشعاب در سنت هینهیانه است و یک اثر سرواستی واده به حساب میآید.
44. Vasumitra، رئیس چهارمین شورا.
45. Bodhisatth: باشندة روشنشدگی، آن که به روشنی خواهد رسید. این اصطلاح اشاره به بودای آینده دارد.
46. Saddharmapundarika-sutra یا سوتره نیلوفر. یکی از رایجترین سوترههای مهایانه است که در بین طرفداران از نفوذ بسیاری برخوردار است و جزء اولین سوتراهایی است که از اصطلاح مهایانه یا گردونه بزرگ استفاده کرده است. شهرت این کتاب بخاطر معرفی جامع مفهوم و کاربرد اصطلاح دستاویز (اوپایه، Skillfol means) میباشد و آموزه آن، این است که اعمال بودایی گوناگون، رهروان و به جا آورندگان را به کمال رهنمون میسازد.
47. Vimalakirti-Sutra یا Vimalakirti Nirdesha Sutra (ویمله کیرتی ـ نیردیشه ـ سوتره) این کتاب در شکل اولیه خود پیش از سال 150 م. تالیف شده است. مولف در این کتاب خود را به منظور آموزش درمه در قالب شخصی غیر روحانی آشکار میسازد و در واقع مبلغ آیین بودای توده مردم است. برخی این منبع را به عنوان حکم تاییدی بر ارزش طریقت در مقابل شریعت مد نظر قرار میدهند.
48. Shin thiwali.
49. Upagupta.
50. Mara: در لغت به معنای میراننده و کشنده است و در اصطلاح بودایی به «فریبکار» یا «مارة بدکار» گفته میشود. ماره در متون بودایی گاهی چون یک شخص و گاهی چون تجلی تمایلات و شهوات ظاهر میشود.
51. عبارتند از: ساری پوتا (Sariputta)، موگالانا (Moggalläno)، آناندا (Ananda)، رواتا (Revata)، اوپالی (Upäli)، کوندانا (Kondnna)، راهول (Rahula)، و گاوامپاتی (Gavampati).
52. Pinadda Bhäradäja.
منابع
پاشایی، عسکری، بودا، انتشارات مروارید، تهران، 1361.
داراشکوه، محمد، بهگوگیتا، تحقیق، تصحیح و مقدمه سید محمدرضا جلالی نائینی، کتابخانه طهوری، تهران، 1359.
راهول، و، بودیسم، ترجمه قاسم خاتمی، کتابخانه طهوری، تهران، 1353.
کازنیز، ال. اس، آیین بودا، ترجمه علیرضا شجاعی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1384.
لوکا، نیانهتی، سخن بودا، ترجمه ع. پاشایی، انتشارات مرکز اسناد فرهنگی آسیا، تهران، 1358.
Swerer, Donald, k, “Arahat”, Encyclopedia of Religion, ed. Mircea Eliade, Vol. 3, New York 1984.