Menu

حافظ فرانسوی

نویسنده: ع. روح‌بخشان

نسخه PDF نوشته:
| حافظ فرانسوی |

حافظ اگر نه محبوبترین که حداقل معروفترین شاعر زبان فارسی است. او این معروفیت را مدیون شعر خویش است، شعری که عُمدتاً در قالب غزل سروده شده است، غزلی که بهترین، عامترین و زیباترین نمود شعر فارسی است. شعری که در وقتی که خوانده می‌شود چنان است که گویی به زبان می‌آید و با خواننده‌اش حرف می‌زند، حرفی که گویاترین و دلنشین‌ترین نمادِ زبان فارسی و فرهنگ ایرانی است. آنهم از زبان شاعری شوریده، شوریده‌ای دلباخته، دلباخته‌ای وارسته، وارسته‌ای صمیمی و صوفی و قلندر و عیارپیشه.

دربارة خواجه حافظ چندان چیزی نمی‌دانیم. حتی از تاریخ تولد و زمانِ درگذشتش ناآگاهیم. همین اندازه می‌دانیم که در سدة هشتم می‌زیسته و پیش از سال 795 (ﻫ/ 1392 م) یعنی قبل از زمان دومین یورش تیمورلنگ به ایران درگذشته است. به این ترتیب او در دورة پادشاهی چند تن از شاهان و امیران خانوادة اینجو از جمله ابواسحاق، شاه شجاع و شاه منصور می‌زیسته و با آنان معاصر بوده است.

***

حافظ از شاعرانی است که در قرن حاضر بیشتر از شاعران دیگر مورد توجه ادیبان و پژوهشگرانِ عالم ادب قرار گرفته است که دربارة او تحقیقات کوتاه و بلند فراوان انجام داده‌اند. و جالب این است که در خارج از ایران و محیط فرهنگیِ ایرانی و قلمرو زبان فارسی، بویژه در اروپا هم بیشتر از دیگران مورد توجه و پژوهش قرار گرفته است. تازه‌ترین کار دربارة او، که در عین حال کاملترین کار در اروپا و به یک زبان اروپایی هم هست، کتابی است که در سال 1385 به زبان فرانسوی به قلم یکی از استادان بزرگ و عالمان زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در پاریس انتشار یافته است. مشخصات این کتاب چنین است:

دیوان حافظ، ترجمه (به فرانسوی:) شارل هانری دوفوشه کور، پاریس، 2006 (/1385)، 1274 ص، جیبی (البته صفحـﺔ فرانسوی حاویِ به طور متوسط 30 سطر، و نه صفحـﺔ ایرانی که معمولاً 12 تا 16 سطر در آن جا داده می‌شود!)

کتاب از چند بخش مستقل و مُجزا تشکیل شده است: مقدمه یا درامد از صفحـﺔ 7 تا 79؛ ترجمه و شرح غزلها از صفحه‌ی 85 تا 1180؛ پیوستها از صفحـﺔ 1183 تا آخر کتاب در صفحـﺔ 1272.

***

مقدمـ کتاب خود رساله و در واقع کتابی است مستقل و پر و پیمان متشکل از هفت مبحث جداگانه:

ـ گوهر و گوهرشناس یا «صاحب نظر»؛

ـ نگاه کارشناسانه؛

ـ زندگینامـﺔ حافظ حاوی سه فصل؛

š آنچه حافظ دربارة خود می‌گوید،

š آنچه دربارة حافظ می‌دانیم،

š شیراز پای‌تخت فرهنگی؛

ـ شاعر و شاه: حافظ و روزگار او که از شش فصل تشکیل شده است:

š سلسله‌ها و خاندانها بر ویرانه‌های امپراتوری مغولِ ایران،

š پایان فرمانروایی سلاطین مغول ایلخانی،

š شیراز و فارس تا روزگار اینجوها،

š اینجوها در برابر چوپانیان:

£ از محمودشاه تا ابواسحاق،

£ شاه محمود،

£ شاه مسعود،

£ ابواسحاق پادشاه ایران،

£ پادشاهی ابواسحاق،

£ حافظ در دربار ابواسحاق؛

š آل مظفر:

£ مبارزالدین محمد، بنیانگذارِ سلسله،

£ فرزندان مظفر (از سال 718 ﻫ تا 765)،

£ شاه شجاع مظفری، شاه ایران (از 765 تا 786)،

£ حافظ در روزگار بازپسین افراد آل مظفر؛

š چند پادشاه دیگر:

š جلایریان، رقیب آل مظفر،

š حافظ و چند پادشاه و امیر دیگر؛

ـ در آن روزگار چه گذشت؛

ـ سپاسگزاری؛

ـ دربارة ترجمه و چگونگی آن:

š ترجمه بر اساس متنی که دکتر پرویز ناتل خانلری تدوین کرده است،

š غزلیات و باقی قضایا،

š شرح غزلها،

š ارجاعات، تاریخگذاری، ملاحظات.

***

پس از این مقدمـﺔ مفصل، که خود کتابی پرمُحتوا و آموزنده است، به اصل کتاب می‌رسیم که ترجمـﺔ غزلهای حافظ بر پایـﺔ متنی است که شادروان استاد خانلری تهیه و تدوین کرده است و در نوع خود بهترین و مُتقن‌ترین متن غزلها به شمار می‌‌رود. این بخش از صفحـﺔ 85 تا صفحـﺔ 1180 یعنی نزدیک به هزار و صد صفحه حاویِ ترجمـﺔ فرانسوی 486 غزل است که هر غزل با توضیح و شرح همراه است، و بعد از این نمونه‌ای از آنها عرضه خواهد شد.

در این بخش در ابتدا ترجمـﺔ غزل می‌آید در حالی که ابیات شماره‌گذاری شده‌اند. پس از آن شرح غزل درج شده است که معمولاً در حدود یک صفحه است و گاه سر به سه صفحه می‌زند. در این جا ابتدا وزن و قافیـﺔ غزل معرفی می‌شود، پس از آن به نسخه‌های تصحیح شده‌ای که غزل در آنها یافت می‌شود اشاره شده است، مثل: قزوینی (علامه محمد ـ )، نیساری، خرمشاهی، ... در هر مورد اختلاف نسخه‌ها و دلیل امتیاز یک نسخه بر نسخه‌های دیگر ذکر شده است، و گاه شرح کاملی دربارة یک کلمه و یک اصطلاح به دست داده می‌شود که کاملاً مستدل و مُستند است.

***

و اما «پیوستها» شامل پنج مبحث مستقل هستند:

ـ وزن فارسی در غزلهای دیوان؛

ـ مطابقت حروف الفبای فارسی با الفبای لاتین؛

ـ عنوان مَدخلهای فهرست موضوعی؛

ـ فهرست نامهای خاص؛

ـ کتابشناسی گزیده:

     š دیوان: نسخه‌های چاپی که در این ترجمه مورد استفاده بوده‌اند، از جمله چاپهای خانلری، قزوینی ـ غنی، نیساری، سایه، ...

     š دیوان: نسخه‌های چاپی که به آنها ارجاع داده شده است، مانند: حافظ پژمان بختیاری، ایرج افشار، مسعود فرزاد، رشید عیوضی و اکبر بهروز، محمدرضا جلالی نایینی، بهاءالدین خرمشاهی، جاوید و خرمشاهی.

     š دیوان: کتابهایی که مترجم در ترجمه از آنها بهره گرفته است: دایرةالمعارف اسلام (لیدن)، دایرةالمعارف ایرانیکا، کلک خیال‌انگیز (پرویز اهور)، لغت‌نامه (دهخدا)، شرح غزلهای حافظ (حسینعلی هروی و زهرا شادمان در 4 جلد)، حافظ جاوید، حافظ‌نامه (خرمشاهی)، غزلهای حافظ (دانییلا مِنگینی کورئال، به انگلیسی)، فرهنگ واژه‌نامـ حافظ (مهین‌دخت صدیقیان).

ـ دیوان: چند ترجمه و شرح (به انگلیسی، ایتالیایی، آلمانی، فرانسوی).

ـ دیوان: نسخه‌های خطی.

ـ مطالعات دربارة حافظ به زبان فارسی.

ـ مطالعات دربارة حافظ به زبانهای اروپایی.

ـ دربارة حافظ:

       š تاریخ، دین، ادبیات فارسی، تصوف و معنویت، علوم و هنرها، حواشی.

***

مقدمه، چنان که گفته شد، حاوی نکات تازه، جالب و خواندنی است که برای نمونه به ذکر چند نکته از آنها پرداخته می‌شود، از جمله این که حافظ دربارة خودش چندان چیزی نگفته است، آنچه هم که گفته است اشارات کلی است که در یک مصراع و حداکثر در یک بیت بیان شده‌اند. در واقع حافظ در صد غزل و تقریباً صد و بیست بیت به گونه‌های آشکار یا به اشاره از خود یاد کرده است. در فهرست زیر ابتدا شمارة غزل و پس از آن شمارة بیت ثبت شده است.

غزل2/ بیت 8؛ 8/9؛ 11/9؛ 37/4 و 5؛ 59/7؛ 61/7؛ 64/7؛ 72/11؛ 74/12؛ 75/9؛ 83/7؛ 91/10؛ 98/7؛ 101/4تا8؛ 107/11؛ 111/7؛ 114/9؛ 122/8؛ 124/6؛ 145/12؛ 154/7؛ 158/9؛ 160/9؛ 163/8تا10؛ 165/1 و8؛ 179/7؛ 195/9؛ 201/3 و6؛ 204/7؛ 211/7و8؛ 212/9؛ 222/7؛ 223/7؛ 229/7؛ 239/8؛ 240/11؛ 248/9؛ 250/10؛ 251/13؛ 253/7؛ 254/11؛ 255/ 5 و 9؛ 256/7؛ 259/9؛ 262/8؛ 268/4؛ 271/8؛ 275/9؛ 278/9؛ 280/11؛ 282/7؛ 287/1 و 7؛ 295/7؛ 301/1 و 8؛ 302/7؛ 303/8؛ 305/6؛ 312/9 و 10؛ 316/ همـﺔ غزل؛ 322/10؛ 325/6 و9؛ 329/ همـﺔ غزل؛ 333/7؛ 335/1 و8؛ 339/8؛ 344/8؛ 347/7؛ 349/7؛ 353/1 تا 3و5؛ 355/8؛ 368/7؛ 370/8؛ 374/10؛ 377/7؛ 383/7؛ 389/9؛ 400/11؛ 403/8؛ 404/8؛ 405/8؛ 406/7؛ 407/12؛ 411/10؛ 413/6؛ 415/9؛ 421/12؛ 426/10؛ 431/9؛438/7؛439/7؛445/8؛ 448/9؛ 460/10؛ 476/8؛ 477/9؛ 479/9؛ 480/10 تا 14؛ 481/10؛ 482/10.

ـ مثلاً در بیت هشتم از غزل دوم می‌گوید:

برو از خانــﺔ گردون به دَر و نان مطلب
 

 

 

کاین سپه کاسه درآخر بکشد مهمان‌ را
 

     
 

ـ و در بیت یازدهم از غزل هفتاد و دوم می‌گوید:

حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی همتی است
 

÷

 

عاشقِ دُردی‌کش اندر بند مال و جاه نیست
 

     
 

ـ در بیت دوازدهم (مقطع) غزل شمارة 74 می‌گوید:

غیر ازین نکته که حافظ ز تو ناخوشنودست
 


 

 

در سراپای وجودت هنری نیست که نیست

     
 

ـ بیت دهم غزل 91 چنین است:

حافظ، سرود مجلس ما ذکر خیر توست
 

 

 

تعجیل کن که اسب و قبا می‌فرستمت
 

     
 

ـ در بیت آخر غزل 93 می‌گوید:

زهی همت که حافظ راست کز دنیا و ازعُقبی
 


 

 

نیامد هیچ در چشمش بجز خاک سرِ کویت
 

     
 

ـ و غزل هشت بیتی شمارة 316 که به عقیدة مؤلف همـﺔ آن حدیث نفس است با این بیت آغاز می‌شود:

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم؟
 


 

 

لُطفها می‌کنی‌ای خاکِ دَرت تاج سرم...
 

     
 

***

و اما از حافظ چه می‌دانیم؟ تقریباً هیچ. حتی از تاریخ دقیق تولد او بی‌خبریم. آنچه از احوال او می‌دانیم این است که برای اول بار پیش از سال 741 ﻫ/ 1340 م غزلی خطاب به دربار شاه مسعود اینجو سروده است، چه در آن تاریخ این سلطان از شیراز گریخته و جای خود را به پیرحسین واگذاشته بود. در آن هنگام حافظ قاعدتاً بیست سالگی را پشت سر گذاشته بوده است. عقیدة عمومی این است که حافظ در تاریخی میان سالهای 715 و 717 زاده شده است. و حتی برخی از پژوهندگان این واقعه را به سال 726 می‌دانند. از سوی دیگر این نکته را هم با قطعیت می‌دانیم که حافظ در زمان حملـﺔ دوم تیمورلنگ به ایران درسال 795 دیگر زنده نبوده است. در عین حال او شاهد فرمانروایی سه تن به نامهای ابواسحاق، شاه شجاع و شاه منصور بوده است. در این میان مرگ ابواسحاق رویداد عمده‌ای در زندگی او را شکل داده است.

«حافظ» تخلص «استاد شمس‌الدین محمد» است. اما دربارة خانواده‌اش، و این که در کجا زاده شده، در کجا و چگونه تحصیل کرده، و در کجای شیراز می‌زیسته است هیچ نمی‌دانیم. خودش هم چیزی نگفته است. آیا کسی را دوست داشته است؟ درست دانسته نیست. البته ظاهراً ازدواج کرده بوده است. اما آیا فرزندانی هم داشته است؟ غزل شمارة 130 به احتمال قوی شعری است که در سوک درگذشت یک همسرِ آبستن سروده شده است. برخی از پژوهندگان بیتهای 7 و 8 غزل 55، بیتهای 3 و 4 غزل 130 و بیتهای 3 و 4 غزل 210 را نشانه‌هایی از درگذشت یک فرزند پسر می‌دانند. این را هم نمی‌دانیم. آیا پیشه‌ای داشته است؟ آیا پوشاک صوفیانه (خرقه) می‌پوشیده است؟ معلوم نیست. آنچه مُسلّم می‌نماید این است که در هنگامی که به عنوان شاعر شناخته شد عضو هیچ فرقه و طریقتی نبوده است. اما قطعاً همچون مردی روحانی و معنوی مورد قبول همگان بوده است. و همین نکته سبب شد که برخی از اهل ادب آن روز و پس از آن همچون محمد گُلندام به کارِ گردآوریِ اشعار او و تدوین دیوان پرداختند...

***

باری، اکنون که مختصراً با محتوای «مقدمه» آشنا شدیم برای آگاهی بیشتر با اصل کتاب شرح کوتاه یکی از غزلها نقل می‌شود. غزل شمارة 52 را انتخاب می‌کنیم با مطلع:

لعلِ سیراب به خون تشنه لب یار من است
 

 

 

وز پی دیدن او دادن جان کار من است
 

     
 

غزل به شمارة 51 در دیوانِ مُصَحّحِ قزوینی و به شمارة 34 در دیوانِ تصحیحیِ سلیم نیساری ثبت شده است، و رویِ آن «من» است که بعد از اسم/ موصوف یا صفت می‌آید، و به « ـ آر» ختم می‌شود، همچون عار، گفتار، ... که در آنها کسره‌ی ـ اِ/ e نشانـﺔ وابستگی است.

غزل 52 روش ظریف و زیرکانه برای بیان این نکته است که محبوب برای عاشق چه حکمی دارد. از این موجودِ دوست داشته گاهی با اصطلاح «یار» (بیتهای 1، 7 و 8) نام برده می‌شود، اما گاهی هم «لولی»، عطرفروش و باغبان است. حافظ در بیت چهارم به گونه‌ای خارق‌العاده و چشمگیر وفاداری ابدی و خدشه‌ناپذیر خود را به این کولی («لولی») ابراز می‌کند. عاشق در این جا در «قحط وفا»، آنچه در هیچ جا یافت نمی‌شود، زندگی می‌کند. بیت پنجم ترکیب ظریف و زیرکانه‌ای دربارة موضوع و مضمون بوی خوش است که با کلمات عطر، عبیر، شامه، بو، عطار بیان می‌شود. طبلـﺔ عطر تصویر عطرآگین محبوب است. صندوقچـﺔ خوشبو صندوقچـﺔ دهان اوست آکنده از جواهری که عبارت از دندانهای او هستند، و سخنان زیبایش نوعی عطر هستند. همـﺔ اینها از عطر یگانـﺔ محبوبِ منحصر به فرد (یعنی «عطار») نشأت می‌گیرند. و بیت هشتم (آخر/ مقطع) حاویِ «نکته» غزل است که از همـﺔ آنچه محبوب به عاشقِ شاعر القا می‌کند، سرچشمه می‌گیرد...

مزدک نامه 4 | موضوع : ادبیات

نوشته قبلی : آیا دیوان حافظ متنی مذهبی است؟ | نوشته بعدی : عزیزبن اردشیر استرآبادی و بزم و رزم او

مشاهده : 1421 بار | print نسخه چاپی | لینک نوشته | بازگشت

دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
دی ان ان