Menu

اهمیت آییتی یسن هفت‌ها

نویسنده: پروفسور الموت هینتزه؛ ترجمه دکتر عباس آذرانداز

نسخه PDF نوشته:
| اهمیت آییتی یسن هفت‌ها |

مقدمه

مناسك همواره نقش مهمي درحوزه عمل ديني ايفا كرده است. اين امر بويژه در مورد سنت زرتشتي صادق است كه بنظر مي­آيد وجود مناسك در بقاي ايمان عاملی تعيين كننده بوده است. وجود همين مناسك و آيين­ها سبب شده است كه متون مقدس و كهن زرتشتيان ـ اوستا، به ايراني باستان، و ترجمه­ها و تفسيرهاي آن به فارسي ميانه، معروف به زند ـ به رغم فراز و نشيب تاريخ باقي مانده، از بين نرود.

 متن اوستای موجود به دو گروه قابل تقسیم است که آنها را بر مبنای کاربرد آیینی­شان مي­توان تعريف كرد. دسته اول مشتمل بر متونی است که در مراسم آیینی توسط موبدان قرائت می­شود. این متون عبارت است از یسنا «نیایش»، ویسپرد «همه ردان»، ویدیو داد «قانون آنانی که دیوان را می­رانند»،  و گروه دوم که مرکب است از متن دعاسرودهایی به نام «یشت»، و خرده اوستاي موجود كه دعاهایی است که همة افراد جامعه می­توانند قرائت کنند. همة این متن­ها به اين دلیل كه  قرائت به زبان اصلی، یعنی اوستایی (زبان مقطعی خاص از تاریخ)، واجب ديني تلقي مي­شده، باقی مانده­اند، اما متن­هایی که نقش آیینی نداشته یا عموماً از بین رفته یا نهايتاً بسیار مغلوط منتقل شده­اند.

مراسم یسنا بی­شک مهمترین آیین در میان آیین­های زرتشتی است. یسنا بنا به درخواست یکی از افراد جامعه، روزانه برگزار می­شود. شروع مراسم، هنگام طلوع آفتاب، زمان هاون­گاه است. امروزه یسنا را دو مقام رسمی مراسم، یکی روحانی اصلی (زوت) و یک دستیار (راسپی) در قسمتهای داخلی آتشکده برگزار می­کنند. آنها این مراسم را برای  فردی از افراد جامعه که درخواست و مبلغی پول بابت آن پرداخت کرده است، اجرا می­کنند. افراد عادی هم می­توانند در این مراسم شرکت کنند، اما حضور آنان الزامی نیست.

علاوه بر این مراسم، متنی از اوستا نیز که در هنگام برگزاری آن خوانده می‌شود، یسنا نام دارد که مشتمل بر  مهم­ترین دعاهای آیینی  زرتشتی است. یسنا 72 فصل دارد که در زبان اوستایی به فصل‌‌های آن  hāiti  گفته می­شود. این اسم که مختوم به ـti است از ریشه ـ  (= ودایی ـ) «بستن» مشتق شده و تحت الفظی «بند» معنی می­دهد. احتمالاً هائیتی از لحاظ قاموسی یعنی یک «بسته» یا تألیف ادبی مستقل. کمربند  مقدس زرتشتیان، کُشتی که با 72  رشته بافته شده است، به گونه­ای نمادین بیانگر هفتاد و دو هائیتی یسناست. یسنا برای زرتشتیان همواره از منزلت ویژه‌ای برخوردار بوده است. به همین علت کل متون اوستایی کهن موجود در مرکز آن قرار دارد. از جمله این متون کهن، سرودهایی است به نام گاهان که طبق سنت به زرتشت، پیامبر و پایه‌گذار دین زرتشتی منسوب می­باشد. در مرکز گاهان نیز متن مهم دیگری وجود دارد به نام یسنای هپتنگهائیتی haptaŋhāiti «نیایش هفت فصل». همان گونه که نام آن نشان می­دهد این متن متشکل از هفت هائیتی است.

بدین ترتیب در مرکز یسنای هفتاد و دو فصلی، یک یسنای کوتاه هفت فصلی دیگر وجود دارد، اما با وجود این که نام این یسنای کوتاهتر را در سرتاسر اوستا می‌توان دید، بنظر می­آید نامی از متن هفتاد و دو فصلی در جایی برده نشده است.1 ظاهراً نه در خود اوستا نه در هیچ کدام از نسخه بدل­های آن به این متن به عنوان یسنا اشاره نشده است. این امر را حالت شناور اصطلاحات فارسی میانه نيز تأیید می­کند که یشت، یزش و یسن در آن، تنها دلالت بر آیین مهم اوستایی يسنا دارد. افزون بر این همان گونه که آنتونیو پانانینو بیان کرده است در بسیاری موارد، به یشت­ها نيز عنوان یسن داده شده است.2 جان کلنز نشان داده است که به كار بردن عنوان یسنا براي متن 72 فصلی حاصل تحقیقات اوایل قرن نوزدهم است كه  بورنوف ديگر بار این اصطلاح را از نو احیا کرد.3

هدف از این مقاله بررسی‌ نقش هفت­هاست در دو آیین مهم زرتشتی و تعيين اين كه تا چه میزان بخش­های متأخر یسنا تحت تأثیر یا در واقع وابسته به بخش مرکزی آن است. نخست از جایگاه یسنای هیپتنگهائیتی «یسنای 72 فصل» و سپس از دو آیین دیگر زرتشتی مبتنی بر یسنا یعنی آیین­های ویسپرد و وندیداد سخن خواهم گفت. خواهیم دید که هفت­ها در کانون هر کدام از آیین­های سه­گانه زرتشتی جای دارد. به این نکته خواهم پرداخت که چگونه چنین جایگاهی می­تواند نشان دهد که یسنای هپتنگهائیتی (هفت­ها)، متن کانونی آیین­های مهم زرتشتی است. صحت این نظر را بررسی کاربرد واژه یسنا در اوستا بهتر تأیید می­کند، که نتیجه آن نشان می­دهد در سراسر زمان تألیف متون اوستایی، یسنای هپتنگهائیتی  به گونه­ای تمام‌عیار با عنوان نیایش یا یسنا تلقی می­گردید و الگویی برای دعاهای ستایش‌آمیز اوستای جدید با مشخصه وجود فعل  yazamaide «می­ستاییم»  محسوب می­شد.

یسنای هپتنگهائیتی و ساختار یسنا

همان گونه که در بالا گفته شد متنی که در طول آیین یسنا خوانده می­شود متشکل از هفتاد و دو فصل یا هائیتی است. این رقم با تکرار برخی فصل‌های خاص عامدانه و ساختگی به دست آمده است. برای مثال یسن  5 به طور کامل تکرار یسن 37 یا فصل سوم هپتنگهائیتی (هفت‌ها) است. کل یسن  47 که یک سرود گاهانی است، دوبار در یسن  18 و یسن 68 تکرار شده است. نمونه­های متعدد دیگری در اوستای جدید دیده می­شود که از اوستای کهن بدان ضمیمه شده است. با وجود این به نظر می­رسد تقسیم‌بندی یسنا به هات­هاي موجود، قدیمی است.

یسنا به سه بخش بزرگ قابل تقسیم است. دو بخش اوستای جدید و یک بخش دیگر یعنی اوستای کهن که در میان آن دو بخش جای گرفته است. بخش مرکزی مشتمل است بر متون اوستای کهن یعنی گاهان، دعاهای مقدس در دوسو و یسنای هپتنگهائیتی که در قلب آن قرار دارد. بدین ترتیب یسنا ارائه کننده یک ساختار ترکیبی متحدالمرکز است.4 دایره­های بیرونی آن را ستایش­هایی خطاب به اهوارمزدا، آفریده­های مینویی و مادی او تشکیل می­دهد. نیمه اول یسنا، یسن  1 تا 27 دارای سه بخش دعا، شامل یسن 1 تا 8، 4 تا 18 و 22 تا 26 می‌باشد. آنها به ترتیب خطاب به اهورمزدا، امشاسپندان، بخش­های مختلف زمان به نام ratuـ و دیگر ایزدان هستند. این بخش­ها به تناوب با متون و ستایش­هایی که به موضوعات ویژه­ای اختصاص دارند همراه می­شوند، از قبیل ستایش هوم (یسن  9 تا 11)، آیین مزدیسنی (یسن  12) و تفسیرهایی بر سه دعای مقدس (یسن  19 تا 21). بخشی که پس از هسته اوستای کهن می­آید، یعنی یسن  57 تا 72 محتوای آن را تعداد کمی دعا و عمدتاً متونی با مضمون خاص تشکیل می­دهد که عبارت است از ستایش سروش (یعنی 56ـ57)،  گفتار در پرورش  گله و رمه (یسن   58)، درود خاندان مزدیسنان (یسن  60)، ستایش آتش (یسن  62) و آب زوهر  (یسن  63 تا 70).

نقطه مرکزی کل 72 فصل یسنا، یسن36 و یسن 37 یعنی دومین و سومین فصل هفت‌هاست. یسن 36 درباره آتش مینویی اهورامزدا است که انگیخته و دعوت می­شود تا فرود آید و با آتش آیینی درآمیزد. در طول اجرای آیین، این فرایند باید بین  بندهای 2 و 3 اتفاق افتد، زیراکه در بند 3 آتش آیینی با آتش مینویی اهورمزدا و با سپندترین مینویش یکی می‌شود:5

(1) یسن 36/3

تو به راسـتی آتش  سرور دانا هســتی

تو به راستی سپندترین مینوی او هـستی

بــه تو نــزدیـــک ـ مـــی­شـویــم

ای آتـــــش ســــــرور دانــــــا

با آنچه که نیرومندترین نام­های توسـت.

 

 

    در پایان این فصل، دربند 6، آتش آیینی به عنوان زیباترین پیکر اهورامزدا مورد خطاب قرار می‌گیرد:

 (2) یسن  6/36

ما اعلام می­کنیم ای سرور دانا

کـــه ایـــن روشـــنایی‌هـا

زیباترین پیکرپیکرهای تو هستند

از زمـانی که بلندتـرین بلندی‌ها

خـــورشـــید نـامــیـده شـد.

 

 

 

    بنابراین می­توان تصور کرد که از لحظه اجرای آیین به بعد، ستایشگران خود را در حضور اهورامزدا حس می­کنند که در قالب  آتش آیینی که در مقابل آن ایستاده­اند تجلی یافته است.

ستایش در فصل‌‌های 37ـ39 به بخش مرکزی خود وارد می­شود. استفادة مکرر از صورت فعلی «می­ستاییم» به اوستایی   yazamaidēدر این فصول که  جمعاً هفده بار در آن به کار رفته، ویژگی منحصربفرد این متن کوتاه است. در واقع کاربرد این صورت خاص در اوستای کهن، محدود به همین سه فصل می­شود که عبارت کلیشه­ای ستایش به معنای واقعی در آن به کار رفته است.6

نخست اهورمزدا به عنوان خالق گاو و راستی، خالق آبها و گیاهان و روشنی‌ها و همه خوبی‌ها دانسته، ستایش می‌شود:

 (3) یسن  1/37

بدین ترتیب می­ستاییم سرور دانا را

 کـه گــاو و راســتی را آفــریــد

 او آبــها و گیاهان نیک را آفـریـد

 روشـــــنــی و زمـــیــــن را

 و هــمــــه خــوبـی‌ها را آفرید

 

 

یسن  2/37

 به سبب شهریاری و بزرگی و آفریـنندگی­اش

 او را بـــا بـرتـری سـتـایش می­سـتایـیـم

 (مــا) کــه در کـنـار گـاو جـای داریـــم

 

این بند با مضمون سرود گاهانی 5ـ3/44 همخوانی دارد و همینطور با عبارت  yasananąm pauruuatātā   «با برتری ستایش» یسن 14/33 مربوط است. در سرود بعدی اهورامزدا در نام­های اهورایی­اش و برای هدایت گزینش­های (frauuaṣ̌iـ)   مردان و زنان پاک ستوده می­شود، یسن 1/37 نام‌‌های اهوراییِ او در بند پایانی این فصل تک تک فهرست شده‌اند. این نام­ها عبارتند از: «بهترین راستی» (یسن 4/37)، «اندیشه نیک» (vohu manah)، «شهریاری نیک» (vohu xšaϑra)، «دین نیک»  (vaŋvhīـ daēnāـ)، «خوشی نیک» (vaŋvhīـ fsǝratūـ)،7 و «درست منشی نیک» (vaŋvhīـ ārmaitiـ)  یسن 5/37.  ستایش در فصل 38 با ستودن زمین و زنان  (gǝـ) که از آنِ اهورمزدا هستند ادامه می­یابد (1/38).  آنها با نیروهایي چون نثار چربی (īžāـ)، پالودگی  (yaoštiـ)، کمال (fǝraštiـ)، و درست منشی  (ārmaitiـ)، در طول اجرای آئین، هویت می­یابند. علاوه بر آن پاداش (aṣ̌iـ)، نیرو (īšـ)، نذر (āzūitiـ)، دعا (frasastiـ)، و برکت (pārǝṇdiـ) نیز ستوده می­شوند. در فصل مرکزی هفت­ها، یعنی یسن 38، ستایش با ستودن آبها به اوج خود می­رسد (یسن 5ـ3/38).

یسن 39، سومین و آخرین فصل   yazamaidēدار هفت­ها، روان گاو، سازنده گاو، علاوه برآن روان خود ستایندگان، همچنین روان چارپایان اهلی (یسن 1/39) و ددان بی زیان و روان پرهیزگاران (یسن 2/39) و بالاخره امشاسپندان مذکر و مونث را می­ستاید. در بند آخر همه نیرو به اهورامزدا بخشیده می­شود (یسن 4/39).

مدتها اهمیت دینی و ادبی یسنای هپتنگهائیتی به دلیل همین بخش­های دارای فعل yazamaidē آن ناچیز انگاشته می­شد. تصور می­گردید هفت­ها از لحاظ ویژگی شبیه بندهای مطول و کلیشه­ای  yazamaide دار در برخی بخش­های اوستایی جدید است. ولی در پی تحقیقات یوهانا نارتن (1986 م.)، هم اکنون روشن شده است که هفت­ها در کنار گاهان و دعاهای مقدس به پیکره همگن ادبیات کهن اوستایی تعلق دارد. این ارزشیابی مجدد، دیدگاه  قبلی را در مورد متون اوستایی جدید نیز تغییر داد. از جمله این که هفت­ها  نه تنها شبیه عبارت­های دعایی کلیشه­ای اوستای متاخر نیست، بلکه بر عکس، اين اوستای جدید است كه در آن تلاش شده متونی شبیه به بخش مرکزی هفت­ها نوشته شود. روشن­ترین گواه این مدعا استفاده ثابت از صورت اوستایی کهن  yazamaide «می­ستاییم» در اوستای جدید است.8

در اوستای جدید، مدایح و دعاها مانند هفت­ها  با ستایش اهورامزدا شروع می­شود:

 (4) یسن 1/1

 دعوت مــی­کنــم، انجــام می­دهـــم

 (ســـتـایــش) دادار اهــورامـــزدا

 کــه رایــومنــد و فـرهـمـند اسـت

 بزرگـتـرین، بـهـتـریــن، زیباتریــن

 استوارترین، خردمندترین، شکیل­ترین

 

صفت‌های عالیmazištaheca vahištaheca srēštaheca در آغاز یسن (1/1) معرف اهورامزدا هستند که اولین بخش  yazamaide دار هفت­ها یعنی بندهای 1 و 2  یسن  37 را به خاطر می­آورند، که درآن آمده است اهورامزدا همه چیزهای نیک را «به سبب بزرگی­اش» (2/37 mazə̄) آفریده است. این مفهوم در اوستای جدید در عبارت تکراری  masanaca vaŋhanasca sraiianasca «از طریق بزرگی، خوبی و زیبایی» انعکاس یافته که صورت اضافی آن نیز با زبانی شبه کهن به صورت masānascā vaŋhānascā sraiianascā در یسن  4/58 دیده می‌شود.9 علاوه بر آن همان گونه که جان کلنز اظهار کرده است،10 صفت اهورامزدا   hukǝrǝptǝma «زیباترین پیکر» را در یسن  1 بند 1 می­توان بر مبنای یسن  6/36 تعبیر و تفسیر کرد، که در آن آتش آیینی به عنوان زیباترین پیکر مورد خطاب قرار می­گیرد. ستایش اهورامزدا در یسن  2/1 با ستایش امشاسپندان دنبال می­شود که نام آنها یک به یک می­آید:

(5) یسن 2/1 

دعوت مــی­کنم، بـجـای می­آورم (ستایش را)

 بـــــرای انــــــدیــشــــه نـــیــــک

 بـــرای بـهـــــتـــــریــن راســـتــــی

 بــرای شـــهـــــریــــاری مــطـلـــوب

 بــــرای نیــــک منـــشی افـــزون بخـش

 بـــــرای دو کــــمــــال و بــی مــــرگی

 بــــرای ســــازنده گــــاو و برای روان گاو

 بــــرای آتـــــش اهـــــــــورامـــــزدا

 

 آنکه از میان بی مرگان افزون بخش بلندترین جایگاه راگرفته است.

این فهرست تقریباً با آنچه که در هفت­ها یسن  37 بندهای 3 و 4  و یسن  39 بند 1 آمده است مطابقت دارد. همة ذواتی که در یسن 1 و 2  ذکر شده اند در هفت­ها  ستوده نمی‌شوند، شاید دلیل این امر آن  باشد که در هفت­ها، امشاسپندان مانند آنچه که در اوستای جدید معمول است یک گروه ثابت هفت­تایی نیستند. اما شگفت این که هم در یسن 1 و 2  و هم در یسن  39 بند 1 سازنده گاو و روان گاو ستوده می­شود. علاوه بر آن آتش (ātarـ)  صراحتاً یک امشاسپند نامیده می­شود. از این رو از جنبه الهیات یسن 2/1  با عقاید هفت­ها موافقت بیشتری دارد تا با عقاید مطرح شده در نظام معیار اوستای جدید. تلمیح دیگر این بند به هفت‌ها می‌تواند در لقب آتش yaētuštǝmsـ  «بلند جایگاه‌ترین» باشد، چرا که می­توان مرجع آن را یسن  36 دانست.11

این دعای نخست در یسن 1 با ستایش­های مربوط به بخش‌‌های مختلف زمان دنبال می‌شود. ستایش روز، یسن 1 بندهای 7ـ3، ماه (یسن  1 بند 8)، سال (یسن  1 بند 9)، و همه تقسیمات زمان vīspe ratauuō (یسن  1 بند 10).  این فهرست با ستایش اهورامزدا (یسن  1 بند 11)، آتش (ātarـ)، هم پسر اهورامزدا و هم همه آتش­ها، و همه آب­ها و گیاهان ادامه می­یابد:

(6) یسن  12/1

فرا می‌خوانم و بجJای می­آورم (ستایشِ)

تو، آتــــش، ای پــــسر اهـــورامزدا

 بـــــا هــــمــــه آتــــــش­هـــا

 فرا می­خوانم و بجای می­آورم (ستایشِ)

 آبــــهــــــــــای نــیــــــــک

 و همــــــــه آبـــهای مـزدا داده را

و هـــمـــــه گـــیاهـان مزدا داده را

 

یسن  1 بند 12، یادآور یسن 37 بند 1 است که درآن اهورامزدا به عنوان آفریدگار آبها و گیاهان نیک ستوده می­شود. بر مبنای همین ملاحظات می­توان نتیجه گرفت که الهام بخش اولین هات یسن 1 ستایش­های هفت­ها بوده است. در مورد بخش­های دیگر نیز که مضمون ستایش دارند همین استفاده را می­توان دید، یعنی یسن‌‌های 4ـ2  و 8ـ6، همچنین یسن  18ـ14 و 26ـ22 که بازگوی مطالب یسن 3 و 4  است، به اين دليل که ساختار آنها مشابه یسن 1 است. یسنای هپتنگهائیتی به عنوان یک متن ستایشی منحصربفرد الگوی بسیاری از بندهای yazamaide دار متن‌‌های اوستایی جدید یسنا قرار گرفته است.

تکرار یسن 37 در آغاز یسن 1 ارتباط بین فصل­های نخست یسنا و هفت­ها را بیشتر می‌کند. یسن  5 تکرار یسن 37  است که هشت هات نخست یسن 1‌ را به دو نیمه تقسیم می­کند. پس از آن، یسن 6  با عبارتهای yazamaide دار خود در ستایش گروهی از ایزدان مطابق یسن 2، یسن 17 و 59  است، و یسن  7 فقط با تفاوت در فعل مطابق یسن 3 ‌است. یسن 7 در بندهای  25ـ24 با بندهایی که از هفت­ها گرفته شده است (یسن‌ 6ـ5/41) خاتمه می­یابد.

هر کدام از فصل­های هفت­ها با دعای ینگهه­هاتام به پایان می­رسد. هفت­ها از این لحاظ با بخش­های yazamaide دار قسمت اوستای نو یسنا و هم با یشت­ها،  که در آنها هر کرده با اين دعا خاتمه می‌یابد، مشترک است.12 این نوع ادبیات ستایشی اوستایی را با مضمون ینگهه­هاتام که ستایش طیف وسیعی از ذوات نر و ماده را در کنار اهورامزدا توجیه و امرکرده، می­توان تفسیر کرد. ستایشي اين چنين، مضمون مشترک یسنای هپتنگهائیتی، بخش‌‌های ­مدحی اوستای جدید و نیز یشت­هاست.13

جایگاه هفت­ها در مراسم ویسپرد و وندیداد

متن یسنا که احتمالاً کهن­ترین شالوده آیین عبادی زرتشتی را تشکیل می­دهد، به گونه­ای تنظیم شده که در مرکز خود همة متون اوستایی کهن را جای داده است. در دوره­های پس از عصر اوستای کهن، هم از طریق افزودن متن­های متفاوتی قبل یا بعد از قسمت مرکزی اوستای اصیل کهن، و هم از طریق درج بخش­هایی از اوستای جدید به هسته اوستایی کهن یسنا حجیم­تر شده است. این درج­ها همواره در نقطه­های کلیدی اعمال شده است. شگفت این که دو مورد درج را یعنی بند 1 یسن  35 و یسن42 را در مجاورت مستقم هفت­ها می­توان یافت؛ یکی قبل از هفت­ها و یکی  پس از آن. دیگر یسن52 است که پس از گاه چهارم درج شده است، و بدین طریق گاه چهارم را از گاه پنجم یعنی یسن 53 جدا  می­سازد.

علاوه بر این، با اضافه شدن فصل­هایی دیگر به یسنا،  مراسم ویسپرد شکل گرفته، به همین منوال، این یک نیز به نوبه خود با گسترش بیشتر، بزرگترین آیین زرتشتی یعنی مراسم وندیداد را به وجود آورده است. مضمون فصل­ها یا کرده­های ویسپرد با فصل­های یسنا که قبل یا بعد از آن قرائت می­شود مرتبط است. برای نمونه ویسپرد 6 که بعد از هفت­ها خوانده می­شود آن متن را می­ستاید. اما مضمون بیست و دو فصل (فرگرد) ویدیوداد نه ارتباطی با یسنا دارد و نه با متن­های انضمامی ویسپرد. روشن است که نحوه جفت قرار گرفتن آنها کاملاً ساختگی است. اما این نکته شایان توجه است که جفت فصل­های ویدیوداد، در میان یا اطراف اوستای کهن ضمیمه شده­اند.14

طرح قرارگرفتن آنها بدین قرار است: یک گاه مثلاً سپندومدگاه (یسن 50ـ47) با دو کرده از ویسپرد همراه  می­شود، ویسپرد 18  قبل و ویسپرد 19 پس از آن. ویسپرد  18 در ستایش اشتودگاه پیشین است در حالی که ویسپرد 19 سپندومدگاه را پس از آن می­ستاید. بدین ترتیب یک گاه به تناوب با یک کرده ویسپرد همراه می­شود. در مراسم وندیداد، فصل­های 14ـ13 ویدیوداد پس از کرده 19 ویسپرد قرائت می­شود که سپندومدگاه قبل از خود را می­ستاید و قبل از وهیشتوئیشت گاه یعنی یسن 51 قرار دارد  (نک← صفحه بعد نمودار 1).

طرح ساده فوق در مورد یسنای هپتنگهائیتی به گونه­ای دیگر است. بعد از آخرین هائیتی اهونودگاه، یعنی یسن 34، ویسپرد 14 در ستایش آن گاه قرائت می‌شود. در مراسم وندیداد پس از آن فرگرد 8ـ7 ویدیوداد خوانده می­شود، اما در قرائت آن همانند گاهان مستقیماً بر سر آن یسن ‌نمی­رود بلکه یک فصل دیگر ویسپرد هم ضمیمه می­شود گویی در نقش نشانه‌ای برای شروع بخش جدید عمل می­کند. افزون بر این یسنای هپتنگهائیتی با فصلی از اوستای جدید دنبال می­شود. این متن همچون یسن 42 که به دلیل ستایشِ گاه­های قبل از خود به کرده­های ویسپرد شباهت دارد، بخشی از یسنای موجود را تشکیل می‌دهد. یسن 42 امشاسپندان، هپتنگهائیتی، آفریده­های مادی اهورامزدا، به ویژه آبها را می­ستاید. پس از یسن 42، دو (نه یک‌) کرده از ویسپرد، کرده 16ـ17 می­آید که در هر دوی آنها یسنای هپتنگهائیتی ستوده می‌شود. در مراسم وندیداد، پس از این  دو کرده، دو فرگرد از ویدیوداد، فرگرد 9ـ10  قرائت می­شود. این ترتیب مؤید این مطلب است که هم یسنا و هم ویسپرد با قرار دادن فصل­های اضافی به قبل و بعد از هفت­ها، اهمیت ویژه‌ای به آن داده­اند. به نظر می­رسد کل ویسپرد با قرائت متون کهن اوستایی هماهنگی خاصی پیدا می­کند، که در آن متون کرده 8ـ3/1، یعنی همان آغاز ویسپرد بدان توسل می­جوید.

گسترش­یافته یسنا از طریق ویسپرد و ویدیوداد 

موضوع به همین جا ختم نمی­شود. کرده 21 ویسپرد که بین کرده 20 و 21  قرائت می­شود «یسنای هپتنگهائیتی دیگر» را می­ستاید. بارتولومه عقیده داشت که عبارت aparaـyasnaـhaptaŋhāitiـ به فصلی از اوستای جدید، یعنی یسن 52 اشاره دارد.15 دو مشکل با این تعبیر وجود دارد؛ اول اینکه کرده­هایی از ویسپرد که یسنا را می­ستاید معمولاً پس از آنها می­آیند نه پیش از آنها، دیگر اینکه گرچه یسن 52 ستایشِ اهورامزدا و آفریده­هایش را در بردارد، اما هم از لحاظ زبانی و هم از نظر مضمون متنی است که کاملاً با هفت­ها متفاوت است. این امر روشن می­کند که یسن 52 را نباید به هیچ وجه یسنای هپتنگهائیتی «دیگر» یا «بعدی» نامید.

تفسیر دارمستتر که بارتولومه آن را رد کرد بسیار محتمل­تر به نظر می­رسد. طبق نظر دارمستتر عبارت پیش­گفته در آغاز کرده 21 ویسپرد به بازخوانی هفت­ها اشاره دارد.16 همان طور که گلدنر در اوستای گردآورده خود نشان می­دهد، در آغاز کرده 21 ویسپرد نه فقط کل هفت­ها (یسن 41ـ35) بلکه موخره اوستایی جدید آن نیز (یسن 42) از نو قرائت می­شود. از این‌رو این فرض کاملاً منطقی است که در مراسم ویسپرد و وندیداد عبارت  aparaـyasnaـhaptaŋhāiti در آغاز کرده 21 ویسپرد، به قرائت دوباره یسنای هپتنگهائیتی اشاره داشته باشد.

دستور کوتوال در یک گفتگوی شخصی می­گفت که دومین خوانش یسنای هپتنگهائیتی در مراسم ویسپرد و وندیداد، مرحله بسیار زیبایی از آیین را نشان می­داده است. چون هفت‌های دوم را نه روحانی اصلی (زوت)، بلکه دستیار او، راسپی می­خواند. زوت این فرصت را می‌یافت تا از بقیه این مرحله لذت ببرد. قرائت دوباره یسنای هپتنگهائیتی دلپذیر و زیبا به نظر می­رسید، چرا که تلاوت راسپی با طمأنینه و تأکید بیشتر که در نتیجه آن را با بخش­های مطول پیشین وندیداد و ویسپرد متمایز می­ساخت، همراه بود. در  مراسم وندیداد، زیبایی آن لحظه با رسیدن به کرده 21 ویسپرد به اوج  می‌رسید، چرا که هنگام سیپده دم بود و مردم به آتشکده وارد می­شدند.

نکته این جاست که در مراسم وندیداد، نقش کرده 21 ویسپرد دقیقاً همانند قرائت نخست هفت­ها در یسن 42ـ35 است. کرده‌‌های 22ـ21 ویسپرد تنها نمونه ای است که در آن دو فصل ویدیوداد در قبل و بعد از بخش­هایی از ویسپرد قرائت می­شود، بدون اینکه هیچ هاتی از یسنا در آن قرار گرفته باشد. تنها توجیه مناسبی که برای این امر  می­توان ذکر کرد این است که کل هفت­ها یعنی aparaـyasnaـhaptaŋhāiti است که در بین جفت فصل‌‌های ویدیوداد قرائت می‌شود. بدین طریق به قرائت دوباره هفت­ها اهمیت ویژه­ای داده می­شود. علاوه بر این در مراسم ویسپرد پس از این هفت‌‌های تکرار شده و کرده‌‌های 22ـ21 ویسپرد که آن را به عنوان «یسنای هپتنگهائیتی دیگر» aparaـyasnaـhaptaŋhāiti می­ستاید، یسن 52 می‌آید: یک متن اوستایی جدید که به متن کهن اوستایی ضممیه شده است.

پس از قرائت مجدد هفت­ها، خود متن نیز در کرده 21 ویسپرد ستوده می­شود. آبها، گیاهان، گزینش­های هدایت­گر (frauuaṣ̌i) پاکان (کرده 1/21)، و بالاخره در بند 4، خود یسنای دیگر  aparaـyasnaـ ستوده می­شود.

(7) ویسپرد کرده 4/21

می ســتایـیم یســـنای دیـگـر را

 می‌ستاییم ستایش یسنای دیگر را

 مــی‌ســتاییم فصــل ها، هجـاها

 واژه‌ها و بندهای یسنای دیـگـر را

 

قراین کافی در این یسن ناظر به این است که aparaـyanaـ کوتاه شده همان  aparaـyasnaـhaptaŋhāiti  است.

وارد شدن هفت­ها، هم در مراسم ویسپرد و هم در مراسم وندیداد جایگاه رفیع این متن ویژه را نشان می­دهد. ترتیب دعاهای هر سه متن آیینی مهم زرتشتی پیرامون هفت­ها دور می‌زند. نه فقط در مراسم یسنا بلکه در مراسم ویسپرد و وندیداد نیز تمرکز بر پایه هفت­ها است. مراسم یسنا هنگام قرائت یسن 41ـ35 به اوج می­رسد، حال آنکه مراسم ویسپرد و وندیداد، در کرده 21 ویسپرد نیز که یسنای هپتنگهائیتی برای مرتبه دوم خوانده می­شود، به اوج دیگری نیز دست می­یابد.

در هنگام قرائت یسنای هپتنگهائیتی و گاه­های پس از آن (54ـ34) هیچ عمل آیینی به جای آورده نمی­شود.17 اما قرائت بخش­های دیگر آیین، با اعمالی در خور توجه همراه است. به هر حال، به جای این که نبودن اعمال را به فراموش شدن یا از دست رفتن یک آیین مربوط کنیم، بهتر است آن را به یک سنت باستانی برای هماهنگ شدن با متن یسنای هپتنگهائیتی نسبت دهیم، که هدف آن ستایش اهورامزدا و آفریده­های مادی و معنوی اوست.

هفت­ها و آیین یزش آب­ها

همان گونه که در قسمت اول این بحث متذکر شدیم دعاها و عبارت­های yazamaide دار بخش­های نو اوستایی یسنا، الهام گرفته از یسنای هپتنگهائیتی است. از میان آیین­های اوستایی جدید که از یسنای هپتنگهائیتی تأثیر گرفته، آیین آبها یا آب­زوهر را باید نام برد، که بخشی از آیین عبادی یسنا را تشکیل می­دهد (یسن 11/62ـ یسن 70). آب­زوهر در یسن 11/62 با این عبارت کلیشه­ای آغاز  می­شود:18

(8) یسن 11/62

خوشامد می­گوییم به پیش رفتن و بازگشتن و

خـــــوشــــامدِ آبـــهای نـــیــــک را

 

 و با یسن 6/70 به نوعی  با همان عبارت پایان می­پذیرد:

(9) یسن 6/70

می ستاییم به پیش رفتن و بازگشتن

و خوشـــامدِ آبـــهـــای نیک را

 

 تنها تفاوت این دو عبارت کلیشه­ای جایگزین شدن فعل aiβi.gǝrǝδmahi «خوشامد می‌گوییم» در یسن 11/62 با yazamaide «می­ستاییم» در یسن 6/70 است. یسن11/62 و یسن 6/70 به ترتیب آیین آبها (آب زوهر) را شروع کرده و به پایان می­رسانند. در آغاز و پایان قرار گرفتن آنها نشان می­دهد که عبارت تقریباً یکسان در دو بند احتمالاً به آن آیین بر می­گردد.

هر چند در اوستای کهن هیچ شواهدی از وجود دو واژه frāitiـ  و paititiـ  موجود نیست اما شکل آوایی واژه سوم این عبارت aibijarǝtiـ «خوشامد» حاکی از این است که این واژه مانند yazamaide  وام واژه ای از اوستای کهن است که مؤید این امر وجود صامت میان واکی ‌ـ‌bـ به جای صورت اوستایی جدید آن صامت دو لبی سایشی ‌ـ‌ β ـ است. صورت فعلی aibijarǝtiـ که در متن­های دیگر اوستایی جدید فقط به صورت اوستایی کهن خود یافت می‌شود، متعلق به گروهی از مشتقات ترکیب aibiـjar «خوشامد گفتن، استقبال کردن» است. از لحاظ معنایی این کلمات به خوشامدگویی و پذیرش ایزدانی که دعوت را اجابت کرده به محل ستایش آمده­اند، اشاره دارد. ابقای صورت اوستایی کهن در متون اوستایی جدید نشان می­دهد که انتقال این دسته از کلمات برای این است که همان گونه با استواری در متون کهن اوستایی جای گرفته بودند، درک و از آن جا از طریق قرض­گیری در متون ستایشی اوستایی جدید به کار گرفته شوند.

تنها متن اوستایی کهن که صورت aibiـjar در آن وجود دارد یسنای هپتنگهائیتی است. در بند اول یسن 2/35 پزشگران اعلام می­کنند:

(10) یسن 2/35

 

ما خوشامدگویانِ اندیشه‌‌های نیک، گفتارهای نیک، کردارهای نیک هستیم

که انجـام می‌شـوند و انـجام شده‌اند

اینـــجـا و آنـجـــا  هســـتـیــم

ما نکوهش گران (چیز) خوب نیستیم

 

عبارت آغازین «ما خوشامدگویان» در این بند مقدمه گونه هفت­ها احتمالاً الگویی شده است برای عبارت­های  کلیشه­ای آغاز آیین آبها (آب زوهر) یسن 11/62 و خاتمه آن 6/70.

با وجود این که در یسن 11/62 و یسن 6/70 عمل «پیش آمدن و پس رفتن و خوشامد» frāitīmca paititīmca aibijarǝtīmca ویژگی­هایی هستند متعلق به «آبهای نیک»، اما همین عبارت در یسن 6/71 بدون مضاف­الیه (آب­ها) آمده است:

(11) یسن  6/71

مـی­ســـتـاییم همـة پنج گـاه پـاک را

 و می­ســتـــاییم هـمـــه یسـنــا را

 و پیش­آمدن و پس­رفتن و خوشـامد را

 

بدیهی است که عبارت «پیش­آمدن و پس­رفتن و خوشامد» در اینجا مانند یسن 11/62 و 6/70 اشاره به آبهای نیک دارد. از آنجا که در یسن 6/71 این اعمال به همراه متون، یعنی «پنج گاه» و «یسنا» ستوده می­شوند، شاید این عبارت کلیشه­ای نیز به یک متن اشاره داشته باشد و آن می­تواند آیین آبها یا آب­زوهر باشد که در ترتیب یسنای موجود یسن 11/62 تا یسن 70 را در بر می­گیرد.

بارتولومه بر این باور است که دو واژه نخست عبارت  frāitīmca paititīmca aibijarǝtīmca  « به پیش رفتن و بازگشتن» معنی می‌دهد و به عمل آیینی مربوط به آب اشاره دارد.19 اما نارتن بر خلاف بارتولومه بر پایه شواهد ودایی معنای آنها را بر عکس می‌داند یعنی frāitiـ  «روانه شدن» و paititiـ «پیش آمدن»  (weggehen und herangehen).20 برای معنای  دقیق­تر عبارت  frāitiـ و paititiـ  «آبهای نیک» می­توان از نیرنگستان کمک گرفت، آنجا که واژه frAITIـ  «پیش آمدن» را  به عنوان چهارمین و آخرین شاهد می­توان یافت:

(12) نیرنگستان 48

از کـــجا «پیــش آمــدن» آب‌‌های نیک پیـش می­روند؟

از طـــلـــوع تا غــروب خورشــیــد رشــد می­کـنــد

این (چنین است) در تابستان و (نیز چنین است) در زمسـتان

آن کـــــه زوهــــر را بــــــرای آبـــ  مـــــی­بـــرد

پـــــس از غــــروب (و) پیـــش از طلــوع خورشــید

نـــــــمــــــی­ورزد کـــــرداری بــــهـــتـــر از آن

گــــــــویی آن را به دهان21 مــر ســــمـــی مـی­ریزد.

 

متن فوق بخشی از توصیف پنج گاه را تشکیل می­دهد که در فصل‌‌های 46 تا 51 نیرنگستان آمده است. فصل 48 در واقع تکلمه­ای است بر فصل 47 نیرنگستان که گاه بامدادی به نام  hāuuaniـ را معرفی می­کند. واگ در نیرنگستان مصحَح خود، جای فصل 48 را نادرست دیده و به همین دلیل آن را پس از فصل 109 آورده است. اما اگر «پیش آمدن آبهای نیک» را در اشاره به یک عمل آیینی تعبیر کنیم، قرار گرفتن فصل 48 در هنگام برگزاری مراسم یسنا در کنار فصلی مربوط به گاه بامدادی  (hāuuaniـ) منطقی­تر می­نماید، خواه آن عمل بخشی از آیین یسنا باشد چه به تنهایی و مستقل اجرا شود. این عمل آیینی می‌تواند «آیین آبها»، آب زوهر باشد که همانگونه کوتوال و بوید خاطرنشان کرده اند، هنگام قرائت آن سحرگاه است.22

بر خلاف آن چه که، در متنی دیگر «فراز تازشی آبها» (apąm fǝraـx šaostraـ) ستوده می­شود، در:

(13) یسن 6/42

فراز تازشی آب‌ها را می­سـتاییم

فرا پروازی پرندگان را می­ستاییم

 

به نظر می­رسد پدیده ای صرفاً طبیعی را توصیف می­کند. اما apąm frāitiـ «پیش آمدن» آبها در یسن  11/62 و 6/70 و کرده 48 نیرنگستان احتمالاً بیانگر یک عمل آیینی در مناسک زرتشتی است. همه متونی که در آنها frāitiـ  «پیش آمدن» و paititiـ  «بازگشتن» دیده می­شود، تلویحاً در بردارنده یک مفهوم آیینی است؛ به ویژه جفت بودن این دو واژه که ظاهراً بیانگر فرایند بخصوصی است که در طول مراسم اتفاق می­افتد، چرا که جریان پیش آمدن و پس رفتن آن دقیقاً چیزی است که در هنگام آب­زوهر روی می­دهد. روحانی اصلی (زوت) شربتِ  تهیه شده طبق آیین و متبرک را به نام زوهر از جام در دست چپ خود به جام دست راست، سپس از جام دست راست به جام دست چپ متوالیاً می­ریزد. بدین ترتیب معجون پی­درپی عقب و جلو رفته ریخته می­شود.23 بنابراین باهمایی دو واژه frāitīmca paititīmca  می­تواند یک اصطلاح اوستایی باشد که این حرکت­های آب را که در هنگام مراسم آب زوهر اتفاق می‌افتد، توصیف می­کند. اگر چنین باشد  نوعی هماهنگی بین مضمون متنی که در مراسم یسنا خوانده می­شود و  عمل آیینی همراه با آن صورت می­گیرد. این گونه هماهنگی نشان می­دهد که متن اوستایی آب زوهر حاوی بخش­هایی است که با نظر به عمل آیینی آن تألیف شده است. با این فرض سابقه آیین آب­ها، آب­زوهر حداقل به دوره اوستایی جدید برمی­گردد.

متون اوستایی جدید مربوط به آیین آب­ها نشانه­هایی از وابستگی به یک الگوی کهن اوستایی با خود دارد. اسم  aibijarǝitiـ «خوشامد» که یک وام واژة اوستایی کهن است، این مطلب را به خوبی نشان می­دهد. این واژه بخشی از عبارت کلیشه­ای «پیش­آمدن و بازگشتن و خوشامد آبهای نیک» را تشکیل می­دهد که آب زوهر را در یسن 11/62 آغاز کرده و در یسن 6/70 به انجام می­رسانند. ارتباط aibiـjar با یسنای هپتنگهائیتی را شواهد فعل aiβi/auuiـjar «خوشامد گفتن» نیز آشکار می­سازد که در آنها پیشوند فعلی به جای صورت کهن اوستایی aibi، با صورت اوستایی جدید خود عرضه شده­اند. این فعل در بندهایی که بخش جدیدی را معرفی می­کنند، آمده است. این امر تنها به یسن 11/62  «خوشامد می‌گوییم» محدود نمی‌شود، بلکه دو مورد از سه مورد موجود دیگر نیز آن را می­بینیم. دومین مورد حضور فصل aiβi/auuiـjar  صراحتاً به هفت­ها اشاره دارد:

(14) ویسپرد کرده 1/17

 

خوشامد می­گوییم

اندیشه­های نیک، گفتارهای نیک، کردارهای نیکِ

 یسنای هفـت­ها را

خوشـــامـــد مـــی­گـــویــیم راستی نیک را

 

متن فوق از یکی از کرده­های ویسپرد است که بعد از هفت­ها قرائت می­شود و متن هفت­ها را می­ستاید. واژه­های humataca hūxtacahuuarštaca احتمالاً نقل کلمات آغازین هفت­ها در یسن2/35 (شماره 1) است که درآن aibi.jar  نیز وجود دارد. سومین شاهد از حضور این فعل را در دو بند آغازین کرده 21 ویسپرد می­توان دید که پس از «یسنای هپتنگهائیتی دیگر» قرائت می­شود و این نیز همان متن را می­ستاید:

 (15) ویسپرد، کرده 1/21

خوشامد می­گوییم ستایش و نیایـشِ

آبـهــای نـیـــک

گـیــاهـان بـارور

 گـزینــش­هـای هـدایتـگر پـاکـان

 خوشامد می­گوییم ستایش و نیایشِ

 آنانکه نیک هستند

 یعنی آبـهـا، گـیاهـان

 و گــزیـنـش­هـای هـدایتـگر پاکان

ویسپرد، کرده 2/21

 

خـــوشـامد می­گـوییم ستایش و نیایشِ

 گاو، gaiia

مانسر افزون بخش

 اشو، آنکه نیروی زندگی­اش سرشار است

 خــوشامد می­گوییم ستایـش و نیــایشِ

 تو، ای سرور دانا

 خوشــامد مــی­گوییم ستایش و نیایـشِ

 تو، ای زرتشت

 خـوشامد می­گویـیم سـتـایش و نیـایشِ

 تو، ای رد بلند مرتبه

 خـوشـامد مـی­گـوییم ستایش و نیایـشِ

 بی‌مرگان افزون بخش

 

علاوه بر این، نشان دیگر از زبان هفت­ها در کرده‌‌های 2ـ1/21 ویسپرد وجود عبارت yasnem… vahmǝmca است، این واژه‌ها نخستین بار در هفت­ها به کار رفته است (یسن 7/35). در نتیجه هر چند فعل aiβi/auui jar  با صورت اوستایی جدید خود می­آید، اما همیشه در متونی به کار رفته که با هفت­ها پیوند دارد. در واقع همة شواهدی که از این خانواده واژه‌ها وجود دارد در همه حال یادآور هفت­ها است.

آیین آبها (آب زوهر) و هفت‌ها از این جهت که در هر دو یسن بخش مرکزی را ستایش آبها  تشکیل می­دهد، با یکدیگر ربط پیدا می­کنند. در عبارات مقدمه و موخره آب زوهر واژه  aibi.jarǝitiـ با این صورت کهن خود، از اصطلاحات آیینی اوستایی کهن است. نقل عبارتی از هفت‌ها apō at̰ yazamaide  «آبها را می­ستایم» (یسن a 3/38) در یسن 3/63 با صورت کهن اوستایی at  و به کار رفتن ـ?  بدون کشیدگی پایانی، و علاوه بر آن تکرار بخش­های کاملی از یسنای هپتنگهائیتی پیوند دو متن را بیشتر می­کند: ستایش آبها که مضمون‌های 5ـ2 یسن 38 (از هفت‌ها) است، در آیین آبها (یسن 8ـ6/67 و یسن 21ـ20/68) تکرار می­شود.

واژه yasnaـ  در اوستا

همانگونه که قبلاً در کرده 4/21 ویسپرد (شماره 9) دیدیم، یسنای هپتنگهائیتی می­تواند فقط به صورت یسنا بدون اضافه شدن هپتنگهائیتی به آن به کار رود. معهذا باز این پرسش مطرح است که آیا هیچ شاهدی در اوستا وجود دارد که یسنا به تنهایی به عنوان متن هفتاد و دو فصلی به کار رفته باشد. بحث زیر به کاربرد این واژه در اوستا می‌پردازد، از این رو متونی که در آنها واژه یسنا به یک متن اشاره دارد برای این بحث  از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

واژه اوستایی yasNaـ  به معنی «ستایش» دقیقا معادل است با واژه خویشاوند ودایی آن yajňάـ  که اسمی است به معنای «نذر» یا «ستایش». در اغلب شواهد اوستایی واژه یسنا به «ستایش» اهورامزدا و آفریده­هایش اشاره دارد. به ویژه باهم­آیی مکرر واژه­های

 

«برای ستایش، نیایش، خشنودی و شکوه»

 در تداعی عبارت­های کلیشه­ای اوستایی جدید،24 مفعول ستایش معمولاً یا خود اهورامزدا است یا یکی از آفریده­های مینویی یا مادی او، هر چند گاهی این عبارت برای دیوان نیز به کار برده می­شود، برای مثال در

 (17) ویسپرد 11/16

برای ستایش و نیایش دیوان

 

 

 

یسنا جز این به متن خاصی نیز که از این نام برخوردار است،  اطلاق می­شود. در بسیاری موارد این متن صراحتاً با نام هپتنگهائیتی «ستایش درهفت فصل» معرفی می­شود، برای مثال در عبارت کلیشه­ای (18) یسن 12/71، ویسپرد کرده 0/16  و 7/2

می­ستاییم یسنای نیرومند هفت­ها را

 اهلو را، رد راستی را

 

 

اما جز این، در شش جا، یسنا به تنهایی آمده که دلالت بر متن بخصوصی می­کند. قبلاً خاطر نشان کردیم که در کرده 4/21 ویسپرد (شماره 7) آنجا که aparǝm yasnǝm به یسنای هپتنگهائیتیِ دیگر در آغاز کرده 21 ویسپرد و در یسن 71 (شماره 11) اشاره دارد، متن­های قرائت شده را می­ستاید؛ یعنی گاهان، یسنا و آب زوهر را. در باره این که چرا نتوان  vīspǝm yasnǝm «همه یسنا»، در پایان بند مذکور را اشاره به کل متن 72 فصلی یسنا دانست، باید گفت که در این بند، گاهان نیز با عنوان vīspaēca… gāϑā̊ «وهمة گاهان» خوانده شده، و ما به یقین می­دانیم که گاهان تنها بخشی از یسنای 72 فصلی را تشکیل می­دهد. بنابراین از آنجا که گاهان و آب زوهر به وضوح بخش­هایی از آیین یسنا را باز می­نمایند، احتمالاً برداشت بارتولومه در مورد اینکه منظور از vīspǝm yasnǝm هفت­ها است، درست بوده است.25

چهار مورد باقی مانده دیگر که واژة  yasnaـ را به مفهوم یک متن دربردارد، در نیرنگستان است. (فصل‌‌های 2026، 22، 24 و 40) در فصل 22 قرائت گاهان در کنار قرائت یسنا نهاده شده است.

مرد هنگامی که گاهان تلاوت می­شود

در ستایش می­ایستد

و نیز در مانسر پروراننده جانداران اهلی، ردان را خشنود می­سازد

زیرا مرد گـنـاه مـی­کـنـد

که این کلام را برنمی­شمرد

چنـیــن اســت (در مـورد) گــاهــان.

آنکه در حالی که گـاهـان را مـی­خـواند

در کنار آن که یسنا را می­ستاید، می­ایستد

ردان همة گاهـان را خشـنود مـی­سـازد.

اگر یسنا را می­ستاید

وهنــگام تـلاوت گاهـان می­ایـسـتــد

آن کس ردِ تنها یسنا را خشنود می­سازد

(اما) ردان گاهان را خشـنود نمـی­سـازد.

 

این متن درباره قرائت متونی از اوستای کهن از جمله هفت­ها است. دلیلی که نشان می­دهد منظور از یسنا در متن فوق هفت­هاست،27 نه تنها قرینه شدن واژة گاهان در کنار آن، بلکه ذکر متن دیگری از آیین یسنا به نام «مانسر پروراننده جانداران اهلی» fšūšō mąϑra  (مضمون یسن 58) است. بنابراین توجیهی بر اطلاق یسنا به همه 72 فصل وجود ندارد. از این گذشته اگر بپذیریم یسنا در اینجا به هفت­ها اشاره دارد، این متن شاهدی است بر این مدعا که یسنای هپتنگهائیتی بخشی از گاهان قلمداد می­شده است.

در نیرنگستان بحث قرائت متون مقدس با این مسئله ادامه می­یابد که دو روحانی همزمان به قرائت متون می­پردازند و یکی از آنها در حین اجرای مراسم یسنا به جای تمرکز برکار خود، به گونه ای ناپسند به قرائت روحانی دیگر گوش می­دهد.28 چنین رفتاری «رد پسند نیست»:

(20) نیرنگستان فرگرد 24

 اگر آنها که یسنـا را بـرگـزار می­کـننــد

 در مصاریع یا بندها

 هر دوی آنها ردان را  خشنود می­سـازند

 اگر آنها برگزار می­کنند در حالی که به کلام یکدیگر گوش می­کنند

 هیچکدام از آنها ردان را خشنود نمی­سازد

 و چه (است) گوش کردن به کلام دیگری؟

 هنگامـی که هـر دو همزمان می­خـوانـنـد

 در مصاریع و بندها

 (و) یکی گوش می­کند، اما دیگری نمی­کـنـد

 آنکه گوش نمی­کند ردان را خشنود می­سازد

 

هر چند صورت اشتقاقی واژه­های yasnǝm yaz به گونه­ای است که می­توان همانند کوتوال و کرِیِنبروک «اجرای عمل ستایش» ترجمه کرد،29 اما قرائن محکم­تری در فرگردهای 24ـ22 نیرنگستان دال بر این تعبیر وجود دارد که متن فوق درباره قرائت یسنای هپتنگهائیتی سخن می­گوید. چنانکه  فرگرد 22 نیرنگستان (شماره 19) و برخی متون پهلوی این را به وضوح نشان می­دهد.30

در فصل 40 نیرنگستان نیز تقابل hāitiـ  را در اشاره به گاهان و yasnaـ را در اشاره به یسنای هپتنگهائیتی می­توان مشاهده کرد:

 (21) نیرنگستان 40

 ردان را خشنود می‌سازد با زوتیِ هر فرد (مرد) اجتماع

یا زنی یا نابرنایی

اگــر او بـداند آغـاز‌ها و پایان­هـای هــات­هــا را

(و) بـــخــواند31 ســتایــش را بـیــن هــات­هــا

 

کوتوال و کرینبروک در آخرین نسخة ویراسته خود از نیرنگستان، yǝŋhē hātąm را جایگزین yasnǝm  کرده­اند.32 حال آنکه اگر yasnǝm  را اشاره به یسنای هپتنگهائیتی که در میان hāiti  گاهان قرائت می­شود، تعبیر کنیم، نیازی به این جایگزینی نیست.33

از این بررسی روشن می­شود که هر جا در متون اوستایی واژة yasnaـ  دلالت بر یک متن کند، منظور یسنای هپتنگهائیتی است. ممکن است شخص از خود بپرسد که آیا عبارت staotaـ yesniiaـ  که در اوستای جدید به بخش مرکزی یسنا اشاره دارد،34 می­توان «نیایش­های از آنِ ستایش» در معنی «نیایش ترتیب یافته پیرامون یسنا» و یسنا یعنی یسنای هپتنگهائیتی ترجمه کرد؟ چه بسا در کهن­ترین وجه این آیین منظور از staotaـ  «ستایش­ها» همان گاهان بوده است.

 

 

نتیجه­گیری

گرچه زبان هفت­ها نیز به گویش اوستایی کهن تعلق دارد، اما از جهات متعدد با گاهان متفاوت است. از جمله اینکه از لحاظ صوری یسنای هپتنگهائیتی ـ ‌بر خلاف گاهان ـ در وزن کمی هجایی تألیف نشده، بلکه نثری موزون دارد.35 دیگر اینکه، نقش آیینی گاهان به روشنی معلوم نیست، اما در مورد یسنای هپتنگهائیتی آشکار است. استفاده غالب از اول شخص جمع «ما» در یسنای هپتنگهائیتی، بر خلاف گاهان که اول شخص مفرد «من» است، نشان می­دهد که متن توسط یا به نمایندگی گروه مزدیسنان نیایشگر برای تلاوت در نظر گرفته شده است. همانگونه که دیدیم اشارات صریحی هم در خصوص آتش آیینی که یزشگران در برابر آن می‌ایستند وجود دارد. از این گذشته، با آنکه گاهان سرشار است از اشاراتی در طرد دیوان، در هفت­ها هیچ ذکری از آن به میان نیامده است.

بنابراین روشن می­شود که هفت­ها متن ستایشی تمام عیاری است که تماماً به ستایش و نیایش، به زبان هفت­ها، yasnǝmcā vahmǝmcā  اهورامزدا و آفریده­های مینویی و مادی او اختصاص دارد. افزون بر این، یزشگران التزام خود را به اختصاص اندیشه­ها، گفتارها و کردارهای خود برای تقویت و حمایت آنچه که نیکی است، نشان می­دهند. هفت­ها از آن جهت که یک متن نیایش آیینی است، به مراتب بیش از گاهان الگوی دوره­های بعدی قرار گرفته است. منشأ الهام بودن هفت­ها و وام­گیری جملاتی از آن در هنگام تصنیف ستایش­های اوستایی جدید، و نیز موقعیت مرکزی و محوری آن در ترتیب مراسم یسنا، ویسپرد و وندیداد نشان می­دهد که روحانیون دوره اوستایی جدید، هم از اهمیت آیینی و هم از اهمیت نظری یسنای هپتنگهائیتی آگاه بوده­اند.

پی­نوشت‌ها

1. قدیمی‌ترین اثری که واژه یسنا با این مفهوم در آن به کار رفته، از مسعودی متوفی 956 م. است. اگر آنچه را که او ایسناد نامیده، بتوان تصحیفی از یسن دانست. نک←  

Masoudi, Les Prairies d,or. Texte et traduction by C. Barbier de Meynard/pavet de Courteille (Paris, 1863), vol. 2, p. 125; J. Darmesteter, Le Zend-Avesta. Traduction nouvelle avec commentaire historique et philologique. 3 vols. (Paris, 1892-93, repr. 1960), vol. 1, p. LXXXVIII, cf. J. Kellens,  Considérations sur l,histoire de l,Avesta, Journal Asiatique 286, 1998, p. 479; A. Shboul, Al-Masūdī and his World. A Muslim Humanist and his Interest in nonـMuslims (London, 1979), p. 288.

اصطلاح فارسی جدید جشن، که ادامه طبیعی واژه بازسازی شده *jašnaـ  است، دلالت می‌کند بر یکی از مراسم آیینی.   

2 . A. Panaino, Philologia Avestica IV: Av. yaštay-/yešti-; phl. yašt. Quelques réflexions sur les titres des hymnes de l, Avesta, Studia Iranica 23, 1994, p. 176 f. ; F. M. Kotwal/J. W. Boyd, A Persian Offering. The Yasna: A Zoroastrian High Liturgy (Paris, 1991), p. 90, n. 82.

3 . Kellens,  Considérations sur l,histoire de l,Avesta, pp. 480 f.

4. See A. Hintze, On the literary structure of the Older Avesta, Bulletin of the School of Oriental and African studies 65, 2002, pp. 31-51.

5. همه ترجمه‌‌های انگلیسی متونی که از هفت‌ها نقل شده اقتباس است از ترجمه:

J. Narten, Der yasna haptaŋhāiti (Wiesbaden, 1986), pp. 38-48.

 گزارشی نیز که از یسن 36 در اینجا ارائه گردید ازنارتن است. همانجا ص. 26. قس←

Hintze, On the literary structure of the Older Avesta, pp. 46-50.

6. See Narten, Der yasna haptaŋhāiti, pp. 167 f.

7. See Narten, Der yasna haptaŋhāiti, pp. 167 f.

7.  در باره-fsǝratū نک← Narten, Der yasna haptaŋhāiti, pp. 186-188.    معنی «خوشی» بر اساس پیوند اشتقاقی این واژه است با واژه ودایی -psaras  «لذت، خوشی»، نک←

H. Humbach, The Găthăs of Zarathustra and the Other Old Avestan Texts (Heidelberg, 1991), vol.2,p. 124; M. Mayerhofer, Etymologisches Wörterbuch des Altindoarischen, 3 vols. (Heidelberg, 1986 ff.), vol. 2, p. 198.

8.  در باره این فعل نک←      Narten, Der yasNa hapTa<hAITI, pp. 167 f

9. See Narten, Der yasna haptaŋhāiti, p. 173 n. 18 (text passages).

یسن 58 را به تفصیل پیرار مورد بررسی قرار داده است. در این باره نک←

E.V. Pirart. Les fragments viril-avestiques du Y 58, Annali del Instituto Universitario Orientale di Napoli 52, 1992,pp. 225-247.

10 . J. Kellens, condidérations sur les premiers chapitres du Yasna. Journal Asiatique 284, 1996, pp. 37-108, p. 44.

11.  Kellens, condidérations sur les premiers chapitres du Yasna, pp.45-46.

12. در باره دعای ینگهه هاتام نک←

C. G. Cereti, The Zand Wahman Yasn. A Zoroastrian Apocalypse (Serie Orientale Roma 75: Roma 1995), p. 197 with references.

نارتن به طور مبسوطی این دعا و شرح اوستایی جدید آن را تجزیه و تحلیل کرده است. در این باره نک←

J. Narten, Die amǝṣ̌a spǝṇtas im Avesta (Wiesbaden, 1982), pp. 80-97.

13. همانگونه که دارمستتر بارها گفته است یشت، یسن «ستایش» اختصاص یافته به یک ایزد است. نک←

Darmesteter, Le Zand - Avesta, vol. 2, p. 322. cf. Panaino, Philologia Avestica IV: Av. yaštay-/yēš t̰ī-; yašta-; phl. yašt, p. 171.

14 . See K. F. Geldner, Awestalitteratur Grundriss der Iranischen Philologie, ed. W. Geiger/E. Kuhn Stuttgart, 1896ـ1904), pp. 10ـ12: Darmesteter, Le ZendـAvesta, vol. 1, p.LXVI

15 . Chr. Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch (stra burg, 1904), cols. 1272 f.

16 . Darmesteter, Le ZendـAvesta, vol. 1, p. 487 f. with n. 4; cf. K. F. Geldner, Avesta. The sacred books of the parsis, 3 vols. (Stuttgard, 1889ـ1896), vol. 2, p. 28 ad Vr 21.0 n. 3.

17. Kotwal/Boyd, a Persian Offering, pp. 112ـ115.

دستور کوتوال و رامیار کرانجیا در یک گفتگوی حضوری با نگارنده این گفته را تأیید کردند.      

18. بنا به گفته کوتوال/بوید، آب زوهر با یسن 11/62 شروع می­شود و در یسن 8/70 پایان می‌پذیرد. اما باید خاطر نشان کرد که یسن 7/70، آخرین بند یسن 70، تکرار یسن 4/57 است و اوستای گلدنر نیز یسن 8/70 را ندارد. آیین آب زوهر توسط مری بویس مورد بحث قرار گرفته است:

Kotwal/Boyd, A Persian Offering, pp.119 f. n.; M. Boyce ātaš-zōhr and āb zōhr , Journal of the Royal Asiatic society 1966, pp. 110 ff.  

19 . Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, cols. 1010 and 829

20  . Narten, Der yasna haptaŋhāiti, p. 90 n. 15.

21. در باره  مصحّف نک← vasTrem, به جای  gasTrem 

A. Waag, Nirangistan. Der awestatraktat über die rituellen vorschriften (Leipzig, 1940, p. 139.

22. کوتوال/بوید یادآور می‌شوند که این حکم را در مراسم وندیداد نیز که در نیمه شب شروع می‌شود، می‌توان مشاهده کرد، چرا که گاه بامدادی، هاون گاه در زمانی که آیین به یسنا 65 رسیده، شروع شده است. نک←

Kotwal/Boyd, A Persian Offering, p. 121 n. 140.

23 . Kotwal/Boyd, A Persian Offering, p. 121, cf. p. 124.

24. برای مثال در گاه 1/1 و متون متعدد دیگر، نک←

 Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, col. 557.

25 . Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, col. 1272.

26. در باره فصل 20 نیرنگستان نک← یادداشت شماره 29.

27. عقیده بارتولومه است.←

Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, col. 1272.

28 . F. M. Kotwal/ph. G. Kreyenbroek, The Hērbestān ānd Nērangestān, vol. 2: Nērangestān, Fragard 1 (Paris, 1995).

در توضیحات یادداشت شماره 95 آمده است که هنوز روحانیون نائوساری چنان آموزش دیده اند که صرفأ به قرائت خود تمرکز می‌کنند و قرائت روحانیون دیگری که در محل اجرای آیین در کنار او قرار دارند، نادیده می‌گیرند. برای شرح واژگان نیرنگستان 24←

A. Hintze, When the stars rise: the Avestan expression aI Isru{rIma- aIbIgaIIa- Religious themes and texts of pre-Islamic Iran central Asia: studies in honour of professor Gherardo Gnoli on the occasion of his 65th birthday on 6 December 2002, eds. M. Maggi et al. (Wiesbaden, 2002), pp. 138-140 

29. Kotwal/ph. G. Kreyenbroek, , The The Hērbestān ānd Nērangestān, vol. 2. 49. 

صورت اشتقاقی yasnǝm yaz   در 24/1 نیز به کار رفته است، که در آن  به معنی «ستایش» است و ظاهراً به متن خاصی اشاره ندارد. در فرگرد 81 نیرنگستان yasnaـ haptaŋhāitiـ بعد از ahunaـ vairiiaـ آمده است. در فصل 20 نیرنگستان که yasnaـ  با صورت ناگذر (yasnǝm yazǝmnahe)  به کار رفته، برخلاف نیرنگستان 81 بدون haptaŋhāitiـ، با این حال ممکن است اشاره به همان متن داشته باشد، چون پس از ahunaـvairiiaـ آمده است. در باره yasnǝm yaz  قس←

Kellens, Considérations sur l,histoire de l,Avesta, p. 481.

30 . cf. Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, col. 1272 with n. 2

31. واگ frāiziš تصحیف شده را به +fraiiazōit̰ تصحییح کرده است و هومباخ به +fraiiazōit̰ نک←

Waag, Nirangistan, p. 58; H. Humbach, Textkritische Bemerkungen zum Nirangistăn, Kuhns Zeitschrift für vergleichende Sprachforschung 77, 1961, p. 108.

32 . Kotwal/ph. G. Kreyenbroek, , The Hērbestān ānd Nērangestān, vol. 2, p. 123 with n. 437

33. در باره اشاره خاص hāiti-  به گاهان نک←

 Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, col. 1801.

34. cf. Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, col. 1589.

35. See Hintze, On the literary structure of the Older Avesta, p. 32 n. 3 (with references).

دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
دی ان ان