این متن درباره قرائت متونی از اوستای کهن از جمله هفتها است. دلیلی که نشان میدهد منظور از یسنا در متن فوق هفتهاست،27 نه تنها قرینه شدن واژة گاهان در کنار آن، بلکه ذکر متن دیگری از آیین یسنا به نام «مانسر پروراننده جانداران اهلی» fšūšō mąϑra (مضمون یسن 58) است. بنابراین توجیهی بر اطلاق یسنا به همه 72 فصل وجود ندارد. از این گذشته اگر بپذیریم یسنا در اینجا به هفتها اشاره دارد، این متن شاهدی است بر این مدعا که یسنای هپتنگهائیتی بخشی از گاهان قلمداد میشده است.
در نیرنگستان بحث قرائت متون مقدس با این مسئله ادامه مییابد که دو روحانی همزمان به قرائت متون میپردازند و یکی از آنها در حین اجرای مراسم یسنا به جای تمرکز برکار خود، به گونه ای ناپسند به قرائت روحانی دیگر گوش میدهد.28 چنین رفتاری «رد پسند نیست»:
ردان را خشنود میسازد با زوتیِ هر فرد (مرد) اجتماع
|
یا زنی یا نابرنایی
|
اگــر او بـداند آغـازها و پایانهـای هــاتهــا را
|
(و) بـــخــواند31 ســتایــش را بـیــن هــاتهــا
|
کوتوال و کرینبروک در آخرین نسخة ویراسته خود از نیرنگستان، yǝŋhē hātąm را جایگزین yasnǝm کردهاند.32 حال آنکه اگر yasnǝm را اشاره به یسنای هپتنگهائیتی که در میان hāiti گاهان قرائت میشود، تعبیر کنیم، نیازی به این جایگزینی نیست.33
از این بررسی روشن میشود که هر جا در متون اوستایی واژة yasnaـ دلالت بر یک متن کند، منظور یسنای هپتنگهائیتی است. ممکن است شخص از خود بپرسد که آیا عبارت staotaـ yesniiaـ که در اوستای جدید به بخش مرکزی یسنا اشاره دارد،34 میتوان «نیایشهای از آنِ ستایش» در معنی «نیایش ترتیب یافته پیرامون یسنا» و یسنا یعنی یسنای هپتنگهائیتی ترجمه کرد؟ چه بسا در کهنترین وجه این آیین منظور از staotaـ «ستایشها» همان گاهان بوده است.
نتیجهگیری
گرچه زبان هفتها نیز به گویش اوستایی کهن تعلق دارد، اما از جهات متعدد با گاهان متفاوت است. از جمله اینکه از لحاظ صوری یسنای هپتنگهائیتی ـ بر خلاف گاهان ـ در وزن کمی هجایی تألیف نشده، بلکه نثری موزون دارد.35 دیگر اینکه، نقش آیینی گاهان به روشنی معلوم نیست، اما در مورد یسنای هپتنگهائیتی آشکار است. استفاده غالب از اول شخص جمع «ما» در یسنای هپتنگهائیتی، بر خلاف گاهان که اول شخص مفرد «من» است، نشان میدهد که متن توسط یا به نمایندگی گروه مزدیسنان نیایشگر برای تلاوت در نظر گرفته شده است. همانگونه که دیدیم اشارات صریحی هم در خصوص آتش آیینی که یزشگران در برابر آن میایستند وجود دارد. از این گذشته، با آنکه گاهان سرشار است از اشاراتی در طرد دیوان، در هفتها هیچ ذکری از آن به میان نیامده است.
بنابراین روشن میشود که هفتها متن ستایشی تمام عیاری است که تماماً به ستایش و نیایش، به زبان هفتها، yasnǝmcā vahmǝmcā اهورامزدا و آفریدههای مینویی و مادی او اختصاص دارد. افزون بر این، یزشگران التزام خود را به اختصاص اندیشهها، گفتارها و کردارهای خود برای تقویت و حمایت آنچه که نیکی است، نشان میدهند. هفتها از آن جهت که یک متن نیایش آیینی است، به مراتب بیش از گاهان الگوی دورههای بعدی قرار گرفته است. منشأ الهام بودن هفتها و وامگیری جملاتی از آن در هنگام تصنیف ستایشهای اوستایی جدید، و نیز موقعیت مرکزی و محوری آن در ترتیب مراسم یسنا، ویسپرد و وندیداد نشان میدهد که روحانیون دوره اوستایی جدید، هم از اهمیت آیینی و هم از اهمیت نظری یسنای هپتنگهائیتی آگاه بودهاند.
پینوشتها
1. قدیمیترین اثری که واژه یسنا با این مفهوم در آن به کار رفته، از مسعودی متوفی 956 م. است. اگر آنچه را که او ایسناد نامیده، بتوان تصحیفی از یسن دانست. نک←
Masoudi, Les Prairies d,or. Texte et traduction by C. Barbier de Meynard/pavet de Courteille (Paris, 1863), vol. 2, p. 125; J. Darmesteter, Le Zend-Avesta. Traduction nouvelle avec commentaire historique et philologique. 3 vols. (Paris, 1892-93, repr. 1960), vol. 1, p. LXXXVIII, cf. J. Kellens, Considérations sur l,histoire de l,Avesta, Journal Asiatique 286, 1998, p. 479; A. Shboul, Al-Masūdī and his World. A Muslim Humanist and his Interest in nonـMuslims (London, 1979), p. 288.
اصطلاح فارسی جدید جشن، که ادامه طبیعی واژه بازسازی شده *jašnaـ است، دلالت میکند بر یکی از مراسم آیینی.
2 . A. Panaino, Philologia Avestica IV: Av. yaštay-/yešti-; phl. yašt. Quelques réflexions sur les titres des hymnes de l, Avesta, Studia Iranica 23, 1994, p. 176 f. ; F. M. Kotwal/J. W. Boyd, A Persian Offering. The Yasna: A Zoroastrian High Liturgy (Paris, 1991), p. 90, n. 82.
3 . Kellens, Considérations sur l,histoire de l,Avesta, pp. 480 f.
4. See A. Hintze, On the literary structure of the Older Avesta, Bulletin of the School of Oriental and African studies 65, 2002, pp. 31-51.
5. همه ترجمههای انگلیسی متونی که از هفتها نقل شده اقتباس است از ترجمه:
J. Narten, Der yasna haptaŋhāiti (Wiesbaden, 1986), pp. 38-48.
گزارشی نیز که از یسن 36 در اینجا ارائه گردید ازنارتن است. همانجا ص. 26. قس←
Hintze, On the literary structure of the Older Avesta, pp. 46-50.
6. See Narten, Der yasna haptaŋhāiti, pp. 167 f.
7. See Narten, Der yasna haptaŋhāiti, pp. 167 f.
7. در باره-fsǝratū نک← Narten, Der yasna haptaŋhāiti, pp. 186-188. معنی «خوشی» بر اساس پیوند اشتقاقی این واژه است با واژه ودایی -psaras «لذت، خوشی»، نک←
H. Humbach, The Găthăs of Zarathustra and the Other Old Avestan Texts (Heidelberg, 1991), vol.2,p. 124; M. Mayerhofer, Etymologisches Wörterbuch des Altindoarischen, 3 vols. (Heidelberg, 1986 ff.), vol. 2, p. 198.
8. در باره این فعل نک← Narten, Der yasNa hapTa<hAITI, pp. 167 f
9. See Narten, Der yasna haptaŋhāiti, p. 173 n. 18 (text passages).
یسن 58 را به تفصیل پیرار مورد بررسی قرار داده است. در این باره نک←
E.V. Pirart. Les fragments viril-avestiques du Y 58, Annali del Instituto Universitario Orientale di Napoli 52, 1992,pp. 225-247.
10 . J. Kellens, condidérations sur les premiers chapitres du Yasna. Journal Asiatique 284, 1996, pp. 37-108, p. 44.
11. Kellens, condidérations sur les premiers chapitres du Yasna, pp.45-46.
12. در باره دعای ینگهه هاتام نک←
C. G. Cereti, The Zand Wahman Yasn. A Zoroastrian Apocalypse (Serie Orientale Roma 75: Roma 1995), p. 197 with references.
نارتن به طور مبسوطی این دعا و شرح اوستایی جدید آن را تجزیه و تحلیل کرده است. در این باره نک←
J. Narten, Die amǝṣ̌a spǝṇtas im Avesta (Wiesbaden, 1982), pp. 80-97.
13. همانگونه که دارمستتر بارها گفته است یشت، یسن «ستایش» اختصاص یافته به یک ایزد است. نک←
Darmesteter, Le Zand - Avesta, vol. 2, p. 322. cf. Panaino, Philologia Avestica IV: Av. yaštay-/yēš t̰ī-; yašta-; phl. yašt, p. 171.
14 . See K. F. Geldner, Awestalitteratur Grundriss der Iranischen Philologie, ed. W. Geiger/E. Kuhn Stuttgart, 1896ـ1904), pp. 10ـ12: Darmesteter, Le ZendـAvesta, vol. 1, p.LXVI
15 . Chr. Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch (stra burg, 1904), cols. 1272 f.
16 . Darmesteter, Le ZendـAvesta, vol. 1, p. 487 f. with n. 4; cf. K. F. Geldner, Avesta. The sacred books of the parsis, 3 vols. (Stuttgard, 1889ـ1896), vol. 2, p. 28 ad Vr 21.0 n. 3.
17. Kotwal/Boyd, a Persian Offering, pp. 112ـ115.
دستور کوتوال و رامیار کرانجیا در یک گفتگوی حضوری با نگارنده این گفته را تأیید کردند.
18. بنا به گفته کوتوال/بوید، آب زوهر با یسن 11/62 شروع میشود و در یسن 8/70 پایان میپذیرد. اما باید خاطر نشان کرد که یسن 7/70، آخرین بند یسن 70، تکرار یسن 4/57 است و اوستای گلدنر نیز یسن 8/70 را ندارد. آیین آب زوهر توسط مری بویس مورد بحث قرار گرفته است:
Kotwal/Boyd, A Persian Offering, pp.119 f. n.; M. Boyce ātaš-zōhr and āb zōhr , Journal of the Royal Asiatic society 1966, pp. 110 ff.
19 . Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, cols. 1010 and 829
20 . Narten, Der yasna haptaŋhāiti, p. 90 n. 15.
21. در باره مصحّف نک← vasTrem, به جای gasTrem
A. Waag, Nirangistan. Der awestatraktat über die rituellen vorschriften (Leipzig, 1940, p. 139.
22. کوتوال/بوید یادآور میشوند که این حکم را در مراسم وندیداد نیز که در نیمه شب شروع میشود، میتوان مشاهده کرد، چرا که گاه بامدادی، هاون گاه در زمانی که آیین به یسنا 65 رسیده، شروع شده است. نک←
Kotwal/Boyd, A Persian Offering, p. 121 n. 140.
23 . Kotwal/Boyd, A Persian Offering, p. 121, cf. p. 124.
24. برای مثال در گاه 1/1 و متون متعدد دیگر، نک←
Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, col. 557.
25 . Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, col. 1272.
26. در باره فصل 20 نیرنگستان نک← یادداشت شماره 29.
27. عقیده بارتولومه است.←
Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, col. 1272.
28 . F. M. Kotwal/ph. G. Kreyenbroek, The Hērbestān ānd Nērangestān, vol. 2: Nērangestān, Fragard 1 (Paris, 1995).
در توضیحات یادداشت شماره 95 آمده است که هنوز روحانیون نائوساری چنان آموزش دیده اند که صرفأ به قرائت خود تمرکز میکنند و قرائت روحانیون دیگری که در محل اجرای آیین در کنار او قرار دارند، نادیده میگیرند. برای شرح واژگان نیرنگستان 24←
A. Hintze, When the stars rise: the Avestan expression aI Isru{rIma- aIbIgaIIa- Religious themes and texts of pre-Islamic Iran central Asia: studies in honour of professor Gherardo Gnoli on the occasion of his 65th birthday on 6 December 2002, eds. M. Maggi et al. (Wiesbaden, 2002), pp. 138-140
29. Kotwal/ph. G. Kreyenbroek, , The The Hērbestān ānd Nērangestān, vol. 2. 49.
صورت اشتقاقی yasnǝm yaz در 24/1 نیز به کار رفته است، که در آن به معنی «ستایش» است و ظاهراً به متن خاصی اشاره ندارد. در فرگرد 81 نیرنگستان yasnaـ haptaŋhāitiـ بعد از ahunaـ vairiiaـ آمده است. در فصل 20 نیرنگستان که yasnaـ با صورت ناگذر (yasnǝm yazǝmnahe) به کار رفته، برخلاف نیرنگستان 81 بدون haptaŋhāitiـ، با این حال ممکن است اشاره به همان متن داشته باشد، چون پس از ahunaـvairiiaـ آمده است. در باره yasnǝm yaz قس←
Kellens, Considérations sur l,histoire de l,Avesta, p. 481.
30 . cf. Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, col. 1272 with n. 2
31. واگ frāiziš تصحیف شده را به +fraiiazōit̰ تصحییح کرده است و هومباخ به +fraiiazōit̰ نک←
Waag, Nirangistan, p. 58; H. Humbach, Textkritische Bemerkungen zum Nirangistăn, Kuhns Zeitschrift für vergleichende Sprachforschung 77, 1961, p. 108.
32 . Kotwal/ph. G. Kreyenbroek, , The Hērbestān ānd Nērangestān, vol. 2, p. 123 with n. 437
33. در باره اشاره خاص hāiti- به گاهان نک←
Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, col. 1801.
34. cf. Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, col. 1589.
35. See Hintze, On the literary structure of the Older Avesta, p. 32 n. 3 (with references).