درآمد
يكي از مهمترين مشخصههاي مشروطيت ايران، مطبوعات است، روزنامههاي متعددي كه هر كدام از نگاه خاص خويش به مسائل روز پرداختهاند. روزنامههاي تهران به عنوان پايتخت، در مركز حوادث مشروطه بودند اما مطبوعات شهرستانها نيز نه تنها در رخدادهاي مكاني خويش دخيل بوده كه بر تهران نيز تأثير داشتند. نگاه مطبوعات تهراني به مسائل تا حد زيادي سياسي است در حالي كه روزنامههاي شهرستاني بيشتر به مسائل اجتماعي و اقتصادي توجه دارند. اين بررسي تحليل محتوايي از روزنامههاي مساوات، كوكب دري، خورشيد، نداي اسلام و جهاد اكبر است و از آنجايي كه هر روزنامه معرف نگاه سردبير و صاحب امتياز آن به موضوعات روز است در بخش نخست به معرفي مختصري از سردبيران آنها پرداخته است.
مقدمه
از نخستین روزنامه ایران که به وسیله میرزا صالح شیرازی بنیانگذار مطبوعات ایران در عهد محمدشاه قاجار انتشار یافت، تا مطبوعات پرشمار سالهای مشروطه زمان زیادی گذشت و در این دوران از کاغذ اخبار تا وقایع اتفاقیه، قانون، تربیت، پرورش، عهد مظفری که در ایران و عثمانی، مصر و هند به چاپ میرسیدند؛ همگی راه و رسم روزنامهنگاری را بر هموطنان خود گشودند.
پر واضح است که اخبار جهان و تغییرات ملل و دول که به مردم ایران میرسید در پیروزی مشروطیت بیاثر نبود. از آن نمونه پیروزی ژاپن بر روسیه در سال 1281ش است که روس استعمارگر، پیروز ترکمانچای و عامل جدایی سرزمینهای زیادی از مادر وطن، از ژاپن دورافتاده شرقی شکست خورد. این جنگ انعکاس پررنگی در ایران یافت که همه این آگاهیها به مدد مطبوعات بود.
بعد از پیروزی مشروطیت تعدادی بیشماری روزنامه در کشور چاپ شد که حال و هوای کاملاً متفاوت نسبت به قبل داشتند. شايد بتوان گفت بیشترین مشخصة این روزنامهها کشوری شدن آنهاست به این معنا که تنها در تهران نیست که مطبوعات به چاپ میرسیدند بلکه در اکثر شهرهای بزرگ کشور روزنامههایی به چاپ میرسید كه اخبار تمام ايران در آنها نوشته ميشد. این روزنامهها که از نگاه خود به شرایط نو پای سیاسی کشور مینگریستند طرح یک جامعة آرمانی که شاه در آن از مقام مسئول به سلطنت اکتفا کند، تا مجلس و وکلا و وزرایی که هر کدام تعریف کار خویش را بدانند، از یک سو روزنامههای تهرانی را سخت به خود مشغول میکرد و از سویی بیداد حاکمان و سلطنهها و دولهها در گوشه و کنار مملکت به شدت شهرستانها را نگران ساخته بود که انعکاسی در روزنامههای آنها داشت. وضعیت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی که در این روزنامهها منعکس است به شناسایی بهتر سالهای مشروطه در سراسر کشور کمک میکند. بر این اساس اين تحقيق به بررسی چند روزنامه مشروطهخواه كه شامل مساوات (تهران )، کوکب دری1 (کرمان)، خورشید (مشهد )، جهاد اکبر (اصفهان) و ندای اسلام (شیراز) است، ميپردازد. لازم به ذكر است كه همه این روزنامه را در فاصله سال 1325 تا 1326ق 1286تا 1287ش چاپ شدهاند.
بخش نخست: معرفی صاحب امتیازان و مشخصات روزنامهها
پیرامون بخش نخست این بررسی لازم به تذکر است که از میان پنج روزنامهنگار مورد بررسی سه تن که در تهران حضور داشته و در حوادث مشروطه نقش فعالی داشتهاند، اطلاعات کافی از امور مربوط به زندگی شخصی آنها موجود است در صورتی که در مورد مدیران روزنامههای خورشید و جهاد اکبر که در شهرستان بودهاند اطلاعات کافی وجود ندارد. علاوه بر پايتختنشيني بايد به مدت زمان حيات اين سردبيران نيز توجه داشت. در حقیقت در مورد افرادي كه بعد از مشروطيت سالهاي بيشتري را زندگي كردهاند و البته در امور دولتي و بويژه مجلس حضور داشتهاند اطلاعات بيشتري موجود است.
نام
|
تولد
|
وفات
|
مدت عمر پس از مشروطه
|
سن
|
سن در زمان انقلاب مشروطه
|
بیشترین زمان سكونت پس از مشروطه
|
سيدمحمد رضا مساوات
|
ــــــ
|
1304 ش
|
19 سال
|
ــــ
|
ـــــ
|
تهران، نماينده مجلس
|
محمد ناظم اسلام
|
1241 ش
|
1297ش
|
12 سال
|
57 سال
|
44 سال
|
كرمان
|
سيد ضياءالدين طباطبايي
|
1270شيا 1268ش
|
1348ش
|
63 سال
|
87 سال
|
14 يا17 سال
|
تهران
|
ميرزا علي آقا جهاد اكبر
|
ـــــــ
|
1325ش
|
40 سال
|
ــــــ
|
ــــــ
|
اصفهان،يزد
|
محمد صادق تبريزي
|
ــــــــ
|
1295ش
|
10سال
|
ــــــ
|
ـــــــ
|
مشهد
|
چنان كه جدول نشان ميدهد فردي كه بيشتر از بقيه پس از مشروطيت عمر كرد سيدضياءالدين است با توجه به اين كه او فعاليتهاي سياسي بيشتري هم داشته است اطلاعات پيرامون شخصيت او از ديگران بيشتر است. در مورد محمدصادق تبريزي كه كمترين مدت عمر پس از مشروطيت را دارد بايد گفت گرچه سال تولد او موجود نيست وليكن حبل المتين وقتي به روزنامه خورشيد حمله شده نوشت: «پيرمرد بيچاره را با نهايت ذلت...»2 اين موضوع نيز نشان ميدهد كه او بايد در سنين كهنسالي بوده باشد. حضور سيدمحمدرضا مساوات و سيد ضياءالدين طباطبايي در تهران پس از مشروطه از ديگر عوامل مهم وجود اطلاعات كافي در مورد آنها است. میرزا علیآقا جهاد اکبر اگر آنچنان که صدر هاشمی نوشته تا حدود چهل سال بعد انقلاب مشروطه زنده بوده باید در انزوا زندگی کرده باشد که اطلاعات پیرامون اوخیلی کم است.3 همچنین باید توجه داشت که حضور در مجالس بعد از مشروطه از عوامل مهم مشخص شدن سیر زندگی سیاسیون ایران بوده است. بر اين اساس نگاهی کوتاه به زندگینامه صاحب امتیازان اين روزنامه خواهد شد.
1ـ1 سید محمدرضا مساوات مدير روزنامه مساوات
از جمله افردی که نقش مهمی در انقلاب مشروطه داشتند، سید محمدرضا مساوات بود، او که به دلیل روزنامه انقلابیاش به این نام معروف شد. در اصل برازجانی بود و در اوائل عمر نزد نصراللهخان دبیرالملک پسرحاجی محمد حسین خان جبه دار باشی شیرازی ساکن تهران امرار معاش میکرد و در نزد ابوالحسن جلوه حکیم معروف تحصیل میکرد. مساوات درسال 1321ق/ 1281ش به مجمع آزادمردان در تهران پیوست. با تأسیس انجمن ملی در محرم 1322ق/1282ش با رهبری ملکالمتلکمین سید محمدرضا به آن پیوست، وقتی جهانگیرخان صور اسرافیل مدیر روزنامه صور اسرافیل، سید جمال واعظ، از ناطقان بسیار سخت کوش، ملک المتکلمین، یحیی دولت آبادی و برادرش محمد علی در ربیعالاول 322 1ق/1282ش به همراه عدهای از رهبران انجمن ملی مخفی از ترس این که انجمن از طرف جاسوسان دولتی کشف شود 9 نفر را ازبین خود برای سرپرستی و اداره کردن جمعیت انتخاب کردند که مساوات از آنها بود. او در هیات کوچک 5 نفره این کمیته نیز حضور داشت.4 نام محمدرضا مساوات تقريباً در تمام حوداث مشروطه در تهران ذكر شده كه به چند نمونه آن اشاره ميشود: در جریان مهاجرت علما از تهران به شاه عبدالعظیم وقتی بنا به پیشنهاد عینالدوله، سیداحمد طباطبایی برادر سید معروف قرار شد با شاه و صدراعظم ملاقات کند و چون ترس از سستی آزادیخواهان و یا پراکنده شدن متحصنین پیش آمد مساوات که پنهانی به تهرا ن برگشته بود در خانه ملکالمتکلین پیشنهاد کرد که ازهر راهی مانع شوند که میان عینالدوله ومتحصنین بخصوص علما توافق شود.5
بعد از بازگشت علما وآزادیخواهان به تهران، عینالدوله از اعطای حقوق مورد توافق خودداری کرد همین امر موجب شد که کار انجمنها دوباره بالا بگیرد، در درگیری دولت با مردم وقتی دولت شیخ محمد واعظ را زندانی کردند مردم برای آزادی او تجمع کردند در این میان طلبهای به نام سید عبدالحمید کشته شد. چون این اتفاق افتاد مساوات که دربین مردم بود سخت خشمگین شده و قزاقی را کشت.6 با اوجگیری درگیریها بین دولت و آزادیخواهان عدهای از علما به قم رفتند و ماجرای تحصن در سفارت انگلیس پیش آمد اما در این میان آنچه که مردم را به ادامه مخالفت با رژیم تشویق میکرد شب نامهها بود. یکی از مشهورترین این شب نامهها، صبح نامهای بود که توسط مساوات با چاپ ژلاتین در تهران منتشر میشد. این نشریه مخفی که 18 یا نوزده شماره آن با شعار حریت عدالت و مساوات انتشار یافت. محل توزیع خود را کوچه عدالتخواهان خانه آزاد المله تعین کرده بود بهایش نیز تهران، غیرت وحمیت ـ تبریز، رفع ظلم وذلت ـ شیراز، اتحاد جماعت ـ اصفهان، رفع خواب غفلت ـ ... در واقع صبح نامه آخرین شبنامه پیش از مشروطه است. با جانفشانی و تلاش مستمر آزادیخواهان در تاریخ 14 جمادی الثانی 1324ق/ 14مرداد سال 1285 ش فرمان مشروطیت اعلام شد. بعد از اعلام مشروطیت و تشکیل مجلس اول زمانی که بحث از احداث بانک ملی بود صبح نامه ادامه داشت ودر حمایت از تشکیل بانک ملی و ایجاد تحرک در بین مردم، مساوات قلم میزد.7
اما آنچه بیش از همه موجب شهرت او شد درگیری او با شاه بود. ماجرا از آن جا شروع شد که در تاریخ 24 ربیع الاول 1326 مساوات در شماره 21 روزنامه خویش مقالهای با عنوان «شاه در چه حال است؟» رامنتشر کرد. البته پیش از او نیز مساوات در چلوار بزرگی بهصورت نامه، استشهاد نامه آماده کرده و درآن گواهی مردم را درباره بدکاره بودن ام الخاقان خواستار گردید آن رابه بازار فرستاد تا مردم گواهی کنند8. کسروی این گونه تندرویها را عاملی برای نزدیک شدن شاه به روسیه دانسته است.9 آنچه که مساوات نوشته بود موجب شد شاه از مساوات به وزارت عدلیه شکایت کند و محمدحسین میرزا مویدالسلطنه را به عنوان وکیل خود در پی گیری این اعلام جرم برگزید. وزرات عدلیه مساوات را به دادگاه فرا خواند اما او به دادگاه نرفت و گفت: چون اظهاریه رسمی از ورقه رسمی که مطلبی راجع به مدعی علیه وسبب احضار به دستم نرسید دردادگاه حاضر نشد. یحیی دولتآبادی که از رخداد این قضیه ناراحت بوده در کتاب خویش نوشت «ماقصد داشتیم که سعی کنیم که رابطه با شاه را بهبود ببخشیم که مقاله نگذاشت.»10 بسیاری از مشروطهخواهان مساوات رابه دلیل در افتادن باشاه وخراب کردن بیشتر اوضاع کشور شایسته مجازات میدانستند.11 از طرف دیگر ملکالمتکلمین علیرغم نهی دیگران وکالت مساوات را به عهده گرفت. سرانجام نیز با پا در میانی عضدالدوله بزرگ ایل قاجار مسئله خاتمه یافت، محمدعلی شاه نامهای به این مضمون به عضدالملک نوشت: «جناب عضدالملک تقصیرات مدیر روزنامه مساوات هر قدر هم که بزرگ باشد ولی مقام شما برزگتر است. توسط شما را درباره او قبول کردیم من بعد بسپارید از اینگونه کارها نکنند.» 12اما مساوات سر سازگاری باشاه را نداشت ودر شماره 22 خود نوشت شاه با مساوات در جدال و نزاع است چرا؟ و طنز شش پرده ای از فراخوانی مساوات به دادگاه سانسور را ترسیم کرده و نوشت.13 به زودی قرار شد که در خانه عضدالمک رئیس ایل قاجار جلسه ای بر پا کنندکه بین شاه وملیون صلح برقرار کنند. دراین جلسه که درتاریخ 14 ربیع الاول 1326 انجام شد ملیون خواستار اخراج چند تن از مجرمين و مستبدین بودند. شاه نيز خواستار تبعيد چند تن منجمله مساوات بود، در روزهای پر آشوب تحصن در مجلس مساوات همراه باسایر ملیون در مجلس بود. روز به توپ بستن مجلس (23 جمادی الاول 1326) مساوات توانست بگریزد.او دوران استبداد صغير را در تبريز سپري كرد. 14
در مجلس دوم مساوات عضو دمو كراتها بود و زماني كه مجلس دوم با التيماتوم روسيه تعطيل شد و بسياري از سياسيون به مركز ايران گريختند مساوات هم جزو آنها بود. تا تشکیل مجلس سوم در تاریخ 17محرم 1334 ق / 14 آذر 1293ش، که مساوات به عنوان نماینده مردم تهران وارد مجلس شد زمانی طولانی از قتل عام تبریز و رشت، به توپ بستن مشهد تبعید آزادیطلبان از تهران و بسیاری دیگر بود اما مجلس سوم هم زمان بود با جنگ جهانی اول و مشغله بزرگ این مجلس تکلیف ایران دراین جنگ بود. مساوات در این دوره نیز عضو دموکراتها به رهبری سلیمان میزرا اسکندری بود آنچه که از سید محمد رضا یاد شده در ارتباط با دموکراتها است، چنانکه در استیضاح کابینه عینالدوله وقتی ستاره ایران نام استیضاحکنندگان را مینویسد مساوات جزو آنان است. عمر مجلس سوم بسیار کوتاه بود زیرا از ترس اشغال تهرا ن قرار بود که پایتخت از تهران به اصفهان تغییر کند بسیاری از نمایندگان از تهران به قم رفتند مجلس از اکثریت افتاد و در تاریخ 6 محرم 1334 تعطیل شد در واقع بلافاصله بعد از آغاز جنگ جهانی اول دموکراتها و اعتدالیون کمیته مقاومت ملی را بر پا کردند، ریاست این کمیته با چهار رهبر حزبی سلیمان اسکندری، مساوات، سید حسن مدرس و میرزامحمدصادق طباطبایی بود. کمیته نخست درقم تشکیل شد اما وقتی روسها آن شهر را اشغال کردند به کرمانشاه رفتند و در صفر 1334 /1294 ش دولت موقت با ریاست نظامالسلطنه مافی در کرمانشاه تأسیس شد از طرفی سر پرسی سایکس پلیس جنوب را برای حفظ منابع انگلیس در جنوب به وجود آورد و با حمایت همین گروه بود که دولت موقت از بین رفت وبرخی از اعضا مجبور به تر ک ایران شدند اما مساوات ایران را ترک نکرد و بعد از پایان دوران فطرت با افتتاح مجلس چهارم به عنوان نماینده مردم تهران وارد مجلس شد، و وقتی در کابینه مشیرالدوله ( معرفی 23 جمادی الثانی 1340 ) بین او سردار سپه وزیر مقتدر جنگ اختلاف افتاد مساوات و نصرتالدوله سعی کردند آنها را با هم به صلح بیاورند اما مشیرالدوله نپذیرفت و استعفا داد.15 مساوات در سالهای پایانی عمر به عنوان نماینده تهران وارد مجلس پنجم شد و در تاریخ 7 شهریور 1304ش/1344 ق درگذشت.
سیدمحمدرضاشیرازی که بعد از چاپ روزنامه مساوات به این نام مشهور شد. اولین شماره روزنامه خود را از تاریخ 5رمضان1325 تا آخر ربيع الثاني 1326 (21 مهر 1286 تا دهم خرداد 1287ش/ 13 اكتبر 1907 تا 31 مه 1908م.) در بيست وپنج شماره در چهارده ماه بعد از افتتاح مجلس اول منتشر کرد. شماره اول روزنامه در مطعبه سربي حقوق چاپ شد. محيط طباطبايي معتقد است كه چون اين مطبعه مربوط به فراموسون هاي منشعب از مجمع آدميت بود مساوات محل چاپ را عوض كرده و روزنامه را در چاپ خانه شرقي كه از آن شيخ الملك سيرجاني بود، چاپ كرد.16 روزنامه مساوات در تبریز نیز در دوران استبداد صغير منتشر شد. اولین شماره آن در تاریخ 7 محرم 1327 بود که در واقع شماره 26 روزنامه مساوات تهران بود مساوات تبریز در هشت صفحه به قطع شش و سه چهارم در دوازده اینچ بود.
1ـ2 ناظم الاسلام کرمانی مدير روزنامه كوكب دري
تاریخ کرمان در عصر سلسله قاجار، تاریخی خاص و قابل توجه است چه از آن جهت که سر سلسله قاجار در کرمان ستم کرد و البته نویره او ناصر الدین شاه نیز توسط یک کرمانی کشته شد. از سوی دیگر حضور مردی آزادی خواه به نام میرزا آقاخان کرمانی که در نشر عقاید سید جمالالدین اسدآبادی و بیان ستم وظلم حکومت از سر آمدان شهدای این دوره است ناظم اسلام نیز به جهت خدماتی که به لحاظ نگارش آثار متعدد و بویژه تاریخ بیداری ایرانیان کرده است از جمله اهالی بنام کرمان است.
او در سال 1280 ق/ 1241 ش در کرمان متولد شد پدرش روحانی نبود و او تا سن بیست سالگی صرف و نحو و حساب را خوانده بود. محمد در نزد میرزا عبدالحسین بردسیری یا همان میرزا آقا خان کرمانی نویسنده معروف و مقتول به تحصیل منطق شرح اشارات کرد و فقه و اصول را نیز در نزد شیخ ابو جعفر مجتهد خوانده بود. در بيست و هشت سالگی به اصفهان و تهران مسافرت نمود و در محرم سال 1309 ق/ 1256ش وارد تهران شد. او نیز در تهران مانند سید محمدرضا مساوات در کلاس میرزای جلوه حضور يافت.17
بعد واقعة رژی ناظمالاسلام کرمانی به موضوع نوخواهی توجه خاص داشته است. نویسنده زندگینامه ناظمالاسلام کرمانی معتقد است که علاوه بر خصوصیتهای ذاتی محمد ناظم اسلام که به ستمهای سلسله قاجار به ایران به ویژه کرمان توجه خاص داشت. معاشرت او با میرزا آقاخان و میرزا احمد مشرف کرمانی که از آزادیخواهان کرمان بود، در این موضوع بیتأثیر نبوده است خاصه آن که در تهران نیز با مجتهدین مخالف با استبداد حشر و نشر داشت.
اندکی بعد ناظمالاسلام با سید محمد طباطبایی آشنا شد و از شاگردان ویژه او شد و در حدی که وقتی مدرسة اسلام را مجتهد معروف تأسیس کرد؛ مديريت مدرسه را به پسرش محمدصادق و ناظمی آن را به میرزا محمد کرمانی داد و اين شغل صفت مشخصة او يعني ناظم اسلام شد. این لقب را از میرزا علی اصغرخان اتابک برای او گرفته بودند. ناظم اسلام در مدرسه اسلام هم تدریس میکرد و هم به تألیف و تصنیف کتابهای مختلف پرداخت.18
چنان که از کتابهای مشروطه بر میآید ناظم اسلام جزو انجمنهای سری بوده است پس از تأسیس مشروطیت در مجلس اول نماینده بود. ضمن آن که در زندگی شخصی نیز ازدواج کرده و صاحب همسر و فرزند نیز بوده است. در دوره استبداد صغیر اگر چه گفته شده که دچار مضیقه مالی بسیار شدیدی بوده است اما چندان هم دچار مشقات و شکنجه نشد.19
پس از استقرار دوباره مشروطه نظامالاسلام به کرمان باز گشت و در عدلیه مشغول به کار شد.در اواخر عمر نیز که به منبر میرفت به شدت معترض به پریشانی اوضاع و ستم به مردم بود او از خصلت رک گویی بر خوردار بود که خواص و عوام هیچ کدام خوشایندشان نبود و بالاخره نیز در تاریخ صفر 1337مطابق با آبان 1297 شمسی در اپیدمی آنفلوانزای آن سال در سن پنجاه وهفت سالگی در گذشت و در مقبره سید علویه کرمان مدون شد.20
کوکب دری از 25 محرم 1325 به صورت هفتگی با نگارش سنتي آغاز به انتشار کرد ولی در محل انتشارش نامرتب بود آخرین شمارة موجود این روزنامه شماره 13 سال چهارم است که در پانزدهم جمادیالاول 1326 به چاپ رسیده است (بیست اسفند 1285 تا 25 خرداد 1287 / و دهم مارس 1907 تا پانزدهم ژوئن 1908 )21 باید توجه داشت ناظم السلام در تاریخ بیداری ایرانیان نوشته است انجمن مخفی از او انتشار مجدد نوروز تکلیف میکند او پس از مدتی میپذیرد وقرار میشود که نام روزنامه کوکب دری باشد.22 روزنامه نوروز، روزنامه ای با چاپ سنگی بود که در سال 1320 ق با مدیری ناظم اسلام تبریزی و نویسندگی میرزا کاظم خان کرمانی در طهران تأسیس و یک سال ونیم هم چاپ میشد. بنابراین وقتی کوکب دری چاپ شد نام نوروز به خط ریز در بالای کوکب دری در سرلوحه نوشته میشد وآغاز آن از سال سوم بود یعنی سال اول و دوم روزنامه همان دورة انتشار نوروز است.23 محيط طباطبايي معتقد است كه در روزنامه كوكب دري جاي سرانگشت ارشدالدوله و عليخان كرماني دوست ناظم اسلام به چشم ميخورد.24
1ـ3 محمد صادق تبریزی مدير روزنامه خورشيد
از زندگانی محمدصادق تبریزی اطلاعات چندانی در دست نیست.او متولد تبریز بود و به احتمال قریب به یقین در سال 1295ش /1334 ق در مشهد وفات یافت. او ناظم پست خانة خراسان بود و در ابتدا به همراه ادیبالممالک روزنامه ادب را در خراسان چاپ میکرد. موضوع همراهی او در صفحه هشت شماره اول این گونه ذکر شده است.
چون آقا میرزا صادق خان ناظم سابق پستخانه مبارکه خراسان در این مقدس شریک وسهیم بالسویه است از این تاریخ ایشان را معاون اداره دانسته و امیدواریم که انشاالله با دستیاری چنین معاون محترم غیرتمندی از عهده خدمات شایسته وطن برآئیم.25
به گزارش روزنامههای تهران، خورشید و مدیر آن پیش از کودتا نیز با خشم استبدادیان روبه رو شدند حبل المتین در مورد او نوشت:
جمعی حشرات و رجاله به خانة معزی الیه ریخته پیرمرد بیچاره را با نهایت وحشیگری و رذالت به انجمن همت بعنی مجمع شرارت و خباثت برده از هر گونه رذالت فرو گذاری نمینمایند.26
روزنامه خورشید از بیست ویکم محرم سال 1325 تا اخر ربیعالاول سال 1326 منتشر شد و پس از استبداد صغیر تا اواسط 1329 ق به انتشار خود ادامه داد (چهاردهم اسفند 1285 تا پاييز 1290/ 5 مارس 1907 تا پاییز 1911)27 خورشید در هشت صفحه بقطع وزیری در مطعبه سربی دارالطباعه طوس میر مرتضی الموسوی طبع و توزیع میشد. روزنامه خورشيد از شماره شش از چاپ سنگي خارج شده و از شماره هيجده مطابق نوشته خود روزنامه به جاي هفتهاي يك بار، هفتهاي چهار مرتبه در يك ورق معمولي چاپ شده است روزنامه خورشيد روزنامههاي ديگر كشور مانند وطن، معارف، انجمن تبريز، نداي اسلام و جهاد اكبر را نيز تبليغ ميكرده است. مطابق با نمونههاي موجود در سال سوم تصوير خورشيد از سر لوحة روزنامه برداشته شده است و در عوض در ميان حروف آن كلمات اتفاق، عدالت و ترقي چاپ شده است.28
1ـ4 سید ضیاء الدین طباطبایی مدير روزنامه نداي اسلام
سيد ضياءالدين طباطبايي از مادري شيرازي و پدري روحاني اهل تبريز در سال 1270؟ ش در شيراز متولد شد در ده ماهگي يا دو سالگي به تبريز رفت و تا 13سالگي تحت مراقبت معلمين خصوصي در خانه پدري مشغول تحصيلات مقدماتي بود ازاين سال تا 15 سالگي بين شيراز و تهران چندين مسافرت داشته و به تحصيل علوم جديد پرداخته در مدرسه ثريا نيز زبانهاي فرانسه و روس ياد ميگرفت.29 هدايت الله حكيم الهي نوشته است كه او پيش از چاپ نداي اسلام روزنامه اي با نام اسلام را چاپ كرده است.30 بهرحال از قراين بر ميآيد كه او بين چهارده تا هفده سالگي بوده كه روزنامه نداي اسلام را چاپ كرده است.
پدرش سيد عليآقا يزدي و و پسرعمش سيد محمد طالب الحق از روحانيون مخالف مشروطه و نزديك به دربار قاجار بودند. سيدضياء پس از انتشار 35 شماره از نداي اسلام مجبور شد كه روزنامه را تعطيل كند به تهران برود. در ماجراي توپ انداختن به سمت محمدعلي شاه سه نفر در بازار به اين اتهام دستگير شدند؛ طباطبايي هم كه مورد سوءظن بود خواست كه به سفارتهاي عثماني يا انگليس پناهنده شود كه او را نپذيرفتند و او شش ماه را در سفارت خانه اتريش سپري نمود.31
اگرچه پدرش از مخالفين سرسخت مشروطه بود اما او آنچنان به پدر فشار آورد كه در دوران استبداد صغير سيد علي يزدي به جانبداري از مشروطه پرداخت. سيدضياءعضو كيمته ستار بود و به عنوان رابط بين مجاهدين گيلان و كميته ستار فعاليت ميكرد. بعد از استقرار دوباره مشروطه از تاريخ هفتم مهر 1287 روزنامه شرق را با مديريت خود به زبانهاي فارسي و فرانسه منتشر ساخت پس از لغو امتياز آن از 15 مهر ماه سال بعد روزنامه برق را به جاي آن منتشر ساخت در ماجراي قرارداد 1919م طرف مشورت محرمانه وثوقالدوله رئيس دولت وقت بود. او با اين قرارداد موافق بوده و از آن حمايت كرد. در زمان همين دولت درسال 1298ش /1337ق به رياست هياتي براي مذاكره با حكومت قفقاز به آنجا رفت 32
سوم اسفند 1299/1339ق از اعضاي اصلي كودتايي بود كه به زودي قدرت را از قاجارها سلب و به خاندان پهلوي منتقل كرد. حكم نخست وزيري او كه به زور از احمدشاه گرفته شده بود 90 روز بيشتر دوام نياورد و كابينه او كه به كابينه سياه معروف شد در اولين اقدام خود بسياري از دولهها و سلطنهها و البته بسياري از رجال سياسي ديگر را هم زنداني نمود. از جمله اشرافي كه سيد با او درگير شد قوامالسلطنه برادر وثوقالدوله بود. سيد در تاريخ 12 فروردين 1300 محمدتقيخان پسيان را به كفالت ايالت خراسان منصوب كرد و دستور داد كه قوامالسلطنه را دستگير كرده و به تهران اعزام كند. بهرحال فشارهاي رضاخان كه نقش رهبر بخش نظامي را بازي ميكرد و مشاجرههايي كه بين نخست وزير و شاه وجود داشت پرده ديگري از اين نمايش نامه از پيش نوشته شده را كنار زد و سيد در 24 مه 1928 از كار بركنار شد و با يك اسكورت مسلح از طريق عراق به خارج رفت و تا سال 1322 ش به كشور بازنگشت.33
او تا سال 1322 در فلسطين ظاهراً به امور مزرعه داري مشغول بود در هفتم مهر همين سال به كشور بازگشت و از يزد نماينده مجلس شد. دكتر مصدق كه در زمان كودتاي سوم اسفند حاكم فارس بود و به شدت به احمدشاه به خاطر امضاي حكم نخستوزيري سيد ضياء اعتراض كرده بود بسيار تلاش كردكه اعتبارنامه او راي نياورد، دكتر مصدق او را به خاطر كودتاي 1299، اعمال كابينه سياه، دستگيري بسياري از رجال و ارتباطش با انگستان مورد اعتراض قرار داد؛ هرچند اعتبار نامه او راي آورد.34
انگلوفيل بودن او آنقدر مشخص بود كه كه سفير آمريكا در زمان بازگشت او نوشت «انگليس بايد خيلي تلاش كند تا شاه را نسبت به بازگشت او راضي كند.» 35 او در اين زمان روزنامه رعد امروز را چاپ كرده و حزب اراده ملي را نيز تأسيس نمود. درسال 1325ش به دستور احمد قوام رئيس دولت وقت كه در ماجراي نفت شمال دست به سوي حزب توده دراز كرده بود، مدتي سيد ضياء را زنداني كرد اما زماني كه لازم بود او را آزاد كرد. او در سالهاي بعد در روزنامهاش عليه مصدق و حزب توده با هم مينوشت. از سال 1330 كه عمدتاً در ملك خود به مهمانانش چاي نعنا ميداد36 به ظاهر گوشهنشين در سعادتآباد بود و مرگ او در همين ده 1330 اتفاق افتاد. آبراهاميان معتقد است كه مرگ او در كنار مرگ علم درسال 1348 از موجبات كم شدن مشاوران دانا و عاقل از كنار محمدرضا شاه است.37
روزنامه نداي اسلام از بيستم محرم 1325 تا 29 شوال همان سال (14 اسفند 1285تا 15آذر 1286 /5 مارس تا 6 دسامبر 381907) در شيراز انتشار يافت و طرز انتشارات در ابتدا دو شماره و در شماره هاي آخريك شماره در هفته بود، گفته شده سردبير پيش از انتشار اين روزنامه، روزنامه ديگري با نام اسلام نيز منتشر ميكرده است سرچشمة اين پندار هدايتالله حكيم الهي فريدني است.39 نداي اسلام چاپ سنگي داشته و صفحات آن بين 4 تا 8 صفحه بوده است 40
1ـ5 ميرزا علي آقا مدير روزنامه جهاد اكبر
ميرزا علي آقا معروف به جهاد اكبر توسط محمد صدر هاشمي اين گونه معرفي شده است. از خاندان فضل و دانش و اعمام او همه از فضلا و دانشمندان اصفهان به شمارند. جهاد اكبر مدتها در وزارت دادگستري مدعي العمومي عدليه اصفهاني و زماني هم رئيس دادگستري يزد بوده است.41 گويا در اواخر عمر نيز ازدواج كرده اما صاحب فرزندي نشده است. جهاد اكبر در 24 فروردين 1325 پس از چند روز كسالت در اصفهان درگذشت و جسد او در تخت فولاد در تكيه كازروني تاجر مشهور اصفهان دفن شده است.
روزنامه هفتگي جهاد اكبر از شش محرم 1325 تا ششم رجب 1327 (28 اسفند 1285 تا 2 تير 1288 / 19 مارس 1907 تا24 ژوئيه 1909 )42 به چاپ رسيد ه است و شماره آخر آن شماره بيست ودوم سال دوم آن است. گفته شده كه مجدالاسلام كرماني وقتي در اصفهان بوده با اين روزنامه همكاري ميكرده است.
بخش دوم: تحليل مطالب روزنامهها
در سال 1325 ق / 1286 ش، 77 روزنامه در كشور چاپ ميشد كه 48 روزنامه در پايتخت و 8 در اصفهان و 7 در رشت و سه تا در همدان و شهرهاي مشهد، شيراز، يزد، كرمانشاه، اروميه و انزلي هر كدام يك روزنامه داشتند.43 از آنجايي كه مجلس اجازه داده بود. «روزنامهنويس وتماشاچي مطابق نظام نامه داخلي مجلس حق حضور و استماع دارند، بدون اين كه حق نطق داشته باشند... لهذا عموم روزنامه جات مادامي كه مندرجات آنها مخل اصلي از اصول اساسيه دولت و ملت نباشد مجاز و مختارند كه مطالب مفيد و عامالمنفعه را همچنان مذاكرات را... به طبع رسانيده و چاپ نمايند.» 44بنابراين روزنامهها به قانون، عدل، مذاكرات مجلس، تعليم و تربيت، تمدن جديد، روابط خارجي، عبرت از كشورهاي موفق مثل ژاپن، تذاكر مفاخر قديم، دعوت به اتحاد و اتفاق و معرفي سياستهاي روس و انگليس پرداختند و درگيري بسياري بر سر مطالب روزنامه پيش آمد كه محيط طباطبايي معتقد است: «نقصان تجربه و معرفت به موازين نظام حكومت بر مردم در روش كار رژيم مشروطه در دو سوي مستبد و مشروطه هر دو طرف را (مردم ـ دولت ) به زياده روي در اظهار احساس و مبالغه در مطالبهي حقوق و سرسختي در حفظ خودكامگي وخودسري وسبك سري و مقابله با وضع جديد و تقاضاهاي بيسابقه كرد.»45 بر اين اساس به بررسي و تحليل روزنامههاي مطرح شده در بخش زير ميپردازيم.
2ـ1 تحليل مطالب روزنامهها پيرامون مسائل سياسي ايران
در نظام مشروطه شاه اولین کسی بود که باید قانونمند میشد. درواقع علت اصلی دشمنی محمدعلی شاه با نظام جدید حد وحدودی بود که این نظام برای او قرار داده بود، از ميان اين روزنامهها مطبوعات شهرستاني به حقوق شاه بيشتر احترام ميگذاشتند جهاد اكبر، كه ميتوان گفت يك روزنامه ميانه رو است و تند روي در زمينه سياسي از او ديده نميشود پيرامون موضوع شاه در تقسيم قدرت سلطنت را به سلطنت مستقله و سلطنت مشروطه تقسيم كرده و از آنجايي كه هدف اجراي عدالت توسط سلطنت مستقله و شاه امكان اجرا ندارد، سلطنت مشروطه را بهتر ميدانست.46 کوکب دری نيز مطبوعاتی که به شاه ایران توهین میکردند را دشمن ایران و اسلام دانسته و معتقد است که احترام به شاه بر همه واجب است. 47 اما نداي اسلام براي شاه حدود تعيين ميكرد درحالي كه روز تولد محمدعلي شاه عكسي از او را چاپ كرد در مورد سلطنت عقيده داشت: «سلطنت مشروطه يعني از شاهنشاه گرفته تا فرمانها و ظابطها و عاملها از پيش خود براي احدي حكم يك جرعه آب نفرمايند وديناري نگيرند.»48 همة این روزنامهها وقتی خطا وخیانتی از جانب شاه در قبال مشروطه میدیدند آن را به حساب دشمنان شاه و ملت که در دربار بودند گذاشته و از شاه میخواستند که آنها را از خود دور کند.اما رویه مساوات با همه این مطبوعات متفاوت بود. اگر چه در ابتدا شاه را پدر خطاب کرده اما وقتی با گذشت زمان مخالفتش با مجلس و نمایندگان تندتر شده قلم خود را رو به شاه کرده و به سختی از او یاد میكرد. مساوات در این راه تا آنجا پیش میرود که با چاپ ترجمة یک مقاله درباره جمهوریطلبان پرتغال به ادامه کار مجلس بدون شاه اشاره کرده و بحث حکومت جمهوری را مطرح میکند.49 این مطلب در شمارهای چاپ شد که مقاله مشهور شاه در چه حال است به عنوان سرمقاله در آن چاپ شده بود، مقالهای که موجب شکایت محمدعلی شاه از مساوات به وزارت عدلیه شد. مساوات در اين مقاله نوشت:
كجا اسلام اجازه ميدهد كسي كه از سر شب تا صبح دم اثر مواد الكي قواي دماغيه اش را از جاده اعتدال منحرف و از استقامت فعل انساني منفعل باشد مسلط بر اعراض و نواميس مسلمين گردد. انصاف را شاه حاليه ايران واجد درجه اولاي از اسلاميت هست؟ چه وقت شریعت رخصت میدهد کسی که سراپا انباشتهی شهوت و غضب و حرص و طمع است مالک جان ومال بندگان خدا باشد.50
بدون شک اگر حمایت روحانیون و رهبری آنان نبود انقلاب مشروطه به پیروزی نمیرسید اما هم دلی و همراهی روحانیون و روشنفکران که انقلاب ایران را به پیروزی رسانید از ابتدا در درون خویش دچار اختلافاتی بود که هدف مشترک محدود کردن استبداد و جلوگیری از استعمار موجب شد که اختلافات آشکار نشود. اما وقتی که قرار بر تشکیل مجلس و تصویب قوانین شد دو دستگیها بروز نمود. بیشتر مسائل بر سراختلاط قوانین شرعی وعرفی بود. به تدریج مخالفین که خواسته خود را در قالب مشروطه مشروعه بیان میکردند مشروطهخواهان را مرتد، ظاله، کافر و بابی دانسته و در مقابل مشروطهخواهان نیز با تقسیم اسلام به دو شاخة ترقیخواه و استبدادی مخالفین رادر دسته دوم قرار داده و به سرزنش آنان پرداخته و آنان را پولپرست، رشوهگیر و دستیار مستبدین میدانستند. این دو دستگیها در تهران بیشتر نمایان بود. این وضعیت در شهرستانها بسته به نوع رهبری مردم در آشنایی و حمایت از نظام جدید مشروطه کاملاً متفاوت بود به این نکته باید دوری و نزدیکی به پایتخت را هم افزود. بسیاری از مردم مشروطه خواه نیز به شدت نگران حفظ اسلام بودند کوکب دری به همین دلیل از شماره نه سال اول خویش تا پایان آن سال در تمام شمارهها به جای سرمقاله به بحثهای پیرامون قوانین اسلامی پرداخته و آنها را شرح داده است.51 در مورد آیتالله شيخ فضلالله نوري نيز بدون آوردن اسم در چند مقاله مسلسل درگفتگويي با نام «پير و برنا» به مخالفتهاي او پرداخته و آنها را شرح داده است.52 روزنامه خورشید که در مشهد یکی از مذهبیترین شهرهای ایران به چاپ میرسید به بحثهای مذهبی نپرداخته است مگر وقتی که ماجرای مهاجرت آیت الله شیخ فضلالله نوری به حرم عبدالعظیم پیش آمده است. آيت الله نوری و همراهانش برای علمای مشهد نامه فرستاده و از آنها درخواست همکاری و همیاری کردهاند. خورشید تمام این نامهها، مذاکرات انجمن معدلت پیرامون این موضوع، پاسخهای علمای مشهد در عدم همکاری با مهاجرین عبدالعظیم و بالاخره فتواهای علمای مشروطهخواه تهران را به دقت چاپ کرده است.53 گویا قصد ناشر این بوده که انتخاب را به عهده خوانندگانش بگذارد. جهاد اكبر نيز از استبداد دندانشكني ياد كرده كه استفاده از حربة دين عليه مخالفان است.54
اما مساوات درمورد روحانيون آنها به دودسته تقسيم ميكند، موافقين مشروطه كه از آنها ميخواهد در مورد انتخابات، ايجاد بانك ملي، رفع مشكلات شهرها به مردم كمك كرده و همياري كنند و روحانيون مخالف مشروطه كه از آنها با عنوان روحانيون عالم نما ياد كرده و عليه آنها خيلي بد مينوشت. او عليه شيخ فضلالله نوري نوشت: «شيخ نوري با حسن دپوري چه فرقي دارد آيا در ايران هنوز بايد كفش و كلاه مورد ملاحظه باشد.»55
اگر تشکیل مجلس وتنظیم قانون اصلیترین محور انقلاب مشروطه بوده، بحث وزرا و وکلا وظایف و نحوه انتخابشان مهمترین بخش مطبوعات آن عصر محسوب میشد. همة روزنامهها ضمن اشاره به وظایف و حدود اختیارات وزیران در حکومت مشروطه و بیان این مطلب که وضعیت دولت مشروطه با دوران استبداد تفاوت کلی دارد، همگی از خرابی اوضاع کشور گله مند بوده و یکی از رسالتهای مطبوعات را خبر رسانی پیرامون دانستهاند و البته بیشتر روی سخنشان با توجه به وضعیت کشور رو به سه وزیر وزیر مالیه، عدلیه و داخله56 بود. وکلا که نمایندگان انتخابی مردم محسوب میشدند یکی دیگر از موضوعاتی بودند که مطبوعات به آنها میپرداختند.57 مساوات وقتی که تصویب نظامنامة مجلس به طول میانجامد آنها را تهدید میکند که اگر بعد از یک ماه از زمان چاپ مقالهاش این نظام نامه به تصویب نرسد نام و سابقه زندگی برخی از وکیلان را در روزنامهاش چاپ میکند.58 هدف این روزنامه چنان که خودشان هم ذکر میکند این است که بگوید تقدس نظام مشروطه الزاماً مقدس بودن وکلا را به دنبال ندارد و گرفتن ایراد و برکناری وکلای و وزرای خائن از مشخصات یک نظام مشروطه است.59 این درحالی است که مطبوعات شهرستانی آنقدر سرگرم انتخاب وکیل مناسب برای شهرشان هستند که اصولاً به این بحثها نمیرسند چنان که اهالی شیراز، کرمان، مشهد تا روزهای پایانی مشروطه اول پیرامون این موضوع قلم زدهاند.60 چنانكه از نظر جهاد اكبر مجلس«منبع خير و سعادت و سرچشمه صلاح و ترقي وتمدن وثروت است.» 61 بنابراين در سال اول يك سوم مطالب اين روزنامه در مورد مجلس و قانون گزاري است.
2ـ2 مقايسه موضوعات اقتصادي مطرح شده در روزنامهها
اگر نگوییم که ریشه اصلی رخداد انقلاب مشروطه مشکلات مالی بوده اما این موضوع پذیرفته شده است که شکستهای پیاپی دولتهای ایرانی عصر قاجار نه تنها بخشهای وسیعی از ایران را تفکیک کرد که موجب ورشکستهای سنگین اقتصادی شد بر موجبات ویرانی اقتصاد ایران باید امتیازات به دول بیگانه را افزود آنچه که به دنبال خویش حضور بیگانگان در بخشهای کلیدی اقتصاد مانند گمرک را داشت. همة این مشکلات برای دولت مشروطه به میراث گذاشته شد و از بزرگترین موضوعات مورد بحث در نهضت شد بنابراین هر کدام از مشروطهخواهان با توجه به موقعیت، رتبه و مرتبه سیاسی و اجتماعی و حتی مکانی پیشنهاداتی را برای رفع مشکلات اقتصادی داشتند. مشروطهخواهان تهران که به رویدادهای مجلس و لوایح اقتصادی تصویب شده درآن نزدیک بودند بیش از همه دل به کمیسیون مالیه بسته و خواستار برکناری بیگانگان بخصوص بلژیکیها از گمرکات بودند بانک ملی نیز از دیگر امیدهای دولت جدید و وابستگانش بود. انعکاس این خواستهها در مطبوعات تهران بسیار گسترده است اما در شهرستانها با توجه به نوع فعالیت اقتصادی مردم وموقعیت جغرافیای پیشنهادات اقتصادی متفاوت بود.
در مورد اوضاع مالی و اقتصادی کشورآنچه که به وزیر مالیه مربوط بود هر روزنامهای با توجه به نوع اندیشه و موقعیت مکانی خویش وزیر مالیه را به یکی از مشکلات توجه میداد. مساوات که در تهران بود و منشا بسیاری از خرابیها ی اقتصادی را در وجود خارجیها در گمرکات میدانست 75/9 مطالبش را به این مسئله اختصاص داده و مکرراً درباره وضعیت بد گمرکات اشاره کرده و خواستار اخراج بلژیکیها از آنجا شده است.62 درحالی که این نگاه در شهرستانها کاملا متفاوت است جهاد اکبر روزنامه اصفهانی سر حمایت از صنایع داخلی بخصوص پارچه بافی دارد که صنعت در حال نابودی اصفهان محسوب میشد او در این راه تا آنجا پیش رفت که از شاه خواست خود را ملبس به لباس ایرانی کند آنجا که نوشت: «ملبوس ایرانی را به قامت قیامت آسا و اندام رعنای خویش مفتخرومایه سرفرازی فرمایند و عموم رجال وخدم و حشم را به این وطن دوستی و دولتخواهی امر محتوم فرمایند.»63 کوکب دری نیز همین دعوت را از شاه میکند و از او میخواهد برای حضور در جشن نخستین سالگرد مشروطه البسه ایرانی بپوشد.64 این روزنامهها خواستار رشد صنعت و تولید قند، چای، پارچه هستند، علت اصلي خريد كالاي خارجي توسط مردم را ناداني و ناآگاهي ميدانند جهاد اكبر با قلم متين خود در مقالهي مسلسل با نام «تمنا» از مردم ميخواهد كه به براي «ترقي وطن و حفظ بيضه اسلام» همه خواستار رفتن به تهران نباشند بلكه در شهرهاي خود به فعاليتهاي مفيد اقتصادي بپردازند دريك مورد جهاد اكبر راهآهن، تهيه كشتي هم توجه دارد وحتي به صنعت نو پاي نفت اشاره كرده و ميگويد نفتمان را بايد خودمان استخراج كنيم.65 بنابراین از همة مردم میخواهند که از صنایع داخلی استفاده کرده و حمیت و اتفاق خود را برای رشد صنعت قرار دهند در این بحث به لزوم وجود متخصص داخلی که باید تربیت میشد نیز بسیار اشاره شده است. هر چند به دلیل عدم رشد صنایع بحث کارگران کمتر مورد توجه روزنامههای شهرستانی بوده البته روزنامه مساوات به دلیل نوع تفکر خویش به این موضوع توجه داشت.
اصلاح بودجه که مهمترین دغدغه سید محمدرضا مساوات در زمینه اقتصادی بوده که چندین شماره از روزنامه خویش را به این موضوع اختصاص داده است. این حساسیت در بین روزنامههای شهرستانی دیده نمیشود. علت این حساسیت را باید در نزدیکی مساوات به مجلس و بحثهای پیرامون کمیسیون مالیه دانست. اين موضوع آنقدر براي مساوات مهم است كه گزارشهاي كميسيون ماليه در باره مسائل اقتصادي و مالي را درج ميكرد.66
مشکل اقتصادی بسیار مهم دیگر مردم ایران در طول تاریخ بحث نامنظمی مالیاتها و تکرر مالیاتگیری در طول یک سال بود، روزنامه مساوات به این مقوله اشاره نداشته و از آن اغماض کرده است اما مطبوعات شهرستانی به این مشکل بسیار پرداختهاند. چنانکه خورشید که در خراسان چاپ میشد و تقریباً تمام اخبارش درباره شهرستانهای استان خراسان است در اکثر شمارههای سال اول خود به این موضوع اشاره کرده است هرچند در شش شماره در زیر نویس رساله علم اقتصاد را به چاپ رساند اما بحث منطقی در این باره ندارد.67 این روزنامه که کمتر به صنعت اشاره کرده عامل اصلی خرابی را در مالیاتهای مکرر جستجو میکند. تعداد لگرافاتی که از شهرستانها دراین باره چاپ کرده نشان دهنده میزان توجه سر دبیر به این موضوع است. بحث تیول و بازگشت آن به دولت که از نغمههای دولت جدید مشروطه به حساب میآمد از دید روزنامههای شهرستانی مثل جهاد اکبر و کوکب دری پنهان نمانده آنها ضمن بیان معایب وجود تیول به این مسئله نیز پرداختهاند که اگر قراربه بازگشت تیول باشد باید به نوعی عمل شود که بیش از آن به مردم فشار وارد نشود.68 این موضوعی بود که روزنامه مساوات که در پایتخت چاپ میشد، به آن نپرداخته است.
ایجاد بانک ملی و رهایی از نیاز به استقراض بیگانه که ملت ایران آن را از اصلیترین دلایل بیثباتی کشور و وطنفروشی دولتهای پیشین میدانست تنها موردی است که همة مطبوعات مشروطهخواه درباره لزوم تشکیل آن متفق هستند و در موارد بسیاری به آن پرداختهاند.69
2ـ3 بررسي موضوعات اجتماعي و فرهنگي در اين روزنامهها
مطبوعات عصر مشروطه کمتر به مسائل فرهنگی یا اجتماعی توجه داشتند. برای این امر دلایل متعددی ذکر شده که مهمترین آن اشتغالات سیاسی متعددی بود که مشروطهخواهان داشتند. اما یکی از اموری که از حوزة سیاست خارج بود و توانست از جایگاه خوبی در مطبوعات عصر مشروطه برخوردار شود، بحث مدارس و تعلیم و تربیت بود. مساوات به این مسئله اصلاً توجه ندارد اما جهاد اکبر نیز بر لزوم گسترش مدارس برای درک و فهم بهتر و بیشتر مشروطه تأکید دارد و با اشاره به کمبود وسایل آموزشی در مدارس اصفهان این آموزشگاها را بیشتر شبیه به مکتبخانه میداند تا مدرسه. در همین زمینه این روزنامه که رویه کاملاً مذهبی دارد از مردم میخواهد که مانع فرستادن فرزندانشان به مدارس غیر مسلیمن شوند و این کار را مایه ایجاد فساد در جامعه اسلامی میداند. او به حمایت دولت از تأسیس مدارس به سبک جدید اشاره کرده و از مردم میخواهد که دراین زمینه همراهی بیشتری با دولت نمایند.70 روزنامه خورشید بعد از افتتاح مدرسه رحیمیه در مشهد به انتشار اخبار مربوط به آن پرداخته و از تأسیس مدارس جدید حمایت کرده است.71 نداي اسلام نيز از جنبه اسلامي به قضيه پرداخته و با اشاره به اين كه پيامبر اسلام نيز از دانش ايرانيها و روميها در غزوات بهره ميبرد، نداي اسلام معتقد است كه بايد از ژاپن معلم آورد كه بيضررتر از كشورهاي ديگر است.72 این روزنامه معتقد بود که در تنظیم امور مالی، آموزشی و شهرسازی و غیره باید از دانش غربیها بهره برد بنابراین نوشت: «در تنظیم دستگاه ویران از امور مالیه داخله وخارجه و معارف و معادن و طرق و شوارع و غیره که نتيجة افکار چندین صد سالة چندین کرور دانشمندان است در امور خود محتاجتریم بر دانستن نتيجة افکار و قوانین اهل فرنگ تا مطابق احتیاجات خود از آنها اخذ نماییم.» 73
در بین مسائل فرهنگی یکی از پرسروصداترین موضوعات بحث زنان و لزوم تربیت ایشان بود. مساوات به موضوع زن نپرداخته او حتی وقتی میخواهد مخالفین مشروطه یا وزرا و وکلای کم کار را مورد توهین قرار دهد از کلماتی مثل زن صفت، زنان ریشدار و امثالهم استفاده میکند. هر چند بيتوجهي روزنامه مساوات به موضوع زنان را نميتوان مختص به روزنامههاي تهران دانست چون رويه صور اسرافيل و تمدن در اين زمينه كاملاً از او متفاوت است. کوکب دری نیز که در تهران چاپ میشد ضمن حمایت از مدارس زنانه از این که زنهای یکی از محلات تهران انجمن تشکیل دادهاند نگران است و از آیت الله طباطبایی استفساء میکند «فدوی در ملازمت بندگان حضرتعالی و مشروطیت وتحمل زحمات در راه ملت بر اینکه پیوسته در حفظ این اساس مقدس کوشش داشته و دارم تا این اوان که مسلماً بعرض حضور مبارک رسیده است که بتهیج و راهنمایی بعضی از مفسدین و مغرضین در کوچة قابچی باشی انجمنی از طایفه نسوان منعقد باسم انجمن همت خواتین بلیط چاپ کرده»... و بعد میپرسد که آیا طباطبایی دستور تأسیس آن را داده که ایشان انکار کرده و انجمن زنان را مخالف شرع و موجب فساد دانسته است.74
اما شهر مشهد به دلیل نزدیک بودن به مرز در شکل دیگری به این موضوع پرداخته است. هر چند مطبوعات عصر مشروطه همگی به موضوع دختران قوچان توجه داشتهاند اما این تهاجم برای نخستین بار نبود و سایر موارد که از دید بخشهای دیگر کشور پنهان مانده در روزنامه خورشید به خوبی انعکاس یافته است روزنامه خورشید چند مورد تظلمات زنانی که به ترکمانان فروخته شدهاند را چاپ کرده که در یکی از این موارد باعث نجات دو زن شده است.75 اجرای عدالت و مساوات نیز از مهمترین خواستههای دولت مشروطه و شاید اصلی ترین درخواست هواخواهانش بوده است. روزنامه مساوات اجرا نشدن عدالت و مشکلات متعدد مردم را در نبود وزارت عدلیه میدانست. اما مطرح شدن مردم در صحنههای اجتماعی و یا حداقل بیان مشکلات مردم را میتوان در همین مقوله جستجو کرد. روزنامههای آن دوره همگی به مردم و اجرا نشدن عدالت و مساوات در بین آنها اشاره دارند این وظیفه که مساوات برعهده وزیر عدلیه میدانست در شهرستانها توسط انجمنها اجرا میشد. روزنامههای شهرستانی چه آنهایی که ارگان انجمنها بودهاند مثل خورشید که پس ازتشکیل انجمن معدلت خراسان اخبار مربوط به آن را چاپ میکرد ویا جهاد اکبر که ارگان انجمن مقدس ملی نبود اما اخبارش را به دقت به چاپ میرسانید و یا کوکب دری که در تهران چاپ میشد ولی به دقت به اخبار انجمن کرمان توجه داشت.76 به مسائل و مشکلات مردم با حکام و روحانیون مخالف مشروطه از سویی و گرانی ونامرغوبی اغذیه به خصوص نان، پوشاک، خرابی راهها و ناامنی شوارع و سایر موارد پرداخته اند در چند مورد روزنامههای شهرستانی به کثرت حضور مردم در انجمنها و درخواست برای حل مشکلاتشان اشاره دارند از این میان میتوان فهمید که انجمن تبریز و اصفهان از سایر شهرها موفقتر بوده اند به این نکته نیز میتوان دست یافت که ایجاد دولت جدید بر مردم فشار بیشتری را وارد کرده بود تا جایی که در روزهای نزدیک به بمباران مجلس تلگرافاتی در روزنامهها چاپ شده مبنی بر این که مردم مشروطه نمیخواهند و یا ایران مشروطه نخواهد شد.
اقلیتهای مذهبی و نحوه برخورد دولت جدید به آنها از مسائل مهم وزارت عدلیه بود مساوات به این موضوع علاقه بسیاری نشان داده است. البته اقلیت زرتشتی بیشتر مورد توجه او است کشته شدن فریدون زرتشتی به این توجه دامن زده به حدی که خلاصههایی از دادگاه متهمین به قتل فریدون و یا تظلمنامه همسر او به مجلس را چاپ کرده است.77 درحالی که سایر روزنامهها کمتر به این موضوع پرداخته ویا روزنامههایی مثل جهاد اکبر اصلاً به آن اشاره هم نداشته است. اما از سوی دیگر به مسئله ارامنه وحفظ رابطه با آنان به دلیل وجود ارمنیهای بیشتری در اصفهان توجه خاص دارد.78 البته بحث رعایت مساوات و ایجاد قوانین برابر بین مسلمان و غیرمسلمان که یکی از ایرادات اصلی مخالفین مشروطه بود یکی از موجبات کمتر شدن توجه به این مسئله است. اعتقادات مذهبی مشروطهخواهان شهرستانی نیز که خواستار مشروطه مذهبی بودند نیز قابل توجه است به عنوان نمونه به دليل کثرت حضور يهوديها در شيراز نداي اسلام به آنها توجه دارد.مثلا در شمارة يازده كسي به حضور يهوديها در شهر شيراز اعتراض كرده است و آنها را عامل بيماري در شهر دانسته است79 اما روزنامه در شماره پانزدهم با شرح این مطلب که يك بار قصابی ایرانی را به دليل این که کمی آب روی لباس یک اروپايي آب پاشيده بود به شدت كتك زدهاند و نتيجهگيري ميكند كه چرا ما به ايرانيها كه يهوديها هم جزو آنها هستند احترام نميگذاريم.80
پیرامون سایر مسائل اجتماعی نیز که به وزارت داخله مربوط میشد مانند بهداشتی نبودن حمامها و یا خرابی معابر و شوارع روزنامه مساوات اشاره خاصی ندارد در حالی که سایر روزنامههای تهرانی و همچنین مطبوعات شهرستانی به این موضوع توجه داشته باین تفاوت که آنها از انجمنهای شهرها میخواستهاند که این مشکلات را بر طرف کنند نه وزارت داخله.81
موضوع مهم دیگر درج اخبار در مورد مناطقی که روزنامه ندارند یا روستاهایی که تا پیش از انقلاب مشروطه حتی خیلی مطرح هم نبودهاند. روزنامه خورشيد بيشتر اخبار بيرجند، سبزه وار، درجز و شيروان و غيره را چاپ ميكرد و درحالي كه كوكب دري اخبار اصفهان و كرمان مينوشت82 اما نداي اسلام در اين زمينه كمتر از ساير روزنامهها است این موضوع در مورد روزنامه پایتخت نشین مساوات شايد به اين دليل حضور در مرکز بيشتر از بقيه مشخص است چنانکه مساوات به ساير نقاط كشور توجه ویژه دارد به ويژه اخبار فارس، گيلان، تبريز، رشت و خراسان از مهمترین موارد مورد توجه او است.83
نتيجهگيري
روزنامههای ایران در عصر مشروطه از صفت بارز اجتماعی شدن و با عامه مردم در ارتباط بودن برخوردار بودند. روزنامهنگارانی که گرچه برخی از آنها از افراد میان سالی بودند که در حکومت پیش از مشروطه صاحب قلم یا فعالیتی سیاسی یا فرهنگی بودند. اما کسانی نیز نو ظهور و در برخی موارد بسیار جوان بودند که صاحب روزنامه شدند.
مساوات و سیدضیاء هر دو شیرازی یا فارسی بودند، هر چند که تفاوت سنی از عوامل مهم در نگارش روزنامههای آنان بود اما این که روزنامه مساوات در تهران چاپ میشد و ندای اسلام در شیراز به طبع میرسید عامل مهمتری در این تفاوتها بود.اگر چه فعالیتها و شخصیت مساوات نشان میدهد که فردی جسور و گاهی هم گستاخ بوده است. او تأکیدی دو چندان به مجلس داشته و شاه را یک انسان مقدس تصور نکرده و خطاب به او مینوشت. مجلس، وکلا و وزرا را نیز انسانهایی که در قبال مردم مسئولیت دارند، خطاب کرده و در مواردی نیز آنها را تهدید مینمود. روحانیت، بویژه روحانیون مخالف مشروطه نیز در حیطة تهدیدها و گاهی ناسزاهای سید محمدرضا مساوات قرار داشتند. اما سید ضیاء که در سال های مشروطه بسیار جوان بود، درمدارس نوظهور تحصیل کرده و علاقهمندی بیشتری به فرهنگ اروپایی نشان میداد و کمتر خطاب به شاه، روحانیون مینوشت، بلکه بیشتر قانون، بلدیه، شهرسازی و در مجموع تمدن جدید مد نظرش بود. هر دو روزنامه به اقلیتهای مذهبی توجه داشته یکی به زرتشتیهای تهران که نقشی فعال در مشروطه داشتند و دیگری به یهودیان شیراز که جمعیتشان در این شهر بیشتر از سایر شهرها بود. از این جهت ندای اسلام شبیه به جهاد اکبر است، هرچند که این روزنامه اصفهانی نزدیک به انجمن اصفهان، در مورد اقلیتها به ارمنیها، آنهم به جهت کثرت جمعیتشان در اصفهان توجه بیشتری دارد. قلم جهاداکبر برخلاف مساوات، قلمی متین و مودب است، جهاد اکبر خطاب به شاه نمینویسد مگر آن که مانند کوکب دری از او بخواهد که پارچه وطنی بپوشد. جهاد اکبر بیشتر به مجلس توجه دارد و پیشنهادیش هم اقتصادی است. روحانیت مورد توجه جهاد اکبر است و از ارکان مهم حمایت و حفظ دستاورد جدید را در آن جستجو میکند. این روزنامه اصفهانی به آموزش توجه دارد اما نه مانند ندای اسلام که به معلمین خارجی و لزوم استفاده از آنها میپرداخت بلکه بیشتر توجه به آموزش اسلامی دارد. کوکب دری در تهران چاپ میشد ولی صاحب امتیاز کرمانی آن توجه خویش را به کرمان معطوف کرده بود. در ذکر اخبار کرمان، علاقهمندی زیادی نشان میداد. کوکب دری نیز خطاب به شاه نمینوشت و اگر هم به بحثهای پیرامون او میپرداخت بیشتر درباریان و اطرافیان شاه را مؤثر در مخالفت او با مجلس و مشروطه میدانست. صنعت یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه اوست و مانند جهاد اکبر بویژه به صنعت پارچه بافی توجه خاصی دارد. مالیاتگیریهای بیقانون از جمله مشکلات مهم اقتصادی شهرهای ایران بوده که روزنامه خورشید و کوکب دری در این مورد با هم اشتراک عقیده دارند و موارد متعددی در این دو روزنامه در مورد این موضوع ذکر شده است. روزنامه خورشید هم مانند کوکب دری توسط کسی چاپ میشد که سابقه روزنامهنگاری داشته است در واقع روزنامههای نوروز و ادب تجربههای پیشین ناظمالاسلام کرمانی و محمدصادق تبریزی بودند. مطالب روزنامه خورشید بسیار پخته و سعی میشده که خشم یا مخالفت کسی را به دنبال نداشته باشد هرچند که این روزنامه مورد حملة مخالفین واقع شد. اما در مورد جریانی مثل آیت الله نوری، روزنامه بدون اظهار نظر خاصی همه مطالب از نامهها و تلگرافات رد و بدل شده بین تهران، مشهد را چاپ کرد.
آموزش زنان از جمله مطالب مهمی بود که روزنامههای تهران بیشتر به آن میپرداختند هرچند که روزنامه مساوات مورد بررسی در این تحقیق به آن اشاره نداشته است. اما موضوع دیگری روزنامه خورشید را متوجه مسائل زنان کرده بود، از مدتها قبل از انقلاب مشروطه حمله ترکمانان به مناطق شمال شرقی ایران و بویژه شهرهای مرزی خراسان و ربودن زنان و دختران این مناطق از مشکلات عمده مردمی بود بنابراین خورشید به این موضوع بیش از دیگران پرداخته است.
در مجموع میتوان گفت که روزنامههای شهرستانی به حيطة جغرافیایی خود توجه ویژه داشتهاند. اگر چه مفهوم ایران به عنوان وطن برای آنان نیز مهم بود اما هنوز ایالاتها و ولایات فارس، اصفهان، خراسان، کرمان برای روزنامههای شهرستانی از اهمیت بیشتری برخوردار است در حالی که روزنامه تهرانی مساوات بیشتر به مفهوم وطنی ایران توجه داشت. بنابراین در ذکر اخبار به همة شهرهای ایران توجه داشته و از مرزها و مرکز به تقریب یکسان بحث کرده است. قداست شاه، مجلس، وکیل و وزیر به عنوان سران و بزرگان یک کشور در بین روزنامهنگاران شهرستانی به وضوح دیده میشود در حالی که روزنامههای تهرانی این قداست را کم رنگ کرده و مفهوم دولت جدید، شاهی را که تنها سلطنت میکند نه حکومت، وزیر یا وکیلی که میشود او را استیضاح کرد، پرورش دادهاند.
پینوشتها
1. این روزنامه در تهران چاپ میشد اما از آنجایی که ناشر آن کرمانی بوده و قسمت اعظم این روزنامه به شهر کرمان توجه دارد آن در ذیل روزنامههای شهرستانی بررسی شده است.
2. ناصرالدین پروین، تاریخ روزنامهنگاری ایرانیان و دیگر پارسی نویسان، 2ج، تهران: نشر مرکز دانشگاهی، 1377،ص 562.
3. در مورد میرزا علی آقا جهاد اکبر در کنار سن وفات او در کتاب صدر هاشمی نشانه تاریخ هجری قمری (ق) گذاشته شده است اما چند بیت شعر که در باره مرگ او عبدالحسین آیتی آورده ماده تاریخ فوت جهاد اکبر سال 1364ق که همان سال 13225ش است، میباشد بر این اساس مشخص میشود که نشانه (ق) غلط تایپی بوده است ضمن آنکه ناصر الدین پروین درکتاب مطبوعات نیز تاریخ 1325 خورشیدی را برای وفات جهاد اکبر ذکر کرده است.محمد صدر هاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج2، تهران: انتشارات کمال، 1328،ص 180. ناصر الدین پروین، پیشین، ص556ـ557.
4. مهدي ملك زاده، تاريخ مشروطه ايران،ج 3 و 4، تهران: انتشارات علمي، 1363، ص243.
5.پيشين، ص 287.
6. پيشين،ص 357.
7. گوئل کهن، تاریخ سانسور در مطبوعات ایران، ج1، از صدور فرمان مشروطیت تا کودتای 1299 خورشیدی، تهران: انتشارات آگاه، 1362، صص 23ـ24 و75ـ76، 88ـ89.
8. «شاه در چه حال است»، مساوات، س1، ش21، 24 ربیع الاول 1326و ابراهیم صفایی، رهبران مشروطه، مشتمل بر 24 بیو گرافی و شرح جالب و شگفت انگیز کلیه حوادث ووقایع نهضت مشروطه ایران، تهران: انتشارت جاویدان، 1363، ص 331.
9.احمد كسروي، تاريخ مشروطه ايران، تهران: امير كبير، 1376، ص93، 572.
10. يحيي دولت آبادي، حيات يحيي، ج2، تهران: فردوسي، 1361، ص225ـ227.
11. عبد السلام کرمانی، «صفحهای از تاریخ مشروطیت ایران»، یغما، س 4، ش 6، 1330 ص 260.
12. ابراهیم صفایی، پیشین،ص 332 يحيي دولت آبادي، پيشين، ج2، ص227
13. «تأتر جدید،» مساوات، س1، ش 22، دوم ربیع الثانی 1326، صص 4ـ6.
14. مهدي ملكزاده، پيشين، ص 822ـ824.
15. ابراهیم صفایی، پیشین، ص 484.
16. ناصرالدین پروین، پیشین، ص526 و محیط طباطبایی، تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران، تهران: انتشارات بعثت، 1375، ص 137.
17. ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ج1،چ7، تهران: انتشارات امیر کبیر،1384، ص 26 (مقدمه)
18. مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن 12، 13، 14ق، تهران: چاپخانه بانک بازرگانی ایران،1351، ص278.
19. ناظم الاسلام کرمانی، پیشین، ص 28 (مقدمه).
20. پیشین، ص 2ـ31.
21. ناصر الدین پروین، پیشین،ص514ـ515.
22. پیشین، ص 559.
23. محمد صدر هاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج4، ص 319.
24.محیط طباطبایی، پیشین، ص 140.
25. محمدصدر هاشمی، ج1، پیشین،ص 85
26. ناصر الدین پروین، پیشین، ص 582.
27. محمد صدر هاشمی، ج2، پیشین،ص 2ـ251.
28.پیشین، ص 252.
29. مهدی بامداد، ج5، پیشین،ص5ـ123وجعفر مهدینیا، نخستوزیران ایران 4، زندگی سیاسی سیدضیاءالدین طباطبایی، تهران: انتشارات پانوس، 1370،ص 19.
30. هدایت الله حکیم الهی فریدنی، سرار سیاسی کودتا زندگانی آقا سیدضیاءالدین طباطبایی، تهران: بینا، 1322، ص 15.
31. جعفر مهدینیا، پیشین، ص 20.
32. مهدی بامداد، پیشین، ص 126 و ابراهیم صفایی، 439 و جعفر مهدی نیا، صص 3ـ20
33. محمد رضا تبریزی، زندگانی سیاسیـ اجتماعی سیدضیاءالدین طباطبایی، تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1379،ص 357. وابراهیم صفایی، پیشین، ص 661.
34. یونس مروارید، ادوار مجالس قانونگذاری در دوران مشروطیت، از مشروطه تا جمهوری، ج3، تهران: نشر اوحدی، ص3ـ81.
35. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی، محمدابراهیم فتاحی، چ9، تهران: نشر نی، 221.
36. مهدی بامداد، پیشین،ص127.
37. یرواند آبراهامیان، پیشین، ص 618.
38. ناصرالدین پروین، پیشین، ص 560.
39. هدایت الله حکیم الهی، پیشین، ص 15
40. محمد صدر هاشمی، ج4، پیشین، ص 281.
41. پیشین، ج2،ص 178ـ180.
42. ناصر الدین پروین، پیشین، ص 557.
43. محیط طباطبایی، پیشین، ص 133.
44. عبدالرحیم، ذاکر حسین، مطبوعات سیاسی ایران در عصر مشروطیت، چ2، تهران: انتشارات دانشگاه تهران،1370،ص 63.
45. محیط طباطبایی، پیشین، ص 115.
46. «فرق میان سلطنت مستقله و مشروطه»، جهاد اکبر، س1، ش 19، 2 جمادی الاولی 1325، ص 1ـ2.
47. «به کجا باید فرار کرد،» کوکب دری، ش 23، س3، 22رجب 1325، ص 1ـ3.
48. «مژده آزادی به اهل فارس،» ندای اسلام، س1، ش 3، 27 محرم 1325، ص 2.
49. «طق یکی از روسای جمهوری طلب پرتقال،که در انجمن آزادی خواهان وطن نموده ترمجمه از روزنامه لوماتن فرانسه»، مساوات، س1، ش 21، 24 ربیع الاول 1326، ص 5.
50. «شاه در چه حا است،» مساوات،س1، ش21، 24 ربیع الاول 1326، ص 2.
51."حدود اسلام یا قانون الهی،"کوکب دری،س3، ش 24، 29 رجب 1325،ص1
52. «پیر و برنا،» کوکب دری، س3، ش14، 8جمادی الاولی 1325، ص 4ـ5.
53. تلگرافات، «خورشید، ش 18، 2 جمادی الثانی 1325، ص2ـ4 و» تلگرافات، همان، ش 19، 4 جمادی الثانی، 1325، ص1ـ3
54. «مناظره اصغر و قاسم بابا،» همان، ش 22، 26 جمادي الثاني 1325، ص8
55. «سرمقاله،» مساوات، س1، ش1، 21 ذی حجه 1325، ص 1ـ2.
56. برای نمونه نگاه کنید به: «قابل توجه وزارت مالیه،» کوکب دری، س3، ش14، 8جمادی الاولی 1325، ص 6ـ7 و «مکتوب یکی از جوانان وطن،» خورشید، ش44،غره شعبان 1325، ص 3.
57. برای نمونه پیرامون موضوع وکلا نگاه کنید به:
58. «سرمقاله»، مساوات، س1،ش16، 5صفر 1326، ص4
59. «سرمقاله»، مساوات، س1، ش 13، 13 محرم 1326، ص 2ـ3.
60. «سرمقاله»، ندای اسلام، س1، ش1، ص20 محرم 1325،ص 4.
61. «فوايد مجلس»،جهاد اکبر ، ش 12، 5ربيع الثاني 1325، ص 1ـ2
62. «قابل توجه وزارت مالیه»، مساوات، س1، ش 10 ، 21 ذی الحجه1325،ص 8، و «قابل توجه وزارت مالیه»، مساوات،س، ش11، 28 ذی حجه 1325، ص 8.و «قابل توجه وزارت مالیه»، مساوات، س1، ش 12، 6 محرم 1326، ص 7.
63. «التجا به استان شاهانه»، جهاد اکبر، س1، ش10، ربیع الاول 1325، ص 3.
64. «استدعا»، کوکب دری، س3، ش 18، 11جمادی الثانی 1325،ص 6ـ8.
65. «تمنا«، جهاد اکبر، ش3، س1، 22 محرم 1325،ص3ـ4؛ «تمنا»، جهاد اکبر ، ش 6، س1، 16 صفر 1325،ص 5ـ 6
66. «اصلاح بودجه یا نجات مملکت»، مساوات، س1، ش 5، دهم شوال 1325، ص1.
67. «رساله علم اقتصاد سیاسی»، خورشید، ش7، 4ربیع الثانی 1325، زیر نویس ص 1ـ8
68. «مکتوب شهری راجع به تیولات»، کوکب دری، ش 9، 23ربیع الاول1325،ص4ـ5
69. به عنوان نمونه نگاه کنید به «بانک ملی»، خورشید، س1، ش 9،22 ربیع الاول 1325،ص 7و «سرمقاله»، خورشید، س1، ش10، 29 ربیع الاول 1325، صص 1ـ2.«بانک ملی»، کوکب دری، س3، ش8، 16 ربیع الاول 1325،ص5.
70. «مدارس اصفهان»، جهاد اکبر، س1، ش 16، 8جمادی الثانی 1325 ؛ صص3ـ4. و «تمنا»، جهاد اکبر، ش 5، س1، 16 صفر 1325، صص 3ـ 4.
71. «مدرسه رحیمیه»، خورشید، س1، ش8، 13 ربیع الاول 1325،ص 3 .
72. «رای نگارنده»، ندای اسلام، س1، ش 15، 19 ربیع الاول 1325،ص 6.
73. «بقیه محکمه انصاف و قاضی وجدان از ش 14»، ندای اسلام، س1، ش 15، 19 ربیع الاول 1325،ص 2.
74. «صورت استفساء»« کوکب دری»، س4،ش 7، 23ربیع الاول 1326، ص5.
75. برای نمونه نگاه کنید به «انجمن معدلت رضوی»، خورشید، ش16، 27 رمضان 1325، صص1ـ3.
76. برای نمونه نگاه کنید به:«تلگراف از کرمان»، کوکب دری، س3، ش 24،29 رجب 1325، ص 5 و «انجمن معدلت» خورشید، س1، ش13، 23 ربیع الثاین 1325، ص 8 و «قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی»، ندای اسلام، س1، ش22، 23 جمادی اول، 1325. «اخبار انجمن مقدس ملی اصفهان»، جهاد اکبر، ش 14، س1، 22 ربیع الثانی 1325،ص 7ـ8.
77. »ازطرف این کمینه عاجزه بیچاره ستم دیده عیال ارباب فریدون مقتول بدون هیچ جرم وگناه»، مساوات، س1، ش11، 28 ذیحجه 1325، ص 8، «صورت استنطاقی که با فیروز غلام مجلل السلطان در 14 دیحجه 1325 در عدلیه اعظم نمودهاند،» همان، س1، ش12، 6 محرم 1326، ص 7ـ4.
78. «مکتوب جناب محمدحسین کارزانی، جواب مکتوب که خلیفه باکرات نوشته»، همان، ش21،س1، 16جمادی الثانی 1325،ص 7 .
79. «مکتوب شهری»، ندای اسلام، سال اول، ش11، 27محرم، 1325، ص 3.
80. «بقیه سوال وجواب طلبه و حکیم»، ندای اسلام، س1، ش15، 19ربیع الاول 1325،ص 6.
81. «قابل توجه مجلس شورای ملی شید الله ارکانه»، ندای اسلام، س1، ش26، 29. جمادی الثانی 1325، ص 2. «انجمن معدلت»، خورشید، س1، ش13، بیست وسم ربیع الثانی 1325، ص 2ـ1 و «تاریخ ظهور تمدن وبیداری ایرانیان»، کوکب دری، س3، ش3، 9صفر 1325، ص 4.
82. »تلگراف از رفسنجان»، کوکب دری، س3، ش21، سوم رجب 1325، ص 3. پیرامون وضعیت شهریهای سرخس و قوچان، ارومیه، درجز، دربند نگاه کنید به ش 21، 24، 29 ، خورشید، س، 7 جمادی الثانی 1325، 12 جمادی الثانی، 1325 و 29، جمادی الثانی 1325،.صفحات 2، 3، 5 س.
83. برای نمونه نگاه کنید به: «اخبار داخله»، مساوات، س1، ش2، نوزدهم رمضان 1325، ص 8 و «اخبار داخله»، مساوات، س1، ش3، 26 رمضان 1325، ص 8 و «از استراباد تا تهران»، مساوات، ش4، پنجم شوال 1325، ص 7.
منابع
کتابها
1ـ آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی، محمد ابراهیم فتاحی، چ 9، تهران: نشر نی.
2ـ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن 12، 13، 14 هجری، تهران: چاپخانه بانک بازرگانی ایران،1351.
3ـ پروین، ناصر الدین، تاریخ روزنامه نگاری ایرانیان و دیگر پارسی نویسان، 2 جلد، تهران: نشر مرکز دانشگاهی، 1377.
4ـ تبریزی، محمد رضا، زندگانی سیاسی ـ اجتماعی سید ضیاءالدین طباطبایی، تهران:موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1379
5ـ حکیم الهی فریدنی، هدایت الله، اسرار سیاسی کودتا زندگانی آقا سید ضیاءالدین طباطبایی، تهران: بی نا، 1322.
6ـ دولت آبادي، یحيي، حیات یحیی، ج2، تهران: فردوسي، 1361.
7ـ ذاکرحسین، عبدالرحیم، مطبوعات سیاسی ایران در عصرمشروطیت، چ2، تهران: انتشارات دانشگاه تهران،1370.
8ـ صدر هاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج2، تهران: انتشارات کمال، 1328 .
9ـ صفایی، ابراهیم، رهبران مشروطه، مشتمل بر 24 بیو گرافی و شرح جالب و شگفت انگیز کلیه حوادث و وقایع نهضت مشروطه ایران، تهران: انتشارت جاویدان، 1363.
10ـ طباطبایی،محیط، تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران، تهران: انتشارات بعثت، 1375.
11ـ كسروي،احمد، تاريخ مشروطه ايران، تهران: امير كبير،137.
12ـ کرمانی، ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان. ج1، چ 7، تهران: انتشارات امیر کبیر، 1384.
13ـ مروارید، یونس، ادوار مجالس قانونگذاری در دوران مشروطیت، از مشروطه تا جمهوری، ج3، تهران: نشر اوحدی.
14ـ مهدینیا، جعفر، نخستوزیران ایران 4، زندگی سیاسی سید ضیاءالدین طباطبایی، تهران: انتشارات پانوس، 1370.
15ـ ملكزاده، مهدی، تاريخ مشروطه ايران، ج 3 و 4، تهران:انتشارات علمي، 1363.
مقالات
1ـ استدعا، کوکب دری، سال سوم، شماره 18، 11جمادی الثانی 1325.
2ـ اخبار انجمن مقدس ملی اصفهان، جهاد اکبر، شماره 14، سال اول، 22 ربیع الثانی 1325.
3ـ اخبار داخله، مساوات، سال اول، شماره دوم، نوزدهم رمضان 1325.
4ـ اخبار داخله، مساوات، سال اول، شماره 3، 26 رمضان 1325.
5ـ از طرف این کمینه عاجزه بیچاره ستم دید ه عیال ارباب فریدون مقتول بدون هیچ جرم وگناه، مساوات، سال اول شماره 11، 28 ذیحجه 1325.
6ـ از استراباد تا تهران، مساوات، شماره 4، پنجم شوال 1325.
7ـ اصلاح بودجه یا نجات مملکت، مساوات، سال اول، شماره 5، دهم شوال 1325.
8ـ التجا به استان شاهانه، جهاد اکبر، سال اول، شماره 10، ربیع الاول 1325.
9ـ انجمن معدلت، خورشید، سال اول، شماره 13، 23 ربیع الثانی 1325.
10ـ بانک ملی، خورشید، سال اول، شماره 9،22 ربیع الاول 1325.
11ـ بانک ملی، کوکب دری، سال سوم، شماره هشت، 16 ربیع الاول 1325.
12ـ بقیه محکمه انصاف و قاضی وجدان از شماره 14، ندای اسلام، سال اول، شماره 15، 19 ربیعالاول 1325.
13ـ بقیه سؤال و جواب طلبه و حکیم، ندای اسلام، سال اول، شماره پانزدهم، 19ربیعالاول 1325.
14ـ به کجا باید فرار کرد، کوکب دری، شماره 23، سال سوم، 22رجب 1325.
15ـ پیر و برنا، کوکب دری، سال سوم، شماره 14، 8جمادی الاولی 1325.
16ـ تاتر جدید، مساوات، سال اول، شماره بیست ودوم، دوم ربیع الثانی 1326.
17ـ تاریخ ظهور تمدن وبیداری ایرانیان، کوکب دری، سال سوم، شماره سوم 9، صفر، 1325.
18ـ تلگرافات، خورشید، شماره 18، 2 جمادی الثانی 1325.
19ـ تلگراف از کرمان، کوکب دری، سال سوم، شماره 24،29 رجب 1325.
20ـ تلگراف از رفسنجان، کوکب دری، سال سوم، شماره 21، سوم رجب 1325.
21ـ تمنا، جهاد اکبر، شماره سوم، سال اول، 22 محرم 1325.
22ـ تمنا، جهاد اکبر ، شماره 6، سال اول، 16 صفر 1325.
23ـ حدود اسلام یا قانون الهی، کوکب دری، سال سوم، شماره 24، 29 رجب 1325.
24ـ رای نگارنده، ندای اسلام، سال اول، شماره 15، 19 ربیع الاول 1325.
25ـ انجمن معدلت رضوی ، خورشید، شماره16 27 رمضان 1325.
26ـ رساله علم اقتصاد سیاسی، خورشید، شماره 7، 4 ربیع الثانی 1325، زیرنویس.
27ـ سرمقاله، مساوات، سال اول، شماره اول، 21 ذی حجه 1325.
28ـ سرمقاله، مساوات، سال اول،شماره شانزدهم، 5صفر 1326.
29ـ سرمقاله، مساوات، سال اول، شماره 13، 13 محرم 1326.
30ـ سرمقاله، ندای اسلام، سال اول، شماره اول، ص20 محرم 1325.
31ـ سرمقاله، خورشید، سال اول، شماره 10، 29 ربیع الاول 1325.
32ـ شاه در چه حال است، مساوات، سال اول، شماره 21، 24 ربیع الاول 1326 .
33ـ صورت استفساء کوکب دری، سال چهارم،شماره 7، 23ربیع الاول 1326.
34ـ صورت استنطاقی که با فیروز غلام مجلل اسلطان در 14 دیحجه 1325 در عدلیه اعظم نمودهاند، مساوات، سال اول، شماره دوازدهم، 6 محرم 1326.
35ـ عبد السلام کرمانی، صفحه ای از تاریخ مشروطیت ایران، یغما، سال 4، شماره 6، 1330.
36ـ فوايد مجلس، جهاد اکبر، شماره 12، 5 ربيع الثاني 1325.
37ـ فرق میان سلطنت مستقله و مشروطه، جهاد اکبر، سال اول، شماره 19، 2 جمادی الاولی 1325.
38ـ قابل توجه وزارت مالیه، کوکب دری، سال سوم، شماره 14، 8جمادی الاولی 1325.
39ـ قابل توجه وزارت مالیه، مساوات، سال اول، شماره 10 ، 21 ذی الحجه1325.
40ـ قابل توجه وزارت مالیه، مساوات،سال اول، شماره 11، 28 ذی حجه 1325.
41ـ قابل توجه وزارت مالیه، مساوات، سال اول، شماره 12، 6 محرم 1326.
42ـ قابل توجه مجلس شورای ملی شید الله ارکانه، ندای اسلام، سال اول، شماره بیست وششم، 29 جمادی الثانی 1325، ص 2.
43ـ قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی، ندای اسلام، سال اول، شماره22، 23 جمادی اول، 1325.
44ـ مژده آزادی به اهل فارس، ندای اسلام، سال اول، شماره 3، 27 محرم 1325.
45ـ مناظره اصغر و قاسم بابا، همان، شماره 22، 26 جمادي الثاني 1325.
46ـ مکتوب یکی از جوانان وطن، خورشید، شمار ه44،غره شعبان 1325.
47ـ مکتوب شهری راجع به تیولات، کوکب دری، شماره 9، 23ربیع الاول1325.
48ـ مکتوب جناب محمدحسین کارزانی، جواب مکتوب که خلیفه باکرات نوشته، جهاد اکبر، شماره 21، سال اول،16 جمادی الثانی 1325.
49ـ مکتوب شهری، ندای اسلام، سال اول، شماره یازدهم، 27محرم، 1325.
50ـ مدارس اصفهان، جهاد اکبر، سال اول، شماره 16، 8جمادی الثانی 1325.
51ـ مدرسه رحیمیه، خورشید، سال اول، شماره هشت، 13 ربیع الاول 1325.
52ـ نطق یکی از روسای جمهوری طلب پرتقال، که در انجمن آژادی خواهان وطن نموده ترجمه از روزنامه لوماتن فرانسه، مساوات، سال اول، شماره 21، 24 ربیع الاول 1326.