با گسترش خوشنویسی و تنوع خطوط اسلامى، انواع مختلفی از خطوط ابداع و مورد استفاده قرار گرفت. نوعى از خطوط تالیفى و تفننى كه با طرحهاى هندسى توام بود، تكوین یافت كه نوعى خط و نقاشى است. مشهورترین این خطوط طُغرا و شبه طُغرا توامان، گلزار، مثنى، معما، رُقعه، غبار، تفننى، سیاه مشق، قطعات جامع وارقام بود. این خطوط در كتابت اسناد و استنساخ نامهها، مرّقعات و كتب ادعیه بهكار میرفت.
یکی از این خطوط طُغرا است که از چند خط قوسى، پیچیده و متوازى تشکیل شده است. در ابتدای از این نوع خط كه نام و القاب پادشاه را شامل مىشد بیشتر بر بالاى نامههاى سلطانى استفاده مىگردید. این خط و نوشته در حقیقت حكم امضاى پادشاه را داشت. از این كلمه تركیباتى مانند طُغرانویس، طُغراكش و طُغرایى در میان منشیان دستگاه حكومتى به كار مىرفته است. طُغرا با منشور (= فرمان) نیز ملازمت و مناسبتى خاص دارد.
چنین به نظر میرسد که دیوان طُغرا یکی از نهادهای ساخته و پرداخته عهد سلجوقیان بوده و قبل از آنها وجود نداشته است. در دوره سلجوقی دیوانسالاری و سازمان اداری گسترش وسیعی یافت. بطوری که دیوانیان برهمه امور کشوری نظارت یافتند. این ساختار پیشرفته دیوانسالاری که وزیران، منشیان و مستوفیان بر صدر آن قرار داشتند، به حوزههای اداری گوناگون تقسیم شده بود: دیوان استیفاء (اداره امور مالی و گرفتن مالیات)؛ دیوان طُغرا (دواتخانه یا دیوان رسائل و انشاء، آنجا که فرمانها و نامهها نوشتندی)؛ دیوان اشراف (که به گونهای اداره بازرسی شاهنشاهی بود!)؛ دیوان برید (دیوان پُست)، دیوان اقطاع، دیوان عرض (بالاترین مقام غیر لشگری که بر امور لشگری ناظر بود)؛ دیوان خاص (اداره امور اراضی خالصه)؛ دیوان اوقاف و دیوان مصادره.
براساس منابع تاریخی در زمان دولت سلجوقیان بزرگ (۴۲۹ – ۵۲۰ھ) و در حکومت طغرل بیک دیوانی که وظیفه آن کشیدن طُغرا بوده وجود داشته است.1 نمونههای کشیده شده و باقی مانده از دوره سلجوقی موجود نیست. اما در مورد این موضوع در منابع تاریخی اطلاعات زیادی موجود است. طُغرا نه تنها در میان سلجوقیان بزرگ بلکه در میان اتابکان و سلجوقیان آناتولی(۴۷۰ – ۷۰۷ھ) رونق داشت و به واسطه ایوبیان(564–648ھ) از سلجوقیان آناطولی به مملوکیان مصر (648 –792ھ) منتقل گردید.
عثمانیها (680–1342 ھ) طُغرا را از سلجوقیان آناطولی و اتابکان اقتباس کرده بودند. ولی در طُغراهای عثمانی ظرافت و هنر به حد اعلای خود رسیده است که این ظرافت در سایر طُغراها دیده نمی شود. از قدیمترین نمونههای موجود مربوط به اورهان غازی(7۲۴ – 7۶۱ ھ) است که در ربیع الاول 724 ھ رسم شده که مربوط به یک فرمان است. دومین نمونه باز مربوط به همین سلطان و متعلق به ربیعالآخر سال 749 ھ میباشد که بر روی کتیبهای که بر روی برج هفت برج شهر سلانیکا Selanika نصب شده قرار دارد.2 هر دو این طُغرا بسیار به هم شبیه هستند. (نک تصویر 1)
بعد از دوره تیموریان طُغرا کشی در دربار سلاطین و پادشاهان ایران با تحولات کم و بیش متفاوتی رواج داشت. رونق آن را میتوان از زمان نادر شاه دانست که در دوره قاجار بخصوص ناصرالدین شاه به اوج خود رسیده است.
بنابر روایت ترکان این مهر که حکم مُهر حکمرانی را داشته است بعد از اوغوزخان به عنوان مُهر و نشان حکومتی از طرف بسیاری از حکمداران ترک مورد استفاده قرار گرفته است. در مورد نحوه پیدایش طُغرا روایتهای وجود دارد که تعدادی زیادی از آنها برخلاف و ضد هم میباشند و بیشتر حالت افسانه دارند. اما در بیشتر آنها به عنوان نوشته حکومتی اوغوز خان مورد قبول واقع شده است. بنابر روایت دیوان لغات ترک (محمد کاشغری) در لهجه اوغزی tuğrağ توغراغ (طوغراغ) به معنی نشان و علامت است. که معادل فارسی آن نشان و معادل عربی آن توقع است. ریشه این کلمه در زبان ترکی از نام مرغی افسانهای به نام طُغرای گرفته شده است و نشان از جستجوی این مرغ توسط خاقان بزرگ ترکان، اوغوز دارد.3 اعتقاد براین است که این مرغ در جستجوی حاکم بزرگ تُرک است. ولی هنوز در این مورد نتیجه قطعی بدست نیامده است. به همین دلیل این علامت در میان ترکان بعنوان نشان تاریخی اوغوز خان شناخته میشود.
در ترکی «طورغای» و «طرقه» بمعنی خطی قوسی(خط بشکل کمان) میباشد.4 همانگونه که ذکر گردید این اصطلاح ظاهراً برای اولین بار در عهد ترکمانان سلجوقی شیوع یافت و طُغرا در آن ایام عبارت از خطی بود که بر صدر فرمانها، بالای بسمله مینوشتهاند. بشکل قوس شامل نام و القاب سلطان وقت5 و آن در حقیقت حکم امضاء و صحه پادشاه را داشته است. استعمال «یک طُغرا فرمان» و یا «یک صغرا برات» نیز ظاهرأ از همینجا میآید. یعنی فرمان یا براتی که به امضاء رسیده و معتبر است. کمکم طُغرا بدون هیچ قید و معدودی، معنی فرمان و منشور را پیدا کرد. طُغرای نکونامی و منشور سعادت. یعنی اجازه و فرمان نکونامی6 به نظر MithatSertoğlu این کلمه مشتق از کلمه tuğru , tuğrı ترکی اویغوری و یا toğru-doğru ترکی چغاتایی است و به معنی تصدیق و تأئید میباشد.7 فرهنگها درباره کلمه طُغرا چنین نوشتهاند:
- طُغرا بضم اول بر وزن بُغرا القابی باشد که پادشاهان مینویسند و در قدیم خطی بوده است منحنی که بر امر احکام ملوک میکشیدهاند.8
- القابی که بطرز مخصوص بر سر فرامین با آب طلا یا شنجرف و بر رقمهای نادرشاه بمرکب نوشته دیده شد.10
- علامتی که بعنوان امضاء حکمران محسوب میشد.12
از منابع تاریخی بجا مانده عبارتهای مختلفی برای آن بکار برده شده است. مانند: توقع همایون، توقع رفیع، توقیع رفیع همایون، نشان شرف عالی شأن سلطانی، طُغرای غِرای سامی مکان خاقان، نشان شرف عالی شأن، نشان همایون، طُغرای میمون، فرمان برات و احکام، طُغرای غرُا، علامت شرف که همه آنها دارای معانی همسانی هستند14
وجود دارد که ترکیبی از طُغرا، توقیه و تمغا را نشان میدهد.
شکل و فرم طُغراها در دورههای مختلف تفاوتهای خاصی با هم داشته است. طُغرای مربوط به طغرل بیک(429 - 455 ھ) در دوره سلجوقی به صورت چماقی بوده که از روی سکههای باقی مانده مشخص میشود که از تیر و کمان تشکیل شده بود که این هم از منسوبیت وی به قوم قنقیق سرچشمه میگیرد. در طُغرای مؤسس سلجوقیان کرمان عمادالدین قاورد (433 - 465 ھ) نیز بر روی لقب و نام این حاکم تیر و کمان و کمانچه گذاشته شده است. که به عنوان سندی بر استفاده از طُغراهای قوس دار در این زمان است. با تکیه بر آداب و رسوم اسلامی به روی این نشانها بعنوان تقدس و تبرک جملهای و یا کلمهای بصورت دعا و یا توقیع گنجانیده میشد. در علامت سلطان سنجر(511 – 552 ھ) درپائین طُغرای قوسدار «بسمالله توکل الله» جای گرفته است.چنین برداشت میشود که طُغراهای سلجوقی متشکل از نام و لقب و توقیع و بصورت مهر و امضاء از سه عنصر تشکیل میشده است. در بعضی از مدارک مربوط به دورههای پایانی سلجوقیان آناطولی (قرن هفتم هجری) مشاهده میگردد به جای طُغرا با قلمهای نوک پهن کلمه سلطان بکار گرفته شده که تصور میگردد شکلهای ساده شده طُغراهای اواخر دوره سلجوقیان بزرگ است.17
طُغراهای کشیده شده توسط مملوکان مصر از نظر شکل و شمایل متفاوت است. قوس و یا منحنی اهمال شده است و به جای آن به کشیدهها در حد بسیار مبالغهآمیزی توجه شده است. نام حاکم و پدرش در طُغرا قرار داده شده اما هنوز همانند قبلیها در داخل کرسیها محدود نگشته و در یک خط مستقیم از راست به چپ نوشته شده است. نمونههای زیادی از طُغراهای قوسیدار منحنی شکل که توسط سلاطین سلجوقی آناطولی مورد استفاده قرار گرفته در میان اتابکان و عثمانیان میتوانیم پیدا کنیم. از نظر شکل ظاهری محتوا و کیفیت نمونههای بسیار خوب آن در دوره عثمانی مشاهده میشود.(نک تصویر 2)
این سادگی در طُغراهای عثمانی به تدریج پیچیدهتر و با قاعده تر شده است. و در زمان سلطان محمد فاتح(824 – 848 ھ) قاعده اصولی به خود گرفته است . از قرن دهم به بعد طُغراها، به موازات ترقی هنر خطاطی، ترقی کردند و در اندازه و فرم آن قواعد حاکم شد . این تحول تا قرن دوازدهم هجری ادامه یافته تکمیل گردید. براساس همين قواعد ميتوان قسمتهای مختلف طُغرا را به شكل زير تقسيمبندي نمود: (نک: تصویر 3)
برای اولین بار در زمان سلطان بایزید اول(791 - 804 ھ) متصل به نام پدر، عنوان خان (بایزید بن مرادخان) نیز مورد استفاده قرار گرفت بعدأ در زمان مراد دوم (824 – 848 ھ) کلمه المظفر ظاهر گردید.19 بعد از مدت کمی المظفر با کلمه دائما همراه گردید. در زمان سلیم اول (926 – 918 ھ) عنوان شاه به تقلید از ایرانیان به نام سلاطین عثمانی هم اضافه گردید (سلیم شاه بن بایزیدخان المظفردائما) در زمان سلطان سلیمان قانونی (926 – 974 ھ) این عنوان به نام پدر وی نیز اضافه شد. (سلیمان شاه بن سلیم شاه خان المظفر دائما) این روش تا زمان سلطان محمد سوم ادامه داشت.20 بعد از چلبی محمد عبارت خان نیز اضافه شد.21 عنوان «سلطان» بعنوان لقب عمومی برای حکمرانان عثمانی پذیرفت شده بود و بطور گستردهای در میان مردم رواج داشت. اما بر روی سکهها ، اسناد و مدارک رسمی و حتی در طُغراها صفت سلطان ذکر نمیشد و به جای آن از عنوان «خان» استفاده میگردید.22
د) خنچر(دست): امتداد بیضیهای درونی و بیرونی ابتدا از بالای کلمه المظفر(و از روی طوقها) عبور میکند و قفس را تشکیل میدهد و سپس بصورت افقی در یک سمت مستقیم به طرف راست و سمت پائین طُغرا ادامه پیدا میکند. خنچر اتحاد طُغرا را تکمیل میکند و تعادل آن را حفظ میکند . در پایان مایل به سمت راست و پائین میشود.
4. کاربرد طُغراها
طُغراهای پادشاهان بر روی اسناد مهم و رسمی از جمله فرمان، برات، منشور، عهدنامهها، صلح نامهها، نامههای پادشاهان (نامه همایون)، درج میگردید در رأس نوشته و میانه صفحه قرار میگرفت و بزرگی و کوچکی آنها تابع اندازه و ابعاد کاغذ، بزرگی و کوچکی حروف متن و متناسب با آنها کشیده میشد. در میان حکمرانان محلی آناتولی، طُغراهای که هم بر روی کاغذ کشیده شده و هم بر روی سکهها ضرب شده مشاهده میگردد. قدیمیترین نوع آنها که تاکنون شناخته شده مربوط به سکهای نقرهای است به تاریخ 774 ھ مربوط به «ساروخان، اسحق بی» میباشد.26 طُغراها در سکهها در زمان مراد اول در میان سلاطین عثمانی رایج گردید.27 در کتاب مسکوکات عثمانیه که از طرف خلیل ادهم تهیه شده اولین سکه طُغرادار عثمانی مربوط به سال 806 ھ ذکر شده که از طرف امیر سلیمان ضرب شده است.28
هنگام جلوس پادشاهان جدید برای اطلاع سایر دولتهای دوست و همجوار به هر کدام از آنها سفیری فرستاده میشد که بر اساس رسوم رایج به همراه این سفرا، نامه سلطان جدید که به نامه همایون شهرت داشت ارسال میگردید. این نامههای مزین به طُغرای سلطان جدید بود. در صورتی که سفیری فرستاده نمیشد، نامه مربوطه به سفیر و یا نماینده آن کشور که در پایتخت حضور داشت تحویل داده میشد.29
در سالهای پایانی قرن سیزدهم هجری طُغراها علاوه بر درج بر روی براتها، منشورها، فرمانها، عهد نامهها و سایر بر روی اسکناسها، دفاتر دفترخانههای رسمی (دفاتر اراضی، تیمار و غیره) و حتی پاکتهای دولتی نیز مورد استفاده قرار گرفت.
بعدها بر روی پرچمهای نظامی، تمبرها، مدارک ثبت احوال و املاک, نامههای رسمی اداری، بناهای عمومی و خصوصی، کشتیهای تجاری و نظامی، تأسیسات آبرسانی (چشمهها) دیده میشود.30 (نک: تصویر 5)
تصویر 5: مهر چاپی روی پاكت به طرح طُغرا به سجع: "السلطان ناصرالدین شاه" سال 1290 قمری31
اجزاء و عناصر موجود در طُغرا، تنها برای طُغراها مخصوص نگرديد، بلكه این شکل بر روی بسماللهها، در کتيبههای مساجد نیز مورد استفاده قرار گرفته است. بعنوان نمونه در مسجد اعظم بورسا یک حدیث شریفه بصورت طُغرا در کتیبهای نوشته شده است.32
5. تزئینات
تزئینات طُغراها براساس سبک و اصول تزئیناتی هر دوره با هم متفاوت است. قسمتهای که از طُغراها تزئین میشد عبارت بودند از:
5-1. مرکب مورد استفاده: در دورههای ابتدائی طُغراها فقط با مرکب سیاه کشیده میشدند. بعدها بخصوص از قرن هشتم هجری استفاده از آب طلا نیز مرسوم گردید. نمونههای از دوران سلطان محمد فاتح موجود است که با آب طلا نیز کشیده شدهاند. نامههای که از طرف سلاطین عثمانی برای شریف مکه، حاکم مراکش، خانهای کریمه، و تمام پادشاهان فرستاده شده طُغرای مطلا کشیده میشد. فقط برای خان بخارا و شاه ایران (در عصر صفوی و افشار) طُغراهای مطلا کشیده نمیشد و به جای آن با آب طلا در دو سطر امضاء پادشاه قرار میگرفت.33 احتمال دارد تغییر روش در مرکب مورد استفاده برای خان بخارا و شاه ایران وابسنگی آندو به اقوام ترک باشد.
5-2. تذهیب: طُغراها در هر زمان تزئین نمیشدند بلکه نمونههای ساده آن فراوان است. اما اولین تزئینات بکار رفته بیشتر در فضاهای خالی حروف صورت میگرفت. در این فضاها بطور کلی تذهیبهای کلاسیک؛ حلکاری، تشعیر، کار خلیج، تزئینات نگاتیو و بطور نادر هم تزئینات شبکهای صورت گرفته است. در این تزئینات استفاده از آب طلا، نقره و تذهیب کلاسیک و آرایش به چشم میخورد. (نک: تصویر 6)
تصویر 6: تزئینات بکار رفته در میان حروف و خطوط
در طُغراهای سالهای پایانی قرن دهم تزئینات قضاهای خالی حروف به بیرون این قسمتها نیز منتقل گردید و به سمت بالا به صورت مثلث مرتفع گردیده است. (نک تصویر 7)
در این تذهیبها ابرهای چینی، برگهای لوتوس، نقش مایههای که با استفاده از تکنیک نگاتیو رنگ شده استفاده شده است. طرحهای حلزونی که به کار خایج معروف شده اند، طرحهای اسلیمی، بعنوان خصوصیات تزئینی خاص قرن دهم و یازدهم در طُغرا بکار رفتهاند. نمونههای عالی از اینگونه طُغراها را میتوان در عصر سلیمان قانونی، سلیم دوم و مراد سوم در عثمانی مشاهده نمود.
تصویر 7: نمونه ای از کاربرد تذهیب در حاشیه حروف طُغرا
5-3. تزئینات حاشیهای: بغیر از تذهیب طرحهای تزئینی دیگری برای مزین کردن طُغرا مورد استفاده قرار میگرفت. بعنوان مثال در سمت راست طُغرا تصاویر گل و یا پرچم رسم میگردید. بخصوص در زمان احمد سوم عثمانی این تزئینات بطور چشمگیری گسترش یافته است.(نک: تصویر 8) در زمان محمد دوم عثمانی در این محل مخلص «عدلی» در زمان عبدالحمید دوم «غازی»، در زمان مراد پنجم «راشد» نگارش یافته است.34
در طُغراهائی که در سال 1197ھ به دست صدراعظم خلیل حمید پاشا کشیده شده و مربوط به احمد سوم است در سمت راست یک گل کوچک و در سمت چپ تصویر یک سنبل کوچک ترسیم شده است.در زمان محمد دوم در سمت راست به جای گل تخلص «عدلی» گذاشته شد. در زمان عبدالحمید دوم به جای آن کلمه «غازی» و در زمان محمد پنجم تخلص «رشاد» گذاشته شده است.35
در دورههای متاخر علاوه بر استفاده از دو رنگ طلائی و نقرهای طرحهای ماه و ستاره، آرمها، خورشید، گلهای روکوک بعنوان عناصر تزئینی در طُغراها شناخته میشوند.
تصویر 8: نمونهای از طُغراهای مزین به طرح تزئینی (تذهیب و گل)
5-4.مناطق تزئینی: قسمتهای که خارج از تزئینات طُغرا و متن قرار داشت در دورههای متقدم خالی گذاشته میشد. در دورههای متأخر این قسمت نیز با تزئینات خفیف و حلکاری و یاتصریع مزین میشد. در فرمانها و براتها غیر از طُغراها جاهای مختلف زمینه نیز تزئین میشدند. در موارد بسیار نادری این قسمت هم تذهیب شده است. (نک: تصویر 9) مهمترین قسمتها را میتوان:
- روی نوشته: با زرافشان تزئین میشد. متونی که دیوانی جلی بود لاله افشان، افشان آبی و سیاه پاشیده میشد. در بعضی مواقع روی حروف نقطههای طلائی گذاشته میشد.
- میان سطور: بین السطور با نقطههای طلائی، طرحهای رکوک، ماه و ستاره، زرافشان، با حل کاری و تشعیر تزئین میشد.
- جمله دعا: به طور کلی با نقطههای طلائی و زرافشان تزئین میشد.
- محل تحریر: حل کاری طرحهای نگاتیو طلائی، زرافشان و نقطههای طلائی تزئین میشدند.
- خط همایون: بطورکلی به صورت سرلوحه تذهیب میشد. و تابع فرمانها و طرحهای تزئینی دورههای مختلف بوده است. تزئینات این قسمت در بعضی مواقع با تزئینات طُغراها درهم میآمیخت.
تصویر 9: نمونه ای فرمانهای مزین به تذهیب و طُغرای مظفرالدین شاه قاجار (موزه کاشان)
در موزه آستان مقدس با شماره ثبت 270 قطعه خطی از فرمان ناصرالدین شاه قاجار مبنی بر انتصاب محمد حسن خان قاجار اعتماد السلطنه به نظارت بر مطبوعات دوره ناصری وجود دارد که در سال 1278 ق تنظیم شده است. این فرمان با نقش مهرناصرالدین شاه در پیشانی سند به مضمون المعزالله و طُغرای السلطان ناصرالدین شاه با ابعاد مسطر فرمان 2/6 × 5/15 سانتیمتر است. فواصل سطور با طلا اندازی و ابری سازی به شیوه گلزار مرصع تزیین یافته است . حاشیه فرمان تشعیری و مرصع همراه با جدول كشی الوان و تسمه زرین است و نمونهای جالب از طُغراهای مزین شده در عصر قاجار محسوب میگردد.
6. طُغراکشی و طُغراکشان
طُغراها بیشتر بوسیله مأموری که طُغرایی نامیده میشد (و این شخص باید خط خوش و ظریفی میداشت) در بالای نامههای رسمی ترسیم میشد. طبق نوشته بُنداری، عبدالرحیم برادر جوانتر عزالملکبن نظامالملک وزیر معروف، صاحب مقام طُغرائی شد زیرا این شغل مستلزم هیچ نوع توانائی جز داشتن خطی خوش نبود.
طُغرایی در ایام متقدم یک نفر امیر جوان از طبقات بالا بود. ولیکن «دیوان طُغرا» از زمان وزارت نظامالملک بدست اعضای عادی سلسله مراتب دیوانی افتاد. چیزی نگذشت که این دیوان دواتخانه امپراتوری گردید و منشی یا گزارشگر محاورات و مکاتبات رسمی تابع طُغرایی شد که پس از وزیر و مستوفی مهمترین مقام امپراطوری به شمار میرفت. مثلأ این طُغرایی که در غیاب وزیر اصلی سلطان از او دعوت میشد تا در هنگامی که شاه عازم شکار بود جای وزیر او را بگیرد.36 در میان پادشاهان عثمانی افرادی که طُغراهایشان را خودشان میکشیدند نیز وجود داشتند. بعنوان مثال سلطان احمد سوم.
استاد مویدالدّین ابواسماعیل اصفهانی معروف به طُغرایی، از شاعران بزرگ قرن پنجم وششم هجری است كه در دربار سلطان محمّد سلجوقی، متولّی دیوان طُغرا و صاحب دیوان انشا گردید و پس از او همین سمت را در دربار پسرش، سلطان مسعود به دست آورد.37
در منابع مملوکات کسانی که طُغراها را رسم میکردند طُغرائی نامیده نمی شدند بلکه به آنها «کاتبان سِر» گفته میشد. این افراد طُغراها را بر روی کاغذهای جداگانه ای رسم کرده و آماده نگاه میداشتند و در صورت نیاز آنها را در محل مناسب میچسباندند.38
در عثمانیها کشیدن طُغرا فقط مخصوص پادشاهان نبوده است. تا زمان سلطان محمد سوم شاهزادگانی که در ایالات و مناطق مختلف حکمرانی میکردند بر روی فرمانهای که برای مناطق تحت فرمان خود مینوشتند طُغراهای مخصوصی را تهیه میکردند که شبیه طُغراهای پادشاهان بود. این فرمانها فقط در منطقه تحت حکمرانی آنها اعتبار داشت. این شاهزادگان حق ضرب سکه و یا خواندن خطبه به نام خودشان را نداشتند، زیرا این دو عمل از شرایط سلطنت بود. به عنوان نمونه شاهنشاه، یکی از شاهزادگان دوره بایزید دوم طُغرائی با متن (شاهنشاه بن بایزید خان مظفر دائما) در 915 ھ رسم کرده است. همچنین طُغرای موجود از شاهزاده احمد والی آماسی که مربوط به سال 918 ھمیباشد.39 بعد از سلطان سلیم یاووز کمتر با طُغراهای شاهزادگان برخورد میکنیم.40
وزرای که در مناطق مرزی بودند نیز اجازه کشیدن طُغرا را داشتند که این اجازه در زمان صدراعظم کمانکش قارا مصطفی پاشا (1638 – 1643 م.) برچیده شد. فرمانده کل ارتش (سردار اکرم) هنگامی که به نبرد اعزام میگردید برای رزمنامهها به طور اجباری موظف به استفاده از طُغرا بود به همین خاطر تعدادی کاغذ خالی که بر روی آنها طُغرا کشیده شده بود برای استفاده داده میشد و متن بعدأ نوشته میشد و این متن بعنوان فرمان پادشاه واجبالاجرا بود. بعدها این اصول برچیده شد.41
از هنرمندان و طُغرا کشان عصر قاجار میتوان به حاج میرزا حسن حكاك و حاج میرزا حسین حكاكباشی است كه این دو برادر هنرمند، از بستگان مرحوم محمد طاهر بوده و اصالتاً اهل شیراز بودهاند. مرحوم حاج میرزا حسین حكاك به آذربایجان رفته و مدت چهل سال در تبریز زندگی كرد و به خلق آثار هنری بی بدیل در خط نستعلیق و نقر و حك و كتیبه نگاری و سجع و مهر و طُغرا سازی و تركیب بندی اقدام كرده و در عصر خود بی نظیر بود.42
سخن آخر
همانگونه که ذکر گردید طُغرا از جمله خطوط تفننی است که در ممالک اسلامی از جمله: مصر، سوریه، لبنان، عراق، ایران و افغانستان به آن میپردازند. از نیمه دوم قرن دوازدهم بسیاری از هنرهای کتابآرائی در جهان اسلام حالت سکون یافته بود و طبیعتأ هنر خطاطی و خوشنویسی و در کنار آن شغل کتابت نیز از این امر مستثنی نبود. تهیه فرمانها و دستوران دولتی بر روی کاغذهای رسمی که در مطبعه های دولتی چاپ شده بود نیاز به مهر سلطنتی را از میان برده بود و همین مسئله اهمیت شغل طُغراکشی در دربار سلاطین را از میان برده بود. بطوری که از ابتدای قرن سیزدهم هجری به بعد هیچ اثر مهمی را در این زمینه هنری نمیتوان یافت.طُغرا در ترکیه که بزرگترین مرکز رواج این هنر بود بعد از فروپاشی دولت عثمانی و تشکیل جمهوری ترکیه و در نهایت تغییر خط عربی به خط جدید رواج پیشین را ندارد و میتوان ادعا نمود که عمر این هنر و کاربرد آن در این کشور در اواخر قرن سیزدهم به پایان رسیده است. در مقابل در سالهای اخیر بعضی از هنرمندان در سایر کشورهای اسلامی ازجمله ایران با استفاده از قابلیت تزئینی این خط به خلق آثار هنری میپردازند. این هنرمندان طُغرا را غالبأ به خط ثلث و رقاع یا دیوانی نقش میکنند و نقش تزئینی و زیبائی را بدین وسیله خلق میکنند.
پی نوشتها:
1 Baykal, B.S. “Tuğra” Türk Ansiklopedisi. Ankara: Milli Eğitim Bakanliği, 1982. Vol. 31. p. 454.
2 Uzunçarşılı, İsmail Hakkı. Osmanlı Devletinin Saray Teşklatı. Ankara: Türk Tarih Kurumu, 1984. p. 238.
3 Fuat Bayramoğlu. “Tezhipli ve Padişah Onaylı Farmanlar”.Kültür ve Sanat Dergisi, N. 4 (1976): 17; Gökbilgin, M. Tayyıb. Osmanlı Paleografya ve Diplomatik İlim. İstanbul: İ.Ü. Edebiyat Fakültesi, 1979: 79.
4 شمس اللغات ج 2 ص 50
5 معجم الادباء یاقوت ج 4 ص. 51 و شرح لامیة العجم صفوی ج 1 ص 6
6 محمد حسین بن خلف تبریزی "برهان". برهان قاطع. باهتمام محمد معین. تهران: امیرکبیر، 1362. ج. 3؛ ص. 1355. پانویس صفحات 1355 – 1356. رک: چند فایده ادبی. اقبال آشتیانی. مجله ایران فردا. س 2 ش 10
7 Bayramoğlu, 1976, p. 21.
8 محمد حسین بن خلف تبریزی "برهان". برهان قاطع. باهتمام محمد معین. تهران: امیرکبیر، 1362. ج. 3؛ ص. 1355.
9 نفیسی، علی اکبر. فرهنگ نفیسی. تهران: خیام، 1318. ج. 3؛ ص. 2247.
10 محمد پادشاه متخلص به شاد. آنندراج. زیر نظر دبیر سیاقی. تهران: امیرکبیر، 1363، ج. 4.
11 Kaşgarlı, Mahmut. Divanü Lûgat-it-Türk (tercümesi). Çev. Besim Atalay. Ankara: Türk Dil Kurumu, 1998. Cilt 1, p. 462.
12 Uzunçarşılı, İsmail Hakkı. Osmanlı Devletinin Saray Teşklatı. Ankara: Türk Tarih Kurumu, 1984. s. 284.
13 جامعالتواریخ، 56 س.6.
14 Baykal, B.S. Vol. 31. p. 455; Uzunçarşılı, 1984. p. 237.
15 Uzunçarşılı, 1984. p. 237.
16 موزه کاخ توپقاپی، آرشیو اسناد: شماره 1938, fa,1.
17 Baykal, B.S. Vol. 31. p. 455.
18 Uzunçarşılı, İsmail Hakkı. Osmanlı Devletinin Saray Teşklatı. Ankara: Türk Tarih Kurumu, 1984. p. 238.
19 Loc.cit.
20 Baykal, B.S. Vol. 31. p. 456.
21 Uzunçarşılı, 1984. p. 238.
22 Ibid. : 239.
23 Baykal, B.S. “Tuğra” Türk Ansiklopedisi. Ankara: Milli Eğitim Bakanliği, 1982. Vol. 31. p. 455.
24 Nihat Boydaş. Ta’lik Yazıya Plastik Değer Açısından bir Yaklaşım. İstanbul: Milli Eğitim Bakanlığı, 1994: 32.
25 T.S. Eliot. Edebiyat Üzerine Düşünceler (Çev.S.Kantarcıoğlu), Ankara 1990, p. 2-3.
26 برای اطلاع بیشتر در این مورد مراجعه شود به :
İ.H. Uzunçarşılı, “Tuğrave Pençeler”, Belleten. N. 17-18: (1941);
27 Ali Bey. Tarih-i Osmani. Encümeni Mecmuası, Sene 8: 110; Uzunçarşılı, İsmail Hakkı. Osmanlı Devletinin Saray Teşklatı. Ankara: Türk Tarih Kurumu, 1984: 238.
28 Ethem, Halil. Meskukat'ı Osmaniyye. S. 23-24. ; Uzunçarşılı, 1984: 239.
29 Uzunçarşılı, , 1984: 295.
30 Ibid. : 239.
31 رضا فراستی "مهرهای شاهان قاجاریه". تاریخ و فرهنگ ایران http://www.iichs.org/
آنچه قبلاً راجع به مهرهای شاهان و شاهزادگان قاجاریه چاپ شده است عبارتند از:
1. طاهری شهاب. ”سجع مهر سلاطین و شاهزادگان و صدور ایران“. وحید، س 2، ش 8 (مرداد 1344) : 41-49 در مقاله مذكور، فقط سجع نوزده مهر از شاهان و چهارده مهر از شاهزادگان نوشته شده است. اطلاعات بعضی از مهرها ناقص است و یا اشتباه خوانده شده.
2. رابینو دی بورگو ماله، هـ. ل. آلبوم سكهها، نشانها، و مهرهای پادشاهان ایران (از سال 1948 تا 1500 م). به اهتمام محمد مشیری. تهران، مؤسسه سكهشناسی ایران؛ امیركبیر، 1353. این كتاب كه در سال 1951 (1330 ش) در بریتانیا چاپ شده، در بخش مهرها صفحه 51، تصاویر بيست مهر از شاهان را آورده است.
3. قائممقامی، جهانگیر. مقدمهای بر شناخت اسناد تاریخی. تهران، انجمن آثار ملی، 1350. در كتاب مذكور تعداد چهل مهر از شاهان و ولیعهدهای قاجاریه معرفی شده. اطلاعات تعدادی از مهرها با اطلاعات رابینو و طاهری شهاب یكسان است و بعضی از مهرها درست خوانده نشده است.
32 Nihat Boydaş. Ta’lik Yazıya Plastik Değer Açısından bir Yaklaşım. İstanbul: Milli Eğitim Bakanlığı, 1994: 33.
33 Kanunname. Aşir Efendi Kütüphane. N. 1004, S. 37b; Uzunçarşılı, , 1984. p. 292
34 Baykal, B.S. Vol. 31. p. 456.
35 Loc. cit
36 کلوزنر، کارلا. دیوانسالاری در عهد سلجوقی: وزارت در عهد سلجوقی. ترجمه یعقوب آژند. تهران: امیرکبیر، 1363.
37 دكتر مهدی محققُ ترجمه منثور و منظوم قصیده لامیة العجم طغرایی اصفهانی
http://ltr.ui.ac.ir/Farsi_Pages/Magazine/M.20.21/1-Mohaghegh.htm
38 Baykal, B.S. Vol. 31. p. 455.
39 Uzunçarşılı, , 1984. p. 124
40 Baykal, B.S. Vol. 31. p. 456.
41 Loc. cit
42 بیانی. آثار و احوال خوشنویسان ، ج 2، ص 151.
منابع
بورگو، رابینو دی؛ ماله، ھ. ل. آلبوم سكهها، نشانها، و مهرهای پادشاهان ایران (از سال 1948 تا 1500 م). به اهتمام محمد مشیری. تهران، مؤسسه سكهشناسی ایران؛ امیركبیر، 1353.
بیانی، مهدی. احوال و آثار خوش نویسان.- تهران: علمی، ۱۳۶۳.
تبریزی، محمد حسین بن خلف. "برهان". برهان قاطع. باهتمام محمد معین. تهران: امیرکبیر، 1362. ج. 3؛ ص. 1355.
صاحب، ابراهیم بن نورمحمد . شمس اللغات. مصحح : مولوی سراج الدین. بمبئی: چاپخانه حیدری،.
طاهری، شهاب. ”سجع مهر سلاطین و شاهزادگان و صدور ایران“. وحید، س2، ش 8 (مرداد 1344) : 41-49.
فراستی، رضا. مهرهای شاهان قاجاریه، تاریخ و فرهنگ ایران http://www.iichs.org/
قائممقامی، جهانگیر. مقدمهای بر شناخت اسناد تاریخی. تهران، انجمن آثار ملی، 1350.
کلوزنر، کارلا. دیوانسالاری در عهد سلجوقی: وزارت در عهد سلجوقی. ترجمه یعقوب آژند. تهران: امیرکبیر، 1363
محقق، مهدی، ترجمه منثور و منظوم قصیده لامیة العجم طُغرایی اصفهانی ttp://ltr.ui.ac.ir/Farsi_Pages/Magazine/M.20.21/1-Mohaghegh.htm
محمد پادشاه متخلص به شاد. آنندراج. زیر نظر دبیر سیاقی. تهران: امیرکبیر، 1363، ج. 4.
نفیسی، علی اکبر. فرهنگ نفیسی. تهران: خیام، 1318.
همدانی، رشیدالدین فضل الله. جامعالتواریخ. به تصحیح و تحشیه محمد روشن و مصطفی موسوی. تهران: البرز، 1373.
یاقوت حموي. معجم الادباء. ترجمه و ويرايش عبدالمحمد آیتی. تهران: سروش، 1391.
-Ali Bey. Tarih-i Osmani. Encümeni Mecmuası, Sene 8; http://tarihvemedeniyet.org/2011/02/tarihi-osmani-encumeni-mecmuasi
/-Baykal, B.S. “Tuğra” Türk Ansiklopedisi. Ankara: Milli Eğitim Bakanliği, 1982.
-Bayramoğlu, Fuat “Tezhipli ve Padişah Onaylı Farmanlar”. Kültür ve Sanat Dergisi, N. 4 (1976)
-Boydaş, Nihat. Ta’lik Yazıya Plastik Değer Açısından bir Yaklaşım. İstanbul: Milli Eğitim Bakanlığı, 1994.
-Eliot, T.S. Edebiyat Üzerine Düşünceler (Çev. S. Kantarcıoğlu), Ankara 1990,
-Ethem, Halil. Meskukat'ı Osmaniyye. Kostantiniye: Mahmud Bey Matbaası, 1334.
Gökbilgin, M. Tayyıb. Osmanlı Paleografya ve Diplomatik İlim. İstanbul: İ.Ü. Edebiyat -Fakültesi, 1979.
-Kanunname. Aşir Efendi Kütüphane. N. 1004,
-Kaşgarlı, Mahmut. Divanü Lûgat-it-Türk (tercümesi). Çev. Besim Atalay. Ankara: Türk Dil Kurumu, 1998.
-Uzunçarşılı, İsmail Hakkı. “Tuğra ve Pençeler”, Belleten. N. 17-18: (1941).
-Uzunçarşılı, İsmail Hakkı.Osmanlı Devletinin Saray Teşklatı. Ankara: Türk Tarih Kurumu, 1984.