هنرمندان خاموش؛ یادی از محمد ابراهیم نقاش اصفهانی
نویسنده: مجید غلامی جلیسه
درآمد
از ویژگیهای مشترک هنر در دورههای مختلف تاریخی، تمرکزگرایی آن در پایتخت است، اما این خصیصه در دورة قاجار از نمود بیشتری برخوردار است. متمرکز گشتن هنرمندان در پایتخت شاید از ابتدا بدون برنامه و بیشتر به جهت منافع شخصی هنرمندان بود که بازار عرضة هنر خود را در پایتخت جستجو میکردند؛ اما با تأسیس مجمع دارالصنایع ناصری در پایتخت جذب هنرمندان و هنرجویان در این مجمع از جمله اهداف از پیش تعیین شده دولت وقت، جهت رشد و تعالی هنر در پایتخت بود. هنر نقاشی نیز در این میان بیش از سایر هنرها در پایتخت رونق و گسترش یافت و هنرستان نقاشی که با همت صنیعالملک راهاندازی شد، نقش پررنگی در جذب هنرمندان و هنرجویان دیگر شهرها به پایتخت داشت. اصفهان که خود در دورة صفویه با حمایت شاه عباس کبیر توانسته بود به عنوان تجلیگاه هنر اصیل ایرانی قرار بگیرد و در ضمن این حمایت بتواند مکتب اصفهان را معرفی کند، از اوایل قرن سیزدهم هنرمندان اصفهان از نقاش و مذهب و خوشنویس و معمار و بنا و غیره، تدریجاً از اصفهان به تهران مهاجرت کردند. به گونهای که در اواخر قرن سیزده و اوایل قرن چهارده قمری احوال و آثار بسیاری از هنرمندان نامی اصفهان را باید در شهر تهران جستجو نمود. با اتمام دورة ناصری و آغاز دورة مظفری روند مهاجرت هنرمندان به پایتخت سرعت بیشتری یافت و عواملی چون جنگ جهانی اول که رکود بازار هنر در شهرها را تشدید کرده بود در کنار تشکیل مجمع الصنایع مظفری مهاجرت هنرمندان و هنرجویان به پایتخت را سرعت بیشتری داده بود؛ هرچند این دست مهاجرتها فی نفسه فواید مختلفی در پی داشت اما رکود بازار هنر در شهرهای هنرپروری چون شیراز، تبریز و اصفهان ضربة جبران ناپذیری بر پیکرة بیجان هنر در این بلاد داشت.
البته در این میان، بودند هنرمندانی که هیچگاه پای به دارالخلافه نگذاشتند و یا اگر به تهران رفتند بعد از مدتی بازگشته و در دیار خود به هنرمندی و هنرمندپروری پرداختند. از جملة این هنرمندان شاخص اصفهانی میتوان از محمدابراهیم نقاش اصفهانی نام برد که تسلطی تحسین برانگیز بر نگارگری ایرانی با استفاده از تکنیکهای مختلف داشته است و متأسفانه تا کنون آنگونه که باید به جامة هنری شناسانده نشده است. و حقیر در مقالة حاضر سعی دارم ضمن معرفی این هنرمند به معرفی برخی از آثار شاخص وی خاصه با تکنیک چاپ سنگی اشاره نمایم.
زندگینامه
محمدابراهیم پسر آقامحمدحسین فرزند حاج محمدابراهیم اصفهانی است. وی در شهر هنر پرور اصفهان به دنیا آمد از کودکی وی اطلاعی در دست نیست اما از آنجا که در برخی از منابع وی را از جمله شاگردان آقا عباس شیرازی نام بردهاند (کریم زاده تبریزی, 1370, ص. 12) مطمئاً وی جهت تلمذ نزد آقا عباس به شیراز و یا تهران مسافرت نموده است. وی در جوانی به روسیه رفت و مدتی آنجا نقاشی جدید را آموخت و در بازگشت به اصفهان در کاروانسرای محمدصادقخان1 نزدیک دروازه اشرف در حجرات فوقانی دکة نقاشی داشت. محمدابراهیم نسبت به دیگر همقطاران خود این مزیت را داشت که هم با نقاشی سنتی ایران آشنا بود و هم رموز نقاشی جدید اروپایی را شناخته بود (همایی(۱۳۷۵)، ص۳۳۳). وی در منظره و چهرهسازی، تذهیب و رنگپردازی و ترتیب مجالس بزمی و رزمی شهرة زمان خود بود. همچنین در کارهای مینائی و پخت آن نیز دست داشت و این صنعت را نیکو میدانست. عمده آثار هنری آقا ابراهیم به سبک نقاشی روغنی (لاکی) و در رویه قلمدانها، جلدها و قابآینهها عرضه و حالیه زینتبخش موزهها و مجموعههای خصوصی میباشد. علاوه بر هنرهای یاد شده در مصوّر ساختن کتابها و مرقعات استادی با ابتکار بود و در شبیهسازی و تصویر پارچههای قلم کار دست پر حلاوت داشت. (کریم زاده تبریزی, 1370, ص. 12)
از جلمه هنرهای استاد محمدابراهیم نقاشی بر روی قلمدان بود که در این کار خبرویت خاصی داشت. این استاد قلمدانهای خود را به طور معمول پرکار و با زرنشان عالی میپرداخته و از مناظر روستایی و نحوة زندگی کشاورزان و دامدارن در کنارههای قلمدان، نقوش زیبایی حک میکرده است. محمدابراهیم قلمدان جنگی را به دو سبک ایرانی و فرنگی ساخته و در هر دو مکتب نبوغ هنری خود را نشان داده است. (هنرمند, 1385, ص. 52) از جملة ویژگیهای محمدابراهیم، آراستن قلمدانهای مردم شناسی بوده که در این نوع کار تصویر زنان و مردان را در ساختمانهای عصر با پوشش معمول همزمان میکشیده است. مثلاً زنان دوره قاجار را با چادر و روبند و چاقچور و شلیته و مردان را با قبا یا سرداری و عمامه و کلاه لری نشان میداده است. اکثر قلمدانهایش از زرنشان و پرداز خوب گرانبار است. (هنرمند,، 1385،ص 53)
وی در میناکاری هم دست داشته و با میناسازان حرفهای در ساختن نقشهای مینا همکاری نموده است. در شبیهسازی نیز دستی قوی داشته و گاهگاه به سیاق ابوالحسن غفاری – صنیع الملک – چهرة برخی از رجال را با آبرنگ یا رنگ روغن میکشیده است. (هنرمند، 1385، ص 53)
از دیگر فعالیتهای هنری محمدابراهیم نقاشباشی اصفهانی میتوان به هنر نقاشی روی کاشی اشاره نمود. این نقاش غالباً روی کاشی برجسته نقاشی میکرد.یک دل داشت و صد دل عاشق کشیدن مجلس حضرت یوسف و ذلیخا روی کاشی و بوم بود.کمتر کاشینگار و نقاشی در اصفهان در کشیدن صورت حضرت یوسف ذوقی مثل محمد ابراهیم داشت. او قلمی پخته وشیرین داشت. مجلس ملاقات حضرت یوسف با زلیخا را که برای کاشی نقاشی میکرد. به قلم زنها هم میسپرد تا عیناً قلمزنی کنند. (سیف, 1389،ص41)
انتشار کتاب طوفان البکاء در سال 1314ق. با نقاشیهایی که محمدابراهیم به تصویر کشیده است حاکی از مراودات وی با چاپخانهداران تهرانی است و البته این احتمال میرود که در این برهه از زمان وی در تهران به سر میبرده است هرچند در منابع اشارهای به این مطلب نشده است، و تنها اطلاع داریم که وی به سال 1287ش به همراه هادی تجویدی یکی از شاگردان خود از اصفهان خارج شده و در مجمع الصنایع تهران تصمیم به راهاندازی کارگاه هنری میکند. (کریم زاده تبریزی, 1370, ص. 13) متأسفانه از این بخش زندگی وی نیز اطلاعی در دست نیست، هرچند میدانیم که هادی تجویدی از وی جدا شده و در مدرسة هنر کمالالملک مشغول به فعالیت میشود، اما اینکه محمدابراهیم تا چه مدتی در تهران بوده و کی به اصفهان باز میگردد نیز بر ما مجهول است.
محمدابراهیم در طریقت تصوف نعمةاللهی مردی ثابت قدم و با خلوص و از مریدان مرحوم حاج میرمحمدهادی و آقا میرزا عباس پاقلعهای بود؛ پسرانش نیز بشیوه پدر از نزدیکان این خانوادهاند چنانکه بعضی ایشان همان نام خانوادگی نعمةاللهی را که مخصوص دودمان آقا میرزا عباس و برادر و برادرزادگان اوست گرفتند. (همایی،1375، ص 334)
استاد کریم زاده تبریزی در کتاب خود بیان میدارد که «از تاریخ تولد و سال مرگ و مدت عمر این نقاش دقیقاً معلوم نیست ولی فعالیت هنری وی بین سالهای 1290 تا 1330 به مدت 40 سال محرز و آشکار میباشد (کریم زاده تبریزی, 1370, ص. 13).» اما مرحوم جلالالدین همایی در کتاب ارزشمند خود در خصوص وفات محمدابراهیم میگوید: «آقا محمدابراهیم در حدود پنجاه و پنجسالگی بسال 1333ق بدرود حیات گفت و در تکیه خاتونآبادیهای تخت پولاد بخاک رفت» (همایی, 1375, ص. 334)
امضای محمدابراهيم
اولین ویژگی امضای محمدابراهیم در کارهایش تنوع آن است بهگونهای که فقط در کتاب طوفان البکاء 1314ق. شاهد چندین رقم متفاوت از وی هستیم و البته جالبترین این رقمها که در سرلوح مزدوج ابتدای کتاب قابل رؤیت است، نوشتن عدد ابجد «259» به جای نام خود یعنی «ابراهیم» است. (تصویر 1) در این کتاب شاهد ارقام دیگری چون «عمل میرزا ابراهیم» (تصویر2 و 7 ) «عمل ابراهیم» (تصویر 3) «عمل محمد ابراهیم» (تصویر 4 و 7 و 9) «عمل میرزا ابراهیم نقاش اصفهانی» (تصویر 5) «بهطراحی کمترین محمد ابراهیم الاصفهانی» (تصویر 6) هستیم. همچنین در کتاب شجرة التجوید منتشره به سال 1310ق. در اصفهان شاهد رقم « عمل کمترین میرزا محمدابراهیم الاصفهانی» (تصویر 10) می باشیم. همچنین استاد کریمزاده تبریزی به رقمهای « ابراهیم» و «سلام علی ابراهیم» نیز اشاره میکند. (کریم زاده تبریزی, 1370, ص. 13)
فرزندان:
از آقا محمدابراهیم پنچ پسر باقی ماند که همه در فن نقاشی و تذهیب استاد و خلف الصدق پدر بزرگوارند:
1. میرزا عبدالکریم: معروف به میرزا کریم نقاش ولادتش در حدود 1314ق. است که همچون پدر در فنون نقاشی و تذهیب از استادان مسلم اصفهان است. (همایی, 1375, ص. 334) و در نقاشی روی تابلو و میناسازی دست داشته است. (هنرمند, 1385, ص. 53) وی در تاریخ رجب 1395ق. وفات یافت و در تیکه دوم آغاباشی تخت پولاد واقع در سمت شرقی تکیه اول و در مجاورت سرداب به خاک سپرده شده است. (مهدوی, 1370, ص. 55)
2.میرزا محمود: ولادتش حدود 1316ق. است.و در هنر قلمدان کارهایی در حد متوسط ارائه داده است.
3.میرزا علی: متولد حدود 1318ق.، منزلت او در استادی بعد از میرزا کریم است و بیشتر تخصص او پارچهسازی و نقاشی روی پرده و پارچه است.
4.نجاتعلی: متولد حدود 1321ق. او نیز در فنون تذهیب و نقاشی استاد است. وی در سال 1352ق. از اصفهان به تهران مسافرت نمود و در حجره فوقانی سرای سقاباشی مشغول همان کسب و کار مورثی گشت. (همایی, 1375, ص. 334) وی بعد از فوتش در همان شهر تهران به خاک سپرده شده است. (مهدوی, 1370, ص. 55)
5.محبعلی که ولادتش حوالی سال 1330ق. است. و در میناکاری و آبرنگ آثاری به ظهور رسانده و تا سالهای اخیر زنده بوده است. (هنرمند, 1385, ص. 53)
اساتيد
متاسفانه در منابع تراجم تنها نام یک استاد محمدابراهیم ذکر شده و آن عباس شیرازی است، عباس شیرازی نقاش و قلمدانساز دورة ناصری و یکی از شاگردان برجسته دارالصنایع ابوالحسنخان غفاری صنیعالملک بود که برای تحصیل فنون نقاشی به اروپا رفت و سالها نقاشیهای نقاشان ایتالیا را تمرین و تتبع کرد، اما خود ابداع کننده سبکی متناسب با ذوق ایرانی بود. این هنرمند در تصویر و شبیهسازی و گل و مرغ و منظره پردازی مهارت وافر داشت و صنعت تذهیب را خوب میدانست. (محدث زاده, 1384, ص. 142) و به آرایش و حلکاری و سایر فنون متنوع آن وارد بود. این هنرمند مرد آزاده و درویش مسلکی بود که فارغ از دنیای مالاندوزی در معاشرت و مصاحبت یاران یکدل گام مینهاد و تا شور و شوقی در خود نمیدید دل به هنر نمیبست و دست به قلم نمیزد. از آثار دلپذیر و پسندیدة استاد معلوم میگردد که این هنرمند مکتب شیوا و پرغنای لطفعلی شیرازی(1220-1288ق.) و علیاشرف نقاش افشار (؟-ح.1220ق.) معروف را درک کرده و حتی ممکن است مفتخر به شاگردی لطفعلی بوده و از سرچشمة متعالی آن استاد نیز بهره یاب گشته است. (کریم زاده تبریزی, 1370, ص. 294) متاسفانه در منابع تراجمنگاری اطلاعات چندانی در خصوص وی ارائه نشده است و تاریخ ولادت و وفات وی معلوم نیست اما به نظر استاد کریمزاده تبریزی آنچه از تاریخ تصاویر بجا ماندهاش بر میآید معلوم میدارد که این هنرمند، نقاش با اعتباری بوده و در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به خلق تصویر مشغول بوده است. و آثار شناسایی شده وی توسط استاد کریمزاده از تاریخ 1277 تا 1292 ق را در برمیگیرد.
به قرینة شاگردی صنیعالملک بعید نیست که عباس شیرازی، همان عباسآقا نقاش و باسمهچی دارالطباعة دولتی و دارالفنون است. در پایان کتاب یوسف و زلیخای منتشره به سال 1299ق. در چاپخانه مدرسة دارالفنون یادداشتی از میرزا عباس در خصوص چاپ این کتاب منتشر شده است که در آنجا به شاگردی صنیع الملک اشاره میکند:
... سی سال قبل در اول سلطنت و جهانداری این شهریار تاجدار ... ناصرالدین شاه قاجار ... که جمیع علوم صناعت در ایران دایر گشت این نسخه شریفه را نیز استاد الاساتید، وحید دوران استاد میرزا ابوالحسن خان صنیع الملک مرحوم نقاشاباشی غفاری کاشانی که از تربیت یافتگان همین دولت ابد مدت بود و از توجه و تشویق شاهنشاه عادل باذل صنعت نقاشی را به اعلی درجة کمال رسانید و در علم باسمه و تصویر نیز کمال مهارت را داشت، بدان واسطه دارای مناصب رفیعه شد و به القاب عالیه رسید و به رتبه سرتیپی و مرکز خدمت عمده نیز سرفراز گردیده بود و الحق تا کنون چنین نقاش قادر ماهری در شبیه سازی و طراحی در روزگار الی الان نیامده است ... نسختی از همین کتاب مستطاب را آن مرحوم به دست آورده که به طبع برساند، چند ورقی از اوراق آن را بنا نهادند که باسمه کنند، از آنجا که نسخه معیوب و مغلوط و غیر مرتب بود از برای تصحیح آن شخص کافی نبود، رفته رفته به عهده تعویق و تأخیر افتاد تا اینکه در سال یک هزار و دویست و هشتاد و دو در سن پنجاه سالگی به مرض سکته به رحمت ایزدی پیوست. این بنده درگاه که سمت شاگردی وی را در این مدت مذکور داشت محض پاس حقوق آن مرحوم و مرغوبی این نسخه شریفه در صدد بوده و به خیال افتادم که اگر خداوند متعال وسیله بسازد و فرصتی بدهد، اسباب طبع این کتاب را فراهم آورد. شاید این کار بزرگ را که آن مرحوم اقدام نموده بود به انجام رساند ... (فردوسی, 1299ق., ص. 229)
میرزا عباس به همراه هنرمندانی چون اسماعیل جلایر در دارالطباعه دولتی با میرزا ابوتراب غفاری همکاری مینمودند. مطابق اطلاعاتی که در سالنامههای دولتی از سال 1290ق. تا سال وفات وی یعنی 1304ق. بدست میآید؛ وی در دارالطباعة دولتی در سمتهایی چون نقاش، استاد باسمهخانه، استاد مخصوص، مباشر باسمهخانه مبارکه، مباشر دستگاه طبع روزنامه و ... مشغول به فعالیت بوده تا اینکه از سال 1298ق. به عنوان مأمور به خدمت طبع منطبعات مدرسة دارالفنون بدانجا رفته و کار چاپ کتب درسی این مدرسه که از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است را عهدهدار میگردد. طی این سالها وی موفق به چاپ کتب درسی فراوان و با کیفیتی جهت استفادة محصلین مدرسة دارالفنون و دیگر علاقهمندان میشود. مشغلة کاری وی آنقدر زیاد است که ناچار میشود کار چاپ کتاب یوسف و زلیخای منتشره به سال 1299ق. را به جای روز شبها اناجم دهد:
... باز از بابت عدم فرصت خود حقیر عمل طبع و باسمة آن بجهت زیادتی کارهای مرجوعة دولتی بعقب میافتاد لهذا قرار باسمة آن را بشب انداخت (فردوسی, 1299ق., ص. 230)
طی حدود شش سال فعالیتی که در چاپخانة مدرسة دارالفنون داشته بجز کار چاپ و ادارة چاپخانه از قرار معلوم کار تصویرسازی را تا حدی در این چاپخانه عهدهدار بود و از قرار معلوم تصاویر موجود در کتاب یوسف و زلیخای فردوسی منتشره به سال 1299ق. (بیاض 41390) که هیچکدام رقم ندارند نیز کار وی باشد.
البته پیش از این عباس میرزا آثاری را با تکنیک چاپ سنگی از خود به جای نهاده بود که از آن جمله میتوان به برخی از تصاویر کتاب مرآت البلدان ناصری منتشره به سال 1294ق.
اشاره نمود که چند تصویر از این مجلد امضاء وی با رقم «عمل بنده درگاه عباس 1294» (تصویر 11) و «عباس» و «العبد عباس» را دارد.
میرزا عباس نقاش تا سال 1304ق. زنده و مشغول به فعالیت بوده است. و ما در این سال سه کتاب که به اهتمام وی چاپ و منتشر شده است را تا کنون شناسایی نمودهایم. اولین کتاب با نام پاتولوژی نوشتة کریزلفرانسوی (1811-1872م.) میباشد و توسط علیبنزینالعابدین همدانی مشهور به رئیسالاطباء ترجمه شده است. در ابتدای این کتاب به نام میرزا عباس و اهتمام وی در چاپ این کتاب با این متن اشاره شده است: «... بسعی و اهتمام عالیجاه آقا میرزا عباس بانجام رسید فی شهر جمادی الثانیة سنه 1304» .
دومین کتاب قواعد مشق و فنون توپخانه، تألیف پوشنگ اتریشی است، که تاریخ کتابت این کتاب نیز بیست و هشتم ماه شعبان سال 1304ق. میباشد، و سومین کتاب، لطیفة غیبیه نوشتة محمد بن محمدعارف داربی شیرازی است که تاریخ اتمام چاپ آن در صفحة خاتمة رمضان 1304ق. ذکر شده است. بدین نحو برای ما یقین میشود که میرزا عباس تا اواخر سال 1304ق. در قید حیات بوده است و بعد از رمضان همین سال است که فوت نموده است. از سال 1304ق. در سالنامة دولتی ایران ذیل اجزای وزارت انطباعات و ادارة روزنامهجات به جای وی نام میرزا حسین فرزندش، به عنوان مأمور به خدمت طبع منطبعات مدرسة دارالفنون نوشته میشود و از میرزا عباس به عنوان مرحوم یاد میگردد. (اعتمادالسلطنه مراغی, سالنامه ایران, 1304ق., ص. 45) و همچنین ذیل اجزای وزارت علوم نیز باز از فرزند میرزا عباس به عنوان مباشر و استاد باسمهخانه یاد میشود. (اعتمادالسلطنه مراغی, سالنامه ایران, 1304ق., ص. 41)
جدول 1: جدول سنوات خدمت میرزا عباس و سمت شغلی وی
سال
|
سمت میرزا عباس
|
منبع
|
1290ق
|
میرزا عباس نقاش و استاد باسمهخانه
|
(اعتمادالسلطنه مراغی، سالنامه ایران, 1290ق., ص. 69)
|
1291ق
|
میرزا عباس نقاش و استاد باسمهخانه
|
(اعتمادالسلطنه مراغی, سالنامه ایران, 1291)
|
1292ق
|
میرزا عباس نقاش و مباشر دستگاه طبع روزنامه و غیره
|
(اعتمادالسلطنه مراغی, سالنامه ایران, 1292ق.)
|
1294ق
|
میرزا عباس نقاش و استاد باسمهخانه، مباشر باسمه خانه مبارکه
|
(اعتمادالسلطنه مراغی, سالنامه ایران, 1294ق., ص. 31)
|
1295ق
|
میرزا عباس نقاش و استاد مخصوص، مباشر باسمهخانه مبارکه و غیره
|
(اعتمادالسلطنه مراغی, سالنامه ایران, 1295ق., ص. 37)
|
1296ق
|
میرزا عباس نقاش و استاد مخصوص مباشر باسمهخانه مبارکه و غیره
|
(اعتمادالسلطنه مراغی, سالنامه ایران, 1296ق., ص. 45)
|
1297ق
|
میرزا عباس نقاش استاد مخصوص و مباشر کارخانة طبع دولتی
|
(اعتمادالسلطنه مراغی, سالنامه ایران, 1297ق. , ص. 50)
|
1298ق
|
میرزا عباس نقاش و استاد طبع مأمور بخدمت طبع منطبعات مدرسة دارالفنون
|
(اعتمادالسلطنه مراغی, سالنامه ایران, 1298ق., ص. 35)
|
1299ق
|
میرزا عباس نقاش و استاد طبع مامور بخدمت طبع منطبعات مدرسة دارالفنون
|
(اعتمادالسلطنه مراغی, سالنامه ایران, 1299ق. , ص. 40)
|
1300ق
|
میرزا عباس نقاش و استاد طبع مأمور بخدمت طبع منطبعات مدرسة دارالفنون
|
(اعتمادالسلطنه مراغی, سالنامه ایران, 1300ق., ص. 48)
|
1301ق
|
میرزا عباس نقاش، و استاد طبع مأمور بخدمت طبع منطبعات مدرسة دارالفنون؛ مباشر باسمهخانة مدرسه
|
(اعتمادالسلطنه مراغی, سالنامه ایران, 1301ق., ص. 59)
|
1303ق
|
میرزا عباس نقاش و استاد طبع مأمور بخدمت طبع منطبعات مدرسة دارالفنون
|
(اعتمادالسلطنه مراغی, سالنامه ایران, 1303ق., ص. 45)
|
شاگردان:
اینکه محمدابراهیم چه تعداد شاگرد داشته و در چه مقاطعی از زندگی خود شاگردپروری نموده از غوامض زندگی این هنرمند است اما به هر روی برای ما مسلم است که فرزندان وی که پیش از این ذکرشان گذشت از جملة شاگردانش بودهاند و یا این احتمال وجود دارد که شخص با نام محمداسماعیل، که رقمش در تصویر مجلس شبیه بیابانی و حضرت موسی در کتاب طوفان البکاء 1314ق. در ذیل تصویر و همراه با رقم محمدابراهیم دیده میشود در زمرة شاگردانش باشد. به هر روی از دیگر کسانی که مسلماً شاگرد محمد ابراهیم بودهاند میتوان به اشخاص زیر اشاره نمود.
مهدی بن محمدعلی سلطان الکتاب اصفهانی (ح1270-1325ش.)
مهدی تجویدی تاییدی، نقاش، موسیقیدان و شاعر متخلص به تائب بعد از طی مقدمات اولیه خط نویسی زیر نظر استادان معروف آن زمان چون آقا محمدابراهیم نقاشباشی و میرزا احمد نقاشباشی به فراگیری هنر پرداخت و مدتی بعد به همراه برادرش هادی که او نیز از نقاشان معروف بود، به تهران آمد و مشغول به کار شد و شهرتش بدان پایه رسید که جهت طراحی و ارائه نقوش تمبرهای پستی به چاپخانه مجلس را یافت. تجویدی علاوه بر انکه در شبیه سازی و ارائه چهره ها و آبرنگ و سیاه قلم استعداد فراوان داشت، شعر نیز می سرود و در موسیقی نیز دست داشت. وی در تهران درگذشت و مقبره وی در ابن بابویه میباشد. (کریم زاده تبریزی, 1370, ص. 1245)
هادی بن محمدعلی سلطان الکتاب اصفهانی (1272-1318ش.)
از بارزترین شاگردان محمدابراهیم نقاشباشی میتوان به هادی تجویدی (1272-1318ش.) اشاره نمود، جد مادری وی میرزابابا نقاشباشی از هنرمندان نامآور اصفهان و دایی او، حاج میرزا امامی، نقاش برجسته و پدرش محمدعلی سلطان الکتاب خوشنویس و تذهیب کاری توانا بود. نخستین استاد تجویدی آقامحمدابراهیم نعمتاللهی بود. که مبانی نقاشی به سبک قدیم ایران را به او آموخت (حداد عادل, 1380, ص. 606)، وی با هنرمندان دیگری از قبیل حاج مصور الملکی و سایر جوانان هم ذوق دیگری آشنا گشته و در شهر اصفهان شناسا گردید. رفته رفته محیط هنری اصفهان کوچکتر از آن گردید که طبع جستجوگر هنرمند جوان را تکافو بخشیده و بدین سبب در سال 1295ش. در معیت آقا محمدابراهیم نقاشباشی که جهت افتتاح کارگاهی در مجمع الصنایع تهران به این شهر سفر مینمود به همراهی برادرش مهدی بصوب پایتخت رهسپار گردید. در مرحله ورود به تهران مدتی با آقا ابراهیم و سایر هنرمندان پایتخت همکاری نمود و سپس به دعوت مرحوم حکیم الملک وزیر فرهنگ وقت، به سمت هنرآموز آبرنگ در مدرسه کمال الملک مشغول گردید. (کریم زاده تبریزی, 1370, ص. 1410)
حسين مصورالملکی (1268-1348ش.)
در سال 1309ق. در اصفهان زاده شد و نقاشی را نزد آقا محمدابراهیم نقاشباشی و میرزا احمد نقاش فرا گرفت. (قاری سیدفاطمه, 1387, ص. 38) در جوانی به اروپا سفر کرده و آثار بسیاری از هنرمندان فرنگ را دیده است.برخلاف پارهای از نقاشان ایرانی حاج مصور اطلاعات شایانی از کار نقاشان فرنگ و خصوصیات سبک و طرز و مکاتب آنان دارد و اکثر مشهورترین آنان را میشناسد. وی مدتها به عنوان استاد فن مینیاتور در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان مشغول به فعالیت بود. حاج مصور در تمام رشتههای نقاشی از رنگ و رغن و آبرنگ گرفته تا مینیاتور و شبیه سازی و نقاشی روی پارچه و رنگ روغن روی ماج و همچنین نقشه قالی و تذهیب و دیگر رشتههای مربوط به نقاشی کار کرده و خاصه کار او در تشعیر و حیوانسازی رنگ او میباشد. (تجویدی, 1336, ص. 328)
آثار
همانگونه که گذشت محمدابراهیم نقاشیهای متنوعی با تکنیکهای مختلفی چون آبرنگ، زیرلاکی، روغنی، چاپ سنگی و ... از خود به جای گذاشته که در ذیل به برخی از این آثار اشاره خواهیم نمود:
1. تصاویر کتاب شجرة التجوید که با تکنیک چاپ سنگی به سال 1310ق. در شهر اصفهان به چاپ رسیده است. محمدابراهیم در این کتاب با استفاده از نقوش طبیعی، حیوانی و اسلیمی به شیوهای کاملا منحصر توانسته است فضایی زیبا و روحانی برای ارائة قواعد علم تجوید ایجاد نماید. محمدابراهیم با قدرتی وصف ناشدنی توانسته است با استفادة از نقوش اصیلی چون شاخههای اسلیمی، گلهای ختایی و بته جقههای توخالی فضایی مناسب جهت نگارش متن این کتاب فراهم آورد تا نویسنده بتواند قواعد علم تجوید را به صورت شاخهای به خوانندگان ارائه دهد. استفاده از تکنیک قرینه سازی که از خصایص نقاشی دورة قاجار است خاصه در به تصویر کشیدن حیواناتی چون بلبل و طاووس فضای صفحات را لطافتی دو چندان بخشیده است. (تصویر 12) این سبک ارائة علم تجوید آنچنان با استقبال روبرو گردید که مدتها در ابتدای بسیاری از قرآنهای چاپی در ایران تا همین سالهای اخیر مورد توجه بود و بسیاری از هنرمندان تحت تاثیر همین شیوه به ارائة هنر خود میپرداختند.
2.تصاویر کتاب طوفان البکاء منتشره به سال 1314ق. در تهران، این کتاب مشتمل بر ده مجلس تصویر است که در ابتدای آن نیز سرلوحی مزدوج به رقم محمدابراهیم ترسیم شده است. در این دو سرلوح به جای سرتاج در یک بیضی عمودی شاهد چهرهای از پیامبر اسلام (ص) و امام حسن و حسین در دامان ایشان و در سرلوح دیگر نیز تصویری از امام علی (ع) به صورت نشسته که شمشیر ذوالفقار در دست دارد دیده میشود. نکتة قابل توجه در این سرلوح استفادة از عدد 259 به جای اسم خود در رقم نگاشته شده در سرلوح است. مجلس عروسی حضرت فاطمه (س)؛ محاربة حضرت امیر با مرحب خیبری؛ محاربة امیرالمؤمنین با عمرو؛ محاربة مسلم با کوفیان؛ محاربة حر با کوفیان؛ محاربة حضرت قاسم با پسران ازرق ملعون؛ محاربه نمودن حضرت عباس با اشرار (تصویر 13)؛ محاربة علی اکبر با گروه کوفیان؛ نمودن حضرت موسی بمرد بیابانی صحرای کربلا را؛ به جهنم فرستادن مختار مجموع کشندگان مظلوم کربلا را.
3.قلمدان نیمهکاره و پرمهارت وی که جنگ ایران و روس را تصویر کرده و رقم گذاشته «رقم ابراهیم 1325» مضبوط در مجموعه شماره 1. (کریم زاده تبریزی, 1370, ص. 13)
4.قلمدان مقوایی با شکلی ساده و به رنگ سبز روشن که بر روی آن به سبک نقاشی زیرلاکی، تصویر نیم تنة تاج السلطنه داخل مدالیون کوچکی که در بین دو مدالیون دیگر قرار گرفته، دیده میشود. مدالیون بالایی مربوط به بانوی نوازندای قاجار است که تاری در دست دارد، مدالیون پایینی نیز بانوی دیگری از همان عهد است که در گوشهای پیش زمینة تصویر آن عبارت «رقم ابراهیم 1327ق.» به چشم میخورد، این قلمدان در حال حاضر در موزة دفینه نگهداری میشود. (یاوری, 1390, ص. 75)
5.قلمدان زیبایی که در حراج ساتبی لندن به سال 1976م. به فروش رسید این قلمدان استادانه که تصاویر آن بشیوه فرنگی سازی ارائه شده مردی بروی اسب نشسته به مصاحبه زنان زیبا روی با پیرمردی مسن نظاره میکند. در طرف دیگر قلمدان نیز صحنه ای از مردان تنومند و نیمه لختی میباشد که با چند درویش به صحبت مشغول میباشد و رقم «سلام علی ابراهیم» را دارد. (کریم زاده تبریزی, 1370, ص. 13)
6.قلمدان با تصاویر زنان قاجاری که در مدالیون بالا دختران جذاب و پرحالتی را با لباس محلی قدیمی تصویر کرده و در مدالیون پائین زنان زیبا روی دیگری قیچی بدست مشغول بریدن پارچه میباشند در مدالیون وسط که شاهکار هنر تصویرسازی نقاش است چهار دختر زیبا به حالات گوناگون تصویر شده و با «رقم ابراهیم» امضاء شده است. (کریم زاده تبریزی, 1370, ص. 13)
7.دو قطعه نقاشی زیبا در کادر بیضی شکل خوش تناسبی که تصویر شده که یکی از آنها تصویر سه دختر زیبای ایرانی است که به نواختن تار و تنبک و دف مشغولند و تصویر دیگری که رقم «عمل ابراهیم» را دارد، تصویر مادر و طفلی خردسال است که گربهاش را به کنار گرفته و زن همراه دیگر مشغول نظاره است و این دو اثر در موزه هنرهای تزیینی تهران است. (کریم زاده تبریزی, 1370, ص. 13)
8.تصاویر کتاب کلیات سعدی به خط فتح الله جلالی فرزند افسر خطاط که با تکنیک آبرنگ کشیده شده است. و در نوع خود از بهترین آثار قم دار آقا ابراهیم میباشد که در این کتاب نفیس 16 قطعه آبرنگ که چهار آثر آن رقم نقاش را دارد در کمال مهارت و خوشرنگی و سایه پردازی های استادانه عرضه شده که واقعا ستودنی است. این کتاب از لحاظ جلد و تذهیب و خط و نقاشی ممتاز است و یکی از آثار ارزنده هنری اوایل قرن چهارده ایران به شمار میآید. (کریم زاده تبریزی, 1370, ص. 13)
9.تصویر نشسته عباس میرزا با تکنیک آبرنگ که روی جلد کتابی به نام سفرنامه خسرو میرزا از نشریات کتابخانه مستوفی در تهران چاپ شده و بسیار پسندیده است در این اثر عباس میرزا پوستین کلفت بوته جیقهای به تن کرده و بهمتکای مروارید دوزی تکیه داده است ریش توپی و کلاه مخصوص و خنجر مرصع وی جالب و دیدنی است و با رقم «رقم ابراهیم اصفهانی» امضاء شده است. (کریم زاده تبریزی, 1370, ص. 13)
10.سر قلیان پر نقش و نگار گل و مرغی که به شیوة میناکاری ترسیم گردیده است، در یک طرف تصویر مادر جوانی ارائه شده که بچه خود را در بغل گرفته است. این اثر نفیس که به سال 1976م. در حراجی ساتبی لندن بفروش رسید رقم «ابراهیم» را دارد. (کریم زاده تبریزی, 1370, ص. 13)
11.پرده بسیار عالی که تصویر غدیرخم بر آن کشیده شده است و در منزل میرزا عباس پاقلعهای است که بعدها نیز در تملک فرزندش میرزا زینالعابدین بوده است. (همایی, 1375, ص. 333)
پینوشتها
1.حجرات فوقانی کاروانسرای محمد صادق خان یکی از محل های تجمع هنرمندان آن دوران بود و از دیگر اماکن مشابه در اصفهان میتوان به کاروانسرای ساروتقی واقع در بازارچهیی به همین نام و تیمچه حاج علی نقی واقع در دروازه اشرف اشاره نمود.همایی(1375)، ص 295).
منابع:
اعتماد السلطنه مراغی، محمد حسن. سالنامه ایران. تهران: چاپخانه دولتی، 1298 ق
----- سالنامه ایران. تهران: بی چا، 1290 ق
----- سالنامه ایران. تهران: بی چا، 1304 ق
-----سالنامه ایران. تهران: بی چا، 1299 ق
-----سالنامه ایران. تهران: بی چا، 1296 ق
----- سالنامه ایران. تهران: بی چا، 1297 ق
-----سالنامه ایران. تهران: بی چا، 1303 ق
-----سالنامه ایران. تهران: بی چا، 1294 ق
-----سالنامه ایران. تهران: بی چا، 1292 ق
-----سالنامه ایران. تهران: بی چا، 1295 ق
----- سالنامه ایران. تهران: بی چا، 1291 ق
----- سالنامه ایران. تهران: بی چا، 1300 ق
-----سالنامه ایران. تهران: بی چا، 1301 ق
تجویدی، اکبر. معرفی یک هنرمند واقعی ایرانی. یغما، مهر 332-327 : 1336.
حداد عادل، غلامعلی. دانشنامه جهان اسلام. تهران: بنیاد دایرة المعارف اسلامی،1380.
سیف، هادی: نقاشی روی کاشی. تهران: انتشارات سروش، 1389.
فردوسی، ابوالقاسم. یوسف و زلیخا. تهران: چاپخانه مدرسه دارالفنون، 1299 ق.
قاری سید فاطمه، بدر السادات. ماه تابان اصفهان. تهران: فرهنگستان هنر، 1387.
کریم زاده تبریزی، محمدعلی. احوال و آثار نقاشان قدیم ایران. لندن: انتشارات ساتراپ، 1370.
محدث زاده، حسین. اثر آفرینان. ج 4و 6. تهران انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1384.
مهدوی، مصلح اادین. سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان. اصفهان: انجمن کتابخانه های عمومی اصفهان، 1370.
همایی، جلالالدین. تاریخ اصفهان. مجلد هنر و هنرمندان. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1375.
هنرمند، عبدالعلی ادیب. دو هنرمند و چند خانواده هنرمند اصفهانی در دوره قاجار. در مجموعه مقالات کنگره جهانی بزرگداشت اصفهان، فضل الله صلواتی، 59-47.
یاوری، حسین. مروری در قلمدان های لاکی روغنی ایران. تهران: انتشارات آذر، 1390.