Menu

ارگان چهارمین شهر بزرگ پارس

نویسنده: دکتر تورج پارسی

بشر، در راستاي زندگي پر فراز و نشيب خود بر روي زمين، آثار و يادمان‌هايي بر جاي گذاشته است كه با بررسي آن‌ها و در نظر گرفتن زمان و مكان ساختن‌شان مي‌توان نوسان‌هاي پيشرفت و پس رفت او را مشخص نمود. با اين حساب هر قطعه سنگي، سفالي، ويرانة كاخ و ساختماني، و يا تپه خاموش و فراموش شده و دور افتاده‌ای، برگي از تاريخ زيست انسان است كه بايد با اعتبار به آن نگريست چرا كه در آن محصول رنج  و مرارت پيشينيان نهفته است. به گفتة اكتاويو پاز، جهان «خوشه‌اي از نشانه‌هاست.» بخشي از اين يادمان‌هاي گمشده هم چنان در شكم زمين مادر سرگردانند تا دستي آشنا و مسئول آن‌ها را به ديگر صفحات تاريخ بيفزايد و مارا به درازای كهن كرداري انسان در عرصة هستي آشناتر سازد .به گفتة شاعر، اگر آشنا به راز و رمز كار باشيم بي‌گمان در دل هر ذره‌ آفتابي ‌نهفته خواهيم ديد .

‌آيا نمي‌توان اندرون زمين را همچون روي زمين‌ يك بانك اطلاعاتي كهن دانست كه در بر گیرندة راز شگفت‌انگيز زندگي انسان از زيست ابتدايي تا بنيان نهادن فرهنگ و تمدن‌ است ـ بانك شناخت هويت فرهنگي انسان، چه در عرصة ملي و چه فراملي؟

‌از جملة‌ سرزميني‌ها که رازها و گنج‌ها در نهان دارد ارگان چهارمين شهر بزرگ پارس است كه شوربختانه كاوش پى‌گير باستانشناسي در آن صورت نگرفته است.‌ به تأييد گفتة بالا‌ در اين منطقة باستانى هنگام‌ سد‌سازى روي رودخانة مارون يكي از بولدزرها به سنگ‌هاي بدنه و مقبره‌اي گير و گنجينه‌اي كشف مي‌گردد. بنا به گزارش روزنامة كيهان تهران (دوشنبه ۱۲مهر ماه ۱۳۶۱ ، ش۱۱۶۹۱)  اين گنجينه شامل يك تابوت با متعلقات نفيس و پربهاي داخل آن و حدود ۱۵ ظرف و اشيا برنزي مي‌شود كه مجموعاً در يك آرامگاه قرار داشتند. «با اينكه هنوز در زمينة دوران تاريخي اين اشيا تحقيقي نشده ولي احتمالاً آثار به دست آمده به دوران ايلامي متاخر و اوايل هخامنشي تعلق دارد.» بنا به گزارش خبرگزاري ميراث فرهنگي :خاكبرداريهاي مداوم شركت آبياري مارون و ساخت يك سد جديد پشت سد مارون و انجام عمليات كشاورزي، محوطه باستاني ارجان را با تخريب كامل روبرو كرده است. توجه‌تان را جهت آشنايي بيشتر با چهارمين‌‌ شهر بزرگ پارس كه رازها و گنج‌ها‌ در نهان دارد جلب مي‌كنيم:

امپراتوران ماد و هخامنشي نيازي به ساختن شهرهاي تازه نداشتند چرا كه اهميت شهرها در اقتصاد جامعه كم بود. در زمان سلوكيان و اشكانيان شهرنشيني و شهرسازي سياست روز مي‌شود و يك باره رشد شتابان مي‌يابد. دورة چهارسد و بيست هشت سالة امپراتورى ساساني (۲۲۴‌ـ‌۶۲۵م ) به‌ويژه دوران پادشاهى  اردشير بابكان را بايد زمان گسترش و نوسازي شهرهاي كهن و ساختن شهرها و شاهراه‌هاي بازرگاني و آبادي‌هاي تازه و بستن سد‌ها و پل‌ها دانست. آمار پايتخت‌هاي ايالتي دوره ساساني بياني است از موجوديت ۱۰۴ شهر كه شست تاي آن پديدة سياست شهرسازي ساسانيان بود. به عقيدة . ن .پيگولوسكايا تحكيم موقعيت سياست خارجي فعال در سده سوم م. با ساختن شهرها رابطه ي بس نزديك داشت  و برخي از شهر‌ها  حاصل بروز پديده‌هاي نو در زندگي داخلي ايران بودند و برخي به عنوان منطقه استراتژيك بنيان و گسترش يافتند. 1

آحمد اشرف نيز يك تقسيم‌بندي سه‌گانه شهرنشيني در ايران باستان را مطرح مي‌كند:

۱ ‌ـ‌ دورة پيدايش شهرها و رشد آرام شهر نشيني در امپراتوري ماد و هخامنشى

۲‌ـ‌ دورة تجربى تاريخي بنيان‌گذاري شهرهاي شهرهاى خودفرمان به سبك يونانى به دست سلوكيان و رشد شتابان آن در دورة پارتيان

۳ ‌ـ‌ دورة در آوردن شهرهاي يوناني وار به زير فرمان دولت مركزي از اواخر دوره‌ى اشكاني و تكامل آن در دورة ساساني

در دورة ساسانيان سهرها از شالوده‌هاي اساسي سازواره ـ ارگانيسم ‌ـ‌ اجتماعي و سياسي بشمار مي‌آمدند. از آغاز این دوره و به ويژه در سده‌ ششم شهرهاي بسيار پديد آمدند و هم اينكه شهرهاي قديمي گسترش و رونق يافتند. در واقع رونق تجارت و صنعت و گسترش شاهراه‌هاي وابسته به دستگاه اداري نظام شهپدري از ميان رفتن نهادهاى يوناني‌وار شهر و افزايش دخالت دستگاه اداري در زندگي شهري و امور اصناف و بازرگانان و فعاليت‌هاي اقتصادى آنان از مهمترين ويژگي‌هاي دوران ساسانيان است. 2

شهرنشيني و شهرسازي در دورة ساسانيان

در اين دوره استان پارس از پنج كوره شكل يافته بود:

۱‌ـ‌ كوره اردشير كه پايتخت يا مركز آن فيروز آباد كنوني است .

۲‌ـ‌ كوره  استخر با مركزيت شهر استخر كه ساختنش را به تهمورس نسبت مي‌دهند.

۳‌ـ‌ كوره دارابگرد با مركزيت شهر داراب كه از ساخته‌هاي داراب كياني است.

۴‌ـ‌ كوره شاهپور با مركزيت شهر شاهپور كه شاهپور اول ساساني آنرا ساخت، خرابه‌هاي اين شهر نزديك كازرون است.

۵‌ـ‌ كوره كواد با مركزيت شهر ارگان كه كواد ساساني آنرا ساخت. اين كوره يا استان با پانزده هزار كيلومتر مربع وسعت يكي از غربي‌ترين استان‌ها يا كوره‌هاي پارس بود كه به گفتة مقدسي در كتاب التقاسيم روية ۴۲۱ هم دشتي هم كوهستاني و هم دريايى بوده است.

 ارگان  يا آرياگان (Arregaan)

 از جمله شهرهايى كه در دورة پادشاهي نخستين كواد ساساني ساخته شد وه‌آمد كواد يا به‌آمد كواد يا ارگان است كه در نوشتارهاي دورة اسلامي ارجان و در گويش مردم بهبهان ارغو (Arghu) خوانده شده‌است .برخي از پژوهشگران داد يا سن شهر ارگان را به پيش از دوره ساساني دانسته‌اند. ارگان به معناي آرياگان و هم به چم ارزش به كار برده‌اند 3 ارگان را شهري بزرگ و زيبا برشمرده‌اند اين شهر با نمايه‌اي راست گوشه ساخته شده و داراي شش خيابان بزرگ بوده است ‌ـ ‌تصوير هوايي اين شهر از وضع قرار گرفتن ديوارها چنين مي‌نمايد كه خيابان‌هايى در موازات دو محور آن امتداد داشته‌اند4 اين قلم گمان دارد كه در سال ۱۹۷۶درديدار با پروفسور كارل هومل در دانشگاه توبينگن آلمان نقشة هوايى ارگان و گندي شاهپوررا ديده باشد ‌ـ‌‌‌ استخري پس از شيراز و پسا و سيراف، ارگان را چهارمين شهر بزرگ پارس مي‌داند. خانه‌هاي اين شهر همه از سنگ ساخته شده و همة خانه‌‌ها داراي زيرزمين بوده‌اند .ناصر‌خسرو در سفرنامة خود رويه ۱۳۶دربارة زيرزمين‌هاى اين شهر مي‌نويسد: شهر چنانست كه چندان كه بر روي زمين ساخته‌اند، در زيرزمين هم چندان باشد. در همه جا در زير زمين‌ها و سرداب‌ها آب مي‌گذرد و تابستان مردم شهر را به واسطة آن آب در زيرزمين‌ها آسايش است، اين شيوه آبرساني به خانه‌ها در واقع يك سيستم لوله‌كشي زيرزمينى بوده است. قنات ياكاريزها آب‌هاي بكار برده شده و باقي مانده را به باغ‌ها و كشتزارها مي‌رساندند. اين باغ‌ها و كشتزارها آن چنان فضاى سبزي پديد آورده بودند كه مقدسي مي‌نويسد:

شهر در ميان باغ‌ها و نخلستان‌ها پنهان شده است. 5 رودخانة تاب با آب شيريني كه به نوشتة فارس نامه ناصري از آب دجلة بغداد گواراترست6 از كنار اين شهر گذشته و مرز ميان خوزستان و پارس را تشكيل مي‌داده است. بر روي اين رودخانه پل‌هايي ساخته شده بود كه خرابه‌هاي برجاماندة يكي از اين پل‌ها در نزديكي خير آباد بهبهان هم چنان با تاريخ همراهي مي‌كند. در بخش بالايى رودخانه سدي ساخته شده بود كه زمين‌هاي زير سد را آبياري مي‌ساخت، در نزديكي همين سد سرچشمة كاريزها و ابي كه از زير خانه‌ها مي‌گذشت آغاز مي‌شد .

شهر ارگان را بايد پديدة درست و پر بار همياري و همكارى محيط و انسان دانست، چرا كه شرايط مناسب طبيعي مانند منابع آبي و شبكة آبياري سازمان يافته و زمين‌هاي پربار و از سوي ديگر مردماني كه حمدالله مستوفي در نزهت القلوب روية ۱۷۷آن‌ها را مصلح و به خويشتن مشغول مي‌شناساند، اقتصاد ارگان را چنان پربار و شكوفا ساخته بود كه مقدسي از آن به عنوان انبار آذوقة پارس و خوزستان و اصفهان نام مي‌برد .

برايند همراهي و همكاري آب و زمين و انسان و هواي گرم ولي قابل تحمل فراورده هايى چون خرما، انگور، انجير، غله، گردو، فندق، زيتون، نارنج، ترنج، عناب و ميوه‌هاي گوناگون و غلات  را به دست مي‌داده است .

با وجودي كه ارگان به عنوان يك محل پيوند ميان فلات ايران و ميانرودان هميشه مطرح بوده و راه شاهي شوش به استخر از اين شهر مي‌گذشته ولي وجود راه‌هاي ارگان ـ شوش، ارگان ـ  شيراز، ارگان ـ اسپهان و سپس راه دريایی گناوه و ماهرويان، رويهمرفته يك پايگاه ويژه به اين استان مي‌داده و شهرارگان را به يك مركز بازرگاني تبديل مى‌كرد. از همين راه‌هاست كه فراورده‌هاي بومي مانند دوشاب، شيره خرما، شيره انگور و روغن زيتون و صابون و پارچه‌هاي گوناگون به جاهاي ديگر فرستاده مي‌شد .

ارگان به داشتن موميايى نيز نامور بوده است، پرفسور گاوبه (Professor Heinz Gaube) در كتاب ارجان و كهگيلويه مي‌نويسد كه: از زمان ابن فقيه (۸۶۴ م) در نوشته‌هاي جغرافيايى يادى از چشمة موميايى ارگان شده.7

چشمه‌هاي موميايى در تنگه تكاب كه در تاريخ به دربند پارس نامدارست واقعند كه همچنان كنش‌مندند. نگارنده سرتاسر كهگيلويه را زير پا گذاشت (سال ۱۳۴۴) و چند روزي را در اين تنگه بسيار خرم كه در نه كيلومتري شمال شهر بهبهان واقع است گذارنده است. تنگ تكاب با درخت‌هاي ليمو و سرو كوهي و آبي پاك و روشن كه چكه چکه از ديوارهاي آن سرازيرست آرايشي زيبا دارد. در ديواره‌هاي تنگه سوراخ‌هايي هست كه مردمان بومي طنابي به كمر مي‌بندند و و خود را از تنگه سرازير كرده تا به به در يكي از اين سوراخ‌ها رسيده و بتوانند با دست اندكي بسيار كم موميايى به چنگ آورند .

فارس نامة ناصري در اين باره مي‌نويسد:

كه در كوه تنگ تكاب يك فرسخ ميانه شمال و مشرق ارجان معدن موميايى هست كه در كمر اين كوه به مسافت چهل پنجاه ذرع از زمين و سي چهل ذرع از سر كوه سوراخي است و در جوف آن سوراخ موميايى است و در فصل بهار هر سال آدم اميني از جانب والي بهبهان مي‌آيد و ريسماني بر كمر بسته از سر كوه تا محاذي سوراخ رسانند و آن مرد آنچه تواند از موميايي در آورد و در هر سال به اندازة نارنجي يا بيشتر يا كمتر شود. 8

موميايى كه درگويش مردم تنگ تكاب و بهبهان مي‌مي يو يي (Mimiyoi) خوانده مي‌شود با پية بز كوهي به هم مي‌آميزند و به عنوان دارو و براي كمر درد، رگ به رگ شدن و شكستگي استخوان به كار مي‌برند. پس از زايمان كمر زن زائو را با آن مالش داده و به اندازة يك نخود نيز به او مي‌خورانند. موميايى را با روغن كرچك هم آميخته مي‌كنند كه آنرا در گويش‌هاي جنوبي بلسان يا بلسوم نامند.9 شايان نگرش است كه كه در زبان سوئدي نيز به كرم‌هايي كه براي دردهاي استخواني بكار مي‌رود بالزام يا بالسام (Balsam) مي‌گويند .

آييني بسيار كهن كه هم چنان در اين گوشه از ايران زمين به بركت اين تنگه به عمر خود ادامه مي‌دهد آرايش اتاق اروس است‌. در بهبهان معمول چنين است كه تاكي10 با شاخه برگ‌هاي سبز درخت ليمو و مورد كه از تنگ تكاب فراهم آورده مي‌شود در اتاق عروس يا حجله برپا می‌سازند، اين تاك سبز كه با شاخه‌هاي درخت مورد درختي كه ريشه در آيين زرتشت دارد و شاخه‌هاي ليمو درست مي‌شود آن اندازه مي‌ماند تا نخستين فرزند زاده و بزرگ شده دستش به شاخه‌ي تاك برسد. اگر اروس زرتشتي رخت سبز كه نمودار زايش طبيعت است مي‌پوشد عروس و داماد در اينجا در زير تاكي از مورد و شاخه‌هاي ليمو كه آنرا مشميك (Mashmik) مي‌نامند زندگي زناشويى را با رنگ و بوي مورد احترام نياكاني مي‌آغازند.

نياز به ياد آوري است كه در همين تنگه است كه يكي از سرداران بزرگ ايران زمين به نام آريو برزن (Aryo barzn) با اندك سواران و بيشتر پيادگان در برابر اسكندر پايداري نشان داد، البته بر خلاف نظرعبدالحسين زرين كوب كه اين مقاومت را جسورانه و بي‌فايده مي‌داند11  بايد خاطر نشان كرد كه اگر خيانت نشده بود و راه را به اسكندر نمي‌نماياندند با جانفشاني اين سردار پارسي  و يارانش تاريخ طوري ديگر رقم مي‌خورد.

كوره‌هاي ارگان

ريو اردشير( Rew Ardeshir)

شهرهاي استان  ارگان را هفده تا دانسته‌اند كه در اين جا فقط نظري اجمالي به ريو اردشير انداخته مي‌شود. شهر ريو اردشير در زمان پادشاهي اردشير اول  (۲۳۱م ‌ـ‌  ۲۲۴م) ساخته مي‌شود و در زمان فرزندش شاهپور اول گسترش مي‌يابد و در عرصه‌هاي مختلف نقش  ايفا مي‌كند .آنچنانچه دل يا مركز فارس بشمار مي‌آمده است12 كه ساكنين اين شهر بنا بر گزارش ياقوت حموي نويسندگان خط كشته يا گشتك بودند كه با همين خط كتاب‌هاي پزشكي ستاره شناسي و فلسفه نوشته مي‌شد13

شاهپور فرزند اردشير ساساني در برنامة گسترش شهرها اسيران جنگي رومي را به ريو اردشير منتقل كرد و به همين دليل دو كليسا براي مسيحيان يوناني و سوري برپاساخت تا ريواردشير افزون بر نقش اقتصاديش به مركز مسحيت فارس نيز نام‌آور گشت آنچنانچه‌ گروهي از روحانيون مسيحي به عنوان اسقف و اسقف اعظم شهرت يافتند14 مسيحيان ريو اردشير كه از آزادي كامل مذهبي برخوردار بودند نقش اقتصادي آشكار و پر‌دامنه‌اي داشتند‌ به طوري‌كه باتجارت مرواريد و جواهرات خود را تا قلب امپراتوري رم نيز رساندند.

 پژوهشگران تاريخ جاي اين شهر ويران شده را در درة زيدون مي‌دانند. زيدون از بخش‌هاي شهرستان بهبهان است .

ويراني ارگان  

ناصر خسرو در سفر چهارمش از قاهره به مكه پس از پنج ماه و ۱۹ روز تصمیم به باز گشت به بلخ مي‌گيرد اما اين بار از راه  طائف، فلج، يمامه، لحسا، بصره آبادان، مهرويان، ارجان  عبور مي‌كند. او با نگاهى نافذ‌ به ارجان مي‌پردازد .

گزارش مي‌دهد كه در سال ۱۰۵۲م عبور از راه مهرويان به ارجان بدون حمايت نظامي ممكن نبود چون پسران ابو كاليجار بر ضد يكديگر جنگ مي‌كردند و در آن منطقه شورشى برپا بود.15 

اين استان بنا به موقعيت ارتباطي و نيز وضع مناسب طبيعي آب فراوان و زمين‌هاي حاصلخيز توانست در زمان‌هاي صلح و آرامش به دوران شكوفايي خود برسد. 16

اما همين ناامني كه ناصرخسرو انگشت بر آن مي‌نهد و زلزله‌هاي پياپي و مبارزات اسماعليان در منطقه و جنگ‌هاي پي در پى كه بايد از آن‌ها به عنوان عوامل طبيعي ‌ـ‌ سياسي نام برد باعث ويراني‌ شهري شد كه روزي انبار آذوقة پارس، خوزستان و اسپهان بود. از اين رهگذر شبکة آبياري، باغ‌ها و كشتزارها و جنگل‌ها‌ي دست نشانده نخل همه ويران كشتند و مردم آرام آرام مجبور به كوچ شدند. ارگان چون شمعي كم سو رو به خاموشى مي‌رود و لحظة واپسين آن زماني آغاز مي‌شود كه پل تكان يعني راه ارتباطي پارس به خوزستان در هم كوبيده مي‌شود به طوريكه در سال ۱۳۵۶ميلادي ديگر نامي از اين شهر باقي نمي‌ماند و كنار خرابه‌هاي آن شهر تازه‌اي به نام بهبهان به نقشة جغرافيايى كشور راه يابد  .

پی‌نوشت‌ها

* ‌.‌  به سايت http://www.savepasargad.com/ http://www.cyrusnews.com/news/fa/

۱‌.‌ ن . پيگولوسكايا ، شهرهاي ايران، ترجمه عنايت رضا، شركت انتشارات علمي فرهنگي، چ 2، ۱۳۷۲.

۲. احمد اشرف، تداوم برخي از ويژگي‌هاي تاريخي زندگى سهري در ايران، آرش، شماره ۶ شهريور ۱۳۶۰.

۳‌.‌ احمد اقتداري، خوزستان و كهگيلويه و ممسني، رویه ۲۲۲، سلسله انتسارات آثار ملي ۱۳۵۹تهران.

۴. Heinz gaube ارجان و كهگيلويه و ممسني، رويه ۴۳، سلسله انتشارات انجمن آثار ملي، شهريور ۱۳۵۹تهران.

۵‌.‌ مقدسي، احسن التقاسيم، رويه ۴۲۳.

۶‌.‌ حسن فسايى، فارس نامه ج 2، رويه ۱۶۰۴، به كوشش منسور فسايي، امير كبير ۱۳۶۷، تهران.

۷‌. گاوبه، رويه ۹۷.

۸‌.  فارس‌نامه، رويه۱۴۷۱ .

۹‌.‌ خوزستان و كهگیلويه، رويه ۹.

10. طاق، معرب واژة تاك است كه به چم سقف است، در زبان سوئدي واژة تاك بكار برده مي‌شود شايد كه اين واژه‌اي است در زبان‌هاي هند و اروپايي. آيا درست آنرا چرا بكار نبريم ؟

۱۱‌.‌ عبدالحسين زرين كوب، ايران پيس از اسلام، رويه ۲۱۴، چ 1، امير كبير ۱۳۶۴.

۱۲‌.‌ گاوبه، رويه ۳۰.

۱۳‌.‌ همان، رويه ۲۷.

۱۴‌. ‌همان، رویه ۳۰.

۱۵‌. ناصرخسرو، رويه ۱۲۰.

۱۶‌. گاوبه، رويه ۲.

دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
دی ان ان