رساله علیمحمد اصفهانی در فن کاشیسازی
نویسنده: سعید خودداری نایینی
هنرمندان و صنعتگران ایرانی به ندرت در باب پیشۀ خود اثری تالیف کردهاند و از این رو در تحقیقات تاریخی ما غالبا ناچار به بررسی آثار هنری آنها هستیم تا اسناد مکتوب مرتبط با آنان. در دوره قاجار شاید به دلیل تغییرات اجتماعی و نیز کثرت آثار مکتوب به جا مانده وضعیت بهتری در مورد اسناد مربوط به هنر دیده میشود. البته غالبا مراد از نگاشتن در مورد هنرها و فنون نیز اهدافی غیر از اشاعه و ثبت و ضبط آن برای آیندگان داشتهاند. یکی از رسالات مهم دربارۀ ساخت کاشی رسالهای است از علیمحمد اصفهانی که کارگاه کاشی سازی او تا اوایل قرن چهاردهم در تهران فعال بوده است. تاریخ مرگ او نیز دانسته نیست.
از وی کاشیهایی بر جای مانده است که مهمترین آنها همانهایی هستند که با رقم وی در موزه نگهداری میشوند. نیز برخی از کاشیهایی که در موزه ملی ایران نگهداری میشوند را شاید بتوان به وی منتسب کرد.
آنچه هویت آثار و خود استاد علی محمد اصفهانی را بیشتر روشن میکند رسالهای است که به سفارش یک اسکاتلندی به نام رابرت مرداک اسمیت تالیف کرده است. اسمیت از 1865 تا 1888م. مدیر تلگرافخانه ایران بود و پس از آن تا 1900م. مدیر موزه علوم و هنر اسکاتلند شد. او در شناسایی هنرمندان معاصر خود بسیار فعال بود و مجموعههای بسیاری از هنر ایرانی را به بریتانیا منتقل کرد. در 1884م. مرداک اسمیت در نامهای به موزه کنزینگتون نوشت:
من کاشیهایی دیواری سفارش دادهام که در اصفهان به دست یک کاشیگر جوان و با هوش ساخته میشود. او در سالهای اخیر در تقلید از کاشیهای قدیمی دوره صفوی اصفهان تجربیاتی به دست آورده است. برخی از نمونه کارهای تولیدی او که به تازگی دیدهام به نظرم بسیارزیبا آمد. طرحها اصیل هستند. فقط گِل، لعاب و سبک کلی آنها از نمونههای قدیمی تقلید شدهاند.
گویا علیمحمد اصفهانی در همین زمان، یعنی حوالی 1302ه / 1884م. به تهران مهاجرت میکند و کاشیهایی از وی در دست است که با همین تاریخ و همین شهر رقم دارند. به غیر از اسمیت، موسیو لومر فرانسوی نیز سفارش کاشی به این استاد داده بود.
رسالهای که علیمحمد اصفهانی به خواهش اسمیت تالیف کرد تا کنون به دست نیامده است. اما این رساله که در همان زمان به انگلیسی ترجمه شد در 1888م. در ادینبارو (ادینبورگ اسکاتلند) به چاپ رسید. این رساله که امروزه متنی تاریخی به حساب میآید با عنوان [رساله] دربارۀ ساخت ظروف مدرن کاشی / کاشی و ظروف در 10 صفحه منتشر شده است.
البته در متن نیز دو لفظ Kashi و Tile به جای همدیگر استفاده میشوند و نگارنده در همه جا آنها را به طور یکسان کاشی ترجمه کرده است. اولی به معنای کاشی مورد استفاده در معماری است و دومی به معنای آن چیزی است که ما به نام سفال میشناسیم. سفالی که فقط در شکل با کاشی فرق دارد نه در گل و لعاب.
بنابر صفحه عنوان رساله چاپ شده، این متن به خواهش اسمیت نوشته شده است و جان فارگساز روی آن ترجمهای صورت داده است. متن رساله نیز بنا بر جملات ابتدایی رساله به میرزا علی محمد املا شده است و تقسیمبندی متن نیز از همین کاتب است. باید گفت ترجمه رساله از فارسی به انگلیسی با و جود اصطلاحات فنی به خوبی انجام گرفته است و مترجم در بسیاری جاها عبارت اصلی متن فارسی را در پرانتز ذکر کرده است که این امر در ترجمه معکوس به نگارنده بسیار کمک کرد و در پانویس برخی از آنها آورده شد. مطالب داخل پرانتز از خود متن و مطالب داخل کروشه اضافات مترجم است. بهترین تحقیق در مورد این هنرمند را Jennifer Scarce انجام داده است که سالها پیش به چاپ رسیده است:
Ali Muhammed isfahani,Tilemaker of Tehran, Oriental art (new series),volume 22,p278-288
و آن نیز بر مبنای تحقیق دیگر است که در 1972م. همین محقق انجام داده است. (اولین یادداشت مقاله مذکور را ببینید).
برخی کارهای هنری علیمحمد کاشی پز در ایران در مقاله زیر معرفی شده است:
کاشی کاران گمنام دوره قاجاریه (1) علیمحمد اصفهانی، گلستان هنر، شماره 13، 1387، به هر حال هدف از ترجمه این متن یادآوری اهمیت پژوهش دربارۀ این هنرمند است که با مطالعات تطبیقی میتوان آثار دیگر او را نیز شناسایی کرد. گرچه اسکرس عقیده دارد علیمحمد به طور مرموزی از توضیح کاشی زرین فام سرباز زده اما کاشی براق که در متن به آن اشاره میکند را شاید بتوان همان زرین فام دانست. کاشیای که برخی از نمونهکارهای وی نیز به این روش تولید شدهاند. از طرفی باید در میان کاشیهایی که به شکل ظروف از دوره قاجار در موزهها یافت میشود نیز توجه بیشتری کرد تا سبک وی بتواند در جمع آوری آثارش به ما کمک کند. بهعلاوه متن رساله او اصطلاحات هنری و فنی زیادی را به همراه دارد که میتواند در قرائت دیگر متون به کار آید. از طرفی در فنشناسی کاشی قاجار و حتی قبل از آن میتواند منبعی برای مرمتگرانی باشد که به دنبال شناخت مواد و مصالح آثار هنری برای مرمت و حفاظت آثار هستند. مطلع رساله نیز از آن روی که وی را معمار دانسته است ممکن است سرنخی برای شناخت بیشتر آثار معماری و هنری این خانواده باشد. البته در مفهوم معمار و نجار و مهندس و نقاش اشتراکات پیشه ورانه را باید شناخت. ابنیهای را میشناسیم که طراح آنها نقاش و یا معمار آنها نجار دانسته شدهاند (← مزدک نامه 4، ص 20).
در باب ساختن ظروف كاشي
استاد عليمحمد مخترع آن فن، فرزند استاد مهدي، معمار، اهل اصفهان در اين تاريخ 1305ه .ق اجازه فرمود به كاتب حقير ميرزا عليمحمد كه رسالهاي بنگارد در بيان رمز و تشريح عمل اين هنر و به حكم آن كه بهترين اعمال آن است كه به عامل بيشترين بهره را برساند، نويسنده خواسته است تا چگونگي ساخت تركيبات و لوازم آن فن جميل را شرح دهد تا نامي نيكو در ميان آنان كه به دنبال آنند بيابد. به فرموده استاد، نگارنده موضوع را به پنج فصل تقسيم كرده است.
فصل اول: چگونه تركيباتي بسازيم كه از آن لعاب فراهم آيد
بياور شوره بياباني را و آن را بسوزان تا خاكستر شود. از ميان خاكسترها قليا به دست ميآيد. اين قليا را نگهدار. در معادن سنگي يافت ميشود كه ايرانيان آن را سنگ چخماق مينامند (نوعي از سنگ آتش زنه). در اصفهان، در رودخانه زاينده رود اين سنگ به مقدار زياد پيدا ميشود و آب آن را از كوهپايه پايين ميآورد. در نائين و اردستان، دو شهر نزديك ناحيه اصفهان نوع بسيار مرغوبي از آن سنگ و آن شوره [بياباني] يافت ميشود. در واقع بهترين نوع و بهتر از همه جا است. اين سنگ در قم و در همسايگي تهران در كوهي كه بي بي شهربانو ناميده ميشود هم يافته ميشود.
به هر حال سنگ را از هركجا كه بتواني، فراهم كن. آن را با هاون آهني به خوبي بكوب. سپس يك جزء از آن را با يك جزء برابر از قليا مخلوط كن. آن را در كورهاي كه روشن باشد بگذار. آتش را روشن نگهدار و با يك سيخ آهني مخلوط را بههم بزن تا سنگ و قليا ذوب شوند و بهتشتي كه زير كوره قرار دادهاي بريزد. وقتي سرد شد مانند شيشه سخت ميشود كه به آن رنگ قليائي گفته ميشود. ما بايد نمونهاي براي شما بياوريم. حال با پتكي آهني اين شيشه رنگ قليائي را بهخوبي بكوب و با الكي نرم، ببيز. سپس دو تكه سنگ معدني به نام شاهدانج بياور آنقدر سخت كه تكليس نپذيرد. يكي از اين دو سنگ را بگذار و با سنبهاي آهنين سوراخي گرد در وسط سنگ ديگر ايجاد كن. دستهاي چوبي به اندازه سوراخ بر آن استوار كن. آن را روي سنگ اول بگذار و به تدريج شيشه بيخته شده را در سوراخ بريز. سنگ بالایي را مدام بچرخان تا رنگ شيشهاي به نرمي سرمه گردد. ما نمونهای از اين نيز خواهيم آورد تا معياري براي نرمي باشد.
اين لعاب نرم را به كناري بگذار. يك من سرب با ربع من از قلع را در كوره ذوب كن. اما من بايد كيفيت آن را بيان كنم. ظرفي سفالي بردار بر دو طرف آن دو سوراخ روبروي همديگر ايجاد كن آن را در كوره بگذار سرب و قلع را در آن بگذار، دهانه ظرف را ببند، كوره را حرارت بده تا شعله از سوراخ عقب به ظرف وارد شود و از سوراخ پايين خارج گردد. به وجهي كه آتش سرب و قلع را از بالا و پايين دربرگيرد. بر اين منوال آتش را دوام بده تا سرب و قلع ذوب گردند. پس از ذوب شدن آتش را تدريجا بكاهيد تا سرب و قلع ذوب شده كرك بر سر آورد. سپس درپوش ظرف را بردار و كرك را به كناري بزن. دوباره آتش را كم کن. كرك دوباره جمع ميشود و همچون قبل آن را بردار و به همين طريق به آرامي آتش را كم كن و كرك را بردار تا آنكه تمام سرب و قلع به اين كرك بدل شود. آن را بردار و روي سنگي به خوبي بكوب. پس 4 جزء از رنگ صاف و نرم شدهاي را كه سابق بر اين گفتيم بردار و يك جزء هم از اين سرب و قلع (را كه به كرك تبديل شده و كوبيده شده) و آنها را مخلوط كن براي [تهیه] پوشش يا لعاب، اين [ماده] را نگهدار.
فصل دوم: چگونه لعابي ديگر بسازيم كه خصوصا براي استفاده در كارهاي عالي بهكار ميرود.
مقداري از قليايي را كه پيشتر گفتيم بردار. در فتيلچه [پاتیلچه]اي بگذار و در آتش قرار ده و بجوشان (هرچقدر لازم است آب اضافه كن) پس از جوشيدن آن را در كاسهاي سفالين بريز و تمام شب آن را رها كن. صبح روز بعد بر سر جوهر قليا بلورهاي شاخه شاخهاي ميبينی شبيه نبات يا برف زمستان. اين جوهر كه استاد ما به آن جوهر قليا ميگفت را بردار، يك جزء از اين را با يك و نيم جزء از سنگ آتش زنه (چخماق) كه بسيار بسيار نرم كوبيده شده، نرم و ريز حتي نرمتر از سنگ چخماق قبلي بياميز. هرچقدر ميخواهی از اين مخلوط را در 10 تا 15 ظرف سفالين بريز و آنها را در سرتاسر كوره قرار ده سپس تمام فضاي كوره را پر كن و بعد كوره را گرم كن. در ابتدا اندكي دود خواهد كرد بعد از 2 ساعت دود قطع ميشود و رنگ آتش به سرخي خواهد گرایيد. دوباره كوره را بسوزان و بعد از 2 ساعت ديگر آتش به رنگ سفيد خواهد شد.
سپس نگاه كن ميبينی كه محتويات ظروف ذوب شدهاند و جمع شدهاند. بگذار كوره سرد شود سپس ظرفها را بردار آنها را بشكن و محتويات [آنرا] كه نوعي از لعاب و شبيه شيشه محكمي است را نگهدار. آنرا با چكش آهني نيك بكوب و آنرا از يك الك بگذران (با غربال ببيز). چهار بهره از اين ماده و يك بهره از سرباره سرب و قلع آماده كه پیشتر شرح داده شده را بردار و مخلوط كن و دوباره اين مخلوط را در ظروف سفالي گذاشته و چون قبل همه را در سرتاسر كوره قرار داده. كوره را بسوزان تا وقتي آتش در ابتدا دود كند. بعد قرمز شود و سپس سفيد گردد كه در آن محتويات ظروف ذوب گردد. دوباره بگذار كوره سرد شود ظروف را بردار آنها را بشكن و محتويات را نگهدار. اين ماده را با چكش آهني بكوب با غربال ببيز و نرم بكوب. هرچه نرمتر بهتر. اين لعاب يا دوا براي كارهاي ممتاز به طور خاص موردنياز است.
فصل سوم: چگونه گل ظروف و يا خشتها را بسازيم. به چه مشقتي كارگر تركيبات را ميسازد و با آنها كار مي كند و امثال آن.
با چكش آهني مقداري از سنگ چخماق را كه پيشتر گفتيم بكوب و از الك بگذران و بعد به خوبي آن را با آسياب بكوب همان طور كه در بالا توضيح دادهام، تا نرم شود هرچه نرمتر بهتر. نوعي خاك رس به رنگ سفيد وجود دارد كه معدن آن در روستاي ورتون در ناحيه اصفهان است. استاد فن ما آن را گِل بوته مينامد. اين گل در تهران هم يافت ميشود ولي در كيفيت به خوبي آن نيست. مقداري از اين رس را در آب بريز تا دوغابي به دست آيد. آن را از پارچهاي كهنه بگذران. حال هشت بهره از سنگ چخماق نرم كوبيده شده با يك بخش از گل بوته خشك و يك بهره از آن سنگ و قليائي كه در اول با سرباره سوزانده بودي. (اين مطلب به اولين لعاب مربوط است در فصل اول يعني قليا و سنگ چخماق نيك كوبيده شده) اين سه را با هم مخلوط كن و با دوغاب گلي درست كن. با وجود گلِ بوته آنها به هم خواهند چسبيد. مشتي از اين گل را بردار روي يك سطح صاف محكم ورز بده و با قالبي گچي خشتهاي خود را شكل بده. تا از همه گل را خشت درست کنی. بگذار خشتها خشك شوند. اگر ميخواهي اشكال و يا گلهايي برجسته بر خشتها نقش كني، بايد وقتي هنوز اندكي نمناكند سطح آن را با ابزار مخصوص صاف و با قلم گچبر طرح خود را نقش كن. وقتي خشك شدند و قبل از آنكه خشتها را نقاشي كني لازم است لعابي كه اينگونه به دست ميآيد بزني: سنگ چخماق بسيار سفيد را به همان طريق كه پيشتر گفته شد بكوب. بعد يك بخش از آن را بردار با یک هشتم بهره از گل بوته، آنها را در ظرفي سفالي با آب با هم مخلوط كن تا شكلي از دوغاب گيرد. با پارچه خيسي سطح هر خشت را كه خشک شده پاك كن و بعد محلول دوغاب مذكور را روي خشتها بريز به اندازه نازكي يك ورق قلع. خشتها را كج نگهدار تا اضافه دوغاب بريزد. سپس آنها را بگذار تا خشك شوند.
فصل 4: رنگهاي مختلف و طرحهاي گوناگون به كار رفته در كاشيها و ظروف
چگونگي ساختن مواد و تركيب آنها در رنگهاي مختلف و امثال آن:
اول: سنگي كه مردان صنعت به آن سياه قلم معدني ميگويند را فراهم كن و نيز سنگي ديگر كه مغن نام دارد، به مقداري كه ميخواهي از اولي به مقدار ده يك از دومي بيفزای، آب اضافه کن و روي سنگ تخت نرمي صلایه کن تا مخلوط به شكل شيره درآيد. [آن را] در ظرفي بريز و چند قطره از شيره انگور به آن اضافه كن. با اين [لعاب] بر خشتهايي كه آماده شدهاند نقاشي كن (با استفاده از قلم مو). همانطور كه در بالا توضيح داده شد، هر شكل يا طرحي كه دوست داريد يا سليقهتان ميخواهد.
حال بگذار تا برگرديم به رنگهاي مختلف كه براي گلها و اشكال و يا هرچه شما طرح انداختهايد لازم است. حال اي دوست من به دقت گوشدار به فرمان استاد اين صنعت. من به شما دستورالعملي خواهم داد كه با آن هرآنچه دوست داريد انجام دهيد. نيم مثقال طلا را در تيزاب بگذار، ربع مثقال قلع را در تقريبا يك كاسه از تيزاب حل كن، سپس هر دو محلول را در ظرفي سفالي كه در آن 5 من آب ريختهاي بريز. آب قرمز خواهد شد مايل به سياهي. با آن 32 مثقال بلور شيشه كه به خوبي و نرمي سرمه كوبيده شده مخلوط كن، سپس كفي سرخي بر سر خواهد آورد كه ته مينشيند.
آب را كه در روي است به كناري بريز، 4 مثقال مرده سنگ طلا با رسوب - (براي ذوب كردن طلا از آب و سرب استفاده ميشود. وقتي طلاي مذاب برداشته ميشود سرب، آب و تفاله برجاي مانده، مرده سنگ طلا است واین بدان معنی است) - دو مثقال تنكار (مادهاي نامحلول شبيه بوره) هم بيافزاي همه را به خوبي بكوب و با قلممو ميتواني هر بخش از پيش طرح خود را كه ميخواهي قرمز بيرون آيد با این دوا رنگ كني. حال براي آنچه شما ميخواهيد به رنگ لاژوردی درآيد. در اطراف كاشان كوهي هست با معدني از خاك لاجورد. لاژورد مانند شكوفه از كوه بيرون ميزند. هرچند سال، اهالي كاشان مقداري از اين شكوفههاي زميني را جمع ميكنند و آن را به شكل گلولههاي غنچه شكل درميآورند. مردان صنعت اين گويچههاي لاژورد را ميخرند، آن را ميكوبند و[به اندازه] نيم مقدار آن، بوره يزد ميافزايند، مانند آنكه زرگران به كار ميبرند. و نيم مقدار از جوهر تنكار كه آهنگران به كار ميبرند و از خراسان به دست ميآيد، اين سه را مخلوط كرده در ظرفي سفالين بگذار و در كوره قرار ده. كوره را گرم كن. همانگونه كه در موارد قبل بود تا تركيب ذوب شود. بگذار تا كوره سرد شود. ظرفها را بردار و بشكن. نيز محتويات داخل آن را که مادهای سفید مانند نقره را پوشانده است، با شکستن بیرون بیاور. اين [ماده] را نگهدار و بقيه را دور بريز. حال يك بهره از اين ماده نقره مانند، يك بخش از اين گويچه لاجورد خام و يك بخش از سنگ چخماق که به خوبي کوبیده شده را بردار، مخلوط كن و هر سه را با هم به خوبي نرم كن. اين رنگ نيلي است كه استادان فن آن را ميپسندند.
اگر رنگ خيلي سير بود مقداري سنگ چخماق خيلي نرم كوبيده شده را اضافه كن. هرچه از اين بيفزايي رنگ شما كمرنگتر خواهد شد. اگر رنگ فيروزهاي ميخواهي، بدان كه وقتي مس سوخته و كوبيده شد تفالهاي برجاي ميگذارد (ريسش) يك بخش از اين تفاله را كه به خوبي كوبيده شده است با نيم بهره از سنگ چخماق كوبيده شده مخلوط كن كه رنگ فيروزهاي حاصل شما خواهد شد. هرجا را شما با اين رنگ نقاشي كنيد، از آتش كه بیرون آيد رنگ فيروزهاي خواهد بود. اگر رنگ بنفش ميخواهي، يك بهره از رنگ قرمز را كه قبلا ذكر شد بردار و با يك سوم بهره از نيلي مخلوط كن. مخلوط را نرم بكوب كه رنگ بنفش خواهد شد. اگر سنك مغن خام را بكوبي و با آن رنگآميزي كني بنفش زنبقي خواهي داشت.
براي رنگ زرد استادان فن از خراسان گلي بدست ميآورند به نام اخرا. آنها جوهره صافی شده آن را استخراج ميكنند كه وقتي كوبيده شد رنگ زرد خواهد شد. نوع ديگر رنگ زرد از مشاق ميتوان بدست آورد. رنگ سبز هم اگر ضرور افتد از كيمياگران بدست ميآيد.
فصل 5: لعاب دادن پس از رنگآميزي
حال بايد فصلي نوشت در لعابي كه بر روي خشتها، پس از کار کردن رنگها ميآيد. مقدار كمي از آن دو گونه لعابي كه ساختيم پختيم و به كناري نهاديم در فصل 1 و 2 بردار و در ظرفي سفالي بريز، كمي كتيرا بردار آن را بجوشان صاف كن و به لعاب اضافه كن آن را مخلوط كن و آب اضافه كن تا تركيب به رواني دوغاب شود. سپس اين لعاب را بر روي خشتها بپاش و خشتها را كج نگهدار تا اضافه لعاب بريزد، سپس خشتها را افقي بگذار تا خشك شود. وقتي خشك شد آنها را در كوره بچين، همانطور که آینه را میچینید. و آتش را روشن كن.
استاد اين هنر ميگويد كه دو ساعت اول آتش را چندان سبك و كم دار كه سطح خشتها سياه شوند. سپس آتش را براي دو ساعت كمي بيشتر كن كه سياهي به قرمزي بدل شود سپس براي سه ساعت ديگر آتش ملايم بسوزان كه نه آنقدر تند باشد كه دود كند و نه آنقدر كم باشد كه مبادا رنگها دوباره خشك شود. اين آتش آنقدر بايد روشن بماند تا لعاب صاف و روشن شود. در اين زمان كوره را باز نكن و بگذار تا به آرامي در دو يا سه روز سرد شود و خشتها را بتوان برداشت. اين مرحله اول تمام شد. اين كار استاد ما است و نقش زيرلعاب خوانده ميشود. سوختي كه در كوره ميسوزاني بايد چوب سفيد و خشك باشد تا بسيار دود نكند.
بخش 2. عمل هفت رنگسازي
از استاد فن نوع ديگري كار آموختهايم كه هفت رنگسازي خوانده شده است و آن بر دو نوع است: يكي ساختن هر خشت از يك رنگ واحد؛ و ديگر ساختن هر خشت است از هفت رنگ. اگر بخواهي كه ظروف درست کنی، گل بايد از [خاك] سنگ چخماقي كه بيشتر مذكور كرديم باشد و اگر ميخواهي خشت هفت رنگ و يا يك رنگ بسازي، ميتواني از خاك رس استفاده كني به شرطي كه براي كاهش چسبندگي، خاك رس آن را با كمي شن كه ايرانيان به آن ماسه ميگويند و يا كمي خاكستر مخلوط كني.
بلي دوست من براي ساخت ظروف بايد سنگها را چون قبل بكوبي ولي اگر براي آساني كار خشتها را از خاك رس مخلوط شده با خاكستر بسازي، ميتواني و زياني در آن نيست. اگر ميخواهي ظروف بسازي سنگ چخماق نيك كوبيده شده را بگير و گل بوته و سنگ و قليائي را كه پيشتر اشاره كرديم همگی را با هم مخلوط كن. همانگونه كه پيشتر آن را به شما آموختيم تا گل درست شود و روی چرخ كوزهگري آن را به شكل ظرف درآور. براي ساخت آجر، استاد قالبي چوبي برميدارد و آن را با گل رسی كه به خوبي ورز داده شده و با شن و يا خاكستر مخلوط شده پر ميكند، سپس با سيمي اضافه گل را از [روي قالب] ميبرد و بعد قالب را به روي زمين برميگرداند و آن را براي 24 ساعت رها ميكند. روز بعد قالبها را برميدارد و آجر را روي سنگي تخت ميكوبد و فشار ميدهد تا سطح آن صاف شود. سپس آن را عمودي كنار ديوار ميچيند تا بدون تاب برداشتن خشك شود. وقتي خشك شد كهنهای خيس بر سطح آجر ميكشد و شروع به رنگ آميزي ميكند.
فصل اول: چگونه رنگهاي خاص هفت رنگ سازي براي ظروف و يا خشت بسازيم.
چون قبل سه بهره از سرب و يك بهره از قلع را بکوب و به آنها شش بهره از رنگ شيشه مانند كه قبلا مذكور شد اضافه كن، همه را در يك ظرف آب و با كمي كتيرای (صمغ عربي) صاف بگذار. با اين (ماده) خشت را يكنواخت رنگ كن. [بعد آن را] در كوره بگذار و فقط با نصف درجه قبل در هفت رنگسازي، آتش كن. وقت برداشتن خشتها از كوره سفيد ديده ميشوند كه اين تاثير (تركيب) داروي مذكور است؛ اگر رنگ فيروزهاي ميخواهي از رنگي كه سفيد از كوره بيرون ميآيد يك ششم از تفاله مس (تكههايي كه وقتي مس كوبيده ميشود تراشه و جدا ميشوند) اضافه كن آن را در كوره بگذار و حرارت بده، از آن رنگ فيروزه حاصل ميآيد.
اگر رنگ زرد ميخواهي شانزده بهره از سرب و يك از قلع بردار، با هم ذوب كن. كرك آن را بردار و بسوزان. وقتي شروع ميكند به ذوب شدن به اندازه يك چهارم از مقدار آن سنگ خوب كوبيده شده بيفزاي و كاملا مخلوط كن. خشتها و يا ظروفي كه با اين مقدمات رنگ شده باشند و پخته باشند به رنگ زرد از كوره بيرون ميآيند چون خدمتكاري كه كار بدي كرده و چون کارش دانسته شود رنگش زرد ميشود. با يك سيخ آهني كفگير مانند آن رنگ زرد را وقتي ذوب مي شود بکوب. آن را با محلول لعاب كتيرا بياميز و بر خشتها و ظروف كار كن. اين رنگ نصف ديگر رنگها گرما ميخواهد.
اگر رنگ مشكي ميخواهي سه بهره از شيشه بلور، چهار بهره از رنگ شيشه مانند و يك بهره از سنگ مغن با هم مخلوط كن و بكوب. كمي لعاب كتيراي مايع و هشت مثقال جوهر قلياي خوب صلايه شده به آن بيفزاي. اين را همه به همان اندازه رنگ سفيد گرما بده، از كوره رنگ سياه بيرون ميآيد.
اگر رنگ آبي نيلي مي خواهي عمل اين است: پنج سير يا يك بهره از رنگ لاجورد خام را بردار، پانزده سير يا سه بهره از شيشه بلور، چهار بهره از رنگ شيشهاي، يك مثقال از جوهر لاجورد و هشت مثقال از جوهر قليا همه را با هم بكوب و به آن آب و لعاب كتيراي تميز اضافه كن. اين را بر روي ظرفها و خشتها كار كن و در كوره بگذار با آتش تمام، آنها به رنگ نيلي بيرون خواهند آمد.
اگر رنگ سبز ميخواهي يك بهره از تفاله مس، سه بهره از سرنج، شش بهره از بلور شيشه، شش بهره از سنگ چخماق و شش بهره از رنگ شيشهاي بكوب و مخلوط كن. آب اضافه كن، بر روي ظروف و خشتها به كاربر. در كوره حرارت بده و آنها سبز بيرون خواهد آمد. اگر ميخواهي كه رنگ قرمز داشته باشی، نيم مثقال از طلا را در ظرفي كه تيزاب در آن است بگذار، شش نخود قلع را در تيزاب در ظرفي ديگر حل كن. ظرفي سفالي را از آب پر كن، محلول طلا را به آن اضافه كن. حال محلول قلع را اضافه كن. اين كار آب را قرمز خواهد كرد مايل به سياه. سی سير به وزن تبريز شيشۀ بلور كوبيده شده بيفزاي، آب كف ميكند و رسوب برجاي ميگذارد، آب را دور بريز. به رسوب نزديك سی سير از رنگ شيشهاي اضافه كن و همه را خوب با هم مخلوط كن، ظروف و يا خشتهايي كه با اين دوا رنگ شوند وقتي كه در كوره پخته شوند قرمز بيرون خواهند آمد.
اگر شما يك بخش از اين لعاب قرمز را با چهار بهره از رنگ نيم مخلوط كنيد رنگ بنفش خواهيد داشت. باز سفاله آهن را در تيزاب بگذار و رهاكن تا چند روزي بماند. آنها فعاليتي شيميايي (؟) برهم خواهند داشت (همديگر را ميخورند) و آهن زعفران خواهد شد زعفران الحديد (زاج سبز سوخته) آن را با آب مخلوط كن و چون لعاب به كار بر كه رنگي نارنجي يا عنابي خواهد داد.
فصل دوم: هفت رنگ بر يك خشت
ولي اگر ميخواهي يك كاشي با هفت رنگ بيرون آيد (اين به معني روي هم گذاشتن رنگها نيست مثل سفال براق بلكه يعني هفت طرح هركدام با يك رنگ جدا) شما بايد اول هفت رنگ را آماده كنيد و آنها را بيازماييد. رطوبت و تري تركيبات آن را موازنه كنيد تا به اندازه متعادلي برسيد سپس شروع كنيد. به پيروي از راهنمایي استاد همه را نوشتهام. اول بدان كه كاشياي كه از كوره سفيد بيرون ميآيد براي هفت رنگ مناسب است. بگذار حال تا نحوي ديگر رنگ را بسازيم تا رنگهاي مخصوص كاشي هفت رنگ فراهم كنيد. اول دو مثقال از جوهر سنگ لاژورد بردار، چهار مثقال از گلولههاي غنچه شكل لاژورد خام، سی مثقال از بلور شيشه كوبيده شده، سی مثقال از سنگ چخماق كوبيده شده، سی مثقال از تنكار، سی مثقال از جوهر قليا همه را با هم بكوب و در ظرف سفاليني بگذار و در كوره قرار ده و آن را حرارت ده سپس بيرون بياور، ظرف را بشكن محتويات را بكوب و آب اضافه كن اين رنگ نيم هفت رنگ سازي است. براي رنگ زرد در اينجا مانند همان است كه در عمل كاشي يك رنگ ساختي. وقتي رنگ سبز ميخواهي بردار چهار مثقال مس چهار مثقال رنگ لاژورد سی مثقال بلور شيشه سی مثقال سنگ چخماق سی مثقال جوهر قليا سی مثقال نيترات پتاسيم (شوره قلم)، همه را در يك ظرف مخلوط كن در كوره بگذار بيرون آور ظرف را بشكن محتويات را بكوب آن را روي يك كاشي سفيد به كار بر كه سبز خواهد شد.
براي فيروزه بايد چهار مثقال مس، چهار مثقال سنگ لاژورد، سی مثقال شيشه بلور، سی مثقال سنگ چخماق، سی مثقال جوهر قليا و سی مثقال از نيترات پتاسيم (شوره قلم) برداري در ظرف بگذاري و بپزي. لعاب فيروزهاي بيرون خواهد آمد. براي سياه چهار مثقال از سنگ مغن، سی مثقال شيشه بلور، سی مثقال سنگ چخماق، سی مثقال جوهر قليا، سی مثقال از نيترات پتاسيم (شوره قلم) بردار در ظرفي بياميز بپز بكوب و رنگ سياهي خواهي داشت.
براي قرمز نيم مثقال طلا را در تيزاب بگذار؛ نيز شش نخود قلع را در تيزابي ديگر بگذار ظرفي را از آب پركن و محلول طلا را بدان اضافه كن، سپس محلول قلع را اضافه كن با دست به هم بزن رسوب ته مينشيند. آب را دور بريز، نيم من تبريز يا 320 مثقال شيشه بلور و 110 مثقال تنكار اضافه كن و در ظرفي سفالين بپز. دوا تركيب لعاب قرمز خواهد بود.
براي بنفش چهار بهره از اين رنگ قرمز و يك بهره از لعاب لاژورد و نيم را مخلوط كن رنگ بنفش خواهي داشت. از طريق امتحان اين است آن هفت رنگ را جداگانه بر تكهاي از كاشي رنگ كن و در كورهاي دستي كه آن را گرم کردهای، بگذار. كاشي را كه بيرون ميآوري امتحان كن. هر رنگي را كه خشک، نامرغوب و كدر است بايد به نسبت درجهاي كه نياز دارد رطوبت بيفزايي. در نتيجه پس از تنظيم قوت رنگها (بالا بردن آنچه خيلي پايين است و كاستن آنچه خيلي بالا است) از هر هفت رنگ جداگانه نقشي و طرحي بر ظرفي يا كاشي بكش و در كوره بپز به طريقي كه سابقا مذكور شد. اين كاشي هفت رنگ نصف ميزان عمل كاشي قبل گرما ميخواهد. بگذار كوره در 48 ساعت سرد شود سپس آنها را بيرون بياور. اين هفت رنگ سازي و يا كار روي رنگ ناميده ميشود. تمت الرساله حسب الامر آن كه رساله را سفارش داد و استاد اين صنعت. والسلام، تهران 1305.
وزن یک من تبریز: چهل سیر
وزن یک سیر تبریز: شانزده مثقال
وزن یک مثقال تبریز: بیست و چهار نخود
پینوشتها
دانشجوی دکتری مطالعات عالی هنر.
. با تشکر از کریستین گروبر وجنیفر اسکرس که دستیابی نگارنده به متن اصلی را ممکن کردند.
. Alkali(kela)، درتاریخ تکنولوژی اسلامی آمده القالی (قلیا) از سوحتن اشنان حاصل میشد. دهخدا ذیل ماده قلی از مخزن الادویه نقل کرده است که همان است که در خراسان شخار و در هند ساجی میگویند.
.[4] گل سفید (یا گل بوته) آن جا شهرت داشته است ودر مسجد جامع وبیشتر خانههای تاریخی نایین این گل برای سفیدکاری استفاده شده است. اولمر در مقاله صنعت در ایران،گزارش از یک ماموریت علمی l,industrie person,Report sur un mission Scientifique که در مجلهNouvelles Archives scientifique جلد 16 بخش 4 در 1908م. در پاریس منتشر شد از فلدسپاتهایی که سفالگران نایینی در آن تاریخ برای ساخت سفال استفاده میکردند صحبت میکند (وولف، ص 135) نیز وولف در کتاب خود در باره کاشیگری و کاشی سازی به تفصیل سخن رانده است. نیز نایین در دوره صفویه ظرفهای بدل چینی حکاکی شده لعالی[؟] تولید میکرده است که از طریق بندر عباس به اروپا صادر میشد و به نام گمبرون (محل صدور آن) معروف بود. نمونههایی از این طروف در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن (رک: شیرین صوراسرافیل، فرش نایین تصاویر چند سفال) وحراجیهای کریستی دیده شده است
.Alkali –paint (rang-i-kolai).
. Alkali-paint glass (shisha-i-rang-i-kolai).
. حجر الدم، دهخدا ذیل شادنج آن را شرح داده است.
. برای تصاویر و شرح این کار ← وولف، ص 136.
.Kurk (به ضم اول) و فرهنگ سخن، خاکستری که روی ذغال افروخته مینشیند شرح داده است.
. part که ما به جزء یا بهره ترجمه کردهایم.
دهخدا آن را یکی از مواد شیمیایی (بی بکسید منگنز ) میداندکه برای ساخت لعاب قهوهای به کار برده میشده ومعادن آن در کوههای اطراف نایین بوده است.
. دهخدا ذیل مرداسنگ (مردار سنگ) آورده که همان اکسید دو ظرفیتی سرب متبلور است (PbO).
. شاید قمچه (گوله) که وولف وزن آن را یک چارک نوشته است (ص 147).
. risesh وولف از آن به رندش یاد میکند که هر دو یکی است. دهخدا رندش را به نقل از آنندراج، ریزههایی که از تراشیدن چوب ومس وبرنج حاصل آید میداند. همو ریسش را ریزه،براده،قطعات بسیار خرد وذره وار که از سودن یا رشتن بریزد دانسته است.
meshshaq دهخدا: زرگر و کیمیاگر.
.[19] as you would set looking glases که ظاهرا در اینجا معنی آینه میدهد.
این گونه ظروف را که با خاک سنگ چخماق درست شود سنگینه هم نامیدهاند (وولف 149).
. suvale-i-ahen سواله در منابع یافت نشد. اما سفاله که در دهخدا سفال ریز معنی شده شاید بتوان معنی براده از آن استنباط کرد.
. Reflect که در لغت به معنای بازتاب وانعکاس است و در اینجا لفظی خاص است که شاید منظور زرین فام باشد.
. The pamphlet is finished. to him who ordered it and to the master of the craft.
فهرست منابع
- احمد یوسف حسن، دانالد هیل، تاریخ مصور تکنولوژی، ترجمه ناصر موفقیان، علمی فرهنگی، 1372.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، انتشارات سخن، 1381.
- دهخدا، علیاکبر، لغت نامه، انتشارات دانشگاه تهران، 1375.
- مدرسی، یحیی، و دیگران، فرهنگ اصطلاحات دوره قاجار (قشون و نظمیه) دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1380.
- وولف، هانس، صنایع دستی کهن ایران، ترجمه سیروس ابراهیم زاده، علمی فرهنگی، 1372.