مهندسالممالک غفاری و دشت قهرود
نویسنده: میرعابدین کابلی
گویا ناصرالدّین شاه قاجار منطقه قهرود را به تیول به میرزا نظامالدّین عفاری مهندسالممالک (1260 – 1333 ق) واگذار کرد. میرزا نظامالدین در برزآباد کاشان زاده شد و به سال 1275 جزو گروه 42 نفره به سرپرستی امیرنظام گروسی برای کسب علوم جدید به فرانسه رفت. مهدی با مداد مینویسد: در ریاضی و نجوم متبحر شد ولی فوریه پزشک ناصرالدّین شاه او را فارغ التحصیل دارالفنون در رشته معدن میداند ولی ظاهراً همه این دروس را گذرانده است یعنی هم ریاضیات و هم معدن را. کتابهائی که نگارش کرده و از وی برجای است معرف آن است.
مهندسالممالک پس از بازگشت به ایران مشاغل گوناگونی را عهدهدار شد و دو بار وزارت فوائد عامه و معدن بدو واگذر شد. ضمن اینکه بنابر نوشته «معین» مدتی در کوه زر دامغان مأمور کشف طلا شد. دهستان قهرود یکی از دهستانهای چندگانه است که در شمال شرق شهر قم جای دارد. مرکز این دهستان روستای قهرود است که با شهر قم حدود 20 کیلومتر فاصله دارد. زمینهای کشاورزی آن بسیار حاصلخیز است و گندم و جو یونجه و پنبه آن بسیار مرغوب، اگرچه گیاهان دیگری نیز کشت میشود ولی درختکاری رونق زیادی ندارد و درختان اعم از بار آور و بیثمر عموماً کوتاه هستند و ارتفاعی نمیگیرند.
در آغاز مطلب اشاره شد که گویا ناصرالدین شاه این دهستان را به مهندسالممالک واگذار کرد. این را میدانیم که میرزا نظامالدین به هنگام صدارت اتابک اعظم میرزا علیاصغرخان مأمور احداث راه شوسه تهران به قم شد آیا در همین تاریخ قهرود واگذار شده است. یا قبل از آن. البته در نظر داشته باشیم که پس از احداث جاده توسط علیاصغرخان و مهندسالممالک، در طول تاریخ لااقل از دوره ساسانی مسیر جنوب به شمال از قهرود میگذشته است. کاروانها ناگزیر بودند از قرهچای یا ساوه بگذرند. ساوه رود، پس از گذر از ساوه برای واریز آب به دریاچه نمک میبایست از دشت قهرود بگذرد؛ از سوی دیگر قهرود یا اناربار پس از گذر از شهر قم و با عبور از تنگه بندعامر یا بندعمر وارد دشت قهرود میشود و در شمال روستای ملکآباد به ساوهرود میپیوندد و مشترکاً قرهچای یا مسیلهرود را تشکیل میدهند که این رودخانه به سمت شرق ادامه مییابد و چنانچه آورده شد به دریاچه نمک سرریز میشوند و همین دو رود که دارای آب شیرین و بخصوص قهرود لای فراوانی هم دارد سبب رونق کشاورزی قهرود میشود. روستائیان منطقه به تجربه بدان رسیدند که اگر در سال دو بار آب رودخانه «قهرود» به زمینهای زراعتی برسد گندم یا جو به اصطلاح «پر» خواهد شد، چرا که لای فراوان خود سبب حاصلخیزی زمین است.
بر روی قره چای در طول تاریخ (از دوره ساسانی به بعد) چهار پل ساخته شد. یکم پل شکسته، دوم پل بندجنگل (از دوره سلجوقی که هم بند است و هم بعنوان پل از آن استفاده میشده است. متأسفانه امروزه بقایای کمی از آن باقی مانده است، از چند و چون آن اطلاع زیادی نداریم. جز این که این بند یا پل بند از سنگ و ساروج ساخته شده است برخلاف پل شکسته که از آجر ساخته شده بود. (پایههای پل شکسته در لایه قطوری لای مدفون است، نمیدانیم که پایههای آن هم از آجر بوده است یا سنگ و ساروج، ظن اخیر مقرون به صحت است.) سومین پل، پل دلاک است که آنهم از آجر ساخته شده است ولی پایههای آن از سنگ و ساروج است.از این پل امروزه 13 چشمه باقی مانده است ولی پایههای چشمههای 14 و 15 و 16 برجاست. یعنی قسمت شمالی پل تقریباً سالم است و ویرانی در سمت جنوب است.
پل در یک خط و مستقیم ساخته نشده است بلکه از چشمه نهم پل به سمت غرب تاب بر میدارد. پهنای پل در سمت شمال 40/5 متر است ولی از دوازدهم عرض آن کمتر و به 5/3 متر میرسد. پایههای پل از سنگ و ساروج ولی قسمت بالا حتی طاقها از آجر است گو اینکه برخی از طاقها هم از سنگ است؛ سنگهایی که تراش خورده هستند. در سمت شمال پل با فاصله اندک یک کاروانسرا که از آجر ساخته شده و قلعه کوچکی از خشت گل است دیده میشود. به نظر میرسد که این بنای اخیر کهنتر باشد. کاروانسرا و پل از جهت معماری، ساخت و تزئیات شبیه هم هستند و احتمالاً در یک زمان ساخته شدهاند.
با توجه به قدمت قلعه احتمالاً پیش از احداث یا مرمت پل، پل کهنتری وجود داشته و در اواخر دوره زندیه یا اوائل قاجار پل دلاک ساخته شده است. در کتاب خاندان شیبانی میخوانیم «امیرمحمدحسین خان (شیبانی) برای شهر قم بارو و خندقی احداث کرد و پلی که در راه تهران بود و به پل دلاک معروف است از بناهای اوست» امیرمحمدحسینخان از زمان کریم خان زند حاکم قم بوده و در دوره پادشاهی آقا محمدخان قاجار نیز ضمن حفظ موقعیت خود حکومت کاشان و اصفهان را نیز بر عهده داشته است و اواخر پادشاهی آقا محمدخان درگذشت. در این صورت بنای این پل را باید مربوط به اواخر دوره زندیه یا اوائل قاجار دانست. ولی دو نکته مبهم باقی میماند، یکم قلعه گلی شمال پل را چگونه باید توجیه کرد، آیا امیرمحمدحسینخان پلی که قبلاً ساخته شده را مرمت نکرده است. دوم این که عنوان «دلاک» را چگونه باید توجیه کرد. این دلاک کیست؟ مسلم عنوان لقب یا امیر محمدحسن خان دلاک نبوده است.
چهارمین پل که در مسیر جاده آسفالته قم به محمدآباد و کاج پیوند میدهد از روی پلی میگذرد که در دوره پهلوی دوم ساخته و پل طویل و مستحکمی است که از سیمان و آهن ساخته شده است.جادهای که در گذشته از آن پلهای سهگانه میگذشت جنوب را به شمال یا به ری و ورامین و از آنجا به شاهراه شرق متصل میکرد.
میرزا علیاصغرخان اتابک دستور احداث جادهای را داده است که از علیآباد میگذشت و کارگزار آن میرزا نظامالدینغفاری مهندسالممالک است. با توجه به این که امینالسلطان در سال 1303 قبه صدارات رسیده است پس جاده هم بعد از این تاریخ ساخته شده. آیا در همین زمان قهرود به میرزا نظام واگذار شده است یا قبل از آن در تیول وی بوده است؟ بهر حال میبایست در دوره ناصرالدین شاه بوده باشد بخصوص اینکه در کتیبهای که از حضور مهندسالممالک در منطقه قهرود نشان دارد تاریخ سال 1313 را دارد (در این باره نوشته خواهد شد.)
قهرود منطقه نسبتاً وسیعی است که از سمت غرب محدود میشود به اتوبان تهران - قم، از سمت شرق به بخش باختری حوزه مسیله یا کویر نمک، از سمت شمال به کوههای باقرآباد و از جنوب به بایرکلهر (تپههای شنی ممتد که حداکثر ارتفاع آن به 20 متر نمیرسد)به سبب اسکان قوم کلهر در جنوب این تپههای شنی تا سمت دره دولت آباد، این تپهها به این نامِ مشهور است.
پهنای قهرود نسبت به درازای آن بسیار کمتر است. و به سه بخش تقسیم شده است و این تقسیم به سبب عبور رودخانههای ساوهرود و قهرود اگرچه کل منطقه در تقسیمات کشوری قهرود است ولی بخش باختری قهرود را اهالی علیبرز مینامند ولی در مدارک رسمی از آن «البرز» نام میبرند این همان منطقه است که در سال 1335 چاه نفت آن فوران کرده است.
روستاهای دهستان قهرود نسبتاً زیاد است که جمعیت برخی از آنها از چند خانوار تجاوز نمیکند ولی معتبرترین آنها از شرق به غرب محمدآباد (که کاورانسرای بسیار معتبر و وسیعی از دوره سلجوقی در آن برپا است، ضمن این که قلعه گلی مستحکمی در دو اشکوب از دوره اشکانی و ساسانی در کنار آن دیده میشود)، روستای کاج (که در کتابهای جغرافیایی و تاریخی دوره اسلامی به دفعات از آن نام برده شده است)، کوه سفید، فرجآباد، قنبرعلی، شیرینآباد، مظفرآباد، میرآباد، قهرود (در مرکز دهستانها قرار دارد که مرکز دهستان است و جمعیت آن نیز از همه بیشتر است) ملکآباد، شریفآباد، سیفآباد، باغ نو و سلطان باجی یا سلطان باغی؛ در غرب رودخانه قم یا قهرود در منطقه البرز فقط سه روستا وجود دارد ملک قلعه، قشلاق و البرز.میرزا نظامالدینغفاری در روستای قهرود استقرار یافت. در این روستا برای خود قلعهای اعیانی بنا کرد. البته پیش از آمدن مهندس الممالک قلعه دیگری وجود داشته که قلعه کهنه نام دارد. علاوه بر این قلعه بازار سرپوشیده کوچکی نیز برپا کرد که هم اینک بصورت مخروبه بقایای آن باقی است. از قلعه اختصاصی میرزا نظام فقط عمارت بادگیربرجاست که چند سال قبل سازمان میراث فرهنگی آنرا متصرف و مرمت کرده و در فهرست آثار ملی به ثبت رسانیده است. علاوه بر قلعه اختصاصی، همو چند قلعه وسیع و معتبر دیگری هم ساخته است ظاهراً برای فرزندان خود (در شهر احوال وی متأسفانه نتوانستهایم اطلاعات زیادی از خود وی و خانواده و فرزندانش بدست آوریم) لازم است اشاره شود که علاوه بر قلعه کهنه قهرود در چند روستای منطقه قلعههائی وجود داشت مثل شیرینآباد، سیفآباد، قلعهای خالی از سکنه به نام قلعه ریک و معتبرتر از همه قنبرعلی، متأسفانه هیچ اطلاعی از سابقه تاریخی آنها در دست نیست.
مهندسالممالک برای فرزندان خود دو پسر و یک دختر قلعهای برپا داشت یا شاید به دستور وی و یا آنان خود اقدام به ساختن قلعهای همت کردند از آن جمله است قلعه سام آباد، قلعه مظفر آباد. این دو قلعه با فاصله حدود 4 الی 5 کیلومتری قهرود قرار دارند مظفرآباد در شرق و سامآباد در جنوب شرقی قهرود که اینک نه چندان آباد ولی آثار زیادی پابرجاست. بخصوص مظفرآباد. قلعه سوم ملکآباد است که گویا برای دخترش بنا کرده است. در جوار هر سه قلعه و خارج از آن حمام کوچکی نیز ساخته است. منتهی با توجه به نزدیکی ملکآباد به ساوهرود یا قرهچای که تقریباً تمام مدت سال (بجز سالهای خشکسالی) دارای آباد است آسیابی نیز ساخت. اگرچه ملک آباد برخلاف آن دو قلعه امروزه دارای جمعیتی است (عموماً افغانهای مقیم منطقه) ولی از قلعه و آسیاب اثری نیست.
اقدامات مهندسالممالک به ساختن چند قلعه و خانه اعیانی منحصر نمیشود، اقدامات دیگری نیز صورت داد که از آن جمله است: احداث جادهایی از قم به قهرود. بدرستی نمیدانیم که جاده احداثی وی از کدام مسیر بوده است. جاده پیشین و تاریخی از طریق دولت آباد (دهستان جنوب قهرود) بوده است جادهای که امروزه آمد و شد در آن جریان دارد از شمال شهر قم است.
اگر بپذیریم که جاده احداثی وی از همین مسیر امروزی بوده است در آن صورت با توجه به وجود رود قهرود میبایست پلی بر آن احداث میکرد؛ ولی هیچ نشانی از بقایای پل دیده نمیشود و پل مورد استفاده امروزی پل جدیدی است. در مجموع به نظر میرسد که همین مسیر امروزی میبایست مسیر عهد وی و احداثی وی بوده باشد. چرا که از حدود سه الی چهار کیلومتر از پیچ معروف به نقش امامزادگان تا قهرود جادهای مهندسی ساز است علاوه بر آن جادهای مشجر است و هنوز درختان توت و زبان گنجشک همان عهد وجود دارد اگرچه پیر و فرتوت شدهاند و متأسفانه به دلائل مختلف از تعداد آن کاسته میشود. امروزه این جاده به سمت کوه سفید و کاج و محمدآباد ادامه مییابد که از آنجا به خط مستقیم دیرگچین وری و ورامین ادامه مییابد و از محمدآباد جادهای به سمت حوض سلطان و کاروانسرای صدرآباد از آن منشعب میشود. از این جاده اصلی انشعابات دیگری نیز دیده میشود از آنجمله است جادهای در غرب رودخانه قهرود و به موازات آن با فاصلهای نه چندان زیاد که از کنار روستای البرز و از زمینهای معروف تولیت که خانه اعیانی زیبائی در آن ساخته شده بود که متأسفانه امروزه ویرانهای از آن باقی است این جاده پس از گذر از روستای قشلاق در نهایت به مجتمعیای از کورههای آجرپزی میرسد که فاصلهای اندک از ساوه رود قرار دارد. تعداد کورهها نسبتاً زیاد و از ظواهر چنین برمیآید که از دیرباز دائر و فعال بوده است اگرچه امروز بطور کل متروک است، این جاده اگرچه نشان کهنگی در آن مشهود است ولی دلیلی در دست نیست که آن را از متحدثات مهندسالممالک بدانیم. جاده دیگر که مسلماً از ساختههای وی است و بین 7 تا 10 کیلومتر طول دارد جاده ای است که از قهرود به ملک آباد کشیده شده است.
آنچه را که ذکر شد و توسط میرزا نظام غفاری ساخته شده است بجز جاده و عمارت بادگیر هیچ چیز دیگری برپا نیست، اگر باشد ویرانههایی غیر قابل سکونت است؛ ولی تنها اثری که هنوز معمور و طرف توجه مردم است بقعه شش امامزادگان است. در دهستان قهرود فقط همین بقعه زیارتگاهی وجود دارد. گویا همه امامزادگان را در این نقطه مجتمع کردهاند.در فاصله 3 الی 4 کیلومتری غرب روستای قهرود نقطهای که پیچ شش امامزادگان نام دارد یک راه کوتاهی از جاده اصلی در سمت چپ جاده (از سمت قم) جاده کوتاه چند صد متری به سمت بقعه معروف به شش امامزادگان کشیده شده است که برخلاف جاده های دیگر جادهای خاکی است.
بقعه در یک فضای نیمه محصور و نسبتاً وسیعی قرار دارد که اطراف آن را گورهای بسیاری پوشانیده است. بقعه بنایی از با نمای آجری که 5/22 متر درازا و 5/14 متر پهنا دارد، بقعه دو ایوان دارد یکی در جلو یا سمت جنوب و آن دیگری در پشت یا سمت شمال. ایوان جنوبی ورودی است و پهنتر است و دارای دو ستون است و در نما سه قوس مشاهده میشود که قوس میانی پهنتر است. شبستان یا تربت خانه در پشت ایوان یا میان دو ایوان قرار گرفته چهار گوش است و هر ضلع آن 80/5 متر است و صندوقه قبر در میانه و 5/2×5/2 متر اندازههای آن است و قبر شش تن از امامزادگان را دربرمیگیرد. این اندازه برای شش قبر اندکی دور از ذهن است.
بقعه دارای ضریحی از چوب است و به روش آلتبندی ساخته شده است. در طرفین تربتخانه و ایوانها اتاقهای کوچک و بزرگی وجود دارد که در نقشه بنا نشان داده شده است. در خارج از بنا در سمت شرق دو ایوان ساخته شده بود که با فضای نسبتاً مکفی (5/1×90/3متر) ظاهراً برای اتراق زائران بوده است. در کل بنا از دوره قاجار است هم از جهت طرح و نقشه و هم از جهت روشهای ساخت و ساز و معماری بنا و مهمتر تزئینات، ضمن اینکه در کتیبه پیشانی به نام نام بانی و تاریخ آن نیز نگاشته شده است. پیشانی و دیوارهای طرفین کاشیکاری شده است که نوع کار و نوع نقشاندازی معرف زمان قاجار است هم چنانکه مناره کوتاه فراز گنبد از ابداعات این زمان است.
در پیشانی ایوان کتیبهای به خط نستعلیق بر زمینه لاجوری به شرح زیر دیده میشود: کتیبه با سوره مبارکه } إنّا فتحنا { آغاز و در وسط «برحسب امر سرکار حضرت مستطاب اهل (چهار کاشی افتاده است) مهندسالممالک وزیر فوائد عامه مدظله عالی بسعی و اهتمام سرکار معتمدالسلطان حاجی ناظمالممالک زیده مجدۀ العالی اتمام پذیرف شهر رجب توشقان ئیل 1321»، بعد از این کتیبه، نوشته دیگری وجود داشته است که مسلماً خود این نوشته به جای کتیبهای کهنتر کار گذاشته شده بود که متأسفانه آنهم فرو ریخته است، با این حساب بنا در عهد مظفرالدین شاه قاجار و توسط مهندسالممالک ساخته شده است.
باستانشناس، پژوهشگر و کاوشگر باستانشناسی.