بررسی روند شکلیابی و توسعه بافت تاریخی بروجرد با اتکا به مطالعات باستانشناسی
نویسنده: دکتر حسن کریمیان* علیرضا گودرزی
مقدمه
بررسی و مطالعه بافتهای تاریخی، بخشی از فعالیتهای باستانشناسان است که به شناسایی سازمان اجتماعی، شیوه معیشت، و فرهنگ پدیدآورندگان این فضاها منجر میگردد. علیرغم کثرت شهرهای تاریخی ایران، اینگونه مطالعات بسیار اندکاند و عموما بر شهرهای بزرگی چون اصفهان، تهران، یزد، شیراز و ... تمرکز یافتهاند. بروجرد از جمله شهرهای تاریخی است1 که مسجد جامع یک هزار و اندی ساله آن بر استمرار عملکرد حاکمیتی آن گواهی میدهد.این شهر بافت تاریخی ارزشمندی از دوران سلجوقی تا پهلوی اول را در خود جای داده که مطالعه آن میتواند اطلاعات مفیدی از روند شکلیابی و توسعه شهر را ارائه نماید. در این راستا، نخستین پرسشی که قابلیت طرح مییابد آن است که قدمت بروجرد را تا چه زمانی میتوان به عقب برد؟ دیگر آنکه، توسعه شهر بر چه محورهایی صورت پذیرفته و برهمکنشهای مذهبی و فرقهای بین گروهها چه تاثیری در بافت شهری بروجرد داشته است؟ توسعه شهر برچه مبنایی بوده است؟ آیا از طریق تحلیل فضایی بناهای تاریخی شهر بروجرد میتوانیم سازمان اجتماعی ساکنان آن را در دورۀ قاجار مورد مطالعه قرار دهیم؟
فرض بر آن است که شهر بروجرد در قرون اولیه اسلامی شکل یافتهو کشمکشها بین شیعیان و صوفیان شهر در مکانیابی محلههای بافت تاریخی آن تاثیر بسزایی داشته است. همچنین مفروض است كه هر يك از محلات چهارگانه شهر مورد مطالعه يكي از طبقات چهارگانه عصر قاجار را در خود جاي ميداده و بافت تاريخي بروجرد نظام اجتماعي عصر قاجار را در خود منعكس ساخته است.
نوشتار حاضر در پي آن است تا با بهره گيري از نتايج حفریات باستانشناسانه، مطالعات تاریخی و بررسیهای ميداني نگارندگان در اين شهر، پرسشهای تحقیق را پاسخ گفته، فرضیات آن را مورد آزمون قرار داده و رابطه سازمان فضايي بافت قديم و نظام اجتماعي عصر قاجار را معلوم سازد.
بروجرد در گذر زمان (پیشینه تاریخی)
الف. پیش از تاریخ:
یافتههای باستانشناسی حکایت از آن دارند که دشت حاصلخیز بروجرد2 در ادوار پیش از تاریخ مورد استقرار جوامع انسانی بوده است. وجود محوطههای پیش از تاریخی نظیر تپه «ده حاجی» مربوط به نوسنگی متاخر (برنبک و پلاک، 1379: 45)، تپه «قلعه رومیان» متعلق به هزارهچهارم پیش از میلاد، تپه طنجور، تپه قرق، تپه زرگران، تپه سدخانی و... در این دشت دلیل این مدعاست. چند دورهای بودن استقرار در این تپهها بر استمرار استفاده از دشت بروجرد و مساعد بودن شرایط شکل یابی یک شهر در آنجا دلالت دارد. برای مثال،یافتههای باستانشناسانه نگارندگان از عرصه تپه «قلعه رومیان»3در سه کیلومتری جنوب شرق بروجرد، بر استمرار حیات در آن از هزاره چهارم قبل از میلاد تا دوره تیموری حکایت دارد.
ب. دوران تاریخی:
آنچنان که در متون تاریخی آمده است، لرستان در دورۀ ساسانی به دو منطقه، ماسبذان و مهرجان قذق تقسیم میشده که این دو کلمه بجای واژه لرستان تا قرن چهارم و پنجم هجری بکار برده میشد. قسمت شمالی لرستان را ماسبذان که شامل بروجرد تا شیروان بوده، و قسمت جنوبی را مهرجان قذق میگفتند. در سدۀ هفتم هجری واژۀ لر کوچک جانشین ماسبذان، و لر بزرگ یعنی بختیاری جانشین مهرجان قذق شد (مولانا بروجردی، 1353 :34).
محققانی که در مورد شهر بروجرد قلم فرسایی کردهاند، به دو دلیل زمان شکل یابی آن را به دوران قبل از اسلام رساندهاند. یکی براساس ریشه یابی واژه «بروجرد» و دیگری به واسطۀ نظریاتی که در زمینۀ تبدیل آتشکده به مسجد جامع مطرح گردیده است.
در مورد ریشه واژه «بروجرد» و «وجه تسمیۀ» آن در کتب مختلف، صورتهای متنوعی دیده میشود که بیش از سی مورد است. گروهی،بروجرد را ویروگرد نامیده و معتقدند که ویرو، از شاهزادگان اشکانی که در گوراب، یکی از هیجده ایالتنشین حکومت داشته، این شهر را ساخته و نام آن «ویروگرد» بوده است که در گذر زمان به «بروجرد» تبدیل شده است(حزین، 1380 :60). گروهی دیگر آن را پیروزگرد، فیروزگرد، پیروزهگرد نامیدهاند و واژه «گرد» را، آنگونه که در شهرهای «دارابگرد» و «دستگرد» بکار رفته، به معنای شهر دانستهاند(مقدس جعفری، 1381: 44). رضاقلیخان هدایت در فرهنگ انجمن آرای ناصری مینویسد که: این شهر در اصل«پیروزگرد» بوده است یعنی شهر فیروز و اعراب آن را«بروجرد» خواندهاند (هدایت، 1288 :92).در این میان افرادی نظیر محمدتقیخان متخلص به «حکیم»، نویسندۀ کتاب گنج دانش، بنای این شهر را به پادشاهان پیشدادی چون منوچهر نسبت میدهد (محمدتقی خان، 1366: 197-199)، مینورسکی در کتاب سازمان اداری حکومت صفوی بروجرد را به صورت«اروگرد» ثبت کرده است (مینورسکی، 1368: 188). همچنین دکتر محمد معین در فرهنگ خود، بروجرد را ساختۀ ارد، اشک سیزدهم میداند (معین، 1362: 262).
مبحث دیگری که مستند محققان در انتساب این شهر به دوران قبل از اسلام است، فرض مبتنی به ساخت مسجد جامع بر شالوده آتشکدۀ دورۀ ساسانی میباشد. آنچه که این فرض را تقویت میسازد، شباهت گنبد خانه این مسجد به چهار طاقیهای دورۀ ساسانی است (کیانی، 1374: 62).
ج. دوران اسلامی
- . قرون اولیه اسلامی
در زمان ساسانی منطقۀ بروجرد باید جز ناحیۀ «پهله» بوده که بعدها اعراب نام جبال را بر این منطقه نهادهاند. در متون مربوط به شهرهای ساسانی منطقه پهله، نامی از بروجرد دیده نمیشود. برای آگاهی از حیات این شهر در دورۀ قبل از اسلام، باید به متون مورخان قرون اولیه اسلامی که در مورد شهرهای ساسانی پرداختهاند، رجوع کرد. از جملۀ این متون میتوان به الفهرست ابن ندیمو تقسیمات جغرافیایی موسی خورنی اشاره کرد.ابن ندیم در کتاب الفهرست، از گفتۀ ابن مقفع که از ایران زمان ساسانی کاملا اطلاع داشته، مینویسد «...پهله نامی است که بر پنج شهر مینهادند وآن اصفهان، ری، همدان، ماه نهاوند4 و آذربایجان است که بعدها اعراب برآن نام جبال نهادند» (ایزدپناه، 1376: 472). همچنین در تقسیمات جغرافیایی موسی خورنی جغرافیدان ارمنی، از بروجرد پیش از اسلام نامی برده نشده است.برای اولین بار نام این شهر در اواخر قرن سوم هجری در کتاب البلدان ابن فقیه دیده میشود (روح بخشان، 1373: 28). حاصل آنکه، شناخت ما در مورد بروجرد از دورۀ اسلامی آغاز میشود وصحبت در مورد واژه«گرد» نتیجهای منطقی بدست نمیدهد.
نظرات مرتبط با احداث مسجد جامع بر روی شالوده آتشکدۀ ساسانی نیز با اشکال باستانشناسانه مواجه است. زیرا براساس گزارش حفار، قدیمیترین بخش این مجموعه ساختمان گنبدخانه است که در میان الحاقات دورههای بعد محصور شده بود. در سالهای 1361 و 1362توسط محمد مهریار، در کف شبستان گنبدخانه و شبستانهای اطراف حفاریهایی انجام گرفت که گمانههای حفر شده در عمق 05/4 متر از کف فعلی مسجد به خاک بکر رسیدند (تصویر 1). در این حفریات، آثار معماری از قبیل چندین کف، تویزهها و گنبد خشتی نابود شده و همچنین مجموعهایی از سفالهای بی لعاب و لعابدار بدست آمد. این شواهد بطور کلی حاکی از فعالیتهای ساختمانی، بازسازی، تعمیر در محوطه بنای مسجد جامع بروجرد از قرن سوم هجری تا قرن حاضر هست که دورۀ شکوفایی آن متعلق به دورۀ سلجوقی است (مهریار، 1364: 141- 145). در کاوشهای انجام شده نه تنها هیچگونه دادهای مرتبط با دورۀ ساسانی بدست نیامد، بلکه تمامی یافتهها مربوط به قرن سوم هجری به بعد هست. در نتیجه با قاطعیت میتوان گفت که شالوده مسجد جامع بروجرد (تصویر2) در قرن سوم اسلامی بر خاک بکر نهاده شده است. شایان توجه آنکه،جغرافی نویسانی مانند جیهانی، ابن حوقل و یاقوت حموی نیز نقل کردهاند که مسجد جامع بروجرد در قرن سوم هجری توسط حمویه وزیر ابودلف5 ساخته شده است.
ابوالقاسم بن احمد جیهانی در قرن چهارم هجری، در کتاب اشکال العالم، در ذکر اقلیم چهارم (کوهستان) و در توصیف شهرهای آن مینویسد:«... بروجرد شهریست با نعمت بسیار، و وزیر ابیدلف حمویه در آنجا منبر نهاده است» (جیهانی، 1368: 142). ابن حوقل نیز در کتاب صورۀ الارض در قرن چهارم در توصیف وضع شهرهای جبال دربارۀ بروجرد میگوید: «... بروجرد شهری است با منبری که به دست حمویه بن علی، وزیر آل ابیدلف، ایجاد شده» (ابن حوقل، 1364: 111). همچنین یاقوت حموی در قرن هفتم در کتاب معجم البلدان در این باب مینویسد:
بروجرد نام شهری میان همدان و کرج است تا همدان هجده فرسنگ وتا کرج ده فرسنگ راه دارد. دیه به شمار میرفت تا آنکه حمویه وزیر خاندان ابودلف حق منبر برایش گرفت و در آن شهر زیست (حموی، 1380: 520).
به طوری که ملاحظه شد، متون تازیخی نیز، مانند دادههای باستانشناسی، ساخت مسجد جامع را به قرن سوم هجری رسانده و روشن ساختهاند که این شهر تا قبل از قرن چهارم هجری «دیه» به شمار میآمد تا آنکه با به قدرت رسیدن ابودلف، صاحب مسجد جامع شده و بافت قدیم آن براساس این مسجد، ارگ حکومتی و راسته بازاری در سمت جنوب آن به سمت غرب شکل یافت. آنگاه محلههای مسکونی در اطراف این سه عنصر مذهبی، سیاسی و تجاری شکل گرفته و به وسیلۀ برج و بارو محصور گشتهاند. این قسمت از شهر همان محلۀ دودانگه است که قدیمیترین بناهای بافت قدیم بروجرد را در آنجا میتوان یافت.
قرون میانه اسلامی
درک چگونگی توسعه شهر در دوران میانه اسلامی (قرون 5 تا 10 هجری) بسیار دشوار است. زیرا که نه تنها منابع تاریخی این دوران ساکت ماندهاند، بلکهتعداد آثار و ابنیه دوران مذکور، به جز در محلۀ دودانگه، بسیار اندکو هیچ گونه کاوشی در عرصه شهر به انجام نرسیده است.
با توجه به منابع تاریخی از جمله، کتاب الکامل ابن اثیر، راحۀالصدور راوندی، زبدۀ النصر عمادالدین کاتب اصفهانی میتوان گفت که بروجرد تا اواخر دورۀ سلجوقی، از لحاظ سیاسی و اجتماعی دارای اهمیت و رونق شایان توجه بوده است. در این زمان عزالملک البروجردی مقام صدارت مسعود سلجوقی را در همدان داشته و کتیبۀ کوفی مسجد جامع نیز مربوط به همین دوران است (مقدس جعفری، 1381: 48). متعاقب حملۀ مغولان به ایران، محمدخوارزمشاه به بروجرد فرار کرد. سپاه مغول او تعقیب کردند و بروجرد را به خاک و خون کشیدند. در این قتل عام شمار زیادی از بزرگان، شعرا و دانشمندان شهر کشته شدند که از جملۀ این بزرگان میتوان به محمد بن احمد و ابوالخیرجعفربن کاظم (مدفون در بقعه امامزاده جعفر) اشاره کرد.در سال 788ﻫ.ق سربازان تیمور نیز این شهر را تاراج کردند. در این زمان اتابک حاکم بروجرد، در «قلعه رومیان» سنگر گرفت که در نهایت تسلیم و به سمرقند تبعید شد (احمدی طباطبایی، 1384: 33-34). به سال 805 ﻫ.ق تیمور در هنگام حرکت به سوی گرجستان، امیر رستمزاده را مامور بازسازی قلعه بروجرد کرد (یزدی، 1378: 367).
بروجرد در قرون متاخر
در عهد صفویه لرستان به دو ناحیۀ پشت کوه و پیش کوه تقسیم میشد و کبیرکوه مرز آن دو منطقه گشت (مولانا بروجردی، 1353: 35). در سال 996ﻫ.ق سی هزار نفر از لشگر عثمانی از بغداد به فرماندهی چغال اوغلی از مسیر چمچهمال و ماهیدشت به همدان و بروجرد آمدند. آنها قلعۀ بروجرد را که یکی از قلعههای مهم آن منطقه بود، فتح کردند و پس از تعمیر آن حدود دو هزار تفنگچی با آذوقه و سلاح در آنجا مستقر شدند (قاضی قمی، 1363: 884). بعد از خارج شدن عثمانیها، شاهوردیخان اتابک که حکومت مناطق همدان و لرستان و بروجرد را در اختیار داشت، سرکشی آغاز کرد. به همین دلیل شاهعباس در سال 1025ﻫ.ق وارد بروجرد شد و شاهوردی خان متواری گشت. در این زمان بزرگان شهر به دیدار شاه عباس رفتند و از او خواستند که سپاه صفویه وارد شهر نشوند تا برای اهالی مزاحمت ایجاد نکنند. شاه نیز درخواست آنها را قبول کرد و آن را در غالب فرمانی بر ورودی غربی مسجد جامع نصب کرد.
در دورۀ قاجار با حاکمنشین شدن بروجرد محلههای جدید و بناهای ارزشمندی از جمله مسجدسلطانی، ارگحکومتی، کوشکهای خارج از شهر ملقب به «تکیه» و مجموعه خانههای مسکونی در محلۀ صوفیان - که وسعت برخی از آنها نزدیک به دو هزار متر میرسد - احداث گردید و شهر گسترشی چشمگیر یافت.
در مکتب شهرسازی قاجار، همانند صفویان، برای توسعه شهرها معمولا در بافت کهن آنها دخالت خاصی نمیگشت و با استفاده از عنصری مانند یک میدان، شهر را به سمت دلخواه خود گسترش مییافت (حبیبی، 1378: 134). در بروجرد نیز روال بر این مبنا بوده، اما در این شهر نقش نقطه ثقل و عنصر انتقال از بافت کهن به بافت جدید قاجاری را مسجد سلطانی برعهده داشت. در اینجا مسجدسلطانی با قرارگیری در انتهای بازاری که از مسجدجامع شروع میشود، با سه ورودی خود، محلۀ قدیمی دودانگه را به محلۀ جدید یخچال در غرب متصل میکند. در دورۀ قاجار علاوه بر محلۀ یخچال در غرب شهر، باغ صوفیان در شمال غرب شهر که قبلا محل خانقاه صوفیان بروجرد بوده، تخریب و تبدیل به محلهایی مسکونی به نام «صوفیان» شد. در این محلۀ جدید مجموعه خانههای با شکوهی برای خاندان تازه وارد طباطبایی احداث گشت. همچنین حسامالسلطنه، حاکم بروجرد در زمان فتحعلیشاه، نیز دارالحکومه شهر قدیم را تخریب کرد و به باغهای محلۀ یخچال انتقال داد (تصویر3).
فضاهای شهری: فرم و عملکرد
سفرنامۀ اعتمادالسلطنه یکی از بهترین منابع در تعیین فرم و عملکرد فضاهای شهر بروجرد در دورۀ قاجار است زیرا به ظرافت هر چه بیشتر به توصیف آنها پرداخته و حتی محلات خارج از شهر را نیز از نظر دور نداشته و آورده است:
بعضی محلات در خارج شهر (بروجرد) واقع شده و جز شهر محسوب است و آنها را به اصطلاح خودشان «گوشه» مینامند، مثل گوشۀ آقاخانی، گوشۀ چارچار، گوشۀ دارایی، گوشه شیخعلی (اعتمادالسلطنه، 1378: 236-242).
آنچنان که اعتمادالسلطنه آورده است، شهر بصورتکثیر الاضلاع بوده که شش دروازه ذیل در دیوارهای دفاعی آن تعبیه گردیده بود
دروازۀ یخچال طرف مغرب، دروازه سوزنی معروف به ارک سمت مغرب جنوب، دروازه میرزا موسی طرف جنوب، دروازه برآباد جانب جنوب شرقی، دروازه دودانگه مشهور به گمرگ سمت شرقی، دروازه صوفیان سمت شمال ... (همان).
جالب آنکه تعداد ابنیه عمومی و فضاهای ارتباطی شهر نیز از نظر وی پنهان نمانده و آورده است:
شهر بروجرد 26 باب حمام و 25 باب مسجد و 400 باب دکان و 5 باب کاروانسرا و 12 باب یخچال و 3 باب مدرسه و 2 میدان و 15 کارخانه چیتسازی دارد (همان).
اعتمادالسلطنه همچنین فرم قلعه، تاسیسات دفاعی (تصویر4)، وسعت شهر و تعداد محلههای آنرا مورد توجه قرار داده و آورده است:
وضع قلعه و حصار بروجرد تقریباّ مدور یا به اصطلاح هندسی، کثیر الاضلاع منحنی است و محیط آن چهار هزار وسیصد ذرع و ارتفاع دیوارش هفت ذرع و عرض دیوار در سطح زمین سه ذرع و محیط دایره مشتمل بر پنجاه و چهار برج مدور است که چهل وشش از آن بروج به فاصلۀ نود ذرع از یکدیگر و هشت برج به فاصله بیست ذرع از یکدیگر بنا شده است .... این شهر مشتمل بر پنج محله و اسامی محلات از این قرار است: صوفیان، دودانگه، یخچال که به رازان معروف است، بزآباد [برآباد]، سوزنی. ... در طرف شمال شهر موضعی است که به «چال قلا» معروف است و دور آنجا خندق بسیار عمیقی است (همان).
از جمله اسناد قابل استفاده دیگر نقشهای است که در سال1850م. یک گروه روسی به سرپرستی سرهنگ چریکف برای مقاصد نظامی از بروجرد تهیه کردهاند. این گروه پس از نقشه برداری از شهرهای مورد بررسی به ثبت اطلاعاتی از دورازهها، برج وبارو، بناها و حتی شرایط اجتماعی ساکنان آنها میپرداختند. امروزه این اطلاعات یکی از منابع ارزشمند برای مطالعۀ وضعیت شهرهای ایران در دورۀ قاجار است. این گروه در مورد بروجرد آوردهاند:
بروجرد به شهرهای میانه ایران تعلق دارد. براساس اطلاعات سال 1850م. شهر دارای 40000 نفر جمعیت و 12000 خانه است .... طول شهر از شرق به غرب 2245 متر و عرض آن از جنوب به شمال 1500 متر است. شکل دیوار دفاعی و محدودۀ آن در نگاه اول شهرهای شیراز، مشهد، کرمانشاهرا به خاطر میآورد .... شهر بروجرد متشکل از دو بخش است: ارک و خود شهر که به صورت ارگانیک و از نظر وجه طراحی شهری و عملکردی مکمل یکدیگرند. ارک بخش غربی شهر را اشغال نموده است. محدودۀ ارک وسیع است (340×340 متر) و از سه جهت، بواسطۀ محلههای مسکونی با ابعاد و هیئت مختلف، محصور شده است .... بروجرد برخلاف شهرهای مشهد، شیراز و اصفهان فاقد خیابانهای مشخص و متمایز است .... در سطح شهر 10 میدان وجود دارد. اما مهمترین آنها که نقشی اساسی در سازماندهی مرکز شهرایفا مینمایند عبارتند از: میدان مسجد جمعه، میدان بزیستان، میدان گمرک، میدان جام قراب، میدان دروازه آباد، دروازه میدان دودنگه. در سال 1850م. باغ شاه به ابعاد 640 در360 متر در میان باغهای شهر بروجرد به لحاظ ساختار طراحی و رعایت سنتهای هنر باغ – پارک سازی ایرانی، کاملا متمایز است .... (تصویر 5) (مهریار، 1378: 62-63).
اگر چه برخی دخالت سنگین پهلوی اول در بافت و شالودههای شهرهای کهن را اقدامی عامدانه به منظور حذف شالودۀ قدیم آنها دانستهاند (حبیبی، 1378: 157)، لیکن مقتضیات ورود وسایل نقلیه موتوری به عرصه ارتباطات شهری را نمیتوان از نظر دور داشت. به هر حال،در این دوران «... برج بارو، دروازهای شهر، تاق بزرگ چارسوق و کاروانسراها همگی برای رسیدن به تجدد و تمدن تخریب شدند» (حجتی، 1377 :90). دارالحکومه (ارگ) حسام السلطنه نیز نابود شد و در همان مکان بناهای حکومتی و عمومی از جمله دادگستری و دبیرستان پهلوی ساخته، و بعدها نیز با عبور خیابانهای جعفری، بحرالعلوم و شریعتی از بافت قدیم آنرا بصورت شطرنجی در آودند (بروجردی، 1386: 50).
همانگونه که آورده شد، بروجرد با مرکزیت مسجد جامع، ارگ حکومتی و راسته بازاری در قرون اولیه اسلامی شکل یافت. خانههای مسکونی در اطراف این عناصر جای گرفته و به وسیلۀ برج و بارو محصور شده بود. تمام این مجموعه در محلهای که امروزه با عنوان «محلۀ دودانگه» شناخته میشود جای میگرفت. بنا بر این محله مذکور را میتوان هستۀ مرکزی شهر قلمداد نمود. این محله خود به زير محلات كوچكتري تقسيم شده و هر کدام شامل يك گذر اصلي بوده كه به مركز شهر متصل میشده و داراي بناهاي عمومي و عامالمنفعهاي چون مسجد، آب انبار، حمام، بازارچه و حتي قبرستان مجزا بوده است. در این ریز محلات تمامی بناهای عامالمنفعه در یک مکان متمرکز شده بودند. اکنون از این مجموعهها سه مورد باقی مانده که شامل مجموعه مسجد جامع، مسجد رنگینه و مسجد قلعه هستند. بیشتر بناهای این مراکز محلهای از بین رفتهاند، به عنوان نمونه، از عناصر مجموعۀ مسجد جامع فقط مسجد باقی مانده و بناهای غریبخانه، حمام، آب انبار و میدان از بین رفتهاند. از مجموعه مسجد رنگینه که مرکز محلۀ در شمال محله دودانگه بود، تنها مسجد و آب انبار باقی مانده است. در مجموعه مسجد قلعه نیز که در قسمت شمال شرقی محله دودانگه قرار داشت و شامل حمام، آب انبار و يخچال قديمي بوده، آخرین قسمت از حمام مذکور در سنوات قبل تخريب و چیزی باقی نمانده است.
در جمعبندی دادههای تاریخی میتوان گفت که شهر بروجرد در گذشته از چهار محله اصلی مجزا مشتمل بر محلههای «دودانگه»، «صوفيان»، «يخچال» و «رازان» (برآباد) شکل مییافت. البته منابع از محلات دیگری نظیر محلۀ سوزنی و یا محلههای قدغون و کلیمیها که قسمتی از محلۀ رازان (برآباد) بودهاند نیز نام بردهاند به هر حال، با اطمینان بالا میتوان گفت که دو محلۀ بزرگ دودانگه و رازان از محلههای اصلی شهر قبل از قاجار بودهاند و در این دوران دو محله یخچال و صوفیان در جانب غرب ارگ حکومتی شهر شکل گرفته و شهر را به سمت غرب گسترش دادهاند. در ادامه وضعیت محلههای مذکور مورد بحث قرار خواهند گرفت(تصویر6)
محلۀ دودانگه
قدیمیترین، بزرگترین و پر جمعیتترین محلۀ بروجرد بود که از شرق به حصار شهر و از غرب به محلۀ یخچال متصل میگشت (مقدس جعفری، 1354: 177). تمرکز سه رکن اصلی یک شهر اسلامی در محله دو دانگه، یعنی مسجد جامع (رکن مذهبی)، ارگ(عنصر سیاسی)و بازار (قلب تجاری) موید آن است که هستۀ مرکزی شهر در این محله فرم یافته بود. بعلاوه، ابنیهای مانند امامزاده جعفر، مسجد قلعه، مسجد رنگینه دراین محله جای دارند (جدول 1). مسجد سلطانی نیز در غربیترین قسمت این محله و در نقطه اتصال آن به محلۀ یخچال قرار گرفته است. اغلب ساکنان این محله را طبقۀ متوسط و تجار کم مایه، صنعتگران، دکانداران و کارگران شهری تشکیل میدادهاند (احمدیطباطبایی، 1384: 47). به دلیل کارکرد سنتی این محله مهمترین گذرهای شهر نیز در آنجا ثبت گردیدهاند که از آن جمله به گذر علمدار، گذر چال قلعه، گذر مسجدجامع، گذر امامزاده جعفر، گذر ناسکدین، گذر قیصریه و گذر باغ چال میتوان اشاره کرد. از چهل بنای تاریخی مورد مطالعه نگارندگان در بافت تاریخی بروجرد، 10 مورد از آنها در این محله قرار دارند که بیشتر آنها کاربری مذهبی دارند (نمودار 1).
محلۀ رازان (برآباد)
این محله که در جانب غرب محلۀ دودانگه واقع گشته، بعد از آن، از قدیمیترین محلۀ بروجرد است. در برش بیل مکانیکی شهرداری برای احداث زیرگذار در میدان رازان، راه فاضلاب قدیم شهر و قطعاتی از سفالهای قلم مشکی و نقاشی زیر لعاب ایلخانی بدست آمد که قدمت این محله را به دورۀ ایلخانی میرساند. همانطور که در جدول شماره (1) و نمودار (1) آمده است، از چهل بنای تاریخی مورد مطالعه، چهار بنا در این محله قرار گرفته است.
قرار گیری این محله در مرکز امروزی شهر بروجرد، مهمترین دلیل از بین رفتن بناهای تاریخی آن است. به هر حال، با اتکاء به منابع مکتوب میتوان گفت که منزلت اجتماعی اهالی این منطقه شبیه محلۀ دودانگه بوده و اغلب ساکنان این محله زمینداران و مزرعهداران حوالی شهر و کارگرانی بودند و بدین جهت نسبت به محله دودانگه محرومیت بیشتری داشتهاند (احمدیطباطبایی، 1384: 47).
محلۀ یخچال (محدوده خیابان شهدا)
این محله که در دورۀ قاجار شکل یافته، در غرب محلۀ دودانگه واقع و با احداث آن مهمترین رکن سیاسی شهر (محدودۀ حکومتی) به جانب غرب منتقل و به حاکم نشین بروجرد در دورۀ قاجار تبدیل گشته است. محلۀ یخچال از لحاظ تراکم جمعیت و وسعت، سومین محلۀ شهر بوده (مقدس جعفری، 1354: 179)و نسبت به سایر محلههای جدیدتر و بیشتر محل زندگی صاحبان املاک بوده است. اگر محلۀ سوزنی را جزیی از آن حساب کنیم، میتوان آن را منطقه صاحبان مشاغل آزاد و کارمندان دولتی دانست (احمدی طباطبایی، 1384: 48). شش نمونه از بناهای تاریخی بروجرد در این محله قرار گرفتهاند. اقدامات و دخل و تصرفات پهلوی اول اصلیترین علت کمبود بناهای تاریخی در این محلۀ بزرگ و حاکم نشین عهد قاجار است.
محلهٔ صوفیان (محدوده خیابان صفا)
این محله در قسمت شمال غربی بروجرد واقعو از شرق به خیابان صفا امروزی و از غرب به خیابان شاهپور سابق محدود میشده است.شواهد تاریخی مبین آن است که محله صوفیان در ابتدا به باغ صوفیان شهرت داشت؛ زیرا در قرون 4 و5 ﻫ.ق پیشوای مکتب حروفیه در آنجا مستقر و خانقاه بزرگی ساخته بود. با استمرار عملکرد این باغ تا عصر قاجار، سرانجام حاکم قاجار آن را به محلۀ مسکونی به نام صوفیان تبدیل مینماید. در زمان قاجار حاج میرزا طباطبایی که از اهالی زواره بود، برای مناظره با صوفیان، وارد شهر شد و اکثر خانههای این محله مربوط به این خاندان میباشد (بروجردی، 1386: 56). با آمدن طباطباییها برخورد بین فرقۀ حروفیه و شیعیان طباطبایی بیشترین تاثیر را در شکلگیری این محله داشت و بالنتیجه رونق محلۀ صوفیان با محلۀ ناسگیری که جزیی از آن محسوب میشده، آغاز شد (احمدیطباطبایی، 1384: 48). از مهمترین گذرهای این محله میتوان به گذر مسجد بیرجندی، گذر ثقۀالسلام، گذر آقا و گذر مغیثالاسلام اشاره کرد. این محله ثروتمندترین محله شهر بوده است و کسانی که از بروجرد در دوره قاجار دیدار نمودهاند، صوفیان را بهترین محلۀ شهر توصیف کردهاند. بناهای بهجا مانده از این محله، تمایزات اجتماعی موجود بین اهالی این محله با سایر محلات شهر را مشخص میسازد. آنگونه که در نمودار (1) مشخص است، پانزده مورد از بناهای تاریخی مورد مطالعه در این محله قرار گرفتهاند، که بیشتر آنها کاربری مسکونی دارند (نمودار2). اعتبار خانههای مسکونی باشکوه این محله بدان حد است که که عوامل مخرب طبیعی و مصنوعی در گذر زمان نتوانسته خللی درآنها وارد آورد (جدول1).
محلۀ قدقون
این محله در جنوب غربی شهر واقع و در اصل جزیی از محلۀ رازان بوده است. اکثر ساکنان آن را سادات تشکیل میدادهاند و رسم بر این بوده که اهالی سایر محلههای شهر برای ساکنان این محله نذوراتی میآوردهاند (مقدس جعفری، 1354: 179). همانطور که در جدول شماره (1) آمده، مقابر سادات شهر عموما در این محله جای دارند که از آن جمله میتوان به مقبره شیخ ابراهیم اشاره کرد.
محلۀ کلیمیها
همانگونه که در نقشه شماره (6) دیده میشود، در قسمت جنوبی شهر بروجرد اقلیت یهودی اسکان داشتهاند که بدین سبب محله آنها به محله کلیمیها اشتهار داشت. در مرکز این محله کنیسهای قرار داشته که محل عبادت آنها بوده است (همان، 181). زمان ورود یهودیان به بروجرد معلوم نیست؛ اما در طول تاریخ بخصوص در دورۀ قاجار و پهلوی حضور پر رنگی در این شهر داشتهاند. برخلاف یهودیان دیگر شهرهای ایران که از منزلتاجتماعی ویژهای برخوردار نبودند (سلطانزاده، 1362: 157)، یهودیان بروجرد اکثرا تحصیل کرده و دارای پایگاه اجتماعی بالایی بودهاند.
کوشکها (تکی یه) و بناهای بیرون از حصار شهر
علاوه بر باغات درون شهری، منطقه حومهای شهر بروجرد بوسیلۀ باغهای وسیع - که کوشکی در درون آنها وجود داشت – فرم مییافت (حجتی، 1377: 235).به این باغات بیرون شهر که در حکم محلات خارج از برج و بارو عمل میکردند، در اصطلاح محلی «گوشه» میگفتند. رونق تجارت و گسترش امنیت بروجرد در دورۀ قاجار سبب ظهور قشری از مرفهین گشت که علاوه بر خانههای اشرافی در شهر، در حومۀ آن نیز عمارتهای باشکوهی در باغها بنا میکردند که در اصصلاح محلی به «تکی یه» شهرت یافتهاند. تقریبا تمامی بناهای مذکور به صاحبان موقعيتهای اجتماعي، مالي و يا حكومتي تعلق داشته و به گونهاي طراحي ميشدند كه به تمام جهات بيرون اشرافداشته باشند. تمامی کسانی که در دورۀ قاجار از بروجرد دیدار نمودند، به این باغها اشاره کردهاند. از این کوشکها (تکی یهها) اکنون چند نمونه باقی مانده که با گسترش بروجرد، درون شهر قرار گرفتهاند که مهمترین آنها تکیه دیدهور و تکیه موثقی میباشند. پنج مورد از بناهای مورد مطالعه این پژوهش را این کوشکها تشکیل میدهند (جدول 1، نمودار 2).
فضاهای معماری
در معماری بروجرد، مانند بسیاری از شهرهای دیگر ایران، تکنیک معماری سالهای متمادی تکرار شده وشکل خاصی به معماری این شهر بخشیده است (طیبی، 1382: 9). خانهها اکثرا به صورت دو ایوانی ساخته میشدند که قسمت شمال، بخش اصلی بنا و رو به جنوب بود که اتاقهای نشیمن، مهمان خانه و انبار ذخیره در این سمت حیاط قرار داشته است. در سمت جنوب حیاط که رو به شمال بوده، آشپزخانه، انبار هیزم، کاهدان، طویله و دستشویی قرار داشته است. فضاهای سمت شمال با مصالح مزینتر و ظرافت بیشتر و تزیینات بیشتری ساخته شدهاند (عزیزی، 1383: 80). حیاط مجموعۀ این فضاها را به هم مرتبط میکند که ورودی از طریق یک هشتی به حیاط میرسد. مانند دیگر بناهای اسلامی در ایران، حیاط در خانههای تاریخی بروجرد کاملا فضایی خصوصی است و هشتی تعبیه شده در پشت ورودی برای جلوگیری از نگاه مستقیم به داخل حیاط و حفظ محرمیت است.این شیوۀ معماری تا اواخر دورۀ قاجار پابرجا بود، اما با شروع دورۀ پهلوی اول عواملی چند از جمله انگیزههای ملیگرایانه و مهمتر از همه تفکر مدرن زاییدۀ غرب ساختار معماری کهن ایران را تغییر داد که مهمترین شاخصۀ آن برونگرایی بود (کیانی، 1383: 235). این اصول جدید معماری به بهترین وجه در دبیرستان پهلوی (امام کنونی) بروجرد دیده میشود.
همانگونه که آوردیم در این بافت مجموعا 40 بنای تاریخی مورد مطالعه قرار گرفت که چگونگی کاربری آنها در نمودار (2) آمده است. از این تعداد 18 بنا کاربری مسکونی دارند که بیشتر آنها در محلۀ صوفیان قرار دارند. هفت بنا کاربری مذهبی دارند که اکثرا در محلۀ دودانگه جای گرفتهاند. سایر بناها با کاربریهای عامالمنفعه (4 بنا)، زیارتگاهی (3 بنا)، آموزشی (2 بنا) و آرامگاهی (2 بنا) در مناطق مختلف شهر پراکنده هستند. کوشکها (تکی یهها) با تعداد 5 بنا عمدهترین واحدهای حومهای شهر به شمار میآمدند که هم اکنون درون شهر جای گرفتهاند.
بهطوری که در نمودار (3) دیده میشود، از میان 40 بنای مورد مطالعه، 31 بنا قاجاری، 3 بنا صفوی، 3 بنا پهلوی اول، 2 بنا ایلخانی - تیموری و 1 بنا (مسجد جامع) متعلق به دورۀ سلجوقی است. دلیل کثرت بناهای قاجاری در بروجرد، رشد و گسترش این شهر در این دوره بوده است. در دورۀ قاجار بروجرد مرکز حکومت حسامالسلطنه پسر هفتم فتحعلیشاه قاجار بوده که در این دوره مجموعه بناهای شکوهمندی از جمله مسجد سلطانی، باغ شاه و خانههای باشکوه محلۀ صوفیان ساخته شد. همانطور که در قبل اشاره شد، بروجرد در مابین دورۀ سلجوقی و قاجار روزگار خوشی نداشته است. حملات ویرانگر مغول و تیمور لنگ بروجرد را بینصیب نگذاشت و بهطوری که مورخان اشاره کردهاند، این شهر صدمات جبرانناپذیری متحمل شد. کمبود بناهای باقیمانده از این دورهها در بافت تاریخی بروجرد، گویای وضعیت نابسامان این شهر در دورههای ایلخانی و تیموری است.
با ملاحظه نمودار (4) معلوم میگردد که اکثر بناهای تاریخی شناسایی شده دراین شهر با مصالح ساختمانی سبکی سنتی احداث گشته و این سنت در طی قرون متمادی بصورت یکسان رعایت گردیده تا آنکه در دورۀ پهلوی اول دچار تغییر و تحول شده و برای همیشه از بین رفته است. در بروجرد شیوۀ ساخت و ساز بدینگونه بود که برای ساخت خانههای مسکونی از خشت خام استفاده میشد و آجر برای پوشش بنا و تزیین بکار میرفت. برای ساخت مساجد، مدارس و بناهای عمومی از سنگ برای پی و از آجر برای ساخت بنا استفاده میشد که با آجر و کاشی تزیین شدهاند. همچنین برای ساخت حمامها و آب انبارها از سنگ و آجر به عنوان مصالح ساختمانی و از گچ، آهک و کاشی برای تزیین استفاده میکردند.
یکی دیگر از متغیرهای مورد مطالعه، جهتی است که ورودی بناها بدان سو تعبیه کردیده است. همانطور که میدانیم در مناطق معتدل ایران رون راسته (شمالی - جنوبی) بکار میرفته است. نتایج بررسی این متغیر که در نمودار (5) آمده روشن ساخته است که در بروجرد نیز 90% از بناها در محور چهار جهت اصلی احداث گشتهاند. از آنجایی که بادهای شمال غربی- جنوب شرقی که از همدان میوزد، سرمای شدیدی را به بروجرد انتقال میدهد، در نتیجه تا حد امکان سعی شده تا ورودیها کمتر به سمت غرب باشند که این امر به بهترین وجه در نمودار (5) انعکاس یافته است. از 40 بنای مورد مطالعه، ورودی 20 بنا به سمت جنوب، 6 بنا جنوب شرقی، 5 بنا به سمت شمال، 4 بنا شرقی و 3 بنا به سمت غربی و تنها 2 بنا به طرف جنوب غربی ورودی دارند. مهمترین دلیل این امر توجه به سبک رون سازی برای فرار از بادهای سرد است.
وضعیت بناهای مورد مطالعه از لحاظ چگونگی طبقات و تعداد آنها نیز در نمودار (6) آمده است. نوع کاربری بناها و قرارگیری آنها در محلات، تاثیر گذارترین عامل در تعداد طبقات بناها میباشد. بدین صورت که بناهای عمومی مثل مدرسه حجتیه و مسجد جامع بصورت یک طبقه ساخته شده است. کوشکهای بیرون شهر دارای نمای دوطبقه اما از داخل بصورت سه طبقه بودهاند. خانههای تاریخی که در محلۀ اعیان نشین صوفیان قرار دارند، بیشتر بصورت سه طبقه که معمولا طبقه اول حالت نیمه زیر زمینی داشته است و خانههای تاریخی محلههایی دیگر بیشتر بصورت دو طبقه ساخته شدهاند. بنا بر این میتوان رابطهای بین تعداد طبقات و کار بری بنا و نیز جایگاه اجتماعی مالکان بناها قائل بود.آنگونه که از نمودار شماره (6) بر میآید، اکثر ساکنان شهر بروجرد در عصر قاجار در طبقه میانی و یا مرفه جای میگرفتند.
نتیجهگیری
با آنچه آوردیم روشن گردید که برخلاف آنچه تاکنون اظهار گشته است، بروجرد شهری متعلق به دوران اشکانی یا ساسانی نبوده؛ بلکه با اتکا به دادههای حفاری مسجد جامع و کنکاش در متون تاریخی مشخص گردید که این شهر دیهای بود که در قرن سوم هجری با ساخت مسجد جامع توسط وزیر ابودلف عجلی به مقام شهری رسیده است. در مرحلۀ بعد، بازاری در جنوب مسجد به سمت غرباحداثو محلۀ دودانگه در اطراف آن شکل گرفته و بوسیلۀ برج و بارو محصور گشته است.اطلاعات تاریخی همچنین روشن ساختند که بروجرد قبل از دورۀ قاجار شامل دو محلۀ بزرگ دودانگه و رازان بوده و در این زمان محلههای یخچال و صوفیان در جانب غرب دو محله مذکور ایجاد و مرکز حکمرانی شهر نیز به غرب شهر انتقال یافت.دادهها همچنین مشخص ساختند که در دورۀ قاجار در محلات شهر نوع سلسله مراتب خاص اجتماعی وجود داشته است بصورتی که محلۀ صوفیان دربرگیرندۀ تجار مرفعه، محلۀ یخچال کارکنان حکومتی و محلههای دودانگه و رازان اقشار کم درآمد شهر را در خود جای داده بودند. بناهای بجا مانده در این محلات و گزارش بازدید کنندگان قاجاری از بروجرد، وجود این سازمان اجتماعی را تایید میکنند.
پینوشتها
1. این شهر در شمال استان لرستان، در َ30 45 ْ 48 طول شرقی و 45َ 53ً 33ْ عرض شمالی قرار دارد (جعفری، 1384: 178). ارتفاع آن از سطح دریا 1570 متر، و شیب آن از شمال به طرف جنوب است. بروجرد در قسمت شمال غربی یکی از دشت های میان کوهی زاگرس به نام «دشت سیلاخور» که با وسعت قریب به 70 در 9 کیلومتر بزرگترین دشت استان لرستان است، قرار دارد (حنیف، 1376 :14). ارتفاعات زاگرس در غرب آن به صورت موازی از شمال غرب به سمت جنوب شرقی کشیده شده است و تمامی قسمتهای شمال و شرق بروجرد توسط تپه ماهور ها پوشیده شده است. همچنین تپه طبیعی «چغا» مهمترین عارضه طبیعی در سطح شهر است.
2. دشتی که شهر بروجرد در قسمت غربی آن ساخته شده است.
3. شهری تاریخی در لرستان جنوبی.
4. خراج این منطقه به بصره فرستاده میشد، به همین دلیل ماهالبصره خوانده میشد.
5. ابودلف قاسم بن عیسی بن عجلی، یکی از نزدیکان مامون و معتصم عباسی، در منطقه جبال حکومت میکرد و مرکز حکومتش کرج ابودلف (برخی از باستانشناسان اعتقاد دارند که خرابههای این شهر در شاه زند اراک قرار دارد) بوده و در آن زمان بروجرد جز حوزۀ حکومتی آل دلف محسوب میشد.
فهرست منابع
- ابن حوقل، (1366)، ایران در صورۀ الارض، ترجمه و توضیح جعفر شعار، انتشارات امیرکبیر، تهران.
- احمدی طباطبایی، علی محمد، (1384)، تاریخ مختصر سیاسی و اجتماعی بروجرد، چاپ اول، انتشارات حروفیه، تهران.
- ایزدپناه، حمید، (1376)، آثار باستانی و تاریخی لرستان، جلد سوم، انتشارات انجمن آثار ملی، تهران.
- برنبک، راینهارد، پلاک، سوزان، (1379)، «گزارشی کوتاه دربارۀ محوطه باستانی ده حاجی در دشت بروجرد»، ترجمۀ کامیار عبدی، مجلۀ باستانشناسی و تاریخ، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، شمارۀ پیاپی 29 و 30، سال پانزدهم، صص 45-46.
- بروجردی، سارا، (1386)، ساماندهی محله صوفیان بروجرد، پایاننامه کارشناسی ارشد در رشته احیای بناها و بافتهای تاریخی، دانشگاه تهران، پردیس هنرهای زیبا دانشکده معماری.
- جعفری، عباس، (1384)، گیتا شناسی ایران (دایرۀ المعارف جغرافیایی ایران)، جلد سوم، چاپ دوم، انتشارات موسسه گیتا شناسی، تهران.
- جیهانی، ابوالقاسم بن احمد، (1386)، اشکال العالم، ترجمه علی بن عبدالسلام کاتب، چاپ اول، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد.
- حبیبی، محسن، (1378)، از شار تا شهر (تحلیلی تاریخی از مفهوم شهر و سیمای کالبدی آن تفکر و تاثر)، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.
- حجتی، عبدالمجد، (1377)، عبور از عهد پهلوی در گیر و دار دو فرهنگ، نشر محسن، تهران.
- حزین بروجردی، حسین، (1380)، دور نمایی از شهرستان بروجرد، انتشارات مجمع متوسلین به آل محمد، تهران.
- حکیم، محمد تقی خان، (1366)، گنج دانش (جغرافیای تاریخی شهرهای ایران)، باهتمام محمد علی صوتی و جمشید کیانفر، چاپ اول، انتشارات زرین، تهران.
- حموی بغدادی، یاقوت، (1380)، معجم البلدان، ترجمه علینقی منزوی، جلد اول (بخش دوم)، چاپ اول، سازمان میراث فرهنگی کشور (پژوهشگاه)، تهران.
- حنیف، محمد، (1376)، امکان سنجی توسعه صنعت جهانگردی در استان لرستان، چاپ اول، انتشارات مرکز تحقیقات و مطالعات ایرانگردی و جهانگردی، تهران.
- روحبخشان، عبدالمحمد، (1373)، جغرافیای تاریخی بروجرد، انتشارات اساطیر، تهران.
- سلطانزاده، حسین، (1362)، روند شکلگیری شهر و مراکز مذهبی در ایران، چاپ اول، انتشارات آگاه، تهران.
- طیبی، مجتبی، (1382)، «معماری بروجرد»، فصلنامه صدای زاگرس، تهران، شمارۀ 3و4، سال دوم، صص8-17.
- عزیزی، غلامرضا، (1383)، بروجرد، انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی، تهران.
- فلاندن، اوژن، (2536ش.ش)، سفرنامه اوژن فلاندن به ایران، ترجمه حسین نورصادقی، چاپ سوم،انتشارات اشراقی، تهران.
- قاجار، ناصرالدین شاه، اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، (1378)، سفرنامه عراق عجم، تصحیح میرهاشم محدث، انتشارات اطلاعات، تهران.
- قاضی قمی، احمد بن شرفالدین الحسین الحسینی، (1363)، خلاصة التواریخ، تصحیح احسان اشراقی، جلد دوم، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.
- کیانی، محمدیوسف، (1374)، تاریخ هنر معماری ایران در دوره اسلامی، انتشارات سمت، تهران.
- کیانی، مصطفی، (1383)، معماری دوره پهلوی اول، انتشارات موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران.
- مارکوارت، یوزف، (1373)، ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی، ترجمه مریم میراحمدی، چاپ اول، انتشارات اطلاعات، تهران.
- مقدسجعفری، محمدحسن، (1381)، «پیشینه شهری و شهرنشینی بروجرد به روایت تاریخ»، فصلنامه صدای زاگرس، تهران، شماره اول، سال اول، صص 40-54.
- مقدس جعفری، محمدجواد، (1354)، جغرافیای شهرستان بروجرد: طبیعی-انسانی، بی جا.
- معین، محمد، (1362)، فرهنگ فارسی، جلد پنجم، چاپ اول، انتشارات امیر کبیر، تهران.
- مولانا بروجردی، غلامرضا، (1354)، تاریخ بروجرد، انتشارات کتابخانه صدر، تهران.
- مهریار، محمد، (1378)، اسناد تصویری شهرهای ایرانی دورۀ قاجار، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی و سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران.
- مهریار، محمد، (1364)، «بررسی مقدماتی مسجد جامع بروجرد»، مجله اثر، انتشارات سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران، تهران، شماره 10و11، صص77-163.
- مینورسکی، (1334)، سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمه مسعود رجبنیا، انتشارات انجمن کتاب، تهران.
- هدایت، رضا قلی، (1288ﻫ.ق)، فرهنگ انجمن آرای ناصری، چاپ سنگی، تهران.
- یزدی، شرفالدین علی، (1378)، ظفرنامه، تصحیح سید سعید میرمحمدصادق و عبدالحسن نوایی، جلد اول، چاپ اول، انتشارات کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تهران.
استاد یار گروه باستانشناسی دانشگاه تهران hkarimi@ut.ac.ir
دانش آموخته کارشناسی ارشد باستانشناسی دانشگاه تهران gudarzi@ut.ac.ir