تصحيح چند لغزش در چاپهاي لبابالالباب
نویسنده: علي صفري آققلعه
شماري از مهمترين متون زبان فارسي در مناطق شرقي ايرانِ بزرگ و شبهقارّة هند پديد آمده است و شگفتانگيز آنكه دستنويسهاي برجاي ماندة برخي از اين نوشتهها همگي در همان سرزمين باقي مانده و بعدها نسخهاي از آنها يافته شده كه همه نسخههاي بازمانده از اثر از آن نسخه رونويس شده و اكنون فقط همان رونويسهاي مربوط به پس از سدة يازدهم هجري به دست ما رسيده است. در اين ميان ميتوان از آثاري چون تاريخ بيهقي، آدابالحرب و الشّجاعه و لبابالالباب ياد كرد.
از ميان اينگونه آثار لبابالالباب محمّد عوفي به دلايل گوناگون از اهميّت بينظيري برخوردار است. اگر از مقالة دوم چهارمقاله نظامي عروضي سمرقندي كه به شعر و شاعري تعلّق دارد و همچنين باب ششم دستورالوزاره كه به اشعار ملوك اختصاص يافته – و از اين ديدگاه با جلد نخست لبابالالباب همانندي دارد- و همچنين فصل شعراي برخاسته از بيهق و شعراي ذواللسانين آنجا در تاريخ بيهق ابنفندق (صص 255 - 264) چشمپوشي كنيم، كهنترين تذكرهاي كه اختصاصاً دربارة زندگي و شعر فارسيسرايان تا پايان سدة ششم هجري - و اندكي از آغاز سدة هفتم- نگاشته شده لبابالالباب عوفي است. اين اثر كه در حدود 618 ق نگاشته شده در بسياري از موارد، كهنترين و گاه تنها مأخذي است كه آگاهيهايي را دربارة برخي از سرايندگان ادوار كهن به دست ميدهد و البته ارزشهاي آن بر آشنايان با تاريخ نگارشهاي فارسي پوشيده نيست.
با توجّه به اهميّت اين متن، نخستين بار ادوارد براون به چاپ لبابالالباب همّت گماشت. وي كه طرحي براي چاپ تذكرههاي كهن فارسي در انديشه داشت جلد دوم لبابالالباب را
- كه ويژة شاعران بوده و از ديدگاه تاريخ ادبيات اهميّت بيشتري داشت- به سال 1903 م به چاپ رساند و پس از آن جلد نخست اين اثر - ويژة پادشهان و بزرگاني كه گهگاه نظمي ميپرداختند- را با همكاري استاد زندهياد محمّد قزويني در سال 1906 م منتشر كرد.
پس از آن استاد زندهياد سعيد نفيسي با اين آگاهي كه نويسندگان تذكرههايي چون هفت اقليم و عرفاتالعاشقين در نگارش شرح حال و سرودههاي قدماي شعر فارسي اقتباسهاي گستردهاي از لبابالالباب داشتهاند متن چاپ شده بر دست براون و قزويني را با نگريستن به اينگونه تذكرهها
- و البته با آشنايي گستردهاي كه با متون داشت- به سال 1335 خ منتشر كرد.
يادآور شويم كه چاپ براون و قزويني بر پاية دو نسخه از لبابالالباب و همچنين نسخة يك متن مجعول با نام بزمآرا بود كه عيناً رونويسي از كار عوفي به شمار ميآيد. يكي از اين دو دستنويس، نسخهاي است كه نخست به اليوت تعلّق داشته و گويا سرانجام به كتابخانة جان ريلندز (John Rylands Library) در شهر منچستر بريتانيا منتقل شده است. نسخة ديگر دستنويسي است كه اكنون در كتابخانة دولتي برلين (كتابخانة سلطنتي پيشين) نگهداري ميشود و به شمارة 637 در فهرست ويلهلم پرچ شناسانده شده است. براون در ديباجة خود بر جلد دوم لبابالالباب (ص10) اشاره دارد به اينكه نسخة شناسانده شده در فهرست پرچ همان نسخهاي است كه اشپرنگر در فهرست نسخههاي كتابخانة پادشاهان اوده شناسانده است. نوشتة براون درست مينمايد چرا كه مشخّصات نسخة شناسانده شده در فهرست پرچ با نسخة شناسانده شده توسّط اشپرنگر با يكديگر همخواني دارد جز اينكه اشپرنگر ياد كرده كه صفحات نسخة اوده 23 سطري است در حالي كه نسخة كتابخانة دولتي برلين داراي صفحات 21 سطري است.
گفتني اينكه جز نسخههاي مورد استفادة براون و قزويني، بعدها يك دستنويس ديگر از لبابالالباب شناسايي شد كه به نشاني M 70 T در مجموعة تاگور در كتابخانة دانشگاه لكنهو هند نگهداري ميشود. اين نسخه را زندهياد نفيسي در هنگامي كه به هند رهسپار شده بود
- مصادف با چاپش از لبابالالباب- در آنجا ديده و سفارش تهية ميكروفيلمي از آن را داده بود. اين ميكروفيلم به ايران فرستاده شد امّا به دلايلي يا به دست استاد نرسيد و يا اينكه ايشان مجالي براي استفاده از نسخه نيافت.
به هر حال پس از چاپ زندهياد نفيسي عملاً چاپ تازهاي از لبابالالباب منتشر نشد و چاپهاي موجود همگي بر پاية دو چاپ پيشين - و بعضاً چاپ افست همان دو پژوهش- بود و جز اينها عمدة پژوهشهايي كه در اين زمينه منتشر شده در قالب مقالههايي پراكنده
است.
با توجّه به اهميّت فراوان لبابالالباب به دست داشتن چاپي علمي و دقيق از اين متن بر آگاهان پوشيده نيست امّا دشواري كار – بويژه با توجّه به حجم بزرگ اين اثر و همچنين نسخههاي بسيار نامطلوبي كه از آن به دست داريم- موجب شده است تا جامعة پژوهشي، همچنان از دسترسي به چاپي مطلوب از اين متن محروم بماند. از سويي وجود دو چاپ براون- قزويني و نفيسي موجب شده است تا خيليها براي چاپ دوبارة لبابالالباب نيازي را احساس نكنند. در اين گفتار، به نمونههايي از نادرستيهاي چاپهاي پيشين اين اثر و همچنين برخي از گونههاي نادرستيهاي اين متن خواهيم پرداخت؛ با اين اميد كه شرايطي فراهم آيد تا اين متن چنانكه بايسته است از نو تصحيح و منتشر شود.
پس از اين هنگام يادكرد شواهد از چاپ براون با نشانة «چب» از چاپ نفیسی با نشانة «چن» و از نسخة برلين با نشانة «نب» و از نسخة كتابخانة تاگور با نشانة «نت» ياد خواهيم كرد.
افتادگيهاي چاپهاي پيشين
از مهمترين بخشهايي كه در چاپ لبابالالباب بايد بدان توجّه كرد افتادگيهاي اثر است. خوشبختانه بايد گفت كه نسخة كتابخانة تاگور داراي بخشهايي است كه در چاپ
براون- قزويني و چاپ نفيسي و نسخههاي مورد استفادة ايشان موجود نبوده است. براي نمونه در نسخة تاگور (ص 255 پ) در ذيل ترجمة سنايي قطعهاي درج شده كه در چاپ براون (ج 2، ص 252) و چاپ نفيسي (ص 428) ديده نميشود. شعرِ ياد شده در ديوان سنايي (ص 371) نيز چاپ شده و انتساب آن به وي قطعي است.
نيز در نسخة تاگور (ص 221 ر) در ذيل ترجمة ظهيرالدّين فاريابي پس از يادكرد اين رباعي: «اي ورد ملايكه دعاي سر تو ... الخ » عبارتي افزوده دارد كه در چاپ براون (ج 2، ص 298) و چاپ نفيسي (ص 457) ديده نميشود. عبارت ياد شده بدينقرار است:
بفرمود تا هزار دينار سرخ هم در مجلس او را انعام فرمودند؛ بر اثر آن اين رباعي گفت ....
و سپس رباعي ديگر را نقل ميكند.
با توجّه به افتادگيهاي نسخههاي موجود از لبابالالباب شايد نتوان همة كاستيهاي متن را به آساني دريافت و تشخيص اين موارد نياز به آگاهيهاي جنبي و جستجوهاي فراوان دارد. براي نمونه ميتوان به افتادگيي اشاره كرد كه در پايان شرح حال خاقاني و آغاز ترجمة مجيرالدّين بيلقاني پيش آمده و موجب درآميختگي اين دو بخش با يكديگر در چاپ
براون- قزويني شده است كه البته زندهياد سعيد نفيسي اين موضوع را دريافته و در چاپ خود (ص 406) بدان اشاره كرده است. با اينحال بخشهايي هم هست كه تشخيص آنها امكانپذير نيست. در اين زمينه شايد بيشترين احتمال افتادگيها مربوط به ترجمة احوال و اشعار برخي سرايندگان نامآور زبان فارسي باشد كه يادكردي از آنها در لبابالالباب ديده نميشود. از جملة اين موارد، عدم يادكرد «عثمان مختاري غزنوي» در متن چاپ شدة لبابالالباب است. زندهياد جلال همايي نيز همين احتمال را به درستي در مختارينامه (ص46) دادهاند:
در تذكرة لبابالالباب -كه از مآخذ قديم متعلّق به اوايل قرن هفتم هجري است- نسخة چاپي معمول متداولش اتّفاقاً ترجمة حال و نمونة صريح از شعر مختاري را ندارد كه احتمال ميرود در اصل كتاب داشته و در نسخة مأخذ طبع از قلم افتاده بوده است. خلاصه در سراسر اين كتاب فقط در يك موضع ضمن ترجمة حال «شيخ احمد بن محمّد» (ج 2، ص 412) از مختاري نام رفته و اشاره به يكي از قصايد ممتاز او شده است ....
جالب توجّه اينجاست كه اين گمان استاد همايي درست بوده و شرح حال و شعر عثمان مختاري در نسخة كتابخانة تاگور موجود است. البته پيش از يادكرد ترجمة احوال و شعر عثمان مختاري، ترجمة ابوسعد سعاد بن مسعود بن سعد سلمان درج شده است و اين دو بخش، از نويافتههاي مهمّ اين متن است كه پيش از اين فقط از راه تذكرههايي چون هفت اقليم و عرفاتالعاشقين بدانها دسترسي داشتيم. اين بخش در صفحات (صص 203 ر – 205 ر) نسخة تاگور درج شده كه متن آن را - با حذف دو قصيدة بلند مختاري- در زير ميبينيم:
العميد الاجل جمالالدّولة و الدّين ابوسعد سعاد بن مسعود سعد سلمان
نهال نهاد او در منبت و مفرش فضل نما [يا]فته بود و ذات عزيز او در منبت و مَغرَس [علم] نشو پذيرفته. جزوي از آن كل و برگي از آن گل و ثمري از آن شجر و پرتوي از آن قمر. و هنوز [شجرِ] ذاتِ او نهال و قمرِ نهادِ او هلال بود كه در مجلس بزم سلطان يمينالدّوله بهرامشاه اين رباعي از وي امتحان كردند، برفور بگفت و سلطان فرمود تا دهان او را پر زر كردند. و رباعي اين است؛ رباعي:
همواره به رخ نگار ما بوست نه گل
|
|
زينروي، رخِ نگار نيكوست نه گل
|
ما را رخ دوست بايد اي دوست نه گل
|
|
زيرا گل چشم ما رخ اوست نه گل
|
الحكيم عثمان بن محمّد المختاري الغزنوي
مختاري، مختارِ افاضل و استاد شعرا بودست؛ امير سپاه سخنسازي و شاه عالم هنروري. خاك غزنين به مكان او مُفاخر و كمال فضل او بر اقران ظاهر. و او را قصيدهايست كه آن را به شش نوع برميتوان خواند و كس مثل آن نكرده است و جملة فضلا از معارضة آن عاجز آمدهاند. اگر كسي فكرت برگمارد و به غور آن فروشود داند كه از رگِ انديشه خون چكانيده است و درين قصيده رنج ديده. ميگويد؛ شعر:
اي طرب انس و جان نگار وفادار
|
|
ماه مني اي پسر به چهره و ديدار
|
گفتني اينكه با وجود مغلوط بودن ضبطهاي نسخة تاگور باز هم برخي مواضع در نسخة تاگور نسبت به چاپ مرحوم همايي درستتر مينمايد. مثلاً دو بيت « عدل تو گنج نشاط ...» و «حلم تو كان امان ...» در چاپ همايي جابجا شده كه موجب ميشود تا قافية ابيات، هنگام عمودي خواندن شعر، از ميان برود.
ميدانيم كه امين احمد رازي بخشهايي از عبارات عوفي در ترجمة سرايندگان را با اندك تغييراتي عيناً در هفت اقليم رونويسي كرده است. در اينجا بخش مربوط به ترجمة ابوسعد سعاد بن مسعود بن سعد سلمان را از هفت اقليم (ج 2، ص1132) ميبينيم كه همين وضعيّت را دارد:
ابوسعد بن مسعود بن سعد سلمان: جزو آن كلّ و برگ آن گل بوده و هنوز شجر ذات او نهال و قمر او هلال بوده كه در مجلس سلطان بهرامشاه بدين رباعي وي را امتحان كردند ... الخ.
در ترجمة عثمان مختاري از همان متن (ج 1، ص350) نيز رازي در كنار مطالبي كه از خود نقل كرده، بخشي از گفتة عوفي را با تصريح به موضوع آورده است:
محمّد عوفي در تذكرة خود آورده كه مختاري را قصيدهاي است كه به شش نوع ميتوان خواند. اگر كس به غور آن فروشود داند كه از رگ انديشه خون چكانيده؛ اين چند بيت از آن قصيده است: اي طرب انس و جان نگار وفادار ... الخ.
تصحيح نام سرايندگان
نامهاي برخي از شاعران در چاپهاي پيشينِ لبابالالباب نياز به بازبيني دارد. براي نمونه در چاپ براون (ج 2، ص 65) و چاپ نفيسي (ص 297) از «هليله» سخن رفته در حالي كه نام او در نسخة هند (ص 146 پ) بصورت «هليله قايني» و در نسخة برلين (ص 93 ر) بصورت «هليله فاني» ضبط شده است. از اين شخص در عرفاتالعاشقين (ص 4640 چاپ ميراث مكتوب) ذيل مدخل «هلال قايني» ياد شده است. از روي اين موارد ميتوان دريافت كه جزو نخستين از نام وي «هلال» بوده است بويژه طبق روال عوفي در سجعسازي براي نام سراينده كه در ادامه آورده: «هلالِ مطلعِ هنر و زلالِ مشربِ فضل» ميتوان «هلال» را به يقين پذيرفت. جزو دوم نيز قاعدتاً بايد «قايني» باشد.
نيز سرايندة پس از «هلال قايني» در چاپ براون (ج 2، ص 65) بصورت «ناصر لغوي» ضبط شده كه در نسخة هند (ص 146 پ) نيز همينگونه است؛ در صورتي كه نام وي در نسخة برلين (ص 93 پ) و عرفاتالعاشقين (ص 4228 چاپ ميراث مكتوب) و همچنين چاپ مرحوم نفيسي (ص 297) به درستي بصورت «ناصر بغوي» ضبط شده است.
تصحيح اشتباهات عوفي با كمك ديگر منابع
گاهي مطالبي در لبابالالباب هست كه با منابع ديگر اختلاف دارد. در چنين مواردي
- بويژه اگر منابع ديگر كهنتر باشد- احتمال اشتباه عوفي هست و لذا ميبايست متن را تصحيح كرده و يا دستكم در پاورقي يا تعليقات به نادرستي متن اشاره كرده و ضبط درست را يادآور شد. براي نمونه بيت زير – كه از خسرواني است و به طريق تضمين در شعر محمّد عبده گنجانده شده- به همراه چهار بيت ديگر در چاپ براون (ج 2، ص 33) و چاپ نفيسي (ص 270) و نيز در نسخة برلين (ص 85 ر) و نسخة هند (ص 133 پ) بعنوان شعري از فردوسي ياد شده است:
جواني من از كودكي ياد دارم
|
|
دريغا جواني دريغا جواني
|
همين بيت همراه با يك بيت ديگر در ترجمانالبلاغه (صص 103 – 104) از محمّد عبده دانسته شده و چنين ضبط شده است:
جواني به بيهودگي ياد دارم
|
|
دريغا جواني دريغا جواني
|
ضبط مصراع نخست اين بيت در ترجمانالبلاغه بيگمان درستتر از ضبط لبابالالباب است چرا كه نميتوان از كودكي جواني را به ياد داشت. از سويي با توجّه به قدمت متن ترجمانالبلاغه ميتوان انتساب شعر را به محمّد عبده درستتر دانست و البته جاي خرسندي است كه اين اشتباه عوفي موجب شده است تا سه بيت افزون بر آنچه در ترجمانالبلاغه از اين شعر محمّد عبده درج شده در دسترس ما نهاده شود.
تصحيح اشتباهات نسخهها از روي منابع ديگر
آنها كه با نسخههاي موجود از لبابالالباب سر و كار داشتهاند ميدانند كه اين دستنويسها بسيار مغلوط و سرشار از نادرستي در ضبط عبارات و ابيات هستند بهگونهاي كه ميتوان دستنويسهاي اين متن را از نادرستترين دستنويسهاي موجود از آثار فارسي به شمار آورد. با اينحال چون دستنويسهاي موجود از اين اثر از ديدگاه مادرنسخه با يكديگر جداييهايي دارند بيش از هر چيز بايد ضبطهاي درست متن را از همين نسخهها به دست آورد. با اينحال مواضع گوناگوني از متن يافت ميشود كه در تصحيح آنها ناگزيريم از منابع ديگر بهره گيريم.
بديهي است كه هرچه اين منابع معتبرتر باشد بيشتر ميتوان بدانها اعتماد كرد. براي نمونه باب بيست و سوم از قسم اوّل جوامعالحكايات عوفي به ذكر لطايف حكايات شعرا اختصاص يافته و در برخي موارد، افزون بر شعرها، عبارتهاي منثور در هر دو متن يكسان است چنانكه نمونههاي آن در ذيل حكايت ابوعبدالله محمّد بن صالح الولوالجي (ص324 جوامعالحكايات و ج2، ص22 لبابالالباب) و ذيل ترجمة فرّخي سيستاني (ص325 جوامعالحكايات و ج2، ص47 لبابالالباب) ديده ميشود. بنابراين جوامعالحكايات ميتواند در تصحيح برخي جايگاههاي لبابالالباب به كار آيد. براي نمونه در لبابالالباب (ج2، ص17 چاپ براون) حكايتي از بديعالزمان همداني دربارة ترجمة منظومِ سه بيت از منصور بن علي المنطقي الرازي (از سرايندگان دورة ساماني) نقل شده است. سه بيت ياد شده بدينگونه است :
يك موي بدزديدم از دو زلفت
|
|
چون زلف زدي اي صنم بشانه
|
چونانش بسختي هميكشيدم
|
|
چون مور كه گندم كشد بخانه
|
با موي بخانه شدم پدر گفت
|
|
منصور كدامست ازين دوگانه؟
|
اين بخشِ لبابالالباب از نسخههاي هند و برلين افتادگي دارد و قاعدتاً براون آن را بر پاية نسخة اليوت ضبط كرده است. با اينحال همين بيتها در جوامعالحكايات (جزو دوم از قسم اوّل، ص320) بدينگونه نقل شده است:
يك موي بدزديدم از دو زلفش
|
|
وقتي كه همي موي زد بشانه
|
و آن موي به حيله هميكشيدم
|
|
چون مور كه گندم كشد بخانه
|
با موي بخانه شدم پدر گفت
|
|
منصور كدامست ازين ميانه؟
|
اگر بيت نخستين را با ترجمة عربي بديعالزمان مقايسه كنيم، درمييابيم كه ضبط جوامعالحكايات بدان نزديكتر و درستتر است؛ بويژه كه ميدانيم عوفي بسياري از شعرهاي مورد نظرش را از حافظه نقل ميكرده و لذا ميتوان گمان برد كه عوفي در هنگام نگارش جوامعالحكايات ضبط درستتر را از حافظه نقل كرده است. بيت عربي بدينقرار است:
سرقت من طرّته شعرةً
|
|
حين غدا يمشطها بالمشاط
|
پس از جوامعالحكايات عوفي بايد از برخي تذكرههاي شعر فارسي و بويژه دو تذكرة هفت اقليم و عرفاتالعاشقين ياد كرد كه مندرجات آنها دربارة قدماي شعر فارسي عمدتاً برگرفته از لبابالالباب است. عليالخصوص تذكرة هفت اقليم كه حتّي در بخشهاي منثورِ اثرش گاهي عين عبارات عوفي را درج كرده است. اهميّت اين دو تذكره در تصحيح لبابالالباب گفتاري جداگانه ميطلبد و فقط يادآور ميشويم كه استاد سعيد نفيسي در چاپ خود از اين متن به اين دو تذكره بهره برده است. ما نيز در همين گفتار گاهي از اين دو متن ياد كردهايم.
جز اين منابع، در مواردي كه ديوان شعر سرايندهاي در دست باشد، هرجا كه نسخههاي لبابالالباب براي تصحيح متن كمكي به مصحّح نكند ميبايست متن را بر پاية ديوانِ سراينده و البته با توجّه با ضبط نسخههاي لبابالالباب- تصحيح كنيم. براي نمونه در چاپ براون
(ج 2، ص 132) و چاپ نفيسي (ص 338) بيتي بدينقرار هست:
زهره گر در مجلس بزمش نباشد بربطي
|
|
در ميان اختران چون زادة طنبور باد
|
مصراع دوم اين بيت در نسخة برلين (ص 105 ر) بصورت «... چون داده طنبور باد» و در نسخة هند (ص 162 ر) بصورت «جون ذادة طنبور باد» ضبط شده است. صورت درست مصراع نخست در ديوان انوري (ج 1، ص 101) بصورت: «در ميان اختران چون زاد في الطنبور باد» ضبط شده كه همين هم درست بوده و ناظر بر مثل «زاد في الطنبور» است.
البته بايد توجّه داشت كه تحريرهاي مندرج در لبابالالباب اهميّت ويژة خود را دارد و هنگام به كار گيري ديوان سرايندگان بايد ميان اشتباهات نسخهها و اختلاف تحريرها تفاوت قائل شد.
تكميل آگاهيهاي لبابالالباب از روي منابع ديگر
گاهي آگاهيهاي مندرج در لبابالالباب به تصحيح يا تكميل آگاهيهاي مندرج در ديگر متون كمك كرده و از سوي ديگر ميتوان از آگاهيهاي آن آثار در تصحيح يا تكميل لبابالالباب بهره برگرفت. براي نمونه در ترجمانالبلاغه (ص 115 آتش) هنگام تشريح اصطلاح «ترجمه» بيت زير از سرايندة عرب بحتري درج شده است:
له حدّ صمصام و مشيةُ حيّةٍ
|
|
و قالب عشّاقٍ و لون حزين
|
و بلافاصله بيت زير را بي تصريح به نام سراينده در ترجمة آن آورده است:
تيزي شمشير دارد و روش مار
|
|
كالبد عاشقان و گونة بيمار
|
اين بيت همراه با بيتي ديگر در لبابالالباب چاپ براون (ج 2، ص 8) و چاپ نفيسي (ص 247) در ذيل ترجمة رودكي و در شمارِ سرودههاي او بدينگونه ضبط شده است:
لنگ دوندهست گوش ني و سخنياب
|
|
گنگ فصيح است، چشم ني و جهانبين
|
تيزي شمشير دارد و روش مار
|
|
كالبد عاشقان و گونة غمگين
|
ميبينيم كه ضبط «گونة غمگين» مطابقت بيشتري با بيت بحتري دارد و قافية نخستين بيت نيز آن را تأييد ميكند و از اينجا ميتوان به نادرستي ضبط ترجمانالبلاغه پي برد و از سويي از متن اخيرالذّكر نيز درمييابيم كه اين شعر رودكي در ترجمة شعر بحتري بوده و بسيار هنرمندانه و دقيق برگردان شده است. اينگونه آگاهيها تنها از راه بررسي و مقايسة متون به دست ميآيد. براي نمونه استاد زندهياد سعيد نفيسي همين دو بيت را در محيط زندگي و احوال و اشعار رودكي (ص 509) درج كرده ولي تا جايي كه نگارنده بررسي كرده در هيچ كجاي آن كتاب -و همچنين تعليقات ايشان بر لبابالالباب- اشارتي به ارتباط اين بيتها با شعر بحتري به ميان نيامده است. توجّه به سبك عوفي در نثرنويسي و به كارگيري اين موارد در تصحيح متن از مهمترين ويژگيهاي نثر عوفي در آثارش توجّه به صنايع لفظي و بويژه سجع و موازنههايي است كه هنگام يادكرد نام هركدام از سرايندگان در لبابالالباب ايجاد كرده است. به عبارتي عوفي براي اينكه بتواند ضبط درست نام هر سراينده را به خواننده منتقل كند، نام او را با واژگاني رديف كرده كه تلفّظ يا معناي لغوي نام سراينده را ميرسانند. كمتوجّهي به این موضوع موجب پديد آمدن لغزشهايي در چاپهاي پيشين لبابالالباب شده است. براي نمونه در ذيل ترجمة ابوشعيب صالح بن محمّد الهروي در چاپ براون (ج 2، ص 5) و به پيروي از آن در چاپ نفيسي (ص 244) آمده:
شعرِ بوشعيب، لطيف و بيبدل بود و ذاتِ او نادرة عالمِ غيب.
بخش نخست اين عبارت در دو نسخة كتابخانة تاگور (ص 126 پ) و نسخة برلين (ص 81 ر) بدينگونه است:
«شعرِ بوشعيب، لطيف و بي بود ...» .
در اينجا گمان ميرود كه به جاي ضبط «بيبدل» در چاپهاي پيشين بايد «بيعيب» نهاده شود و اين احتمال به قرينة نام «بوشعيب» و همچنين تعبير «عالم غيب» در پايان عبارت تأييد ميشود.
اين ويژگي را حتّي گاهي بايد در جزئيات و نقطهگذاري واژهها نيز در نظر گرفت. براي نمونه در ذيل ترجمة «پيغو ملك» (ج 1، ص 52 براون؛ ص 53 نفيسي) آمده:
در نوبت ايالت او اهل مرغينان و كاشان با عيشي تنآسان بودند ... .
ضبط نام «كاشان» در نسخة تاگور (ص 25 ر) و نسخة برلين (ص 13 ر) نيز همانند دو متن چاپي است امّا قرينه شدن نام «كاشان» با «تنآسان» نشان ميدهد كه ضبط عوفي از اين نام دقيقاً «كاسان» ـ در ماوراءالنّهرـ است و نه كاشان (قاسان) در عراق. بويژه كه اشاره به شهر «مرغينان» نشان ميدهد كه جايگاه حكومت اين شخص در ماوراءالنّهر بوده است.
تصحيح اشتباهات با توجّه به نسخة هند و بازنگري در نسخههاي ديگر
براي نمونه در لبابالالباب (ج 1، ص 188 براون) قطعهاي بدين قرار درج شده است:
سر كلكت كه چنگل بازست
|
|
بچه برداشت [از] آشيان غراب
|
از ني كوكنار سيمينت
|
|
ماند فتنه برون و شب در خواب
|
مصراع دوم از بيت نخستين اين قطعه در چاپ زندهيا نفيسي (ص 161) به درستي چنين تصحيح شده: «بچه برداشت ز آشيان غراب» امّا باقي بخشها مطابق چاپ براون است. اين شعر در نسخة هند (ص 83 ر) چنين ضبط شده است:
سر كلكت كه چنگل بازست
|
|
بچه برداست ز آشيان غراب
|
از پي كوكنار سيمينت
|
|
ماند فتنه برون و شب در خواب
|
و در نسخة برلين (ص 53 پ) چنين ضبط شده است.
سر كلكت كه چنگل بازست
|
|
بچه برد است آشيان غراب
|
از پي كوكنار سيمينت
|
|
ماند فتنه برون و شب در خواب
|
در اينجا «پي» كه در هر دو نسخه به «پ» ضبط شده درستتر از «ني» به نظر ميرسد چرا كه اصولاً «كوكنار» داراي «ني» نيست. نيز نسخة هند ضبط زندهياد نفيسي از بيت نخستين را تأييد ميكند. امّا مصراع دوم از بيت دوم هنوز دشواري دارد و گمان اين نويسنده بر آن است كه ميبايست مصراع را چنين خواند: « ماند فتنه به روز و شب در خواب» . در اينجا روشن است كه كاتبان، واژة «بروز» را به «برون» تحريف كردهاند.
يا در لبابالالباب (ج 1، ص 213 براون) بيتي بدينقرار هست:
بلبل بنغمتي همه الحان دلفريب؟
|
|
داده دامن و آن جيب پر زرش
|
واژهاي كه در چاپ براون بجاي آن نشانة پرسش نهاده شده در نسخة برلين (ص 60 پ) و نسخة تاگور (ص 93 پ) بصورت «تكحيل» ضبط شده و استاد نفيسي نيز با اينكه به نسخهها دسترسي نداشتهاند -گويا از روي متوني چون عرفاتالعاشقين- اين واژه را دريافته و به درستي ضبط كردهاند.
براي نمونه نخستين عبارت از جلد دوم لبابالالباب در چاپ براون (ج 2، ص 1) و پيرو آن در چاپ نفيسي (ص 240) بدينگونه ضبط شده است:
شكر و سپاس و حمد بيقياس مر قادرِ حكيم و صانعِ قديم را كه لباسِ هستي در برِ موجودات بالا و پستي افگند ... .
ضبط «در بر» در دو نسخة هند (ص 124 پ) و برلين (ص 79 پ) بصورت «در سر» ضبط شده كه درست هم هست چرا كه تعبير «لباسِ هستي در برِ موجودات افگندن» نميتواند درست باشد ولي تعبير «در سر موجودات افگندن» معناي معقولي دارد چرا كه بسياري از البسه را از سر به تن كرده يا درميآوردند و شواهدي چون بيت زير از ديوان حافظ
(ج 1، ص 52 چاپ خانلري) نيز مؤيّدي بر اين ضبط است:
ماجرا كم كن و بازآ كه مرا مردم چشم
|
|
خرقه از سر به درآورد و به شكرانه بسوخت
|
تصحيحات قياسي
گاهي ضبط نسخهها مشكل دارد و همان ضبط در چاپها انعكاس يافته است. براي نمونه در ذيل ترجمة حنظلة بادغيسي در چاپ براون (ج 2، ص 2) و چاپ نفيسي (ص 241) عبارتي بدينگونه ضبط شده است:
« لطفِ لفظِ او حاكيِ آبِ كوثر و زلال و شعر او را طراوت شمول و لطافت شمال».
اين عبارت در دو نسخة برلين و هند نيز چنين است. چنانكه ميبينيم پس از واژة «زلال» حرف ربط «و» افزوده شده كه در اينصورت اگر بخواهيم عبارت را درست بخوانيم بايد واژة «زلال» را به عبارت پيشين اضافه كنيم در صورتي كه گمان ميرود شكل درست عبارت چنين باشد: « ... و زلالِ شعرِ او را طراوتِ شَمول و لطافتِ شَمال» و در اينصورت ميتوان گفت كه تعبير «لطفِ لفظ» در برابر «زلالِ شعر» (/ زلالْ شعر) نهاده شده است.
زندهياد دكتر محمّد امين رياحي در ديباجة نزهةالمجالس (صص 132 – 133) هنگام يادكرد سرايندة يكي از رباعيهاي آن متن به بخشي از لبابالالباب (ج 1، ص 69) اشاره كرده و نوشتهاند:
كلمة والي در نام گويندة اين رباعي، ذهن را به «والي ابخاز» در يك عبارت مبهم و ناقص و حل نشدة لبابالالباب (ص 67) ميكشاند.
عبارتي كه استاد امينرياحي اشاره كردهاند در چاپ براون – قزويني (ج 1، صص 68 - 69) چنين است:
... به معاقرتِ عقار و معاشقت دلدار مشغول شد و ميان او با پيوند والئ الحان كه نام آنماه بود بَدْوِ پيوندي افتاد.
زندهياد قزويني در تعليقات لبابالالباب (ج 1، ص 307) تأكيد كردهاند كه ضبط اين نام در دو نسخة لبابالالباب و تذكرة بزمآرا ـ كه رونويسي از لبابالالباب است ـ به شكل «والي الحان» بوده امّا صاحب تذكرة هفتاقليم اين نام را بصورت «والي ابخاز» ضبط كرده است. ايشان در آنجا يادآور شدهاند كه نويسندة تذكرة هفتاقليم: « از اين عبارت چنين فهميده است كه نام معشوق او ماه بوده و «الحان» را «ابخاز» خوانده ...». ضبط اين عبارت مطابق نسخة برلين (ص 18 ر) چنين است:
... به معاقرتِ عقار و معاشقت دلدار مشغول شد و ميان او با پيوندِ «واليِ الحا» كه نامِ آن ماهروي بود پيوندي افتاد .
ضبط همين بخش مطابق نسخة كتابخانة تاگور (ص 32 ر) چنين است:
... و ميان او با پيوندِ «واليِ الحان» كه نامِ او ماهروي بود پيوندي افتاد ... .
چنانكه ميبينيم ضبط «والي ابخاز» در همة نسخهها بصورت «والي الحان» ضبط شده كه گمان ميرود اشارة استاد امينرياحي درست بوده و بايد آن را «والي ابخاز» خواند؛ امّا افزون بر اين موضوع، متن دو نسخة برلين و بويژه نسخة هند نشان ميدهد كه بخش پاياني اين عبارت را بايد به احتمال بسيار چنين خواند: «... ميان او با پيوندِ واليِ ابخاز - كه نامِ او «ماهروي» بود - پيوندي افتاد ...». و در اينجا واژة «پيوند» به معني خويشاوند و احتمالاً همسر بايد باشد.
چنانكه در همين شواهد مختصر ديده ميشود، تصحيح لبابالالباب از آن دست كارهاي تصحيحي است كه براي نيكسرانجامي آن بايد تمامي شگردهاي كارآمد در مقولة تصحيح را به كار برد. اميدواريم كه اين متن استثنايي نيز سرانجام با تصحيح قابل پذيرشي به پژوهشگران ارائه شود.
پينوشتها
پژوهشگر متون alisafari – m@yahoo.com
. Die Handschriften-Verzeichnisse der Königlichen bibliothek zu Berlin (vierter band: verzeichniss der Persischen Handschriften), von Wilhelm Pertsch, Berlin, A. Asher & Co. , 1888, pp 596 – 597.
. A Catalogue of the Arabic Persian and Hindustany manuscripts of the Libraries of the King of Oudh vol. I , A. Sprenger, Calcutta, Baptist Mission Press, 1854, pp 1.
بويژه از آنجا كه نسخة كتابخانة اوده نيز همچون نسخة كتابخانة برلين در آغاز ترجمة احوال نظامي گنجوي افتادگي دارد.
. از جمله سلسله يادداشتهايي انتقادي از وحيد دستگردي و ديگران كه در مجلّة ارمغان منتشر شد. نيز مقالهاي كه اخيراً به قلم آقاي سيّدمحسن ناجي نصرآبادي در مزدكنامه (ج 3، صص 384 - 390) منتشر شده است. همچنين در برخي از پژوهشهايي كه مستقيماً به لبابالالباب اختصاص ندارند نيز بررسيها و يادداشتهايي در اين زمينه به چاپ رسيده است.
. نخستين قصيده در ديوان عثمان مختاري (صص 92 - 99) و قصيدة دوم در همان (صص 509 - 510) درج شده است.
. اين نام در عرفاتالعاشقين (ج 1، ص 80 چاپ ميراث مكتوب) بصورت «ابوسعيد سعادت بن مسعود [سعد] سلمان» و در هفت اقليم (ج 2، ص 1132) بصورت «ابوسعد بن مسعود بن سعد سلمان» ضبط شده است.
عرفات: «زيرا كه به چشم ما».
قصيدهاي است كه در ديوان عثمان مختاري (به كوشش جلالالدّين همايي، تهران، علمي و فرهنگي، 1382 [چ2]، صص 92 - 99) درج شده است.
. در نسخه (ص 276 ر) بدينگونه است: «نه بيهوذهگي» [با كاف فارسي سهنقطه] .
. «چب»، «چن»: «در بر»؛ متن از «ا» و «ب» است.
. «ا»: «بادا و پستي» [بي نقطههاي حرف پ در واژة «پستي»]؛ «ب»: «بادا و بستي»؛ «چب»، «چن»: «موجودات بلندي و پستي»؛ مشخّص است كه ضبط «بادا» تحريفي از «بالا» است.
توجّه شود كه در اينجا گفتگو از علي بن حسن باخرزي صاحب دميةالقصر است كه ياقوت در معجمالادباء (ج 4، ص 1682) يادآور شده كه: «قال: قتل في مجلس انسٍ بباخرز و ذهب دمه هدراً» و سمعاني در الانساب (ج 1، ص 248) آورده: «و قتل في بعض مجالس الانس علي يدي واحد من الاتراك في اثناء دولة النّظامية وظل دمه هدراً».
كتابنامه
- الانساب، عبدالكريم بن محمّد بن منصور التّميمي السّمعاني، تحقيق عبدالله عمر البارودي، بيروت، دارالجنان، 1408 ﻫ.ق / 1988 م.
- ترجمانالبلاغه، محمّد بن عمر الرّادوياني، تصحيح پروفسور احمد آتش، تهران، اساطير، 1362خ [افست چاپ تركيه].
- جوامعالحكايات و لوامع الروايات (جزو دوم از قسم اوّل)، سديدالدّين محمّد عوفي، تصحيح دكتر اميربانو مصفّا، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1387 خ.
- ديوان انوري (2 ج)، به كوشش محمّدتقي مدرّس رضوي، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1364 خ [چ 2].
- ديوان عثمان مختاري (به كوشش جلالالدّين همايي، تهران، علمي و فرهنگي، 1382 خ [چ 2].
- لبابالالباب [2 ج]، محمّد عوفي، به كوشش ادوارد برون و محمّد قزويني، ليدن، بريل، 1903 و 1906 م.
- لبابالالباب، محمّد عوفي، تصحيح سعيد نفيسي، تهران، كتابفروشي ابنسينا، 1335خ.
- محيط زندگي و احوال و اشعار رودكي، سعيد نفيسي، تهران، انتشارات اميركبير، 1382 خ [چ 4].
- مختارينامه (مقدّمة ديوان عثمان مختاري)، جلالالدّين همايي، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1361 خ.
- معجم الادباء، ياقوت الحموي، تحقيق الدّكتور احسان عبّاس، بيروت، دارالغرب الاسلامي، 1993 م.
- هفت اقليم [3 ج]، امين احمد رازي، تصحيح سيّدمحمّدرضا طاهري، تهران، سروش، 1378 خ