نگاهی گذرا به تفسیر «فی ظلال القرآن» و بیان نکتهای چند
نویسنده: دکتر محمدحسین حیدریان
خوانندة في ظلال القرآن از همان آغاز درمييابد كه اين كتاب نسبتاً كوچك در مقايسه با كتابهاي چندين و چندجلدي تفسير فرقهاي اساسي دارد. نخست آنكه به تصريح مؤلف كه در ديباچه به آن اشاره كرده، اين كتاب، تفسير به معناي معمول نيست، بلكه يافتههاي مؤلف است بدانگاه كه در سايه قرآن مینشسته و فهم و درك و احساس خويش را به جويبارهاي هميشه جاري دانش و بينش و حكمت قرآن و به نسيم رحمت و توفيق خداوندي میسپرده است. وي كه يكي از استادان برجسته در زبان عربي بوده، تلاش داشته تا همان گونه كه قرآن امر به تعقل و تفكر و تدبر كرده است، در كتاب آسماني انديشيده و دريافتهاي خويش را با ديگران در ميان بگذارد.
قرآن كتابي است كه از جنبههاي گوناگون میتوان بدان نگريست و در آيات آن به انديشه پرداخت. هر مفسري، بر پايه علاقه و تواناييهاي خود، به جنبه يا جنبههايي از اين كتاب بيشتر پرداخته و آن را در تفسير خود برجستهتر نشان داده است. مثلا در تفسير مجمع البيان از ابوعلي فضل بن حسن بن فضل طبرسي (تولد حدود 468 و 469/ وفات 548 ﻫ.ق) وجه ادبي و نحوي بارز است، و شيخ طبرسي با اينكه در علوم گوناگون از جمله شعر، علوم ادبي، رياضي، علوم شرعي، صرف و نحو و تفسير تسلط داشته، اما در علم «نحو» يكي از درخشانترين چهرههاست، به گونهاي كه به گفته صاحبنظران، اگر مباحث نحوي تفسير وي استخراج گردد به صورت كتابي مستقل و گرانبها در اين فن درخواهد آمد.1 نمونه ديگر تفسير الكشاف علامه جارالله زمخشري است كه وجه ادبي و بلاغي آن در درجه نخست توجه آن بزرگ بوده است.
سيد قطب، مؤلف ارجمند في ظلال با همه آشنايي كه به تاريخ اسلام و چگونگي جزئيات و اختلافات فقهي و كلامي دارد، تلاش داشته كه وارد اين مباحث دامن گستر و كم حاصل نشود، و هر جا كه به اين بحثها میرسد، پس از ذكر كليات، از آنها درميگذرد و با اشاره به يك يا دو منبع، خواننده پژوهشگر را براي پژوهش بيشتر در آن جزئيات به آنها ارجاع میدهد. اما آنچه در شرح و بيان وي از يافتههاي قرآنياش چشمگير است، بعد اجتماعي و انساني افكار و سخنان اوست كه نه تنها جايگاه نخست را در نگاه و سخن او به خود اختصاص میدهد، بلكه از اين نظر شايد در ميان همه تفاسير نو و كهن نيز اين اندازه شرح و بسط درباره اصول دين و دستورهاي زندگي فردي و اجتماعي بر پايه آموزههاي قرآن نيامده باشد. هر پژوهشگر بيطرف كه اندكي در سايه في ظلال نشسته باشد بخوبي میتواند داد دهد كه اينچنين شكافتن رموز الفاظ و معاني، و اين همه روشني در بيان چگونگيِ نگرش به خود و اجتماع، آن هم با مناسبات كنوني انسان در جهان معاصر، كم نظير است.
وي كه همه روشني جان و سخن خود را در پرتو تأملات خويش در سايه قرآن میداند، نه از سر دانشمنديِ صرف و اظهار فضل بيدردانه، بلكه بر پايه ضرورت روح و جان نيازمند خود، به عنوان يك مسلمان، براي نجات مسلمانان ديگر و همه انسانها و رهايي آنان از غل و زنجير باورهاي بيريشه و پندارهاي بيبنياد، از جنگ و جدال لفظي براي اثبات اين يا آن نظر فقهي يا كلامي در میگذرد و تلاش دارد تا انسان فرورفته در مرداب دنياي مادي و اسير در بند سنتها و قراردادهاي ضد انساني اجتماع را رهايي بخشد. بنابراين، وي فرصت كوتاه خود را به تبيين بايستهها و ضرورتها میدهد و در آيينه آيات الهي، انسان و جهان را تصوير میكند. به همين دليل است كه تفسير و تبيين وي از آيات میتواند مورد پذيرش همه گروهها و فرقههاي اسلامي قرار گيرد و در تلاش آنان براي درك و فهم دقيقتر قرآن و بهرهمندي از آن براي زندگي بهتر سودمند باشد.
يكي از امتيازات اين تفسير آن است كه مؤلف ارجمند آن هر جا به پيوند آيات و موضوعها راه يافته، آن را بيان كرده و ساختار موضوعي و فضاي حاكم بر آن مجموعه آيات را بروشني آشكار نموده است؛ هر جا هم كه به جايگاه آيه يا مجموعهاي از آيات در توالي آيات و سورهها راه نبرده است، در كمال صداقت و صراحت به آن اعتراف كرده و از خوانندگان و ديگر پژوهشگران درخواست كرده است كه اگر آنان به راز آن پيوندها پي بردند، وي را نيز آگاه سازند. چقدر اين شيوه دور است از روش كساني كه چه در تفسير و چه در ترجمه، آنچه را نميدانند، يا از كنار آن میگذرند و خواننده را بيپاسخ میگذارند و يا سخناني میگويند كه موجب گمراهي و باعث تأسف است. به عنوان نمونه، در سوره مائده، پس از آيه 105 چنين آمده يا اَيَّها الّذينَ امَنُوا شَهادَةُ بَينِكُم اِذا حَضَرَ اَحَدَكُم المَوتُ حينَ الوَصِيَّةِ...يا اَيُّها الّذين امَنُوا عَلَيكُم اَنفُسَكُم، لايَضُرُّكُم مَن ضَلّ اِذا اَهتَدَيتُم، اِلي الله مَرجِعُكُم جَميعآ فَيُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلُونيا اَيُّها الّذين آمَنُوا لاتَقرَبـُوا الصّلاةَ وَ اَنتُم سُكاري...اِنَّما يُريدُ الشَّيطانُ اَن يُوقِعَ بَينُكُم العَداوةَ وَ البَغضاء فِي الخَمرِ وَ المَيسِر وَ يَصُدَّكُم عَن ذِكرِ الله وَ عَنِ الصَّلاة فَهَل اَنتُم مُنتَهُون؟وَ مِن ثَمراتِ النَّخيلِ وَ الاعنابِ تَتَّخِذُونَ مِنهُ سَكَراً و رِزقاً حَسَناً... [نحل/ 68]... اَليَومَ يَئِسَ الَّذين كَفَرُوا مِن دينِكُم فَلاتَخشَوهُم وَ اَخشَونِ اليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دينَكُم و أتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسلامَ ديناً...وَلِلّهِ عَلي النّاس حجُّ البَيتِ مَنِ استَطاعَ اِلَيهِ سَبيلاًيا اَيُّها الّذينَ آمَنُوا لاتَسألُوا عَن أشياءَ اِن تُبدَلَكُم تَسُؤكُميا اَيُّها الّذينَ آمَنُوا لاتَسألُوا عَن أشياء اَن تُبدَلَكُم تَسُؤكُماِذ تَستَغيثُونَ رَبَّكُم فَاستَجابَ لَكُم أنّي مُمِدُّكُم بِألفٍ مِن المَلائِكَة مُردِفيناستعلامي، محمد، مثنوي، دفتر دوم، كتابفروشي زوار، چاپ اول 1362، ابيات 2080 تا 2086.
13. فی ظلال القرآن، ج 6، ص 3827.
14. همان، ص 3828.